رقصان شده پروانه و سبزه تر توست
سنبل به کف آیینه ، تماشاگر توست
در حال و هوای صبح زیبای بهار
هر گل که شکفته شعری از دفتر توست
#شهراد_میدری
#صبحتــون_توام_با_عافیٺ
سنبل به کف آیینه ، تماشاگر توست
در حال و هوای صبح زیبای بهار
هر گل که شکفته شعری از دفتر توست
#شهراد_میدری
#صبحتــون_توام_با_عافیٺ
قالیچه و ایوان قشنگی دارم
موسیقی باران قشنگی دارم
پاییز و هوای خش خش خوشبختی
من با تو چه آبان قشنگی دارم
#شهراد_میدری
موسیقی باران قشنگی دارم
پاییز و هوای خش خش خوشبختی
من با تو چه آبان قشنگی دارم
#شهراد_میدری
یک پنجره از نور، چه میفرمایی؟
باغِ دف و سنتور، چه میفرمایی؟
خورشید شکفته، یاسها منتظرند
صبح آمده دستور چه میفرمایی؟
#شهراد_میدری
باغِ دف و سنتور، چه میفرمایی؟
خورشید شکفته، یاسها منتظرند
صبح آمده دستور چه میفرمایی؟
#شهراد_میدری
یک کلبه ی چوبی، لب رودش با من
گلبرگ زغال و برگ دودش با من
صبح از تو و چای از تو و لبخند از تو
عاشق شدن، ابراز وجودش با من
#شهراد_میدری
گلبرگ زغال و برگ دودش با من
صبح از تو و چای از تو و لبخند از تو
عاشق شدن، ابراز وجودش با من
#شهراد_میدری
رقصان شده پروانه و سبزه تر توست
سنبل به کف آیینه ، تماشاگر توست
در حال و هوای صبح زیبای بهار
هر گل که شکفته شعری از دفتر توست
#شهراد_میدری
سنبل به کف آیینه ، تماشاگر توست
در حال و هوای صبح زیبای بهار
هر گل که شکفته شعری از دفتر توست
#شهراد_میدری
غمهای قدیمی همه را دور بریــــزیم
در خنده ی گل، مستی انگور بریزیم
با شور و صفا پنجـره ها را بگشاییم
صبح آمده در آینه ها نـــــور بریزیم
#شهراد_میدری
در خنده ی گل، مستی انگور بریزیم
با شور و صفا پنجـره ها را بگشاییم
صبح آمده در آینه ها نـــــور بریزیم
#شهراد_میدری
جای این احوالپرسی از لبانم لب بگیر
بوسه دادن از همان آغاز باشد بهتر است
کاغذ از وصف تنت هرچند کم می آورد
شرح آغوش تو با ایجاز باشد بهتر است ...
#شهراد_میدری
بوسه دادن از همان آغاز باشد بهتر است
کاغذ از وصف تنت هرچند کم می آورد
شرح آغوش تو با ایجاز باشد بهتر است ...
#شهراد_میدری
انگور رسیـــد و سیــبمان نوبر شد
از بوسه ی شبنــمی، اناری تر شد
گرمای زمین فرو نشست و دم صبح
سرتاسر باغ، غرق "شهریــور" شد
#شهراد_میدری
از بوسه ی شبنــمی، اناری تر شد
گرمای زمین فرو نشست و دم صبح
سرتاسر باغ، غرق "شهریــور" شد
#شهراد_میدری
جای این احوالپرسی از لبانم لب بگیر
بوسه دادن از همان آغاز باشد بهتر است
کاغذ از وصف تنت هرچند کم می آورد
شرح آغوش تو با ایجاز باشد بهتر است ...
#شهراد_میدری
بوسه دادن از همان آغاز باشد بهتر است
کاغذ از وصف تنت هرچند کم می آورد
شرح آغوش تو با ایجاز باشد بهتر است ...
#شهراد_میدری
﷽
با دامنِ ترمـه، چیـن به چیـن می آید
با شُرشُرِ نـــــاب و دلنشین می آید
از پله یِ آبشـــار در جنگلِ ابــــــر#ســــلام_صبحتون_گلبــــارون
"صبح" است که دارد به زمین می آید
#شهراد_میدری
#ســــلام_صبحتون_گلبــــارون
با دامنِ ترمـه، چیـن به چیـن می آید
با شُرشُرِ نـــــاب و دلنشین می آید
از پله یِ آبشـــار در جنگلِ ابــــــر#ســــلام_صبحتون_گلبــــارون
"صبح" است که دارد به زمین می آید
#شهراد_میدری
#ســــلام_صبحتون_گلبــــارون
گلبرگِ سپیده عطرِ شبنم دارد
خورشید، سلام و بوسه باهم دارد
نان هست، پنیر و غزل و چایی هست
صبحانه یِ من فقط تو را کم دارد...
#شهراد_میدری
خورشید، سلام و بوسه باهم دارد
نان هست، پنیر و غزل و چایی هست
صبحانه یِ من فقط تو را کم دارد...
#شهراد_میدری
برای ِبا تو بودن عشق ، کم می آورد گاهی
که شادی چون شود لبریز ، غم می آورد گاهی
نسیم ، استاد ِشیدایی ست از بس با سرانگشتش
به نستعلیق ِمویت پیچ و خم می آورد گاهی
خودم اینگونه میخواهم به خوشبختی چه مربوط است ؟
هر آنچه چشم هایت بر سرم می آورد گاهی
ببخش از اینکه با گریه نوشتم نام ِپاکت را
که شاعر ، اشک را جای ِقلم می آورد گاهی ..
#شهراد_میدری
🥀
که شادی چون شود لبریز ، غم می آورد گاهی
نسیم ، استاد ِشیدایی ست از بس با سرانگشتش
به نستعلیق ِمویت پیچ و خم می آورد گاهی
خودم اینگونه میخواهم به خوشبختی چه مربوط است ؟
هر آنچه چشم هایت بر سرم می آورد گاهی
ببخش از اینکه با گریه نوشتم نام ِپاکت را
که شاعر ، اشک را جای ِقلم می آورد گاهی ..
#شهراد_میدری
🥀
دستی بکش از مهـــر به قابم آرام
سرمســـت کن از جامِ شرابم آرام
آرامشِ پلکـهایِ من بسته به توست
لالاییِ من کن که بخـــــــابم آرام
#شهراد_میدری
سرمســـت کن از جامِ شرابم آرام
آرامشِ پلکـهایِ من بسته به توست
لالاییِ من کن که بخـــــــابم آرام
#شهراد_میدری