ای آسمان این چرخ من زان ماهرو آموختم
خورشید او را ذرهام این رقص از او آموختم
ای مه نقاب روی او ای آب جان در جوی او
بر رو دویدن سوی او زان آب جو آموختم
#مولوی
خورشید او را ذرهام این رقص از او آموختم
ای مه نقاب روی او ای آب جان در جوی او
بر رو دویدن سوی او زان آب جو آموختم
#مولوی
🌹
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجود من همه دوست گرفت
نامیست ز من بر من و باقی همه اوست
#مولوی
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجود من همه دوست گرفت
نامیست ز من بر من و باقی همه اوست
#مولوی
در عشق که جز می بقا خوردن نیست
جز جان دادن دلیل جانبردن نیست
گفتم که ترا شناسم آنگه میرم
گفتا که شناسای مرا مردن نیست
#مولوی
جز جان دادن دلیل جانبردن نیست
گفتم که ترا شناسم آنگه میرم
گفتا که شناسای مرا مردن نیست
#مولوی
جان جانی بیا میان جان باش
چون عقل و خرد تاج سر مردان باش
تو دولت و بخت همه ای در دو جهان
چون دولت و بخت دو جهان گردانباش
#مولوی
چون عقل و خرد تاج سر مردان باش
تو دولت و بخت همه ای در دو جهان
چون دولت و بخت دو جهان گردانباش
#مولوی
صبح است و صبا مشک فشان میگذرد
دریاب که از کوی فلان میگذرد
برخیز چه خسبی که جهان میگذرد
بويی بستان که کاروان میگذرد
#مولوی
دریاب که از کوی فلان میگذرد
برخیز چه خسبی که جهان میگذرد
بويی بستان که کاروان میگذرد
#مولوی
خوش برآمدآن گل صدبرگ من
سبزتر شد سبزه زارم اندکی
صبح دم آن صبح من زد یک نفس
زان نفس مـن بر قرارم اندکی
#مولوی
🌸ســـلام
🌱صبحتون بخیر و شادی
🌸صبح جمعه تون زیبـا
سبزتر شد سبزه زارم اندکی
صبح دم آن صبح من زد یک نفس
زان نفس مـن بر قرارم اندکی
#مولوی
🌸ســـلام
🌱صبحتون بخیر و شادی
🌸صبح جمعه تون زیبـا
.
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجود من همه دوست گرفت
نامیست ز من بر من و باقی همه اوست
#مولوی
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجود من همه دوست گرفت
نامیست ز من بر من و باقی همه اوست
#مولوی
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی، ازآنی همه من
من نیست شدم در تو، ازآنم همه تو
#مولوی
جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی، ازآنی همه من
من نیست شدم در تو، ازآنم همه تو
#مولوی
تا از تو جدا شده است آغوش مرا
از گریه کسی ندیده خاموش مرا
در جان و دل و دید فراموش نهای
از بهر خدا مکن فراموش مرا
#مولوی
از گریه کسی ندیده خاموش مرا
در جان و دل و دید فراموش نهای
از بهر خدا مکن فراموش مرا
#مولوی