محفل خوبان شعر
3.38K subscribers
12.3K photos
5.66K videos
6 files
394 links
محفل خوبان شعر
🌺🌺 @mahfel_khoban_sheeer🌺🌺
Download Telegram
آنم که چو غمخوار شوم من شادم
واندم که خراب گشته‌ام آبادم

آن لحظه که ساکن و خموشم چو زمین
چون رعد به چرخ میرسد فریادم



#مولانای_جان
نومید مشو امید می‌دار ای دل
در غیب عجایب است بسیار ای دل

گر جمله جهان قصد به
جان تو کنند
تو دامن دوست را نه بگذار ای دل



#مولانای_جان
هم شاهد دیده‌ای و هم شاهد دل
ای دیده و دل ز نور روی تو خجل

گویند از آن هر دو چه حاصل کردی
جز عشق ز عاشقان چه آید حاصل

#مولانای_جان
شکرها داریم زین عشق ای خدا
لطف‌های بی‌نهایت می‌کند

هر چه ما در شکر تقصیری کنیم
عشق کفران را کفایت می‌کند

کوثر است این عشق یا آب حیات
عمر را بی‌حد و غایت می‌کند


#مولانای_جان
شیرین سخنی در دل ما میخندد
بر خسرو شیرین سخنی می‌بندد

گه تند کند مرا و او رام شود
گه رام کند مرا و او می‌تندد



#مولانای_جان
ای رهیده جان تو از ما و من
ای لطیفهٔ روح اندر مرد و زن

مرد و زن چون یک شود آن یک تویی
    چونکه یکها محو شد آنک تویی


#مولانای_جان
کشتی چو به دریای روان می‌گذرد
می‌پندارد که نیستان می‌گذرد

ما می‌گذریم ز این جهان در همه حال
می‌پندارم کاین جهان می‌گذرد

#مولانای_جان
هرکس که ذلیل آمد، در عشق عزیز آمد
جز تشنه نیاشامد از چشمهٔ حیوانت

ای شادی سرمستان، ای رونق صد بستان
بنگر به تهی‌دستان، هریک شده مهمانت


#مولانای_جان
عمری تو و عمر را وفا نیست
بازم به وفا چه می‌فریبی

دل سیر نمی‌شود به جیحون
او را به سقا چه می‌فریبی

تاریک شده‌ست چشم بی‌تو
ما را به عصا چه می‌فریبی

#مولانای_جان
هر خانه را روزن شوی
هر باغ را گلشن شوی

          با من نباشی من شوی
          چون تو ز خود بی‌تو شوی


#مولانای_جان
جان من و جان تو
     بستست به همدیگر
         همرنگ شوم از تو
              گر خیر بود گر شر

ای دلبر شنـگ مــن ای مایه رنگ من
ای شکر تنگ مـن از تنگ شکر خوشتر


#مولانای_جان
ای روی تو کعبه ی دل و قبله ی جان
چون شمع ز غم سوختم ای شعلهٔ جان

بردار حجاب و رخ به عاشق بنمای
تا چاک زند به دست خود خرقهٔ جان


#مولانای_جان
این من نه منم آنکه منم گوئی کیست؟!
  گویا نه منم در دهنم گوئی کیست؟!

    من پیرهنی بیش نیم سر تا پای
آن کس که منش پیرهنم گوئی کیست؟!


#مولانای_جان
ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری
وز شور خویش در من شوریده ننگری

بر چهره نزار تو صفرای دلبری است
تا خود چه دیده‌ای که ز صفراش اصفری

#مولانای_جان
ماه دیدم شد مرا سودای چرخ
     آن مهی نی کو بود بالای چرخ

   تو ز چرخی با تو می‌گویم ز چرخ
ور نه این خورشید را چه جای چرخ


#مولانای_جان
عشق تو چنین حکیم و استاد چراست
مهر تو چنین لطیف بنیاد چراست

بر عشق چرا لرزم اگر او خوش نیست
ور عشق خوش است این همه فریاد چراست



#مولانای_جان
هفت آسمان را بردرم
          وز هفت دریا بگذرم

         چون دلبرانه بنگری
        در جان سرگردان من

#مولانای_جان