سیری مباد سوخته ی تشنه کام را
تا جرعه نوش چشمه ی شیرین گوار توست

بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد
ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست


#هوشنگ_ابتهاج

من به باغ گل سرخ
زیر آن ساقه تر
عطر را زمزمه کردم تا صبح
من به باغ گل سرخ
درتمام شب سرد
روشنایی را خواندم با آب
و سحر را به گل و سبزه بشارت دادم


#هوشنگ_ابتهاج

#ایتالیا_ونیز


پگاهتون نیک 🍃

بلدم تكیه كنم باز به دیوار خودم
یا حصاری بکشم دور و بر غار خودم

بلدم آه به آه از تو بگویم هر بار
تا بسازم قفس از غصه ی بسیار خودم...


#هوشنگ_ابتهاج

هرسوی، موجِ فتنه گرفته‌ست و زین میان


آسایشی که هست مرا در کنار توست

#هوشنگ_ابتهاج

چه مبارک است این غم
که تو در دلم نهادی!

به غمت که هرگز این غم
ندهم به هیـچ شادی ... ✌️

#هوشنگ_ابتهاج

آغوشِ تو،
همان امنیتی است
که یک جهان
از خواستنش دم میزنند!!



#هوشنگ_ابتهاج😋

خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد

تمام شب به خیال تو رفت و می دیدم
که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد...

#هوشنگ_ابتهاج

نیازمند لبت، جانِ بوسه‌خواهِ من است
نگاه کن به نیازی که در نگاه من است

ز دیده پرتو عشق ار برون زند چه کنم
دلی چو آینه دارم همین گناه من است

#هوشنگ_ابتهاج

دستی به سینه ی من شوریده سرگذار

بنگرچه آتشی ز تو برپاست دردلم.....





#هوشنگ_ابتهاج

می سوزم و می خندم، خشنودم و خرسندم
تا سوختم و چون شمع می خواهی و می کوشی

تو آبی و من آتش، وصل تو نمی خواهم
این سوختنم خوش تر از سردی و خاموشی


#هوشنگ_ابتهاج