صد شکایت دارم از گردون اما یکی
برزبانم نیست چون چشمم به احسان شماست
گر درین دور فلک شهری گدای محتشم
محتشم را حشمت این بس کز گدایان شماست
#محتشم_کاشانی
برزبانم نیست چون چشمم به احسان شماست
گر درین دور فلک شهری گدای محتشم
محتشم را حشمت این بس کز گدایان شماست
#محتشم_کاشانی
🌷یک صبح ببام آی و ز رخ پرده برانداز
آوازه به عالم زن و خورشید برانداز
ای زینت بالین رقیبان شده عمری
بر من که ز هم میگذرم یک نظر انداز
َ#محتشم_کاشانی
آوازه به عالم زن و خورشید برانداز
ای زینت بالین رقیبان شده عمری
بر من که ز هم میگذرم یک نظر انداز
َ#محتشم_کاشانی
گفتم اقرار به عشق تو نمی کردم کاش
گفت اقرار چو کردی دگر انکار مکن
گفتم آن به که سر خویش فدای تو کنم
از میان ، تیغ بر آورد که زنهار مکن
گفتمش محتشم دلشده را خوار مدار
گفت خود را ز پی عزت او خوار مکن
#محتشم_کاشانی
گفت اقرار چو کردی دگر انکار مکن
گفتم آن به که سر خویش فدای تو کنم
از میان ، تیغ بر آورد که زنهار مکن
گفتمش محتشم دلشده را خوار مدار
گفت خود را ز پی عزت او خوار مکن
#محتشم_کاشانی
ای بی تو چو هم دم به من خسته نموده
آیینه که بینم این تن غم فرسود
آمد به نظر خیالی اما آن نیز
چون نیک نمود جز خیال تو نبود
#محتشم_کاشانی
♥️
آیینه که بینم این تن غم فرسود
آمد به نظر خیالی اما آن نیز
چون نیک نمود جز خیال تو نبود
#محتشم_کاشانی
♥️
صد شکایت دارم از گردون اما یکی
برزبانم نیست چون چشمم به احسان شماست
گر درین دور فلک شهری گدای محتشم
محتشم را حشمت این بس کز گدایان شماست
#محتشم_کاشانی
برزبانم نیست چون چشمم به احسان شماست
گر درین دور فلک شهری گدای محتشم
محتشم را حشمت این بس کز گدایان شماست
#محتشم_کاشانی
با تو آن روز که شطرنجِ محبت چیدم
ماتیِ خود ز تو در بازیِ اول دیدم
اسبِ جرات چو هوس، تاخت به جولانگهِ عشق
من رخ از عرصهٔ راحت طلبی تابیدم
فکرِ خود کن تو هم ای دل! که به تاراجِ بساط
شاهِ عشق آمد و من خانهٔ خود برچیدم
#محتشم_کاشانی
ماتیِ خود ز تو در بازیِ اول دیدم
اسبِ جرات چو هوس، تاخت به جولانگهِ عشق
من رخ از عرصهٔ راحت طلبی تابیدم
فکرِ خود کن تو هم ای دل! که به تاراجِ بساط
شاهِ عشق آمد و من خانهٔ خود برچیدم
#محتشم_کاشانی
چه داغها که مرا از غم تو بر تن نیست
چه چاکها که ز هجر تو در دل من نیست
دگر ز پرتو خورشید و نور ماه چه فیض
مرا که بیمه روی تو دیده روشن نیست
#محتشم_کاشانی
چه چاکها که ز هجر تو در دل من نیست
دگر ز پرتو خورشید و نور ماه چه فیض
مرا که بیمه روی تو دیده روشن نیست
#محتشم_کاشانی
در عین وصل جز من راضی به مرگ خود کیست
صد رشک تا سبب نیست با خود درین صدد کیست
یاران مدد نمودند در صلح غیر با او
اکنون کسی که در جنگ ما را کند مدد کیست
#محتشم_کاشانی
صد رشک تا سبب نیست با خود درین صدد کیست
یاران مدد نمودند در صلح غیر با او
اکنون کسی که در جنگ ما را کند مدد کیست
#محتشم_کاشانی