درویش کسی بود که نامش نبود
گامی که نهد مراد و کامش نبود
در آتش فقر اگر بسوزد شب و روز
هرگز طمع پخته و خامش نبود
#باباافضل_کاشانی
گامی که نهد مراد و کامش نبود
در آتش فقر اگر بسوزد شب و روز
هرگز طمع پخته و خامش نبود
#باباافضل_کاشانی
راهی ست دراز و دور، می باید رفت
آنجات اگر مراد برناید، رفت
تن مرکب توست تا به جایی برسی
تو مرکب تن شوی، کجا شاید رفت؟
#باباافضل_کاشانی
آنجات اگر مراد برناید، رفت
تن مرکب توست تا به جایی برسی
تو مرکب تن شوی، کجا شاید رفت؟
#باباافضل_کاشانی
راهی ست دراز و دور، می باید رفت
آنجات اگر مراد برناید، رفت
تن مرکب توست تا به جایی برسی
تو مرکب تن شوی، کجا شاید رفت؟
#باباافضل_کاشانی
آنجات اگر مراد برناید، رفت
تن مرکب توست تا به جایی برسی
تو مرکب تن شوی، کجا شاید رفت؟
#باباافضل_کاشانی
ای آن کٖـه شـب و روز خـدا می طلبی
کوری گرش از خویش جدا می طلبی
حق با تو به صـد زبان همی گوید راز
سـر تـا قدمت منم، کـه را می طلبی؟
#باباافضل_کاشانی
کوری گرش از خویش جدا می طلبی
حق با تو به صـد زبان همی گوید راز
سـر تـا قدمت منم، کـه را می طلبی؟
#باباافضل_کاشانی
چون درد توام در این دل ریش افتاد
بیگانگی ام نخست بر خویش افتاد
چون دیده به جستجوی رویت برخاست
از آرزوی تو اشک در پیش افتاد
#باباافضل_کاشانی♡
بیگانگی ام نخست بر خویش افتاد
چون دیده به جستجوی رویت برخاست
از آرزوی تو اشک در پیش افتاد
#باباافضل_کاشانی♡
چون درد توام در این دل ریش افتاد
بیگانگی ام نخست بر خویش افتاد
چون دیده به جستجوی رویت برخاست
از آرزوی تو اشک در پیش افتاد
#باباافضل_کاشانی
بیگانگی ام نخست بر خویش افتاد
چون دیده به جستجوی رویت برخاست
از آرزوی تو اشک در پیش افتاد
#باباافضل_کاشانی
ای از تو فتاده عالمی در شر و شور
فارغ شدۀ غنی و مردم همه عور
تو با همه در حدیث و گوش همه کر
تو با همه در حضور و چشم همه کور
#باباافضل کاشانی
فارغ شدۀ غنی و مردم همه عور
تو با همه در حدیث و گوش همه کر
تو با همه در حضور و چشم همه کور
#باباافضل کاشانی
ای از تو فتاده عالمی در شر و شور
فارغ شدۀ غنی و مردم همه عور
تو با همه در حدیث و گوش همه کر
تو با همه در حضور و چشم همه کور
#باباافضل کاشانی
فارغ شدۀ غنی و مردم همه عور
تو با همه در حدیث و گوش همه کر
تو با همه در حضور و چشم همه کور
#باباافضل کاشانی
ای از تو فتاده عالمی در شر و شور
فارغ شدۀ غنی و مردم همه عور
تو با همه در حدیث و گوش همه کر
تو با همه در حضور و چشم همه کور
#باباافضل کاشانی
فارغ شدۀ غنی و مردم همه عور
تو با همه در حدیث و گوش همه کر
تو با همه در حضور و چشم همه کور
#باباافضل کاشانی
ای دل تو ز هیچ خلق یاری مطلب
وز شاخ برهنه سایه داری مطلب
عزت ز قناعت است و خواری ز طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب
#باباافضل کاشانی
وز شاخ برهنه سایه داری مطلب
عزت ز قناعت است و خواری ز طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب
#باباافضل کاشانی
در بادیۀ عشق دویدن چه خوش است
وز خیر کسان طمع بریدن چه خوش است
گر دست دهد صحبت اهل نفسی
دامن ز زمانه در کشیدن چه خوش است
#باباافضل_کاشانی
وز خیر کسان طمع بریدن چه خوش است
گر دست دهد صحبت اهل نفسی
دامن ز زمانه در کشیدن چه خوش است
#باباافضل_کاشانی
در بادیۀ عشق دویدن چه خوش است
وز خیر کسان طمع بریدن چه خوش است
گر دست دهد صحبت اهل نفسی
دامن ز زمانه در کشیدن چه خوش است
#باباافضل_کاشانی
وز خیر کسان طمع بریدن چه خوش است
گر دست دهد صحبت اهل نفسی
دامن ز زمانه در کشیدن چه خوش است
#باباافضل_کاشانی
ای از تو فتاده عالمی در شر و شور
فارغ شدۀ غنی و مردم همه عور
تو با همه در حدیث و گوش همه کر
تو با همه در حضور و چشم همه کور
#باباافضل کاشانی
فارغ شدۀ غنی و مردم همه عور
تو با همه در حدیث و گوش همه کر
تو با همه در حضور و چشم همه کور
#باباافضل کاشانی
در بادیۀ عشق دویدن چه خوش است
وز خیر کسان طمع بریدن چه خوش است
گر دست دهد صحبت اهل نفسی
دامن ز زمانه در کشیدن چه خوش است
#باباافضل_کاشانی
وز خیر کسان طمع بریدن چه خوش است
گر دست دهد صحبت اهل نفسی
دامن ز زمانه در کشیدن چه خوش است
#باباافضل_کاشانی
در بادیۀ عشق دویدن چه خوش است
وز خیر کسان طمع بریدن چه خوش است
گر دست دهد صحبت اهل نفسی
دامن ز زمانه در کشیدن چه خوش است
#باباافضل_کاشانی
وز خیر کسان طمع بریدن چه خوش است
گر دست دهد صحبت اهل نفسی
دامن ز زمانه در کشیدن چه خوش است
#باباافضل_کاشانی
ای آن کٖـه شـب و روز خـدا می طلبی
کوری گرش از خویش جدا می طلبی
حق با تو به صـد زبان همی گوید راز
سـر تـا قدمت منم، کـه را می طلبی؟
#باباافضل_کاشانی
کوری گرش از خویش جدا می طلبی
حق با تو به صـد زبان همی گوید راز
سـر تـا قدمت منم، کـه را می طلبی؟
#باباافضل_کاشانی
راهی ست دراز و دور، می باید رفت
آنجات اگر مراد برناید، رفت
تن مرکب توست تا به جایی برسی
تو مرکب تن شوی، کجا شاید رفت؟
#باباافضل_کاشانی
آنجات اگر مراد برناید، رفت
تن مرکب توست تا به جایی برسی
تو مرکب تن شوی، کجا شاید رفت؟
#باباافضل_کاشانی