ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر
بر من مَنِگر تابِ نگاهِ تو ندارم
بر من مَنِگر زانکه به جز تلخیِ اندوه
در خاطر از آن چشمِ سیاهِ تو ندارم
#سیمین_بهبهانی
بر من مَنِگر تابِ نگاهِ تو ندارم
بر من مَنِگر زانکه به جز تلخیِ اندوه
در خاطر از آن چشمِ سیاهِ تو ندارم
#سیمین_بهبهانی
شوریده ی آزرده دلِ بی سر و پا من
در شهر شما عاشق انگشت نما من
دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست
جانا ، به خدا من ، به خدا من ، به خدا من
#سیمین_بهبهانی
در شهر شما عاشق انگشت نما من
دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست
جانا ، به خدا من ، به خدا من ، به خدا من
#سیمین_بهبهانی
به ساز من که می رقصی
قیامت می کنی به به ...
چه طوفانی به پا کردی
قلم شاید تو هم مستی؟!؟
زمین مست و
زمان مست و
مخاطب مست شعرم شد
بنازم دلبریهایت!
قلم، الحق که تردستی.
#سیمین_بهبهانی
قیامت می کنی به به ...
چه طوفانی به پا کردی
قلم شاید تو هم مستی؟!؟
زمین مست و
زمان مست و
مخاطب مست شعرم شد
بنازم دلبریهایت!
قلم، الحق که تردستی.
#سیمین_بهبهانی
ز من جدا شده یی همچو بوی گل از گل
منی که داده ام از دست، اختیار ترا
شدی شراب و شدم مست بوسهٔ تو شبی
کنون چه چاره کنم محنت خمار ترا؟
#سیمین_بهبهانی
منی که داده ام از دست، اختیار ترا
شدی شراب و شدم مست بوسهٔ تو شبی
کنون چه چاره کنم محنت خمار ترا؟
#سیمین_بهبهانی
ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر
بر من منگر، تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر، زانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سياه تو ندارم
ای رفته ز دل، راست بگو! بهر چه امشب
با خاطره ها آمده ای باز به سويم؟
#سیمین_بهبهانی
بر من منگر، تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر، زانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سياه تو ندارم
ای رفته ز دل، راست بگو! بهر چه امشب
با خاطره ها آمده ای باز به سويم؟
#سیمین_بهبهانی
به ساز من که می رقصی
قیامت می کنی به به
چه طوفانی به پا کردی
قلم شاید تو هم مستی؟!؟
زمین مست و
زمان مست و
مخاطب مست شعرم شد
بنازم دلبریهایت!
قلم، الحق که تردستی...!!!!
#سیمین_بهبهانی
قیامت می کنی به به
چه طوفانی به پا کردی
قلم شاید تو هم مستی؟!؟
زمین مست و
زمان مست و
مخاطب مست شعرم شد
بنازم دلبریهایت!
قلم، الحق که تردستی...!!!!
#سیمین_بهبهانی
کاش من هم همچو یاران، عشق یاری داشتم
خاطری می خواستم یا خواستاری داشتم
تا کشد زیبا رخی بر چهره ام دستی ز مهر
کاش چون آیینه، بر صورت غباری داشتم
ای که گفتی انتظار از مرگ جانفرساتر است!
کاش جان می دادم اما انتظاری داشتم
#سیمین_بهبهانی
خاطری می خواستم یا خواستاری داشتم
تا کشد زیبا رخی بر چهره ام دستی ز مهر
کاش چون آیینه، بر صورت غباری داشتم
ای که گفتی انتظار از مرگ جانفرساتر است!
کاش جان می دادم اما انتظاری داشتم
#سیمین_بهبهانی
بیا امشب شرابی دیگرم ده
ز مینای حقیقت ساغرم ده
دل دیوانه را دیوانه تر کن
مرا از هر دو عالم بی خبر کن
#سیمین_بهبهانی
ز مینای حقیقت ساغرم ده
دل دیوانه را دیوانه تر کن
مرا از هر دو عالم بی خبر کن
#سیمین_بهبهانی