حاليا! دست كريم تو براي دل ما
سرپناهي است در اين بي سر و سامانيها
وقت آن شد كه به گل، حكم شكفتن بدهي
اي سرانگشت تو آغاز گل افشاني ها
#قیصر_امین_پور
سرپناهي است در اين بي سر و سامانيها
وقت آن شد كه به گل، حكم شكفتن بدهي
اي سرانگشت تو آغاز گل افشاني ها
#قیصر_امین_پور
وقت آن شد که به گُل حکم شِکُفتن بدهی ای سرانگشت تو آغاز گل افشانیها
فصل تقسیم گُل و گندم و لبخند رسید فصل تقسیم غزل ها و غزلخوانیها
#قیصر_امین_پور
فصل تقسیم گُل و گندم و لبخند رسید فصل تقسیم غزل ها و غزلخوانیها
#قیصر_امین_پور
دل ما هرچه کشید از تو کشید
هرچه از هر چه شنید از تو شنید
گر سياه است شب وروز دلم
باید از چشم تو،از چشم تو ديد
#قیصر_امین_پور
هرچه از هر چه شنید از تو شنید
گر سياه است شب وروز دلم
باید از چشم تو،از چشم تو ديد
#قیصر_امین_پور
نه از مهــر و نه از کین مینویسم
نه از کفــر و نه از دین مینویسم
دلم خون است، میدانی بـــرادر؟
دلم خون است، از این مینویسم
#قیصر_امین_پور
نه از کفــر و نه از دین مینویسم
دلم خون است، میدانی بـــرادر؟
دلم خون است، از این مینویسم
#قیصر_امین_پور
بگــذار با تو عالـــم خود را عـــوض کنم
یک لحظه تو بهجای من و من بهجای تو
این حال و عالمی که تو داری، بــرای من
دار و نــدار و جــان و دل من، بــرای تـو
#قیصر_امین_پور
یک لحظه تو بهجای من و من بهجای تو
این حال و عالمی که تو داری، بــرای من
دار و نــدار و جــان و دل من، بــرای تـو
#قیصر_امین_پور
نه از مهــر و نه از کین مینویسم
نه از کفــر و نه از دین مینویسم
دلم خون است، میدانی بـــرادر؟
دلم خون است، از این مینویسم
#قیصر_امین_پور
نه از کفــر و نه از دین مینویسم
دلم خون است، میدانی بـــرادر؟
دلم خون است، از این مینویسم
#قیصر_امین_پور
گرفتهتر ز خزان دلم خزانی نیست
ستاره بارتر از چشمم آسمانی نیست
به حجم تنگدلی های آفتابی من
مدار حوصلۀ هیچ کهکشانی نیست
سزای پاکیات ای اشک، آستینی نیست
به سربلندیت ای عشق، آستانی نیست
مرا که شانهام از حمل آفتاب خم است
بجز پناه دو دست تو سایبانی نیست
به سوگواری این چشم های سر گردان
به غیر چشم سیاه تو نوحهخوانی نیست
به غیر تسلیت چشم های دلسوزت
مرا نیاز تسلّی به همزبانی نیست...
#قیصر_امین_پور
ستاره بارتر از چشمم آسمانی نیست
به حجم تنگدلی های آفتابی من
مدار حوصلۀ هیچ کهکشانی نیست
سزای پاکیات ای اشک، آستینی نیست
به سربلندیت ای عشق، آستانی نیست
مرا که شانهام از حمل آفتاب خم است
بجز پناه دو دست تو سایبانی نیست
به سوگواری این چشم های سر گردان
به غیر چشم سیاه تو نوحهخوانی نیست
به غیر تسلیت چشم های دلسوزت
مرا نیاز تسلّی به همزبانی نیست...
#قیصر_امین_پور
از آتــش دل گدازه می گیرد عشـــق
وز حادثه رنگ تازه می گیرد عشـــق
این مستی و تردستی و گستاخی را
گویا ز شـما اجـازه می گیرد عشــــق
#قیصر_امین_پور
وز حادثه رنگ تازه می گیرد عشـــق
این مستی و تردستی و گستاخی را
گویا ز شـما اجـازه می گیرد عشــــق
#قیصر_امین_پور