محفل خوبان شعر
3.71K subscribers
12.4K photos
5.84K videos
6 files
395 links
محفل خوبان شعر
🌺🌺 @mahfel_khoban_sheeer🌺🌺
Download Telegram
ﭼﺸﻢ ﺭﺿﺎ ﻭ ﻣﺮﺣﻤﺖ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﺨﺖ ﻣﺎ ﺭﺳﺪ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ

ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻮﺩﻩ ﺍﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺎﻝ ﺑﯽ ﺩﻻﻥ
ﻋﺸﻖ ﺣﻘﻴﻘﺘﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﺣﻤﻞ ﻣﺠﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ

#سعدی
به خدا اگر بمیرم ، که دل از تو برنگیرم
برو ای طبیبم از سر ، که دوا نمی پذیرم

نه نشاط بوستانم ، نه فراغ دوستانم
بروید ای رفیقان به سفر که من اسیرم

#سعدی
بر آنم گر تو بازآیی که در پایت کنم جانی
و زین کمتر نشاید کرد در پای تو قربانی


میانِ عاشق و معشوق اگر باشد بیابانی
درختِ ارغوان روید به جای هر مُغیلانی

#سعدی
گــویند مـــرو در پی آن ســــرو بلند
انگشت نمــــای خلق بـــودن تـا چند؟

بــی فایـده پندم مـــده ای دانشمند
من چون نروم که می‌برندم به کمند!

#سعدی
باز از شراب دوشین در سر خمار دارم
وز باغ وصل جانان گل در کنار دارم

سرمست اگر به سودا برهم زنم جهانی
عیبم مکن که در سر سودای یار دارم

ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم
مطرب بزن نوایی کز توبه عار دارم

سیلاب نیستی را سر در وجود من ده
کز خاکدان هستی بر دل غبار دارم

#سعدی
از همه کس رميده ام"با تو" درآرميده ام


جمع نمى شود دگر هر چه تو" مى پراکنى

#سعدی
بسی برآید و بی‌ما فرو رود خورشید
بهارگاه و خزان باشد و دی و مرداد

برین چه می‌گذرد دل منه که دجله بسی
پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد

گرت ز دست برآید، چو نخل باش کریم
ورت ز دست نیاید، چو سرو باش آزاد

#سعدی
دلبـــرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سـروران ، بر در سـودای تو خاک قدمند

شهری اندر هوَست سوخته در آتش عشق
خلـقی اندر طلـبت غـرقه دریای غـــمند

#سعدی
به دریایی درافتادم که پایانش نمی‌بینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم

فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم

#سعدی
تلخست شربت غم هجران و تلخ‌تر
بر سرو قامتی که به حسرت جوان برفت

خوردیم زخمها که نه خون آمد و نه آه
وه این چه نیش بود که تا استخوان برفت

#سعدی