Forwarded from مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
[۱] . رک: اصول کافی ج ۱، ص ۱۶۹ مناظره هشام بن حکم برای بیان لزوم رهبر معصوم که مورد تائید و تشویق امام صادق (ع) قرار گرفت، و به همین معنا اشاره می کند.
[۲] . رک: بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۲۴: حضرت علی ع از ابوبکر می پرسند اگر دو نفر علیه حضرت فاطمه (س) شهادت بدهند، چه خواهی کرد و ابوبکر می گوید به حضرت فاطمه (س) حد جاری می کنم که امیر المومنین (ع) می فرمایند در این صورت کافری چرا که شهادت خدا در آیه تطهیر را رد کرده ای و شهادت غیر خدا را پذیرفته ای!
[۳] . رک: تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۴۸۱
[۴] . بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳
[۵] . الاختصاص، ص 9
👈 ارسال سوالات از طریق ربات زیر:
♨️ @pasokhgoo_ir_bot 👈
👈پرسش از طریق شماره تلفن زیر :
📞 096400 👈
🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
🔷 @pasokhgoo1 👈
#اعتقادی
[۲] . رک: بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۲۴: حضرت علی ع از ابوبکر می پرسند اگر دو نفر علیه حضرت فاطمه (س) شهادت بدهند، چه خواهی کرد و ابوبکر می گوید به حضرت فاطمه (س) حد جاری می کنم که امیر المومنین (ع) می فرمایند در این صورت کافری چرا که شهادت خدا در آیه تطهیر را رد کرده ای و شهادت غیر خدا را پذیرفته ای!
[۳] . رک: تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۴۸۱
[۴] . بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳
[۵] . الاختصاص، ص 9
👈 ارسال سوالات از طریق ربات زیر:
♨️ @pasokhgoo_ir_bot 👈
👈پرسش از طریق شماره تلفن زیر :
📞 096400 👈
🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
🔷 @pasokhgoo1 👈
#اعتقادی
@li @sa:
پرسش
❓اربعین در کربلا چه گذشت؟
❓چرا زیارت کربلا در این روز مستحب شمرده شد؟
❓چرا زیارت اربعین مورد تأکید امامان اهل بیت است؟
*✍ پاسخ:*
🔹مى دانیم که از سنّت هاى بیستم صفر و اربعین حسینى زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام)است. در روایتى از امام حسن عسکرى(علیه السلام) آمده است: «نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: به جا آوردن پنجاه و یک رکعت نماز در هر شب و روز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر بر دست راست نهادن، و پیشانى را به هنگام سجده، بر خاک گذاردن و بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن».(1)
همچنین براى این روز زیارت مخصوصى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است.(2)
از گذشته دور تا زمان ما، هر زمان که شیعیان فرصتى پیدا مى کردند، روز اربعین حسینى را به کربلا مى رفتند و با شور و هیجان و اخلاص، آن حضرت را زیارت مى نمودند. در این سال ها نیز میلیون ها عاشق دلسوخته اربعین را به کربلا مى روند و شهیدان کربلا را زیارت مى کنند.
❓اکنون پرسش آن است که چرا چنین زیارتى در این روز مستحب شمرده شد؟
🔸مرحوم علاّمه مجلسى در زاد المعاد مى نویسد: «چون جابر که از بزرگان صحابه بود، اساس این کار را گذاشت، مى تواند دلیل فضیلت زیارت آن حضرت در این روز شده باشد» ولى با این حال، احتمال مى دهد وجوه دیگرى داشته باشد که بر ما مخفى است.(3)
🔹امّا به نظر مى رسد که نمى تواند این همه اهتمام نسبت به زیارت اربعین و آن را از علائم مؤمن شمردن و نقل زیارت نامه اى مخصوص از سوى امام صادق(علیه السلام)، به صرف زیارت آن حضرت از سوى جابر بن عبدالله انصارى در اربعین باشد; به ویژه آنکه زیارت اربعین ویژه امام حسین(علیه السلام) است و درباره هیچ یک از دیگر معصومان چنین زیارتى وارد نشده است.
🔸بلکه همانطور که دانشمند بزرگ و محقّق شهیر ابوریحان بیرونى گفته است: «وَفِی الْعِشْرینَ رُدَّ رَأْسُ الْحُسَیْنِ(علیه السلام)إلى جُثَّتِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ، وَ فیهِ زِیارَةُ الاَْرْبَعینَ; در بیستم صفر سر مطهّر امام حسین(علیه السلام) به پیکرش بازگردانده شد و همراه آن به خاک سپرده شد و در همین روز زیارت اربعین وارد شده است»،(4) زیارت اربعین پس از الحاق سر آن حضرت به بدنش در روز بیستم صفر، سنّت گردید و مى دانیم سر مبارک آن حضرت توسط امام سجاد(علیه السلام) به کربلا آورده شد;
🔹لذا به نظر مى رسد که این همه اهمیّت زیارت اربعین نه به خاطر زیارت آن حضرت توسط جابر عبدالله انصارى در چنین روزى است، بلکه به سبب الحاق سرهاى شهدا در این روز توسط امام سجاد(علیه السلام) و زیارت آن قبور پاک، توسط امام(علیه السلام) و کاروان حرم حسینى در اربعین است و این عمل، از شعائر مهم شیعه و در کنار 51 رکعت نماز و سجده بر خاک، مطرح شد.
🔸از این رو، علاّمه مجلسى در زادالمعاد مى نویسد: «مشهور آن است که سبب تأکید زیارت آن حضرت در این روز، آن است که امام زین العابدین(علیه السلام) با سایر اهل بیت در این روز بعد از مراجعت از شام به کربلاى معلّى وارد شدند و سرهاى مطهّر شهداء را به بدن هاى ایشان ملحق کردند».(5) هرچند خود او ورود آنها را در بیستم صفر به کربلا بعید مى داند، ولى سخنان وى نشان مى دهد که در زمان مرحوم علاّمه مجلسى نیز این نکته مشهور بوده است که اهمیت زیارت اربعین، به سبب زیارت شهداى کربلا و الحاق سرها به بدن ها توسط امام زین العابدین(علیه السلام) بوده است.
🔹در نتیجه با توجه به این نکته که اربعین فى حدّ نفسه امتیازى ندارد، آن گونه که شب هاى جمعه و نیمه شعبان و لیالى قدر و عیدَیْن و عرفه، بر سایر ایام و لیالى امتیاز دارند، باید در اربعین امام حسین(علیه السلام)حادثه ویژه اى اتفاق افتاده باشد که آن را از سایر روزهاى قبل و بعدش ممتاز ساخته باشد و این جز با الحاق سرهاى شهدا به بدن هایشان و زیارت قبور شهدا توسط امام سجاد(علیه السلام) و کاروان همراه،نمى تواند باشد.
________________
*📚 پی نوشت:*
1 . مصباح المتهجد، ص 787 و اقبال، ص 589.
2. رجوع کنید به: مفاتیح نوین، زیارت اربعین، (ص 393).
3. زاد المعاد، ص 402.
4. الآثار الباقیة، ص 331.
5. زادالمعاد، ص 402.
*منبع :*
https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=11092&catid=6514&pid=61827
______________
پیوستن به کانال پرسمان علمی👇
@Porsemaneelmi
❓🍀 #اعتقادی #اربعین 🍀❓
پرسش
❓اربعین در کربلا چه گذشت؟
❓چرا زیارت کربلا در این روز مستحب شمرده شد؟
❓چرا زیارت اربعین مورد تأکید امامان اهل بیت است؟
*✍ پاسخ:*
🔹مى دانیم که از سنّت هاى بیستم صفر و اربعین حسینى زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام)است. در روایتى از امام حسن عسکرى(علیه السلام) آمده است: «نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: به جا آوردن پنجاه و یک رکعت نماز در هر شب و روز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر بر دست راست نهادن، و پیشانى را به هنگام سجده، بر خاک گذاردن و بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن».(1)
همچنین براى این روز زیارت مخصوصى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است.(2)
از گذشته دور تا زمان ما، هر زمان که شیعیان فرصتى پیدا مى کردند، روز اربعین حسینى را به کربلا مى رفتند و با شور و هیجان و اخلاص، آن حضرت را زیارت مى نمودند. در این سال ها نیز میلیون ها عاشق دلسوخته اربعین را به کربلا مى روند و شهیدان کربلا را زیارت مى کنند.
❓اکنون پرسش آن است که چرا چنین زیارتى در این روز مستحب شمرده شد؟
🔸مرحوم علاّمه مجلسى در زاد المعاد مى نویسد: «چون جابر که از بزرگان صحابه بود، اساس این کار را گذاشت، مى تواند دلیل فضیلت زیارت آن حضرت در این روز شده باشد» ولى با این حال، احتمال مى دهد وجوه دیگرى داشته باشد که بر ما مخفى است.(3)
🔹امّا به نظر مى رسد که نمى تواند این همه اهتمام نسبت به زیارت اربعین و آن را از علائم مؤمن شمردن و نقل زیارت نامه اى مخصوص از سوى امام صادق(علیه السلام)، به صرف زیارت آن حضرت از سوى جابر بن عبدالله انصارى در اربعین باشد; به ویژه آنکه زیارت اربعین ویژه امام حسین(علیه السلام) است و درباره هیچ یک از دیگر معصومان چنین زیارتى وارد نشده است.
🔸بلکه همانطور که دانشمند بزرگ و محقّق شهیر ابوریحان بیرونى گفته است: «وَفِی الْعِشْرینَ رُدَّ رَأْسُ الْحُسَیْنِ(علیه السلام)إلى جُثَّتِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ، وَ فیهِ زِیارَةُ الاَْرْبَعینَ; در بیستم صفر سر مطهّر امام حسین(علیه السلام) به پیکرش بازگردانده شد و همراه آن به خاک سپرده شد و در همین روز زیارت اربعین وارد شده است»،(4) زیارت اربعین پس از الحاق سر آن حضرت به بدنش در روز بیستم صفر، سنّت گردید و مى دانیم سر مبارک آن حضرت توسط امام سجاد(علیه السلام) به کربلا آورده شد;
🔹لذا به نظر مى رسد که این همه اهمیّت زیارت اربعین نه به خاطر زیارت آن حضرت توسط جابر عبدالله انصارى در چنین روزى است، بلکه به سبب الحاق سرهاى شهدا در این روز توسط امام سجاد(علیه السلام) و زیارت آن قبور پاک، توسط امام(علیه السلام) و کاروان حرم حسینى در اربعین است و این عمل، از شعائر مهم شیعه و در کنار 51 رکعت نماز و سجده بر خاک، مطرح شد.
🔸از این رو، علاّمه مجلسى در زادالمعاد مى نویسد: «مشهور آن است که سبب تأکید زیارت آن حضرت در این روز، آن است که امام زین العابدین(علیه السلام) با سایر اهل بیت در این روز بعد از مراجعت از شام به کربلاى معلّى وارد شدند و سرهاى مطهّر شهداء را به بدن هاى ایشان ملحق کردند».(5) هرچند خود او ورود آنها را در بیستم صفر به کربلا بعید مى داند، ولى سخنان وى نشان مى دهد که در زمان مرحوم علاّمه مجلسى نیز این نکته مشهور بوده است که اهمیت زیارت اربعین، به سبب زیارت شهداى کربلا و الحاق سرها به بدن ها توسط امام زین العابدین(علیه السلام) بوده است.
🔹در نتیجه با توجه به این نکته که اربعین فى حدّ نفسه امتیازى ندارد، آن گونه که شب هاى جمعه و نیمه شعبان و لیالى قدر و عیدَیْن و عرفه، بر سایر ایام و لیالى امتیاز دارند، باید در اربعین امام حسین(علیه السلام)حادثه ویژه اى اتفاق افتاده باشد که آن را از سایر روزهاى قبل و بعدش ممتاز ساخته باشد و این جز با الحاق سرهاى شهدا به بدن هایشان و زیارت قبور شهدا توسط امام سجاد(علیه السلام) و کاروان همراه،نمى تواند باشد.
________________
*📚 پی نوشت:*
1 . مصباح المتهجد، ص 787 و اقبال، ص 589.
2. رجوع کنید به: مفاتیح نوین، زیارت اربعین، (ص 393).
3. زاد المعاد، ص 402.
4. الآثار الباقیة، ص 331.
5. زادالمعاد، ص 402.
*منبع :*
https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=11092&catid=6514&pid=61827
______________
پیوستن به کانال پرسمان علمی👇
@Porsemaneelmi
❓🍀 #اعتقادی #اربعین 🍀❓
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
3. سنّت زیارت اربعین
مى دانیم که از سنّت هاى بیستم صفر و اربعین حسینى زیارت اربعین امام حسین(علیه السلام)است. در روایتى از امام حسن عسکرى(علیه السلام) آمده است: نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: به جا آوردن پنجاه و یک رکعت نما
📌متن شبهه: 👇👇
برای خداوند فرقی ندارد که تو برایش نماز بخوانی یا نه !
برایش روزه بگیری یا نه !
فرقی ندارد چقدر برای عزیزانش ضجه زده باشی !
اما اینها برای من و تو فرق می کند .
و این فرق زمانی شروع شد که من و تو بر سر خدایمان جدل کردیم..
من گفتم من با ایمان ترم تو گفتی من!
و فراموش کردیم که خدای هر دویمان یکی ست، فقط راه اتصالمان به او فرق دارد..
به راه های اتصال یکدیگر به خدا دست نزنیم !
اجازه بدهیم هر کس به گونه ی خودش به خدایش وصل شود نه به شیوه ما!
خداوند عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت!
#اعتقادی
📌 پاسخ شبهه👇👇👇
✅همین متن خودش با ایجاد تحریف در دین در پی انکار بعضی راههای اتصال به خدا میباشد!
✅ البته که ایمان مردم چیزی به خداوند متعال نمیافزاید و کفر بندگان نیز چیزی از او نمیکاهد، اما معنایش این نیست که برای او (نزد او)، ایمان و کفر فرقی ندارد. بلکه فرمود: از عرش تا فرش را برای این خلق کردم که معلوم شود چه کسی چگونه عمل میکند و کدام بهترید؟
✅اگر برای خدا فرق نمیکند و تو هم به آن چه میگویی معتقدی، پس چرا این مطلب را نوشتی؟ به چگونگی دینداری دیگران چه کار داری؟ و اساساً چرا از خودت دین میسازی و آن را به اسم خدا و اتصال به خدا به اذهان القا میکنی؟! پس خودت فرقش را میدانی.
✅اگر گوینده به خدا اعتقادی ندارد، حق ندارد با نام خدا به میدان دین قدم گذاشته و از اتصال به خدا بگوید، این که نفاق محض است -و اگر اعتقاد دارد، باید بگوید که بر خداست که تشریح کند که دین و دینداری چگونه است، یا هر کسی میتواند هر چه دلش خواست بگوید و اسمش را دینداری و راه اتصال به خدا بگذارد؟! تمامی مشرکین ادعای وصل به او را داشته و دارند، لذا به پیامبرش حضرت موسی علیه السلام فرمود:«إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه، 14)
✅خداوند متعال انبیا و رسولان را گسیل داشت و ختم بر حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله نمود و به او وحی (کتاب و قرآن) نازل نمود و در آن فرمود: دین نزد خدا اسلام است و هیچ دینی هم جز اسلام قبول نیست؛ تا هر کسی سر خود دینسازی نکند و نامش را راه اتصال به خدا نگذارد. فرمود: «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ / آلعمران، 19»وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (آلعمران، 85)هر كه جز اسلام، دينى [ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود، و وى در آخرت از زيانكاران است.
✅خداوند متعال شاخصهها، صفات و خصلتهای انسانهای کامل، انسانهای موحد، وارسته، مؤمن، متدین، متصل، با تقوا را بیان داشت و هم چنین ویژگیهای انسانهای ملحد، کافر، مشرک، منافق، فاسد، فاسق، جاهل ... و بالاخره انساننماهای بدتر از حیوان (کَالانعام بَلهُم اضلّ سبیلاً) را به روشنی بیان داشت، تا راه برای همه روشن باشد و یک عده نگویند: «به راه اتصال دست نزنید، شاید اینها خیلی هم بهتر و نزد خدا مقربتر باشند» - خیر اصلاً اینگونه نیست که اگر چنین بود، نه نبی، رسول، امام و وحی میفرستاد – نه به بایدها و نبایدهای فردی و اجتماعی تأکید میکرد - و نه قیامت و بهشت و جهنم بر پا مینمود.پس این انشاها، همه انحرافی و با هدف بستن راه خدا و ایجاد اعوجاج در اعتقادات مردم و بهرهبرداری سوء، از سرگردانی آنهاست.
✅ زمانی که شیطان به خداوند گفت : تکلیف سجده ی بر آدم را از من بردار ، تا تو را آنگونه عبادت کنم که هیچ نبی مرسل یا فرشته ی مقربی تو را آنگونه عبادتت نکرده باشد. خداوند در جواب فرمود : راه بندگی من آنگونه است که من (خدا) می خواهم، نه آنگونه که تو می خواهی
✅بازگشت به دین زرتشت که غسلش با ادرار گاو است و ازدواج با مادر را مجاز میداند ، مطلوب ما نیست.
ما مسلمان شده ایم، دین ما دین آگاهیست و عقب گرد هم نمی کنیم (پرودز شروو این چنین نقل میکند: گفته میشود خویدوده در متون فارسی میانه (پهلوی) به اتحادهای مبتنی بر ازدواج پدر و دختر، مادر و پسر، یا برادر و خواهر (زنای با محارم خانوادهٔ هستهای) اشاره میکند و یکی از مقدسترین اعمال ممکن است.)
✅ اتفاقاً اصلاً اختلاف از اینجا شروع نشد که کسی به دیگری بگوید: «من از تو مؤمنتر هستم»؛ بلکه از آنجا شروع شد و تا کنون امتداد یافته است که ملحدین و کفار که هم جاهل هستند و هم بسیار متکبر و مغرور، مقابل دین خدا و دینداران صف کِشی کردند، چرا که منافع آنها در گمراهی مردمان است. و از آنجا تشدید شد که لباس دین و اتصال به معبود پوشیدند و منافقوار به صفوف موحدین و مؤمنین و دینداران و مقربین رخنه کردند، تا بگویند: الزاماً دین و ایمان و کتاب و تقوا و ... این نیست که شما میگویید (گویی که ما گفتهایم، نه خداوند متعال)؛ لذا میگویند: شاید بنده با تمام کفر، فسق، فساد و
جنایاتم، بسیار بهتر از شما و مقربتر از شما باش
برای خداوند فرقی ندارد که تو برایش نماز بخوانی یا نه !
برایش روزه بگیری یا نه !
فرقی ندارد چقدر برای عزیزانش ضجه زده باشی !
اما اینها برای من و تو فرق می کند .
و این فرق زمانی شروع شد که من و تو بر سر خدایمان جدل کردیم..
من گفتم من با ایمان ترم تو گفتی من!
و فراموش کردیم که خدای هر دویمان یکی ست، فقط راه اتصالمان به او فرق دارد..
به راه های اتصال یکدیگر به خدا دست نزنیم !
اجازه بدهیم هر کس به گونه ی خودش به خدایش وصل شود نه به شیوه ما!
خداوند عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت!
#اعتقادی
📌 پاسخ شبهه👇👇👇
✅همین متن خودش با ایجاد تحریف در دین در پی انکار بعضی راههای اتصال به خدا میباشد!
✅ البته که ایمان مردم چیزی به خداوند متعال نمیافزاید و کفر بندگان نیز چیزی از او نمیکاهد، اما معنایش این نیست که برای او (نزد او)، ایمان و کفر فرقی ندارد. بلکه فرمود: از عرش تا فرش را برای این خلق کردم که معلوم شود چه کسی چگونه عمل میکند و کدام بهترید؟
✅اگر برای خدا فرق نمیکند و تو هم به آن چه میگویی معتقدی، پس چرا این مطلب را نوشتی؟ به چگونگی دینداری دیگران چه کار داری؟ و اساساً چرا از خودت دین میسازی و آن را به اسم خدا و اتصال به خدا به اذهان القا میکنی؟! پس خودت فرقش را میدانی.
✅اگر گوینده به خدا اعتقادی ندارد، حق ندارد با نام خدا به میدان دین قدم گذاشته و از اتصال به خدا بگوید، این که نفاق محض است -و اگر اعتقاد دارد، باید بگوید که بر خداست که تشریح کند که دین و دینداری چگونه است، یا هر کسی میتواند هر چه دلش خواست بگوید و اسمش را دینداری و راه اتصال به خدا بگذارد؟! تمامی مشرکین ادعای وصل به او را داشته و دارند، لذا به پیامبرش حضرت موسی علیه السلام فرمود:«إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه، 14)
✅خداوند متعال انبیا و رسولان را گسیل داشت و ختم بر حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله نمود و به او وحی (کتاب و قرآن) نازل نمود و در آن فرمود: دین نزد خدا اسلام است و هیچ دینی هم جز اسلام قبول نیست؛ تا هر کسی سر خود دینسازی نکند و نامش را راه اتصال به خدا نگذارد. فرمود: «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ / آلعمران، 19»وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (آلعمران، 85)هر كه جز اسلام، دينى [ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود، و وى در آخرت از زيانكاران است.
✅خداوند متعال شاخصهها، صفات و خصلتهای انسانهای کامل، انسانهای موحد، وارسته، مؤمن، متدین، متصل، با تقوا را بیان داشت و هم چنین ویژگیهای انسانهای ملحد، کافر، مشرک، منافق، فاسد، فاسق، جاهل ... و بالاخره انساننماهای بدتر از حیوان (کَالانعام بَلهُم اضلّ سبیلاً) را به روشنی بیان داشت، تا راه برای همه روشن باشد و یک عده نگویند: «به راه اتصال دست نزنید، شاید اینها خیلی هم بهتر و نزد خدا مقربتر باشند» - خیر اصلاً اینگونه نیست که اگر چنین بود، نه نبی، رسول، امام و وحی میفرستاد – نه به بایدها و نبایدهای فردی و اجتماعی تأکید میکرد - و نه قیامت و بهشت و جهنم بر پا مینمود.پس این انشاها، همه انحرافی و با هدف بستن راه خدا و ایجاد اعوجاج در اعتقادات مردم و بهرهبرداری سوء، از سرگردانی آنهاست.
✅ زمانی که شیطان به خداوند گفت : تکلیف سجده ی بر آدم را از من بردار ، تا تو را آنگونه عبادت کنم که هیچ نبی مرسل یا فرشته ی مقربی تو را آنگونه عبادتت نکرده باشد. خداوند در جواب فرمود : راه بندگی من آنگونه است که من (خدا) می خواهم، نه آنگونه که تو می خواهی
✅بازگشت به دین زرتشت که غسلش با ادرار گاو است و ازدواج با مادر را مجاز میداند ، مطلوب ما نیست.
ما مسلمان شده ایم، دین ما دین آگاهیست و عقب گرد هم نمی کنیم (پرودز شروو این چنین نقل میکند: گفته میشود خویدوده در متون فارسی میانه (پهلوی) به اتحادهای مبتنی بر ازدواج پدر و دختر، مادر و پسر، یا برادر و خواهر (زنای با محارم خانوادهٔ هستهای) اشاره میکند و یکی از مقدسترین اعمال ممکن است.)
✅ اتفاقاً اصلاً اختلاف از اینجا شروع نشد که کسی به دیگری بگوید: «من از تو مؤمنتر هستم»؛ بلکه از آنجا شروع شد و تا کنون امتداد یافته است که ملحدین و کفار که هم جاهل هستند و هم بسیار متکبر و مغرور، مقابل دین خدا و دینداران صف کِشی کردند، چرا که منافع آنها در گمراهی مردمان است. و از آنجا تشدید شد که لباس دین و اتصال به معبود پوشیدند و منافقوار به صفوف موحدین و مؤمنین و دینداران و مقربین رخنه کردند، تا بگویند: الزاماً دین و ایمان و کتاب و تقوا و ... این نیست که شما میگویید (گویی که ما گفتهایم، نه خداوند متعال)؛ لذا میگویند: شاید بنده با تمام کفر، فسق، فساد و
جنایاتم، بسیار بهتر از شما و مقربتر از شما باش