✋این دست بوسیِ آشنا
این دست بوسی ها آشناست. روایت این "دستبوسی" های سیاسی، تبارشناسی و ماهیت واقعی افراد و جریانات است.
با این ورود، قاب عکس #دستبوسی_آشنا ۳ وجه دارد.
🔸یکم. تکریم کننده
تکریم کننده و دست بوس نه حاج منصور ست و نه میثم مطیعی، جناب آشناست. نسبت سیاسی و اعتقادی این آقایان روشن است.
من و شما با برادر آشنا آشنائیم و اورا به چنین کرنش هایی نمی شناسیم. تا امروز از سوپر انقلابیون سیاسی هم دست بوسی آیت الله جنتی ندیدیم.
دقت کنید که دست بوسی در جمع است. نادیده گرفتن عکاس، توسط تکریم کننده غیر منطقی ست. پس قرارست پیامی سیاسی به جامعه منتقل شود. چه پیامی؟
🔹دوم تکریم شونده
تکریم شونده آیت الله علم الهدی و حجت الاسلام رئیسی و یک استاد اخلاق و عالم و عارف ربانی نیست. تکریم شونده جناب جنتی است. نسبت آقای جنتی با این دولت روشن ست. آیت الله جنتی صریحترین مانع مقابل جریان های انحرافیست.
این نیز پیام دارد.
🔸سوم. نحوه تکریم
یعنی ممکن نیست آقای آشنا به آقای جنتی محبت بورزد؟ حتما ممکن است. اما به چه طریق؟ دست بوسی؟ در جمع؟ مقابل دوربین؟
نحوه محبت ورزی هم آشناست. با این نحوه دست بوسی، باید این محبت در شدیدترین حالتش به مخاطب منتقل شود. "آورده" این دست بوسی فراتر از هزینه اش مقابل استهزاء حامیان ست.
🔹اما چرا؟
#راز_ماندگاری "دولتِ تکنوکرات" ها در "دستبوسی" هاست.
این دولت "تقابلش" در عین "اظهار ارادت" است.
"انحرافش" در "ظاهر الصلاحیست".
فراموش نکنید هشدار آن بزرگ را که فرمود؛
جریانی وجود دارد که "صورت انقلاب" را بدون "سیرتش" می خواهد.
انقلاب هست، محتوا ندارد.
مثل همین دست بوسی بی ارادت.
✅پ.ن؛ اگر میخواهید جامعه را آگاه کنید این "دست بوسی های اجتماعی" را مقابل "پشت کردن های سیاسی" قرار دهید و مقایسه کنید.
مردم هوشیارند.
می توان سیاهه ای از دست بوسی ها و پشت کردن های این دولت به مردم ارائه کرد.
🔸نقدهایتان را با جان و دل می خوانم
@mohsen_mahdian
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
این دست بوسی ها آشناست. روایت این "دستبوسی" های سیاسی، تبارشناسی و ماهیت واقعی افراد و جریانات است.
با این ورود، قاب عکس #دستبوسی_آشنا ۳ وجه دارد.
🔸یکم. تکریم کننده
تکریم کننده و دست بوس نه حاج منصور ست و نه میثم مطیعی، جناب آشناست. نسبت سیاسی و اعتقادی این آقایان روشن است.
من و شما با برادر آشنا آشنائیم و اورا به چنین کرنش هایی نمی شناسیم. تا امروز از سوپر انقلابیون سیاسی هم دست بوسی آیت الله جنتی ندیدیم.
دقت کنید که دست بوسی در جمع است. نادیده گرفتن عکاس، توسط تکریم کننده غیر منطقی ست. پس قرارست پیامی سیاسی به جامعه منتقل شود. چه پیامی؟
🔹دوم تکریم شونده
تکریم شونده آیت الله علم الهدی و حجت الاسلام رئیسی و یک استاد اخلاق و عالم و عارف ربانی نیست. تکریم شونده جناب جنتی است. نسبت آقای جنتی با این دولت روشن ست. آیت الله جنتی صریحترین مانع مقابل جریان های انحرافیست.
این نیز پیام دارد.
🔸سوم. نحوه تکریم
یعنی ممکن نیست آقای آشنا به آقای جنتی محبت بورزد؟ حتما ممکن است. اما به چه طریق؟ دست بوسی؟ در جمع؟ مقابل دوربین؟
نحوه محبت ورزی هم آشناست. با این نحوه دست بوسی، باید این محبت در شدیدترین حالتش به مخاطب منتقل شود. "آورده" این دست بوسی فراتر از هزینه اش مقابل استهزاء حامیان ست.
🔹اما چرا؟
#راز_ماندگاری "دولتِ تکنوکرات" ها در "دستبوسی" هاست.
این دولت "تقابلش" در عین "اظهار ارادت" است.
"انحرافش" در "ظاهر الصلاحیست".
فراموش نکنید هشدار آن بزرگ را که فرمود؛
جریانی وجود دارد که "صورت انقلاب" را بدون "سیرتش" می خواهد.
انقلاب هست، محتوا ندارد.
مثل همین دست بوسی بی ارادت.
✅پ.ن؛ اگر میخواهید جامعه را آگاه کنید این "دست بوسی های اجتماعی" را مقابل "پشت کردن های سیاسی" قرار دهید و مقایسه کنید.
مردم هوشیارند.
می توان سیاهه ای از دست بوسی ها و پشت کردن های این دولت به مردم ارائه کرد.
🔸نقدهایتان را با جان و دل می خوانم
@mohsen_mahdian
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
⚠️ماجرای غم انگیز توتال به زبان ساده
دیروز قرارداد 5 میلیارد دلاری توتال در پارس جنوبی قطعی شد. این درحالیست که دولت اصرار دارد پای توتال را به میدان نفتی آزادگان هم باز کند. اما این قرارداد سوال برانگیز دارای چند اشکال است.
یکم نوع قرارداد. دوم طرف قرارداد و سوم ضرورت قرارداد.
🔹میدان نفتی آزادگان کجاست؟
میدان آزادگان در مرز ایران و عراق بزرگترین میدان نفتی توسعه نیافته در کشورست. بهره برداری در این میدان در سال 80 ابتدا به ژاپنی ها سپرده شد که خلف وعده کردند.
سال 88 این میدان 4 بخش شد. آزادگان شمالی و جنوبی و یاران شمالی و جنوبی. آزادگان شمالی و جنوبی که بخش اصلی بودند به چینی ها سپرده شد. در آزادگان جنوبی چینی ها 4 سال تعلل کردند و دست آخر در سال 93 وزارت نفت کار را از دست چین گرفت.
توسعه یاران شمال را هم به شرکت وابسته به ستاد فرمان امام سپردند که با هزینه کمتر و در موعد مقرر در حال اتمام است.
🔹اما به رغم تجربه شکست خورده حضور خارجی ها و توفیقات داخلی ها، شرکت نفت، آزادگان جنوبی را مجددا در فهرست واگذاری به شرکت های خارجی قرار داد. واگذاری حداقل 20 ساله به توتال؛ حال آنکه دو شرکت وابسته به ستادفرمان حضرت امام و سپاه پاسداران برای اجرای این قرار داد اعلام آمادگی کردند.
🔹حرف وزارت نفت جیست؟
وزارت نفت می گوید ما باید کار را به خارجی ها بدهیم چون ایرانی ها به موقع کار را تمام نمی کنند. سرمایه ندارند. گران تمام می کنند. فناوری هم ندارند.
به همین جهت قراردادهایی را برای جذاب ساختن واگذاری به شرکت های خارجی تدارک دیده اند.
🔹اشکال اول؛
این قرار داد در قالب قراردادهای موسوم به ای پی سی دارای اشکالات جدی امنیتی و اقتصادی است تا انجاکه طی مدت کوتاهی حداقل 2 بار در هیات وزیران اصلاح شده است. از جمله مهمترین این اشکالات نقض حاکمیت ملی بر منابع نفتی است. اشکال دیگر نیز عدم ورود هرگونه فناوری خاص به داخل کشور است.
🔹اشکال دوم؛
در میادینی این واگذاری ها صورت گرفته است که شرکت های داخلی، هم تجربه حضور داشته اند و هم اعلام آمادگی کرده اند.
به عنوان مثال در بخشی از این میدان نفتی، شرکت وابسته به ستاد فرمان امام با هزینه 15 درصد کمتر از قرار داد اولیه و در موعد مقرر و با استفاده از 70 درصد از ظرفیت داخلی، قرارداد را انجام داده است و الان برای میدان آزادگان جنوبی هم اعلام آمادگی کرده است.
🔹توتال کیست؟
توتال شرکت وابسته به فرانسه است که آخرین حضورش در ایران مربوط به سالهای 74 تا 83 است و مهمترین سابقه اش پرداخت 60 میلیون دلار رشوه به یک مقام ایرانی برای "اعمال نفوذ و تضمین سود 40 درصدی"(یعنی دوبرابر سود مرسوم) است که با این قرار داد توانست حداقل 150 میلیون دلار سود بچنگ آورد. این فساد بعدها توسط کمسیون بورس آمریکا افشا و توتال 400 میلیون دلار جریمه شد. جهت اطلاع و تاسف و شرمساری، باطرف ایرانی این فساد و حرام خواری برخوردی صورت نگرفت.
⚠️اما نگرانی اساسی تر چیست؟
در حال حاضر سند رازداری و محرمانگی این قراردادها که تمامی مسائل فنی، اقتصادی، حفاظتی و حقوقی را داراست، در انتظار امضا و تصویب شورای عالی امنیت ملی است.
مساله اینجاست که تا قبل از تصویب این سند امنیتی و اقتصادی، جلوی امضای هرگونه قرارداد جدید نفتی باید گرفته شود و در نتیجه تعجیل و اقدام وزارت نفت هم سوال برانگیز و هم خلاف قانون و مصلحت کشورست.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
دیروز قرارداد 5 میلیارد دلاری توتال در پارس جنوبی قطعی شد. این درحالیست که دولت اصرار دارد پای توتال را به میدان نفتی آزادگان هم باز کند. اما این قرارداد سوال برانگیز دارای چند اشکال است.
یکم نوع قرارداد. دوم طرف قرارداد و سوم ضرورت قرارداد.
🔹میدان نفتی آزادگان کجاست؟
میدان آزادگان در مرز ایران و عراق بزرگترین میدان نفتی توسعه نیافته در کشورست. بهره برداری در این میدان در سال 80 ابتدا به ژاپنی ها سپرده شد که خلف وعده کردند.
سال 88 این میدان 4 بخش شد. آزادگان شمالی و جنوبی و یاران شمالی و جنوبی. آزادگان شمالی و جنوبی که بخش اصلی بودند به چینی ها سپرده شد. در آزادگان جنوبی چینی ها 4 سال تعلل کردند و دست آخر در سال 93 وزارت نفت کار را از دست چین گرفت.
توسعه یاران شمال را هم به شرکت وابسته به ستاد فرمان امام سپردند که با هزینه کمتر و در موعد مقرر در حال اتمام است.
🔹اما به رغم تجربه شکست خورده حضور خارجی ها و توفیقات داخلی ها، شرکت نفت، آزادگان جنوبی را مجددا در فهرست واگذاری به شرکت های خارجی قرار داد. واگذاری حداقل 20 ساله به توتال؛ حال آنکه دو شرکت وابسته به ستادفرمان حضرت امام و سپاه پاسداران برای اجرای این قرار داد اعلام آمادگی کردند.
🔹حرف وزارت نفت جیست؟
وزارت نفت می گوید ما باید کار را به خارجی ها بدهیم چون ایرانی ها به موقع کار را تمام نمی کنند. سرمایه ندارند. گران تمام می کنند. فناوری هم ندارند.
به همین جهت قراردادهایی را برای جذاب ساختن واگذاری به شرکت های خارجی تدارک دیده اند.
🔹اشکال اول؛
این قرار داد در قالب قراردادهای موسوم به ای پی سی دارای اشکالات جدی امنیتی و اقتصادی است تا انجاکه طی مدت کوتاهی حداقل 2 بار در هیات وزیران اصلاح شده است. از جمله مهمترین این اشکالات نقض حاکمیت ملی بر منابع نفتی است. اشکال دیگر نیز عدم ورود هرگونه فناوری خاص به داخل کشور است.
🔹اشکال دوم؛
در میادینی این واگذاری ها صورت گرفته است که شرکت های داخلی، هم تجربه حضور داشته اند و هم اعلام آمادگی کرده اند.
به عنوان مثال در بخشی از این میدان نفتی، شرکت وابسته به ستاد فرمان امام با هزینه 15 درصد کمتر از قرار داد اولیه و در موعد مقرر و با استفاده از 70 درصد از ظرفیت داخلی، قرارداد را انجام داده است و الان برای میدان آزادگان جنوبی هم اعلام آمادگی کرده است.
🔹توتال کیست؟
توتال شرکت وابسته به فرانسه است که آخرین حضورش در ایران مربوط به سالهای 74 تا 83 است و مهمترین سابقه اش پرداخت 60 میلیون دلار رشوه به یک مقام ایرانی برای "اعمال نفوذ و تضمین سود 40 درصدی"(یعنی دوبرابر سود مرسوم) است که با این قرار داد توانست حداقل 150 میلیون دلار سود بچنگ آورد. این فساد بعدها توسط کمسیون بورس آمریکا افشا و توتال 400 میلیون دلار جریمه شد. جهت اطلاع و تاسف و شرمساری، باطرف ایرانی این فساد و حرام خواری برخوردی صورت نگرفت.
⚠️اما نگرانی اساسی تر چیست؟
در حال حاضر سند رازداری و محرمانگی این قراردادها که تمامی مسائل فنی، اقتصادی، حفاظتی و حقوقی را داراست، در انتظار امضا و تصویب شورای عالی امنیت ملی است.
مساله اینجاست که تا قبل از تصویب این سند امنیتی و اقتصادی، جلوی امضای هرگونه قرارداد جدید نفتی باید گرفته شود و در نتیجه تعجیل و اقدام وزارت نفت هم سوال برانگیز و هم خلاف قانون و مصلحت کشورست.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
✅توصیه کلیدی "حاج قاسم" به من و شما
#حزباللهی_محفلی
#انقلابی_ذوقی
لابه لای توصیه های اخیر حاج قاسم سلیمانی، یک جمله کلیدی وجود داشت که برای من وشما است؛ درس آموز و آموختنی.
تعبیر حاج قاسم چنین بود: "سینه سپاه برای مردم سپرست. برای ما بالا و پائین شهر فرقی نمی کند"
📍از این جمله چه برداشتی داریم؟ اینکه سپاه وظیفه امنیت مردم را برعهده دارد و طبیعتا نباید بین مردم فرق بگذارد؟ چون پای امنیت وسط است همه مردم یکی اند؟ امنیت را چه چیز تعریف می کنیم؟ فقط مقابله با هجمه های نظامی؟
جمله دیگر حاج قاسم پاسخ به این سوالات است؛ وقتی "تضعیف ارزش" ها را هم "هجمه" می بیند و می گوید: "اینجا رابطه حزب اللهی با حزب اللهی موضوعیت ندارد و بلکه رابطه حزب اللهی با غیرحزب اللهی اهمیت دارد."
📍این جمله حاج قاسم سرفصل دهها جلسه آسیب شناسی است.
سوال اساسی اینست که رابطه انقلابی ترها با مردم به چه نحوی است؟
جریان انقلابی سالهاست "محفلی" و "گعده ای" شده است و "ذوقی" رفتار می کند. یعنی چی؟ یعنی عمده فعالیتش در نسبت با رفقا و هم فکرانش تعریف می شود تا مردم. این آسیب جدی، از جریان انقلابی یک "گعده سیاسی" ساخته است. انقلابی ما خواسته و ناخواسته جایی ورود می کند که بیشتر "حظ گفتمانی" ببرد، نه اینکه باری از روی زمین انقلاب بردارد.
📍نتیجه این آسیب جدی چیست؟ نتیجه اش "محفلی زیستن" است؛ "زندگی" اش را جدا می کند و"شهرک" می سازد. "سینما و جشنواره" اش را جدا می کند و وارد "رقابت" نمی شود. پارک و رستورانش نیز. مدرسه و کلاس زبانش هم و قس علی هذا.
البته این محافل اگر برای "برهم افزایی" و انجام ماموریت های مهمتر در میان مردم باشد، توصیه می شود. ولی اگر قرار بر محفلی زیستن و جدا شدن از متن مردم باشد، همین می شود که قدرت "هم زبانی" و "همدلی ش" را از دست می دهد.
📍اثر سیاسی این محفلی زیستن چیست؟
1⃣اولین اثرش این است که قدرت و زندگی اش را از مردم نمی بیند. رای بیاورد و نیاورد، سرکار است. مردم اقبال کنند یا نکنند، فیلمش را می سازد. مخاطب بخرد یا نخرد، نشریه اش منتشر و سایتش بروز می شود.
2⃣اما اثر دوم مهمترست. اثر دوم اینست که قدرت و توان ترجمه ارزش های انقلاب به زبان طبقات مختلف اجتماعی را از دست می دهد. "آتش به اختیار" را متوجه می شود اما از "کار فرهنگی تمیز" عبور می کند. "دادزدن" را دوست دارد اما "آتش بس" در امور فرعی را بر نمی تابد.
📍راهبرد اصلی جریان انقلاب، تبدیل و ترجمه ارزش های انقلاب به زبان مردم است. اما زیست سیاسی محفلی، باعث "ندیدن دیگران" می شود. ندیدن هم در بلند مدت منجر به "عدم شناخت" می شود؛ لذا "بدفهمی مردم" را "دشمنی" تلقی می کند و گارد تهاجمی می گیرد.
🔴در نهایت هم به این نتیجه می رسد، کار انقلاب را بدون مردم جلو ببرد. هرچند رهبری هست و اجازه نمی دهد و تذکر می دهد که؛ "صندوق رای فصل الخطاب است و اولویت انقلاب مشارکت حداکثریست. پس بروید با مردم کار کنید."
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
#حزباللهی_محفلی
#انقلابی_ذوقی
لابه لای توصیه های اخیر حاج قاسم سلیمانی، یک جمله کلیدی وجود داشت که برای من وشما است؛ درس آموز و آموختنی.
تعبیر حاج قاسم چنین بود: "سینه سپاه برای مردم سپرست. برای ما بالا و پائین شهر فرقی نمی کند"
📍از این جمله چه برداشتی داریم؟ اینکه سپاه وظیفه امنیت مردم را برعهده دارد و طبیعتا نباید بین مردم فرق بگذارد؟ چون پای امنیت وسط است همه مردم یکی اند؟ امنیت را چه چیز تعریف می کنیم؟ فقط مقابله با هجمه های نظامی؟
جمله دیگر حاج قاسم پاسخ به این سوالات است؛ وقتی "تضعیف ارزش" ها را هم "هجمه" می بیند و می گوید: "اینجا رابطه حزب اللهی با حزب اللهی موضوعیت ندارد و بلکه رابطه حزب اللهی با غیرحزب اللهی اهمیت دارد."
📍این جمله حاج قاسم سرفصل دهها جلسه آسیب شناسی است.
سوال اساسی اینست که رابطه انقلابی ترها با مردم به چه نحوی است؟
جریان انقلابی سالهاست "محفلی" و "گعده ای" شده است و "ذوقی" رفتار می کند. یعنی چی؟ یعنی عمده فعالیتش در نسبت با رفقا و هم فکرانش تعریف می شود تا مردم. این آسیب جدی، از جریان انقلابی یک "گعده سیاسی" ساخته است. انقلابی ما خواسته و ناخواسته جایی ورود می کند که بیشتر "حظ گفتمانی" ببرد، نه اینکه باری از روی زمین انقلاب بردارد.
📍نتیجه این آسیب جدی چیست؟ نتیجه اش "محفلی زیستن" است؛ "زندگی" اش را جدا می کند و"شهرک" می سازد. "سینما و جشنواره" اش را جدا می کند و وارد "رقابت" نمی شود. پارک و رستورانش نیز. مدرسه و کلاس زبانش هم و قس علی هذا.
البته این محافل اگر برای "برهم افزایی" و انجام ماموریت های مهمتر در میان مردم باشد، توصیه می شود. ولی اگر قرار بر محفلی زیستن و جدا شدن از متن مردم باشد، همین می شود که قدرت "هم زبانی" و "همدلی ش" را از دست می دهد.
📍اثر سیاسی این محفلی زیستن چیست؟
1⃣اولین اثرش این است که قدرت و زندگی اش را از مردم نمی بیند. رای بیاورد و نیاورد، سرکار است. مردم اقبال کنند یا نکنند، فیلمش را می سازد. مخاطب بخرد یا نخرد، نشریه اش منتشر و سایتش بروز می شود.
2⃣اما اثر دوم مهمترست. اثر دوم اینست که قدرت و توان ترجمه ارزش های انقلاب به زبان طبقات مختلف اجتماعی را از دست می دهد. "آتش به اختیار" را متوجه می شود اما از "کار فرهنگی تمیز" عبور می کند. "دادزدن" را دوست دارد اما "آتش بس" در امور فرعی را بر نمی تابد.
📍راهبرد اصلی جریان انقلاب، تبدیل و ترجمه ارزش های انقلاب به زبان مردم است. اما زیست سیاسی محفلی، باعث "ندیدن دیگران" می شود. ندیدن هم در بلند مدت منجر به "عدم شناخت" می شود؛ لذا "بدفهمی مردم" را "دشمنی" تلقی می کند و گارد تهاجمی می گیرد.
🔴در نهایت هم به این نتیجه می رسد، کار انقلاب را بدون مردم جلو ببرد. هرچند رهبری هست و اجازه نمی دهد و تذکر می دهد که؛ "صندوق رای فصل الخطاب است و اولویت انقلاب مشارکت حداکثریست. پس بروید با مردم کار کنید."
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
کشکول|محسن مهدیان
✅توصیه کلیدی "حاج قاسم" به من و شما #حزباللهی_محفلی #انقلابی_ذوقی لابه لای توصیه های اخیر حاج قاسم سلیمانی، یک جمله کلیدی وجود داشت که برای من وشما است؛ درس آموز و آموختنی. تعبیر حاج قاسم چنین بود: "سینه سپاه برای مردم سپرست. برای ما بالا و پائین شهر فرقی…
✅بعد از انتشار این مطلب، دوست عزیزی این سوال را مطرح کرد که "این حرف درست؛ اما بالاخره تکلیف چیست؟ این روزها مهمترین وظیفه تاریخی ما نقد دولت است. با مدل شما نقد تعطیل می شود. چون نقددولت یعنی فاصله گرفتن از 23 میلیون نفر.
اگر دولت را نقد کنیم از اکثریت مردم فاصله می گیریم و نقد هم نکنیم وظیفه مان را عمل نکردیم."
حکم چیست؟
من نظرم را به عنوان یک روش راهبردی در ادامه نوشته ام. شما هم نظر دهید.🌷
@mohsen_mahdian
اگر دولت را نقد کنیم از اکثریت مردم فاصله می گیریم و نقد هم نکنیم وظیفه مان را عمل نکردیم."
حکم چیست؟
من نظرم را به عنوان یک روش راهبردی در ادامه نوشته ام. شما هم نظر دهید.🌷
@mohsen_mahdian
🔹یک سوال کلیدی
🔷نقد مردم یا نقد دولت!؟
یک دغدغه کلیدی این روزهای ما، روش نقد است. یک پاسخ کلی و "همیشه درست" اینست که نقد باید منطقی و بدور از هیاهو باشد. کلام حقی است. اما کفایت نمی کند. سوال ما دقیقتر است؛ برای نقد انحرافات باید سراغ "قدرت" رفت یا "مردم"؟
1⃣برخی معتقدند باید سراغ مردم رفت. اعتقادشان این است که انحرافات سیاسی، ناشی از خطای مردمست. مردم اصلاح شوند اراده و انتخاب شان تغییر می کند.
2⃣دسته دوم کسانی هستند که جریان غالب اند و اعتقاد دارند اصلاح مردم زمانبرست و تا جامعه اصلاح شود دهها بار قدرت تغییر کرده و مسائل جدید پدید آمده است. استدلال می کنند که قدرت، منشا انحراف است و اگر قدرت ها اصلاح شوند جامعه نیز ترمیم می شود.
🔸امروز جریان دوم مسلط است؛ از کسانی که نقد قدرت را در فریاد و هیاهو می دانند تا انانکه منطقی و دلسوزانه نقد می کنند. اما هر دوسر طیف با یک دغدغه جدی مواجه اند و آن اینکه این دولت "منتخب اکثریت" است.
مواجهه با "انتخاب مردم" در شرایط دوقطبی، یعنی "تقابل با مردم" و این یعنی فاصله بیشتر از مردم و طبیعتا "بقای قدرت فعلی" و "استمرار وضع موجود".
✅پس راه حل چیست؟
به این فهم راه میانه از دو روش فوق چنین است؛
"مخاطب نقد" ما دولت است؛ ولی "خطاب ما" به مردم است. یعنی چی؟ یعنی مردم را نگاه کنیم و دولت را نقد کنیم. یعنی چی؟ یعنی برای نقد قدرت، باید مردم را همراه کرد. باید با مردم، سراغ قدرت رفت. نقدقدرت باید چنان باشد که مردم را برانگیزد نه دولت را.
مثال بزنم؛
برای اقتصاد مقاومتی یک روش اینست که مردم را منع کنیم از خرید کالای خارجی. یک راه حل هم اینست که بر سر دولت فریاد بکشیم که چرا کالای خارجی وارد می کنید.
اما راه حل سوم اینست که ضرر واردات کالای خارجی را برای مردم روشن کنید و روشنگری به نحوی باشد تا همراه شوند و از دولت مطالبه کنند که چرا باید با واردات کالای خارجی سفره کارگر کوچکتر شود؟ فساد و فحشا به تبع آن بیشتر شود؟ کارگر خارجی تقویت شود؟ دولت های ضدایرانی مورد حمایت قرار گیرند و قس علی هذا.
به تعبیر دقیقتر بجای پرحجم کردن و شدت بخشیدن به نقد قدرت، مردم را آگاه و مطالبه گر کنیم. توجه کنیم که الزاما هر نقدی، مردم را همراه نمی کند؛ اگر همراه می کرد انتخابات پیروز می شدیم.
طبیعتا در این سبک انتقاد، اعتمادسازی بسیار کلیدی است؛ اعتماد به چه روش؟ ابتدا باید ادبیات تبیین تغییر کند؛ مخاطب احساس کند واقعا دلسوزیم و نگران اوئیم. دوم اینکه ذائقه سیاسی و اجتماعی آنها باید شناسایی شود. نقدباید مساله مردم باشد. محسوس و ملموس. مرحله بعد اینکه نقدها از کانال مطالبات مردم انجام شود. فارغ از پیگیری مطالبات عامه، نمی شود دولت را نقد کرد. طبیعی است که این روش سخت است. این روش یعنی "پیوند هنر و سیاست".
💠با این روش نقدمان به دولت، قدرت می یابد. آنهم قدرت "برآمده از صدای مردم" نه "بالارفتن صدای منتقد".
🔸نقدهایتان را با جان و دل می خوانم
@mohsen_mahdian
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
🔷نقد مردم یا نقد دولت!؟
یک دغدغه کلیدی این روزهای ما، روش نقد است. یک پاسخ کلی و "همیشه درست" اینست که نقد باید منطقی و بدور از هیاهو باشد. کلام حقی است. اما کفایت نمی کند. سوال ما دقیقتر است؛ برای نقد انحرافات باید سراغ "قدرت" رفت یا "مردم"؟
1⃣برخی معتقدند باید سراغ مردم رفت. اعتقادشان این است که انحرافات سیاسی، ناشی از خطای مردمست. مردم اصلاح شوند اراده و انتخاب شان تغییر می کند.
2⃣دسته دوم کسانی هستند که جریان غالب اند و اعتقاد دارند اصلاح مردم زمانبرست و تا جامعه اصلاح شود دهها بار قدرت تغییر کرده و مسائل جدید پدید آمده است. استدلال می کنند که قدرت، منشا انحراف است و اگر قدرت ها اصلاح شوند جامعه نیز ترمیم می شود.
🔸امروز جریان دوم مسلط است؛ از کسانی که نقد قدرت را در فریاد و هیاهو می دانند تا انانکه منطقی و دلسوزانه نقد می کنند. اما هر دوسر طیف با یک دغدغه جدی مواجه اند و آن اینکه این دولت "منتخب اکثریت" است.
مواجهه با "انتخاب مردم" در شرایط دوقطبی، یعنی "تقابل با مردم" و این یعنی فاصله بیشتر از مردم و طبیعتا "بقای قدرت فعلی" و "استمرار وضع موجود".
✅پس راه حل چیست؟
به این فهم راه میانه از دو روش فوق چنین است؛
"مخاطب نقد" ما دولت است؛ ولی "خطاب ما" به مردم است. یعنی چی؟ یعنی مردم را نگاه کنیم و دولت را نقد کنیم. یعنی چی؟ یعنی برای نقد قدرت، باید مردم را همراه کرد. باید با مردم، سراغ قدرت رفت. نقدقدرت باید چنان باشد که مردم را برانگیزد نه دولت را.
مثال بزنم؛
برای اقتصاد مقاومتی یک روش اینست که مردم را منع کنیم از خرید کالای خارجی. یک راه حل هم اینست که بر سر دولت فریاد بکشیم که چرا کالای خارجی وارد می کنید.
اما راه حل سوم اینست که ضرر واردات کالای خارجی را برای مردم روشن کنید و روشنگری به نحوی باشد تا همراه شوند و از دولت مطالبه کنند که چرا باید با واردات کالای خارجی سفره کارگر کوچکتر شود؟ فساد و فحشا به تبع آن بیشتر شود؟ کارگر خارجی تقویت شود؟ دولت های ضدایرانی مورد حمایت قرار گیرند و قس علی هذا.
به تعبیر دقیقتر بجای پرحجم کردن و شدت بخشیدن به نقد قدرت، مردم را آگاه و مطالبه گر کنیم. توجه کنیم که الزاما هر نقدی، مردم را همراه نمی کند؛ اگر همراه می کرد انتخابات پیروز می شدیم.
طبیعتا در این سبک انتقاد، اعتمادسازی بسیار کلیدی است؛ اعتماد به چه روش؟ ابتدا باید ادبیات تبیین تغییر کند؛ مخاطب احساس کند واقعا دلسوزیم و نگران اوئیم. دوم اینکه ذائقه سیاسی و اجتماعی آنها باید شناسایی شود. نقدباید مساله مردم باشد. محسوس و ملموس. مرحله بعد اینکه نقدها از کانال مطالبات مردم انجام شود. فارغ از پیگیری مطالبات عامه، نمی شود دولت را نقد کرد. طبیعی است که این روش سخت است. این روش یعنی "پیوند هنر و سیاست".
💠با این روش نقدمان به دولت، قدرت می یابد. آنهم قدرت "برآمده از صدای مردم" نه "بالارفتن صدای منتقد".
🔸نقدهایتان را با جان و دل می خوانم
@mohsen_mahdian
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
💠اشتباه فاحش اصولگراها درباره محرومین
اصولگراها معتقدند #رای_محرومین، "رای سازمانی" آنهاست. در هر انتخاباتی هم حساب ویژه ای روی آنها باز می کنند. اما بعد از شکست انتخاباتی اخیر، از "اراده محرومین" ناامید شدند.چرا؟ می گویند نظام در حال رسیدگی به محرومین است و مناطق توسعه نیافته هر روز پیشرفت می کند، بنابراین محرومین کمتر شده و در نهایت رای اصولگراها ریزش می کند.
💠این تحلیل دارای #خطای_مفهومی_فاحش است. متاسفانه اصولگراها تحلیل درستی از واژه #محرومین و #کوخنشینها و #مستضعفین و #پابرهنهها ندارند.
اشتباه محاسباتی اینجاست که تصور می کنند آنچه مایه "فخر امام و انقلاب" بوده ست "محرومیت مادی" روستاهاست که با توسعه یافتگی تغییر می کند.
💠محرومیت به معنای "عقب ماندگی اقتصادی" الزما به معنای "جامعه ارزشی مستضعفین" نیست. چه بسا محرومینی که "عطش کاخ نشینی" داشته و از "جنگ فقر و غنا"، رقابت "فقیر" و "غنی" را فهمیده باشند. چه بسا کوخ نشینی که #گورخواب و جزء #مطرودین_اجتماعی است. "حاشیه نشین بینوا"، قربانی نظام اجتماعی است نه فخر آن.
از طرفی محرومین هم تحت تاثیر موج رسانه های جدید قرار دارند و نیازهایشان تغییر کرده است. بنابراین "محرومین" را "مستضعفین" گرفتن خطاست.
💠اشتباه ماکجاست؟
آنچه مایه فخر و مباهات است و رایش در سبد جبهه انقلاب است، "آرای مستضعفین" است. مستضعف ممکن است از طبقه متوسط شهری باشد. مستضعف الزاما "محرومیت اجباری" ندارد. آنچه مورد تاکید حضرت امام بوده است و به میراثدار انقلاب شهره است، " #خوی_محرومیت" است نه "خود محرومیت". خود محرومیت اساسا مذموم است و باید تغییر یابد.
حضرت امام درباره روستایی محروم می فرماید "کسی که تمام توجهش به دامداری است او نمیتواند آدم بشود."
سپس درباره کوخ نشین هایی که اتفاقا دچار محرومیت اقتصادی نیستند می فرماید: در جامعه اهل علم و مدرسه نشینها، اینها که زحمت میکشند و کار برای این جمهوری اسلامی میکنند، اینها همین کوخ نشینهایند.... آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. "
💠بنابراین توسعه مناطق محروم و فربه شدن طبقه متوسط شهری، الزاما خوی کوخ نشینی را از بین نمی برد.
اما اصولگراها به جهت تحلیل غلطشان از محرومیت، تصور می کنند توجه به سبد رای محرومین یعنی صرفا سرزدن به بی خانمان ها و مدام از فقرو نداری گفتن. این هم هست و صدالبته "محرومیت اقتصادی" به "خوی محرومیت" نزدیکترست. اما همه ماجرا اینجا نیست.
💠طبقه متوسطی که دارای خوی محرومیت است، الزاما ندار و نیازمند نیست. اما نیازهای جدیدی دارد که اصولگرایی برای ان فکری نکرده است. مثل اینکه چطور میشود شعار استکبارستیزی را با آزادی خواهی و پیشرفت جمع کرد؟! چطور می شود دفاع از مظلوم را با کنسرت موسیقی فاخر جمع کرد؟ چطور می شود رفاه داشت و خوی کوخ نشینی را از دست نداد؟
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
اصولگراها معتقدند #رای_محرومین، "رای سازمانی" آنهاست. در هر انتخاباتی هم حساب ویژه ای روی آنها باز می کنند. اما بعد از شکست انتخاباتی اخیر، از "اراده محرومین" ناامید شدند.چرا؟ می گویند نظام در حال رسیدگی به محرومین است و مناطق توسعه نیافته هر روز پیشرفت می کند، بنابراین محرومین کمتر شده و در نهایت رای اصولگراها ریزش می کند.
💠این تحلیل دارای #خطای_مفهومی_فاحش است. متاسفانه اصولگراها تحلیل درستی از واژه #محرومین و #کوخنشینها و #مستضعفین و #پابرهنهها ندارند.
اشتباه محاسباتی اینجاست که تصور می کنند آنچه مایه "فخر امام و انقلاب" بوده ست "محرومیت مادی" روستاهاست که با توسعه یافتگی تغییر می کند.
💠محرومیت به معنای "عقب ماندگی اقتصادی" الزما به معنای "جامعه ارزشی مستضعفین" نیست. چه بسا محرومینی که "عطش کاخ نشینی" داشته و از "جنگ فقر و غنا"، رقابت "فقیر" و "غنی" را فهمیده باشند. چه بسا کوخ نشینی که #گورخواب و جزء #مطرودین_اجتماعی است. "حاشیه نشین بینوا"، قربانی نظام اجتماعی است نه فخر آن.
از طرفی محرومین هم تحت تاثیر موج رسانه های جدید قرار دارند و نیازهایشان تغییر کرده است. بنابراین "محرومین" را "مستضعفین" گرفتن خطاست.
💠اشتباه ماکجاست؟
آنچه مایه فخر و مباهات است و رایش در سبد جبهه انقلاب است، "آرای مستضعفین" است. مستضعف ممکن است از طبقه متوسط شهری باشد. مستضعف الزاما "محرومیت اجباری" ندارد. آنچه مورد تاکید حضرت امام بوده است و به میراثدار انقلاب شهره است، " #خوی_محرومیت" است نه "خود محرومیت". خود محرومیت اساسا مذموم است و باید تغییر یابد.
حضرت امام درباره روستایی محروم می فرماید "کسی که تمام توجهش به دامداری است او نمیتواند آدم بشود."
سپس درباره کوخ نشین هایی که اتفاقا دچار محرومیت اقتصادی نیستند می فرماید: در جامعه اهل علم و مدرسه نشینها، اینها که زحمت میکشند و کار برای این جمهوری اسلامی میکنند، اینها همین کوخ نشینهایند.... آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. "
💠بنابراین توسعه مناطق محروم و فربه شدن طبقه متوسط شهری، الزاما خوی کوخ نشینی را از بین نمی برد.
اما اصولگراها به جهت تحلیل غلطشان از محرومیت، تصور می کنند توجه به سبد رای محرومین یعنی صرفا سرزدن به بی خانمان ها و مدام از فقرو نداری گفتن. این هم هست و صدالبته "محرومیت اقتصادی" به "خوی محرومیت" نزدیکترست. اما همه ماجرا اینجا نیست.
💠طبقه متوسطی که دارای خوی محرومیت است، الزاما ندار و نیازمند نیست. اما نیازهای جدیدی دارد که اصولگرایی برای ان فکری نکرده است. مثل اینکه چطور میشود شعار استکبارستیزی را با آزادی خواهی و پیشرفت جمع کرد؟! چطور می شود دفاع از مظلوم را با کنسرت موسیقی فاخر جمع کرد؟ چطور می شود رفاه داشت و خوی کوخ نشینی را از دست نداد؟
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
✴️رئیس جمهور و دولت تفنگ
آخرین اظهارنظر رئیس جمهور درباره عملکرد سپاه چنین است؛ "....اما موشک ها را ما ساختیم."
این حرف مهم نیست و اینجا نباید ماند. سابقه را مرور کنید؛ پیشتر گفته شد پرتاب موشک ها با اشاره دولت بوده است. بعداز آن حضور دولت تفنگ در عرصه اقتصاد را نشانه گرفتند.
توقف در جملات، "خطای تحلیل" است و "تکمیل پازل رقیب". چه بسا اصل ادعای رئیس جمهور خالی از حقیقت هم نباشد.
⏬اما طرح کلی چیست؟ آنچه دولت هدف گرفته، دوگانه "دولت مردم-دولت تفنگ" است. با سه هدف؛
1⃣یکم. "دولت حرف" دچار "بحران ناکارآمدی" پیچیده است. بنابراین هرمجموعه ای که کارایی داشته باشد عرصه را تنگ می کند؛ چه سپاه باشد چه شهرداری تهران. رجوع کنید به ایام انتخابات و کپی برداری از روی دست رقبا. وعده های عاریتی؛ از طرح کارانه تا اشتغال یک میلیون نفری تا افزایش یارانه ها و غیره.
کارآمدی سپاه مقبولیت سیاسی ایجاد می کند. پروژه محبوبیت زدایی در دوقطبی با "دولت نامردم"(دولت تفنگ) دنبال می شود.
2⃣دوم. روشن شدن حقیقت، همه را بخط می کند؛ این نکته کلیدی است. هرچه فضای سیاسی کشور به سمت روشن شدن حق پیش رود، جریان پنهان کار در هر سطحی مجبورست تکلیف اش را روشن کند؛ یا همراهی و یا ماندن و تقابل. استمرار رفتارهای دوگانه ممکن نیست. دیگر جایی برای گندم نمایی و جو فروشی نیست.
موشک زنی تجلی یک حقیقت تقابلی با جبهه باطل بود که بسیاری از جریانات پنهان کار را همراه کرد. خط روشنگری باید تداوم یابد. نباید هم معطل معجزه موشک ماند، "نهضت تبیین" عرصه نمایش حق و تصریح مرزبندی هاست.
حالا؛
جریانی که مجبور به همراهی شده، ناچارست هزینه این "تعدیل سیاسی" را با "غیریت سازی" کاهش دهد.
3⃣سوم. "رقیب تراشی" خانه زاد "دولت بی عمل" ست. دوگانه "دولت مردم-دولت تفنگ" ساقدوش ناکارآمدی ست که باید ریشه بگیرد.
مقصد این دوگانه نوشتن کسری های اقتصادی و معیشتی پای جریانی است که "قدرت دولت" دارد و اما "مردمی" هم نیست.
خلاصه اینکه در ظاهرکلام نباید ماند. دوگانه ای که در حال تصویر سازی است کارکردش فراتر از "حرف گوشه دار" و "ادعاهای تحریک کننده" ست.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
آخرین اظهارنظر رئیس جمهور درباره عملکرد سپاه چنین است؛ "....اما موشک ها را ما ساختیم."
این حرف مهم نیست و اینجا نباید ماند. سابقه را مرور کنید؛ پیشتر گفته شد پرتاب موشک ها با اشاره دولت بوده است. بعداز آن حضور دولت تفنگ در عرصه اقتصاد را نشانه گرفتند.
توقف در جملات، "خطای تحلیل" است و "تکمیل پازل رقیب". چه بسا اصل ادعای رئیس جمهور خالی از حقیقت هم نباشد.
⏬اما طرح کلی چیست؟ آنچه دولت هدف گرفته، دوگانه "دولت مردم-دولت تفنگ" است. با سه هدف؛
1⃣یکم. "دولت حرف" دچار "بحران ناکارآمدی" پیچیده است. بنابراین هرمجموعه ای که کارایی داشته باشد عرصه را تنگ می کند؛ چه سپاه باشد چه شهرداری تهران. رجوع کنید به ایام انتخابات و کپی برداری از روی دست رقبا. وعده های عاریتی؛ از طرح کارانه تا اشتغال یک میلیون نفری تا افزایش یارانه ها و غیره.
کارآمدی سپاه مقبولیت سیاسی ایجاد می کند. پروژه محبوبیت زدایی در دوقطبی با "دولت نامردم"(دولت تفنگ) دنبال می شود.
2⃣دوم. روشن شدن حقیقت، همه را بخط می کند؛ این نکته کلیدی است. هرچه فضای سیاسی کشور به سمت روشن شدن حق پیش رود، جریان پنهان کار در هر سطحی مجبورست تکلیف اش را روشن کند؛ یا همراهی و یا ماندن و تقابل. استمرار رفتارهای دوگانه ممکن نیست. دیگر جایی برای گندم نمایی و جو فروشی نیست.
موشک زنی تجلی یک حقیقت تقابلی با جبهه باطل بود که بسیاری از جریانات پنهان کار را همراه کرد. خط روشنگری باید تداوم یابد. نباید هم معطل معجزه موشک ماند، "نهضت تبیین" عرصه نمایش حق و تصریح مرزبندی هاست.
حالا؛
جریانی که مجبور به همراهی شده، ناچارست هزینه این "تعدیل سیاسی" را با "غیریت سازی" کاهش دهد.
3⃣سوم. "رقیب تراشی" خانه زاد "دولت بی عمل" ست. دوگانه "دولت مردم-دولت تفنگ" ساقدوش ناکارآمدی ست که باید ریشه بگیرد.
مقصد این دوگانه نوشتن کسری های اقتصادی و معیشتی پای جریانی است که "قدرت دولت" دارد و اما "مردمی" هم نیست.
خلاصه اینکه در ظاهرکلام نباید ماند. دوگانه ای که در حال تصویر سازی است کارکردش فراتر از "حرف گوشه دار" و "ادعاهای تحریک کننده" ست.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
📝درباره احمدی نژاد و نامه اش
نامه اخیر احمدی نژاد درباره بازداشت بقایی را جدی بگیریم. قبل از قضاوت سیاسی باید به شبهات حقوقی مطرح در این نامه پاسخ دهیم.
احمدی نژاد "ضدانقلاب لندن نشین" و "آشوب طلب محصور" نیست که نقد و مطالبه اش را به طاق نسیان و تغافل زنیم.
ردصلاحیت احمدی نژاد یعنی عدم صلاحیت برای "قدرت سیاسی" نه عدم صلاحیت برای "سیاست ورزی".
اگر به مطالبه رئیس جمهور سابق وقعی ننهیم، چه انتظاری است مردم عادی امیدوار پاسخگویی باشند؟
ای کاش نامه احمدی نژاد دقیق و مستدل و بدون قضاوت و نیت خوانی، شفاف و روشن و مستدل پاسخ داده شود.
📌فارغ از اینکه وظیفه داریم مطالبه فرد فرد این ملت را پاسخ دهیم، متاسفانه اشتباه ساده انگارانه و البته رایج بین ما چنین است که آدم ها را فارغ از پایگاه اجتماعی شان تحلیل می کنیم. تصور می کنیم حذف یک نفر منجر به حذف یک جریان می شود. اشتباهی که درباره مخالفت با انتشار اسم و رسم خاتمی هم مرتکب شدیم. حذف یک نام به حذف دامنه شهرت اش منجر نمی شود. احمدی نژاد و خاتمی و غیره را با بدنه اش تحلیل کنیم.
راس ها مهم نیستند، می روند و می آیند. اما بدنه به روش های قهری و حذفی اصلاح نمی شوند. بدنه روشنگری می خواهد و روشنگری.
📌باید به این سطح بلوغ سیاسی برسیم که برای اصلاح رویه های انحرافی، بدنه را از راس جدا کنیم نه راس را از بدنه. چه آنکه اولی تبیین می خواهد و روشنگری و هنر و ممارست و دومی حذف دستوری. با حذف دستوری پایگاه اجتماعی آدم ها حفظ می شود و می ماند تا راس جدیدی پیدا شود. این دور باطل با حذف سر تقویت می شود و ماندگارتر.
احمدی نژاد را به رسمت بشماریم. هم خودش و هم پایگاهش. باید بماند و کار سیاسی کند. کاری که البته میرحسین موسوی نکرد و بعد از شکست، علیرغم اینکه می توانست راس یک جریان پرقدرت سیاسی باشد، با آشوب طلبی هم حیات سیاسی خودش را بهم زد و هم بدنه اجتماعیش را چند پاره ساخت.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
نامه اخیر احمدی نژاد درباره بازداشت بقایی را جدی بگیریم. قبل از قضاوت سیاسی باید به شبهات حقوقی مطرح در این نامه پاسخ دهیم.
احمدی نژاد "ضدانقلاب لندن نشین" و "آشوب طلب محصور" نیست که نقد و مطالبه اش را به طاق نسیان و تغافل زنیم.
ردصلاحیت احمدی نژاد یعنی عدم صلاحیت برای "قدرت سیاسی" نه عدم صلاحیت برای "سیاست ورزی".
اگر به مطالبه رئیس جمهور سابق وقعی ننهیم، چه انتظاری است مردم عادی امیدوار پاسخگویی باشند؟
ای کاش نامه احمدی نژاد دقیق و مستدل و بدون قضاوت و نیت خوانی، شفاف و روشن و مستدل پاسخ داده شود.
📌فارغ از اینکه وظیفه داریم مطالبه فرد فرد این ملت را پاسخ دهیم، متاسفانه اشتباه ساده انگارانه و البته رایج بین ما چنین است که آدم ها را فارغ از پایگاه اجتماعی شان تحلیل می کنیم. تصور می کنیم حذف یک نفر منجر به حذف یک جریان می شود. اشتباهی که درباره مخالفت با انتشار اسم و رسم خاتمی هم مرتکب شدیم. حذف یک نام به حذف دامنه شهرت اش منجر نمی شود. احمدی نژاد و خاتمی و غیره را با بدنه اش تحلیل کنیم.
راس ها مهم نیستند، می روند و می آیند. اما بدنه به روش های قهری و حذفی اصلاح نمی شوند. بدنه روشنگری می خواهد و روشنگری.
📌باید به این سطح بلوغ سیاسی برسیم که برای اصلاح رویه های انحرافی، بدنه را از راس جدا کنیم نه راس را از بدنه. چه آنکه اولی تبیین می خواهد و روشنگری و هنر و ممارست و دومی حذف دستوری. با حذف دستوری پایگاه اجتماعی آدم ها حفظ می شود و می ماند تا راس جدیدی پیدا شود. این دور باطل با حذف سر تقویت می شود و ماندگارتر.
احمدی نژاد را به رسمت بشماریم. هم خودش و هم پایگاهش. باید بماند و کار سیاسی کند. کاری که البته میرحسین موسوی نکرد و بعد از شکست، علیرغم اینکه می توانست راس یک جریان پرقدرت سیاسی باشد، با آشوب طلبی هم حیات سیاسی خودش را بهم زد و هم بدنه اجتماعیش را چند پاره ساخت.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
😔آتنا و 2030
📍قتل آتنا از دردناک ترین اخباری ایست که در این هفته منتشر شده است.
اما در حاشیه قتل این دخترک معصوم حرفهایی زده شد که در بهترین حالت ناشی از بی اطلاعی و در حالت بدبینانه سوء استفاده سیاسی از جریحه دار شدن احساسات مردمی است.
👈برخی در حاشیه این خبر دردناک نوشتند اگر سند2030 مورد توجه قرار گیرد و بحث آموزش جنسی کودکان در مدارس پی گیری شود دیگر شاهد چنین فجایعی نخواهیم بود.
🔷طرح چنین ادعایی چند اشکال فاحش دارد.
1⃣یکم. بدفهمی از سند 2030.
برخی تصور می کنند مخالفت با 2030 به معنی مخالفت با جزء جزء این سند است. روشن است که دچار غفلت یا تغافل سهمگینی هستند. طبیعی است که این سند در عین قابل دفاع بودن بسیاری از بخشها، سرجمع و برآیندش منفی است. آنهم نه به جهت جزئیات، بلکه به سبب جهت گیری و نظام رویکردی که جزئیات را ترتیب بخشیده ست.
2⃣دوم. بدفهمی از علت مخالفت.
برخی تصور می کنند مخالفت با 2030 به جهت مخالفت با یک سند بین المللی است. این نیز اشتباه فاحشی است.
ما ملزم به تعامل با دنیا هستیم و طبیعتا نه تنها گریزی از تعهدات بین المللی نیست، بلکه باید با حضور فعال در جهت دادن به این اسناد فعال باشیم.
اما اشکال و انحراف این بود که چرا باید چنین سندی، مبنای برنامه ریزی آموزشی قرار گیرد؟ توجه کنیم که رهبری فرمودند:" این مسئله که یک سند خارجی دارد محور عمل قرار میگیرد، محل اشکال ما هست."
3⃣سوم. بدفهمی از آموزش مسائل جنسی
برخی خیال می کنند نکات مثبت 2030 کشف علمی نهادهای بین الملل است.
مثلا در همین نمونه خاص آموزش مسائل جنسی درکودکی، اولن باید گفت که این توصیه اسلام است و دیگر اینکه در حال حاضر کارگروهی در شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تنظیم سندی در رابطه با آموزش جنسی کودکان تشکیل شده است.
نگاه بزرگان دینی ما نیز تائید این موضع است.
🔷شهید بهشتی در این رابطه می گویند: "در یک محفل علمی و تصمیم گیری این مساله که هر چند وقت یک بار مساله روز میشود مطرح شد...به آنها گفتم ...اگر منظورتان این است که بچه ها در اولین فرصت و زمانی که توانایی دارند اندامهای جنسی را بشناسند نقش اندامها را بدانند ترشحات اندامها را بدانند خوب این برای بچه مسلمان مساله تازه ای نیست.
شما میدانید که همیشه همین بچه مسلمان را با رساله عملیه آشنا میکردند...سعی میکردند به دختر خانمها قبل از اینکه به نه سالگی تمام برسند و احتمالا خودشان با مساله عادت ماهانه روبرو بشوند به شکلی از اشکال بفهمانند که اگر چنین چیزی دیدی وحشت نکن خیال نکن یک بیماری داری بلکه این یکی از نشانه های کمال آفرینش و خلقت زن است که عادت ماهانه شود بعد هم به او میگفتیم حکم اسلام در این باره این است...
به هر حال به آنها گفتم این حرفها برای بچه مسلمانها نیست این حرفها برای بچه مسیحی ها است. شما شنیده اید که در عالم کاتولیکها...اصلا نام اندامهای جنسی را در حضور بچه ها به هر شکل بردن گناه تلقی میشد. خوب در اسلام چنین چیزی نیست....
من فکر میکنم که طرح این مساله به شکل خیلی روباز و متین با کودک هیچ اشکالی ندارد. هر قدر او را بیشتر در برابر این معمای ندانسته قرار بدهیم یک ظلم به او کرده ایم."
(نقش آزادی در تربیت کودکان. ص25 . شهید بهشتی)
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
📍قتل آتنا از دردناک ترین اخباری ایست که در این هفته منتشر شده است.
اما در حاشیه قتل این دخترک معصوم حرفهایی زده شد که در بهترین حالت ناشی از بی اطلاعی و در حالت بدبینانه سوء استفاده سیاسی از جریحه دار شدن احساسات مردمی است.
👈برخی در حاشیه این خبر دردناک نوشتند اگر سند2030 مورد توجه قرار گیرد و بحث آموزش جنسی کودکان در مدارس پی گیری شود دیگر شاهد چنین فجایعی نخواهیم بود.
🔷طرح چنین ادعایی چند اشکال فاحش دارد.
1⃣یکم. بدفهمی از سند 2030.
برخی تصور می کنند مخالفت با 2030 به معنی مخالفت با جزء جزء این سند است. روشن است که دچار غفلت یا تغافل سهمگینی هستند. طبیعی است که این سند در عین قابل دفاع بودن بسیاری از بخشها، سرجمع و برآیندش منفی است. آنهم نه به جهت جزئیات، بلکه به سبب جهت گیری و نظام رویکردی که جزئیات را ترتیب بخشیده ست.
2⃣دوم. بدفهمی از علت مخالفت.
برخی تصور می کنند مخالفت با 2030 به جهت مخالفت با یک سند بین المللی است. این نیز اشتباه فاحشی است.
ما ملزم به تعامل با دنیا هستیم و طبیعتا نه تنها گریزی از تعهدات بین المللی نیست، بلکه باید با حضور فعال در جهت دادن به این اسناد فعال باشیم.
اما اشکال و انحراف این بود که چرا باید چنین سندی، مبنای برنامه ریزی آموزشی قرار گیرد؟ توجه کنیم که رهبری فرمودند:" این مسئله که یک سند خارجی دارد محور عمل قرار میگیرد، محل اشکال ما هست."
3⃣سوم. بدفهمی از آموزش مسائل جنسی
برخی خیال می کنند نکات مثبت 2030 کشف علمی نهادهای بین الملل است.
مثلا در همین نمونه خاص آموزش مسائل جنسی درکودکی، اولن باید گفت که این توصیه اسلام است و دیگر اینکه در حال حاضر کارگروهی در شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تنظیم سندی در رابطه با آموزش جنسی کودکان تشکیل شده است.
نگاه بزرگان دینی ما نیز تائید این موضع است.
🔷شهید بهشتی در این رابطه می گویند: "در یک محفل علمی و تصمیم گیری این مساله که هر چند وقت یک بار مساله روز میشود مطرح شد...به آنها گفتم ...اگر منظورتان این است که بچه ها در اولین فرصت و زمانی که توانایی دارند اندامهای جنسی را بشناسند نقش اندامها را بدانند ترشحات اندامها را بدانند خوب این برای بچه مسلمان مساله تازه ای نیست.
شما میدانید که همیشه همین بچه مسلمان را با رساله عملیه آشنا میکردند...سعی میکردند به دختر خانمها قبل از اینکه به نه سالگی تمام برسند و احتمالا خودشان با مساله عادت ماهانه روبرو بشوند به شکلی از اشکال بفهمانند که اگر چنین چیزی دیدی وحشت نکن خیال نکن یک بیماری داری بلکه این یکی از نشانه های کمال آفرینش و خلقت زن است که عادت ماهانه شود بعد هم به او میگفتیم حکم اسلام در این باره این است...
به هر حال به آنها گفتم این حرفها برای بچه مسلمانها نیست این حرفها برای بچه مسیحی ها است. شما شنیده اید که در عالم کاتولیکها...اصلا نام اندامهای جنسی را در حضور بچه ها به هر شکل بردن گناه تلقی میشد. خوب در اسلام چنین چیزی نیست....
من فکر میکنم که طرح این مساله به شکل خیلی روباز و متین با کودک هیچ اشکالی ندارد. هر قدر او را بیشتر در برابر این معمای ندانسته قرار بدهیم یک ظلم به او کرده ایم."
(نقش آزادی در تربیت کودکان. ص25 . شهید بهشتی)
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
🌗وزیر بهداشت را درست تحلیل کنیم
#درباره_یک_تماس_تلفنی
هفته گذشته را با اخبار تلخی گذراندیم. از آتنا تا نفیسه... اما برخی حاشیه ها دردناک تر از اصل حادثه است.
«نفیسه» بیمار مبتلا به ایبی، بهدلیل عفونت فراگیر نیاز به عمل پیشرفته داشت که مسئولان بیمارستان دولتی از پذیرش این بیمار سر باز زدند و درنهایت این دختر 27ساله از دست رفت.
⛔️اما رنج بزرگتر واکنش وزیر محترم بهداشت به این حادثه است. وقتی درباره مرگ نفیسه می گوید: "سالانه 390 هزار مرگ و میر داریم و قرار نیست که درباره همه آنها توضیح دهیم."
❗️آقای وزیر بهداشت کیست؟
آقای وزیر را به طرح تحول درمانی می شناسیم.طرحی که البته بی ثمر و بی برکت نبوده است.
اما آقای قاضی زاده هاشمی را با دقت بر "شخصیت شناسی اصحاب قدرت" تحلیل کنید.
⭕️موضع اخیر آقای وزیر درباره مرگ نفیسه #نشانه است.
نشانه چی؟
📌توهین آقای وزیر بهداشت به فرماندار ایلام را بخاطر دارید؟ توهین علنی با تعبیر "بی شعور". بعدها عذرخواهی کرد اما ما با این نشانه کار داریم.
📌توهین چندباره به خبرنگاران را حضور ذهن دارید؟ وقتی به خبرنگار روزنامه قدس گفت: "مزدور". او یک خبرنگار بی نوا را به جهت انتقاد متهم به ضدیت با امام رضا کرد. حرفهایی دیگری هم زد که بماند. عذرخواهی هم نکرد. خبرنگار سابق همشهری می گفت وقتی سوال انتقادی پرسیدم مرا متهم کرد به رفتار گروهک تروریستی فرقان.
📌حضورآقای وزیر در برنامه ثریا را هم به خاطر دارید. عصبانیت عجیب و جنجالی در برنامه ای که شرط کرده بود هیچ منتقدی حضور نداشته باشد.
📌آخرین موضعش، شرط گذاری برای ماندن در دولت است. این بدعت تاریخی هم در جای خود قابل تامل است. یک کارگزار که باید نوکری مردم را فخر بداند شرط و شروط گذاشته است که منتقدین اش باید چنان باشند و چنین.
🔐آقای وزیر را بداخلاق ندانید. تحلیل عمیق تری نیاز داریم. وزیر بهداشت از پرتلاش ترین وزرای دولت آقای روحانی است. ضمنن اهل کار خیریه ای است. ممکن است از کاری که می کند پیشمان هم شود و بعد عذرخواهی کند.
☑️اما این وزیر یک اشکال جدی دارد که بر امتیازش فزونی یافته و آنهم #تکبر است. این تکبر که به تعبیر روایات، مادر امراض درونی است، تنها یک رذیله اخلاقی نبینید. این رذیله ای ایست برآمده از سبک زندگی فردی.
درباره ثروت میلیاردی آقای وزیر حرف بسیارست. برخی ساده اندیشان، تصور می کنند انتقاد از بکارگیری چنین کارگزاری، تنگ نظری و دخالت در زندگی شخصی افراد است. مردم با ثروت یک نفر مشکلی ندارند، مشکل این #خوی_کاخنشینی است که میوه اش تکبر است و تکبر.
خوی کاخ نشینی، خدمت را هم متکبرانه می سازد و تباه می کند.
✅پ.ن: فرق حضرت #روح_الله با دیگر #مراجع و بزرگان دین چنین بود که رابطه اخلاق فردی و رفتار حکومتی را شناخته و بارها نسبت بدان تذکر می داد. چه آنکه گفت؛ روزی که مسوول ما خوی کاخ نشینی پیدا کند، روز مرگ اسلام است.
خب برخی از مراجع و بزرگان همین مهم را فهم نکردند و در "تخصص اجرایی" متوقف شدند.
👈این اشکال را اشتباه در سیاست ورزی ندانید. این اشکال ناشی از بدفهمی بخشی از حوزه علمیه ما از کارگزار حکومت اسلامی و سوء دریافتش از اندیشه حضرت امام ست.
✔️در انتها؛
▪️درد مرگ نفیسه سخت است.
◾️رنج بالاتر ظلم نظام درمانی ماست.
◼️غصه سهمگین تر خوی کاخ نشینی و تکبر مسوول دولتی است.
⬛️اما خاک خوردن اندیشه امام در حوزه علمیه ویرانگرست.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
#درباره_یک_تماس_تلفنی
هفته گذشته را با اخبار تلخی گذراندیم. از آتنا تا نفیسه... اما برخی حاشیه ها دردناک تر از اصل حادثه است.
«نفیسه» بیمار مبتلا به ایبی، بهدلیل عفونت فراگیر نیاز به عمل پیشرفته داشت که مسئولان بیمارستان دولتی از پذیرش این بیمار سر باز زدند و درنهایت این دختر 27ساله از دست رفت.
⛔️اما رنج بزرگتر واکنش وزیر محترم بهداشت به این حادثه است. وقتی درباره مرگ نفیسه می گوید: "سالانه 390 هزار مرگ و میر داریم و قرار نیست که درباره همه آنها توضیح دهیم."
❗️آقای وزیر بهداشت کیست؟
آقای وزیر را به طرح تحول درمانی می شناسیم.طرحی که البته بی ثمر و بی برکت نبوده است.
اما آقای قاضی زاده هاشمی را با دقت بر "شخصیت شناسی اصحاب قدرت" تحلیل کنید.
⭕️موضع اخیر آقای وزیر درباره مرگ نفیسه #نشانه است.
نشانه چی؟
📌توهین آقای وزیر بهداشت به فرماندار ایلام را بخاطر دارید؟ توهین علنی با تعبیر "بی شعور". بعدها عذرخواهی کرد اما ما با این نشانه کار داریم.
📌توهین چندباره به خبرنگاران را حضور ذهن دارید؟ وقتی به خبرنگار روزنامه قدس گفت: "مزدور". او یک خبرنگار بی نوا را به جهت انتقاد متهم به ضدیت با امام رضا کرد. حرفهایی دیگری هم زد که بماند. عذرخواهی هم نکرد. خبرنگار سابق همشهری می گفت وقتی سوال انتقادی پرسیدم مرا متهم کرد به رفتار گروهک تروریستی فرقان.
📌حضورآقای وزیر در برنامه ثریا را هم به خاطر دارید. عصبانیت عجیب و جنجالی در برنامه ای که شرط کرده بود هیچ منتقدی حضور نداشته باشد.
📌آخرین موضعش، شرط گذاری برای ماندن در دولت است. این بدعت تاریخی هم در جای خود قابل تامل است. یک کارگزار که باید نوکری مردم را فخر بداند شرط و شروط گذاشته است که منتقدین اش باید چنان باشند و چنین.
🔐آقای وزیر را بداخلاق ندانید. تحلیل عمیق تری نیاز داریم. وزیر بهداشت از پرتلاش ترین وزرای دولت آقای روحانی است. ضمنن اهل کار خیریه ای است. ممکن است از کاری که می کند پیشمان هم شود و بعد عذرخواهی کند.
☑️اما این وزیر یک اشکال جدی دارد که بر امتیازش فزونی یافته و آنهم #تکبر است. این تکبر که به تعبیر روایات، مادر امراض درونی است، تنها یک رذیله اخلاقی نبینید. این رذیله ای ایست برآمده از سبک زندگی فردی.
درباره ثروت میلیاردی آقای وزیر حرف بسیارست. برخی ساده اندیشان، تصور می کنند انتقاد از بکارگیری چنین کارگزاری، تنگ نظری و دخالت در زندگی شخصی افراد است. مردم با ثروت یک نفر مشکلی ندارند، مشکل این #خوی_کاخنشینی است که میوه اش تکبر است و تکبر.
خوی کاخ نشینی، خدمت را هم متکبرانه می سازد و تباه می کند.
✅پ.ن: فرق حضرت #روح_الله با دیگر #مراجع و بزرگان دین چنین بود که رابطه اخلاق فردی و رفتار حکومتی را شناخته و بارها نسبت بدان تذکر می داد. چه آنکه گفت؛ روزی که مسوول ما خوی کاخ نشینی پیدا کند، روز مرگ اسلام است.
خب برخی از مراجع و بزرگان همین مهم را فهم نکردند و در "تخصص اجرایی" متوقف شدند.
👈این اشکال را اشتباه در سیاست ورزی ندانید. این اشکال ناشی از بدفهمی بخشی از حوزه علمیه ما از کارگزار حکومت اسلامی و سوء دریافتش از اندیشه حضرت امام ست.
✔️در انتها؛
▪️درد مرگ نفیسه سخت است.
◾️رنج بالاتر ظلم نظام درمانی ماست.
◼️غصه سهمگین تر خوی کاخ نشینی و تکبر مسوول دولتی است.
⬛️اما خاک خوردن اندیشه امام در حوزه علمیه ویرانگرست.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
🕌دختر فراری و راز مسجد شوش
مسجد انبارگندم در خیابان ری از مساجد جانفزا و فرح انگیزی است که در همان آشنایی اول "راه نشین" و مسخر و پایبند حال و هوایش می شوید.
چه آنکه نقش و نگار معماری و شاه گره ها و هفت کاسه و شبستان مسجد هم به دستان هنرمند و پنجه پررقائق و قلب بااخلاص، استاد لرزاده رقم خورده باشد.
👈 با هیاتدار قدیمی این مسجد گپ می زدیم. تعریف می کرد که یک شب از مجلس مناجات ماه مبارک و حوالی سحر، دخترخانم جوانی وارد شبستان شد. خادم مسجد جلو رفته و می گوید "مجلس ما مردانه است و برای خانم ها جایی تدارک ندیدیم." دخترک هم ناامید شده و عذرخواهی می کند.
پیرمردخادم که اضطراب و "لرزش دست" و "سرخی مشوش گونه چهره دخترک" را می بیند، می پرسد: "شما را چه کسی آدرس غلط داده است؟" دختر هم با حال مضطر و آشفته می گوید: "اتفاقی اینجا رسیدم. از کسی آدرس نگرفتم. از خانواده ام فراریم. سمت میدان شوش و دروازه غار می رفتم که راهم کج شد و به دلم افتاد ابتدا سری به این مسجد بزنم."
خادم می گوید "خانم محترم، متوجه اید این وقت شب، دروازه غار دامگاه ست؟" دخترک گره چادرش را سفت تر می کند و چهره برمی گرداند، که خادم با تندی از رگ مردی ایش و با تحکم می گوید: "الان و ساعت یک بعد از نیمه شب کجا می روید؟"
بین شان بحث ها می شود و به هر طریقی شده بود، خادم با اصرار و الحاح شماره خانه را گرفته و سراغ پدر را می گیرد. با پدر که صحبت می کند، متوجه می شود اخر شب بین مادر و دختر مشاجره ای شده و دختر از روی عصبانیت خانه را ترک کرده است.
خانواده دختر سراسیمه خودشان را به مسجد می رسانند. خادم که پدر را مضطر و نگران می بیند جلو رفته و می گوید: "سروضع شما حکایت از خانواده ای اصیل و متدین می کند. چرا مراقب صبیه نیستید؟"
هنوز پدر شوک زده است که خادم هیات می گوید: "این دختر را حضرت زهرا به شما برگرداند؛ حتما مورد توجه ایشان است. اگر کشش بیرق عزا و جذبه چراغ این مسجد نبود، راه دخترتان به اینجا نمی کشید و معلوم نبود چه سرنوشتی داشتند." -
✅ آری. از "در و دیوار مسجد" و "پرچم و بیرق هیات" و "خاک راه" هم کار برمی آید. در و دیواری که عمری به محبین اهل بیت خوگرفته است و بیرقی که دهها سال نشاندار قرار عزاست، نسبت به دختران و پسران این شهر احساس مسئولیت می کند و به اذن الهی چنان فیاض است که پناه دادن غربا، گوشه ای از کرامتش است
.
🔹مرکز پرگار حیرانیست چشم آهوان
🔸تا کدامین لیلی خوش چشم از این صحرا گذشت...
🔺قدر این کهنگی های مقدس شهر را بدانیم؛ آبرو داری می کنند.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
مسجد انبارگندم در خیابان ری از مساجد جانفزا و فرح انگیزی است که در همان آشنایی اول "راه نشین" و مسخر و پایبند حال و هوایش می شوید.
چه آنکه نقش و نگار معماری و شاه گره ها و هفت کاسه و شبستان مسجد هم به دستان هنرمند و پنجه پررقائق و قلب بااخلاص، استاد لرزاده رقم خورده باشد.
👈 با هیاتدار قدیمی این مسجد گپ می زدیم. تعریف می کرد که یک شب از مجلس مناجات ماه مبارک و حوالی سحر، دخترخانم جوانی وارد شبستان شد. خادم مسجد جلو رفته و می گوید "مجلس ما مردانه است و برای خانم ها جایی تدارک ندیدیم." دخترک هم ناامید شده و عذرخواهی می کند.
پیرمردخادم که اضطراب و "لرزش دست" و "سرخی مشوش گونه چهره دخترک" را می بیند، می پرسد: "شما را چه کسی آدرس غلط داده است؟" دختر هم با حال مضطر و آشفته می گوید: "اتفاقی اینجا رسیدم. از کسی آدرس نگرفتم. از خانواده ام فراریم. سمت میدان شوش و دروازه غار می رفتم که راهم کج شد و به دلم افتاد ابتدا سری به این مسجد بزنم."
خادم می گوید "خانم محترم، متوجه اید این وقت شب، دروازه غار دامگاه ست؟" دخترک گره چادرش را سفت تر می کند و چهره برمی گرداند، که خادم با تندی از رگ مردی ایش و با تحکم می گوید: "الان و ساعت یک بعد از نیمه شب کجا می روید؟"
بین شان بحث ها می شود و به هر طریقی شده بود، خادم با اصرار و الحاح شماره خانه را گرفته و سراغ پدر را می گیرد. با پدر که صحبت می کند، متوجه می شود اخر شب بین مادر و دختر مشاجره ای شده و دختر از روی عصبانیت خانه را ترک کرده است.
خانواده دختر سراسیمه خودشان را به مسجد می رسانند. خادم که پدر را مضطر و نگران می بیند جلو رفته و می گوید: "سروضع شما حکایت از خانواده ای اصیل و متدین می کند. چرا مراقب صبیه نیستید؟"
هنوز پدر شوک زده است که خادم هیات می گوید: "این دختر را حضرت زهرا به شما برگرداند؛ حتما مورد توجه ایشان است. اگر کشش بیرق عزا و جذبه چراغ این مسجد نبود، راه دخترتان به اینجا نمی کشید و معلوم نبود چه سرنوشتی داشتند." -
✅ آری. از "در و دیوار مسجد" و "پرچم و بیرق هیات" و "خاک راه" هم کار برمی آید. در و دیواری که عمری به محبین اهل بیت خوگرفته است و بیرقی که دهها سال نشاندار قرار عزاست، نسبت به دختران و پسران این شهر احساس مسئولیت می کند و به اذن الهی چنان فیاض است که پناه دادن غربا، گوشه ای از کرامتش است
.
🔹مرکز پرگار حیرانیست چشم آهوان
🔸تا کدامین لیلی خوش چشم از این صحرا گذشت...
🔺قدر این کهنگی های مقدس شهر را بدانیم؛ آبرو داری می کنند.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
❤️ 2 حاشیه شیرین از قمه کشی مترو
✳️ابتدای این هفته خبر تلخی از متروی شهرری منتشر شد. اما این حادثه تلخ 2 حاشیه شیرین داشت که نباید از ان غفلت شود.
✳️یکم حضور مردم؛
در این حادثه ورود مردم به صحنه و کنترل فرد جانی، از حاشیه های حائز اهمیت ماجراست. این درحالی است که چند روز پیش نیز مردم راننده مست خودروی اپتیما را در منطقه 17 دستگیر کردند. مدتی قبل هم خبر دستگیری یک سارق توسط اهل محل در تهرانپارس منتشر شده بود. داستان حضور مردم در حمله تروریستی بهارستان را هم فراموش نکرده ایم.
این اخبار را نباید دست کم گرفت. هنوز داستان میدان کاج را مردم فراموش نکردند. حادثه ای جنایی و شبیه به همین قمه کشی که در حضور مردمِ تماشاچی و دوربین بدست، رخ داد و البته قربانی گرفت. این رشد اجتماعی قابل افتخارست.
✳️دوم. حضور روحانیت
حادثه متروی ری ممکن بود برای یک فردعادی رخ دهد. اما نقش یک روحانی در خبرساز شدن ماجرا موثر بود. چرا زخمی شدن یک روحانی اهمیت دارد؟ اهمیت ماجرا در حضور و نقش روحانیت در این صحنه و ایفای نقش اجتماعی اوست. هنوز جزئیات حادثه معلوم نیست؛ اما همین اندازه روشن است که پای ایثار یک روحانی در میان است.
🔻سابقه این خون را مرور کنید.
▫️اردیبهشت ماه سال ۹۰ حجتالاسلام منتظری امام جماعت مسجد انصار الحسین تهران پس از امر به معروف یک دختر و پسر در خیابان نیروی هوایی در اثر ضربه یکی از اراذل چشم چپش را از دست داد.
▪️مدتی بعد حجتالاسلام فروزش امام جماعت وقت دانشگاه علوم پزشکی تهران که برای نجات یک دختر جوان از چنگال دو نفر از اراذل و اوباش از جانگذشتگی کرد، از ناحیه چشم آسیب دید.
▫️حادثه دردناک دیگر، شهید طلبه علی خلیلی بود که مقابل اشراری که میخواستند به زور دو خانم را در تهرانپارس به قصد تجاوز سوار خودرو کنند درگیر شد و از ناحیه شاهرگ آسیب دید و چند سال بعد به شهادت رسید.
▪️شهریور سال ۹۵ حجتالاسلام اخروی وقتی میخواست مانع مزاحمت دو جوان به یک خانم در کوچههای تاریک نیمهشب تهران شود با قمه اراذل و مقابل خانواده اش مجروح شد.
▫️و حالا حجتالاسلام ذوالفقاری امام جماعت مسجد مرتضی علی(ع) شهرری.
♦️حرف باقی مانده؛
خواص جامعه وقتی وسط میدان باشند و نقش آفرینی کنند، مردم رشد می کنند. فرقی هم نمی کند میدان اجتماعی باشد یا سیاست و فرهنگ.
نقش آفرینی هم یعنی ایثارگری در دفاع از مردم. این از خودگذشتن خواص، مردم را رشد می دهد. لازم باشد برای ارتقای مردم، باید خون داد.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
✳️ابتدای این هفته خبر تلخی از متروی شهرری منتشر شد. اما این حادثه تلخ 2 حاشیه شیرین داشت که نباید از ان غفلت شود.
✳️یکم حضور مردم؛
در این حادثه ورود مردم به صحنه و کنترل فرد جانی، از حاشیه های حائز اهمیت ماجراست. این درحالی است که چند روز پیش نیز مردم راننده مست خودروی اپتیما را در منطقه 17 دستگیر کردند. مدتی قبل هم خبر دستگیری یک سارق توسط اهل محل در تهرانپارس منتشر شده بود. داستان حضور مردم در حمله تروریستی بهارستان را هم فراموش نکرده ایم.
این اخبار را نباید دست کم گرفت. هنوز داستان میدان کاج را مردم فراموش نکردند. حادثه ای جنایی و شبیه به همین قمه کشی که در حضور مردمِ تماشاچی و دوربین بدست، رخ داد و البته قربانی گرفت. این رشد اجتماعی قابل افتخارست.
✳️دوم. حضور روحانیت
حادثه متروی ری ممکن بود برای یک فردعادی رخ دهد. اما نقش یک روحانی در خبرساز شدن ماجرا موثر بود. چرا زخمی شدن یک روحانی اهمیت دارد؟ اهمیت ماجرا در حضور و نقش روحانیت در این صحنه و ایفای نقش اجتماعی اوست. هنوز جزئیات حادثه معلوم نیست؛ اما همین اندازه روشن است که پای ایثار یک روحانی در میان است.
🔻سابقه این خون را مرور کنید.
▫️اردیبهشت ماه سال ۹۰ حجتالاسلام منتظری امام جماعت مسجد انصار الحسین تهران پس از امر به معروف یک دختر و پسر در خیابان نیروی هوایی در اثر ضربه یکی از اراذل چشم چپش را از دست داد.
▪️مدتی بعد حجتالاسلام فروزش امام جماعت وقت دانشگاه علوم پزشکی تهران که برای نجات یک دختر جوان از چنگال دو نفر از اراذل و اوباش از جانگذشتگی کرد، از ناحیه چشم آسیب دید.
▫️حادثه دردناک دیگر، شهید طلبه علی خلیلی بود که مقابل اشراری که میخواستند به زور دو خانم را در تهرانپارس به قصد تجاوز سوار خودرو کنند درگیر شد و از ناحیه شاهرگ آسیب دید و چند سال بعد به شهادت رسید.
▪️شهریور سال ۹۵ حجتالاسلام اخروی وقتی میخواست مانع مزاحمت دو جوان به یک خانم در کوچههای تاریک نیمهشب تهران شود با قمه اراذل و مقابل خانواده اش مجروح شد.
▫️و حالا حجتالاسلام ذوالفقاری امام جماعت مسجد مرتضی علی(ع) شهرری.
♦️حرف باقی مانده؛
خواص جامعه وقتی وسط میدان باشند و نقش آفرینی کنند، مردم رشد می کنند. فرقی هم نمی کند میدان اجتماعی باشد یا سیاست و فرهنگ.
نقش آفرینی هم یعنی ایثارگری در دفاع از مردم. این از خودگذشتن خواص، مردم را رشد می دهد. لازم باشد برای ارتقای مردم، باید خون داد.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
🔸راز یک عکس پر شعف
🔹فارغ از خنده زیبای حضرت آقا...
این عکس مربوط به سالهای دور و حضور ایشان در حسینیه ارشاد است.
دو نفر دیگر در این عکس مرحوم حاج #محمود_مانیان و جناب حاج #حسین_مهدیان هستند که هر دو از بازاریان بنام و موسسین حسینیه ارشاد هستند.
هردو انقلابی و متدین؛ اما حاج حسین نزدیک به حزب جمهوری و دیگری ملی مذهبی و مصدقی.
کنار هم قرار گرفتن این دو بزرگوار یعنی تشکیل یک پیکره واحد که بر گرده اش امر ولی جلو می رود.
همین هم بود....
چنین وفاق و همدلی و وحدتی آرزوست
http://yon.ir/tgIur
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
🔹فارغ از خنده زیبای حضرت آقا...
این عکس مربوط به سالهای دور و حضور ایشان در حسینیه ارشاد است.
دو نفر دیگر در این عکس مرحوم حاج #محمود_مانیان و جناب حاج #حسین_مهدیان هستند که هر دو از بازاریان بنام و موسسین حسینیه ارشاد هستند.
هردو انقلابی و متدین؛ اما حاج حسین نزدیک به حزب جمهوری و دیگری ملی مذهبی و مصدقی.
کنار هم قرار گرفتن این دو بزرگوار یعنی تشکیل یک پیکره واحد که بر گرده اش امر ولی جلو می رود.
همین هم بود....
چنین وفاق و همدلی و وحدتی آرزوست
http://yon.ir/tgIur
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
🔸فرق بازاری ملی گرا با بازاری انقلابی
🔹از شمشیری ها تا شهید عراقی ها
بازار در طول تاریخ این کشور همواره در صدر تحول و اصلاح گری قرار داشته است.
از نهضت مشروطه تا صنعت ملی شدن نفت و تا قیام های نافرجام علیه ظلم و تا مبارزه با قحطی و نایابی و تا انقلاب و دفاع مقدس و غیره.
نکته جالب و قابل اعتنا در طی این سالها، یکرنگی و اتحاد اهل بازار برای خدمت به مردم است.
از حاج حسن شمشیری تا مرحوم عالی نسب تا امین الضرب و تا خاندان ملک و غیره.
بازار ملی و اسلامی ما همواره به دو ویژگی وشاخص کلیدی شناخته شده است. یکی خدمت به مردم و دیگری پیشرو بودن در احسان و نیکی.
سنت نیکوکاری در میان بازاریان، باعث شده بود بین خودشان نیز مودت و محبت برقرار شود.
همه تحولات تاریخ نیز با همراهی و همدلی این گونه های اعتقادی و سیاسی در بازار شکل گرفت و به تعبیر رهبری انقلاب همواره و در تمام حوادث روحانیت و بازار دوشادوش هم پیشرو بودند.
📍اما این وحدت و یکرنگی-که متاسفانه کسری امروز ماست- باعث نمی شود تمایزات و رتبه بندی نیک خواهی و خدمت رسانی به جامعه محو و نادیده گرفته شود. ایثار و از خودگذشتگی رتبه بندی دارد و در همان نسبت بازاری های ما نیز این تمایز را در بزنگاه های تاریخی نشان داده اند.
بازار هیچگاه احسان حاج حسن شمشیری در کمک به نهضت ملی شدن نفت و مصدق را فراموش نمی کند. همانطور که خدمات شایان خاندان امین الضرب در تولید داخل. تا خاندان خسروشاهی ها و اخوان و رفوگران و ملک و نمازی و صراف زاده و خاموشی و غیره.
🔷اما احسان با ایثار متفاوت است. احسان، بذل و بخشش و غافل نبودن از دیگران است. اما ایثار قله احسان است. ایثار درجایی است که فرد برای احسان و نیکوکاری از خودش میگذرد و به دیگری میبخشد. بخشش از جایی که بدان نیاز دارد.
💠بازاری ما در خدمت به مردم و احسان و نیکی کردن، همیشه کنار هم بوده اند؛ اما یک جا تمایزات داخلی آنها عیان شد. اهل احسان در بازار زیاد بود اما ایثار کار هرکسی نبود. تنها از عالی نسب میسر است که از مال و منال خودش بگذرد و انرا خرج مردم و جامعه اش کند.
احسان، خیرخواهی است اما ایثار از خودگذشتن است؛ اینجا نیز پایان رقابت نیست... ایثار هم باید رتبه بندی شود.
🔴 یک وقت از آنچه دوست داریم می گذریم و وقت دیگر از آنچه بدان نیاز داریم می بخشیم. ولی اوجش زمانی است که فرد "خودش" را می بخشد نه اینکه "از خودش" ببخشد. خودش را خرج می کند. آبرویش را خرج می کند نه مالش را. بالاتر اینکه جانش را سر دست می گیرد.
اینجا مرز جدایی #بازاریملی_مذهبی و #بازاریانقلابی است. اینجا عرصه شهید عراقی هاست و لاغیر.
تنها فردی که امام هم در تشییع اش شرکت می کند.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
🔹از شمشیری ها تا شهید عراقی ها
بازار در طول تاریخ این کشور همواره در صدر تحول و اصلاح گری قرار داشته است.
از نهضت مشروطه تا صنعت ملی شدن نفت و تا قیام های نافرجام علیه ظلم و تا مبارزه با قحطی و نایابی و تا انقلاب و دفاع مقدس و غیره.
نکته جالب و قابل اعتنا در طی این سالها، یکرنگی و اتحاد اهل بازار برای خدمت به مردم است.
از حاج حسن شمشیری تا مرحوم عالی نسب تا امین الضرب و تا خاندان ملک و غیره.
بازار ملی و اسلامی ما همواره به دو ویژگی وشاخص کلیدی شناخته شده است. یکی خدمت به مردم و دیگری پیشرو بودن در احسان و نیکی.
سنت نیکوکاری در میان بازاریان، باعث شده بود بین خودشان نیز مودت و محبت برقرار شود.
همه تحولات تاریخ نیز با همراهی و همدلی این گونه های اعتقادی و سیاسی در بازار شکل گرفت و به تعبیر رهبری انقلاب همواره و در تمام حوادث روحانیت و بازار دوشادوش هم پیشرو بودند.
📍اما این وحدت و یکرنگی-که متاسفانه کسری امروز ماست- باعث نمی شود تمایزات و رتبه بندی نیک خواهی و خدمت رسانی به جامعه محو و نادیده گرفته شود. ایثار و از خودگذشتگی رتبه بندی دارد و در همان نسبت بازاری های ما نیز این تمایز را در بزنگاه های تاریخی نشان داده اند.
بازار هیچگاه احسان حاج حسن شمشیری در کمک به نهضت ملی شدن نفت و مصدق را فراموش نمی کند. همانطور که خدمات شایان خاندان امین الضرب در تولید داخل. تا خاندان خسروشاهی ها و اخوان و رفوگران و ملک و نمازی و صراف زاده و خاموشی و غیره.
🔷اما احسان با ایثار متفاوت است. احسان، بذل و بخشش و غافل نبودن از دیگران است. اما ایثار قله احسان است. ایثار درجایی است که فرد برای احسان و نیکوکاری از خودش میگذرد و به دیگری میبخشد. بخشش از جایی که بدان نیاز دارد.
💠بازاری ما در خدمت به مردم و احسان و نیکی کردن، همیشه کنار هم بوده اند؛ اما یک جا تمایزات داخلی آنها عیان شد. اهل احسان در بازار زیاد بود اما ایثار کار هرکسی نبود. تنها از عالی نسب میسر است که از مال و منال خودش بگذرد و انرا خرج مردم و جامعه اش کند.
احسان، خیرخواهی است اما ایثار از خودگذشتن است؛ اینجا نیز پایان رقابت نیست... ایثار هم باید رتبه بندی شود.
🔴 یک وقت از آنچه دوست داریم می گذریم و وقت دیگر از آنچه بدان نیاز داریم می بخشیم. ولی اوجش زمانی است که فرد "خودش" را می بخشد نه اینکه "از خودش" ببخشد. خودش را خرج می کند. آبرویش را خرج می کند نه مالش را. بالاتر اینکه جانش را سر دست می گیرد.
اینجا مرز جدایی #بازاریملی_مذهبی و #بازاریانقلابی است. اینجا عرصه شهید عراقی هاست و لاغیر.
تنها فردی که امام هم در تشییع اش شرکت می کند.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
کشکول|محسن مهدیان
✅رای مردم و مشروعیت نظام 🔸مدتی پیش به بهانه سخنان رئیس جمهور، یادداشت کوتاهی درباره تفاوت نگاه حضرت امام و رهبری انقلاب با آیت الله مصباح یزدی درباره مشروعیت حکومت اسلامی نوشته و منتشر کردم. اینجا بخوانید👇 https://t.me/mahdian_mohsen/283 🔹بعد از انتشار…
🔷بعد از یادداشتی که درباره اختلاف امام و رهبری با آیت الله مصباح درباره نقش مردم در مشروعیت حکومت منتشر شد، آقا جمشیدی نقدی بر این مطلب نوشتند که در سایت الف منتشر شد.
در پاسخ به نقد آقای جمشیدی مفصل تر اختلاف نگاه امام با آیت الله مصباح را تحلیل کردیم. مجدد نقدی از سوی ایشان رسید که همراه با پاسخ اینجانب در الف منتشر شد که می توانید اینجا بخوانید.👇
در پاسخ به نقد آقای جمشیدی مفصل تر اختلاف نگاه امام با آیت الله مصباح را تحلیل کردیم. مجدد نقدی از سوی ایشان رسید که همراه با پاسخ اینجانب در الف منتشر شد که می توانید اینجا بخوانید.👇
Forwarded from روابط عمومی جامعه خبری تحلیلی الف
بررسی مقایسه ای دیدگاه آیت الله مصباح و امام درباب رای مردم/ نقد دوم مهدی جمشیدی و پاسخ محسن مهدیان http://alef.ir/vdcco1q0m2bqo18.ala2.html?493397
💠برخی از همراهان ما در کانال بعد از انتشار این مجموعه مطالب سوال کردند اینکه نقش مردم را در #مقبولیت یا #مشروعیت حکومت بدانیم در مقام اجرا چه تفاوت هایی دیده می شود؟ ساده تر اینکه خروجی نگاه آیت الله مصباح و حضرت امام در حکومت داری به چه نحوی است؟
در ادامه به این موضوع پرداختیم که به فهم این حقیر بسیار کلیدی ست👇
در ادامه به این موضوع پرداختیم که به فهم این حقیر بسیار کلیدی ست👇
🔷اثر سیاسی یک اختلاف فکری میان رهبری و آیت الله مصباح
پیش تر اینجا 👇
https://t.me/mahdian_mohsen/283
و اینجا 👇
http://alef.ir/vdcci4q0x2bq418.ala2.html?488320
بحث کردیم که میان امام و رهبری و آیت الله مصباح درباره نقش مردم در مشروعیت حکومت اختلاف وجود دارد.
👈ممکن است این سوال مطرح شود که آیا این اختلاف در مدل سیاست ورزی و حکومت داری نیز اختلاف ایجاد می کند؟
🔸مقدمه بحث را یکبار مرور کنیم:
مطابق دیدگاه امام و رهبری مشروعیت حکومت دو رکن دارد: "شان الهی" و "حضور مردمی". حقانیت حکومت بجز وجه الهی به حضور مردم محتاج است. حال انکه مطابق نگاه آیت الله مصباح رای مردم تنها از جهت مقبولیت بخشی به حکومت اهمیت دارد. این نظر معتقد است حضور مردم صرفا از جهت کارآمدی اهمیت دارد.
✅اما اثر سیاسی این اختلاف فکری؛
اثر سیاسی را باید در دو بخش مورد توجه قرار داد؛ یکی "استمرار حکومت" و دیگری "مدل حکومت داری".
1⃣در بحث استمرار حکومت این سوال کلیدی مطرح است که اگر اکثریت مردم، حکومت را نخواستند آیا استمرار آن مشروع است یا خیر؟ از نگاه امام و رهبری استمرار حکومت نامشروع است اما آیت الله مصباح هرچند معتقدند کارآمدی حکومت کم می شود اما حفظ قدرت را لازم می دانند.
رهبری انقلاب در این رابطه می فرمایند: "اگر مردم حکومتی را نخواهند این حکومت در واقع پایه مشروعیت خویش را از دست داده است"1377.12.4 سخنرانی در جمع سردبیران نشریات دانشجوئی
حضرت امام نیز می فرماید: من یکوقت گفتم اگر ملت خواست بگوید که نه، ما دیکتاتور می خواهیم همه ملت گفتند ما دیکتاتور می خواهیم شما چه حقی دارید بگوئید نه..." 23.6.58
با این حال آیت الله مصباح می فرمایند که "اگر مثل مردم كوفه كه از دور مسلم پراكنده شدند، همه متفرّق شوند.... تا زمانى كه كسانى هستند كه با كمك ها و حمايت هاى آنها مىتوان حكومت مركزى اسلام راحفظ كرد، وظيفه حاكم اسلامى اين است كه حكومت را حفظ كند و در اين رابطه، ملاك كميّت نيست. مصباح یزدی ،محمد تقی،کاوشها و چالش ها ج2 ص110"
2⃣این اختلاف فکری در نحوه حکومتداری خودش را حداقل در 5 محور نشان می دهد:
⚡️یکم. نکته کلیدی اول در توجه به حضور حداکثری مردم است. امام ورهبری حضور حداکثری مردم پای صندوق را بسیار با اهمیت و استراتژیک است و حتا مهمتر از نتیجه آرا می دانند. چون حضور حداکثری مردم در استمرار مشروعیت حکومت موثر است. اما در نگاه آیت الله مصباح "کمیت حضور" مهم نیست. ایشان دارند که:" كميّت، ملاك نيست. ملاك اين است كه جمعيت افرادى كه از امام يا ولىّ فقيه مشروع حمايت مىكنند به اندازه اى باشد كه بتواند حكومت را حفظ كند. گاهى ممكن است فقط با 90 درصد مردم، حكومت ممكن باشد، گاهى با 80 درصد و گاهى هم با 50 يا 40 درصد. او مأمور است كه حكومت را حفظ كند... مصباح یزدی. همان.
⚡️دوم. تفاوت دوم در همراه کردن مردم است. نگاهی که حضور مردم را مشروعیت ساز می داند نسبت به رشد و همراهی فکری مردم بسیار اهمیت قائل است. به نحوی که هیچ اقدامی را دنبال نمی کند مگر اینکه بتواند مردم را پیشتر همراه سازد. در نگاه امام و رهبری است که نرمش قهرمانانه برای رشد اجتماعی مردم توصیه و اتخاذ می شود.
⚡️سوم. در نگاه مقبولیت، اهمیت حضور مردم، از جهت کارآمدی است. به سخن دیگر اگر روش های دیگری وجود داشت که بدون حضور مردم نیز کارآمدی افزایش یابد منعی وجود ندارد. اما از نگاه امام و رهبری اساسا کارآمدی حکومت یعنی حضور مردم ولو اینکه موقتا ناکارامدی در یک کار ایجاد کند. مثلا در نگاه امام و رهبری، اصل 44 قانون اساسی و نقش مردم در اقتصاد ماهیتا اهمیت دارد و توجه بدان وظیفه حکومت است ولو اینکه در مسیر تحقق آن ناکارآمدی مقطعی هم ایجاد شود.
⚡️چهارم. در نگاه امام و رهبری وحدت جامعه نکته بسیار کلیدی است و وحدت جامعه مسلمین فی نفسه اهمیت دارد. اما در نگاه آیت الله مصباح وحدت مساله ثانویست. به همین جهت در بسیاری از تصمیمات سیاسی اصراری بر اینکه الزاما وحدت ایجاد شود وجود ندارند. اینکه اصلح مهمتر از صالح مقبول است، از عوارض همین نگاه است.
⚡️نکته پنجم را گذرا اشاره کنیم و رد شویم. در نگاه امام و رهبری اراده مردم در طول اراده الهی است .از همین جهت بسیار نسبت به کرنش بر اراده و تصمیم مردم اهمیت می دادند. امام می فرماید "شماها وقتی در انقلاب کنار هم قرار گرفتید مصداق یدالله شدید". یا رهبری انقلاب می فرماید "هرجا مردم میآیند دست خدا هم هست." و اینکه "خدا را می بینیم و به مردم اعتماد می کنیم." این حرفها را ذوقی برداشت نکنید. فقیه اند و عارف؛ می فهمند چه تعابیری بکار می برند. این حرفها ریشه در اعتقادات عمیق شیعه در جامعه توحیدی دارد.
✅انشالله این مباحث در فهم دقیقتر از نقش جریان انقلابی در اصلاح وضع موجود کمک کند.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
پیش تر اینجا 👇
https://t.me/mahdian_mohsen/283
و اینجا 👇
http://alef.ir/vdcci4q0x2bq418.ala2.html?488320
بحث کردیم که میان امام و رهبری و آیت الله مصباح درباره نقش مردم در مشروعیت حکومت اختلاف وجود دارد.
👈ممکن است این سوال مطرح شود که آیا این اختلاف در مدل سیاست ورزی و حکومت داری نیز اختلاف ایجاد می کند؟
🔸مقدمه بحث را یکبار مرور کنیم:
مطابق دیدگاه امام و رهبری مشروعیت حکومت دو رکن دارد: "شان الهی" و "حضور مردمی". حقانیت حکومت بجز وجه الهی به حضور مردم محتاج است. حال انکه مطابق نگاه آیت الله مصباح رای مردم تنها از جهت مقبولیت بخشی به حکومت اهمیت دارد. این نظر معتقد است حضور مردم صرفا از جهت کارآمدی اهمیت دارد.
✅اما اثر سیاسی این اختلاف فکری؛
اثر سیاسی را باید در دو بخش مورد توجه قرار داد؛ یکی "استمرار حکومت" و دیگری "مدل حکومت داری".
1⃣در بحث استمرار حکومت این سوال کلیدی مطرح است که اگر اکثریت مردم، حکومت را نخواستند آیا استمرار آن مشروع است یا خیر؟ از نگاه امام و رهبری استمرار حکومت نامشروع است اما آیت الله مصباح هرچند معتقدند کارآمدی حکومت کم می شود اما حفظ قدرت را لازم می دانند.
رهبری انقلاب در این رابطه می فرمایند: "اگر مردم حکومتی را نخواهند این حکومت در واقع پایه مشروعیت خویش را از دست داده است"1377.12.4 سخنرانی در جمع سردبیران نشریات دانشجوئی
حضرت امام نیز می فرماید: من یکوقت گفتم اگر ملت خواست بگوید که نه، ما دیکتاتور می خواهیم همه ملت گفتند ما دیکتاتور می خواهیم شما چه حقی دارید بگوئید نه..." 23.6.58
با این حال آیت الله مصباح می فرمایند که "اگر مثل مردم كوفه كه از دور مسلم پراكنده شدند، همه متفرّق شوند.... تا زمانى كه كسانى هستند كه با كمك ها و حمايت هاى آنها مىتوان حكومت مركزى اسلام راحفظ كرد، وظيفه حاكم اسلامى اين است كه حكومت را حفظ كند و در اين رابطه، ملاك كميّت نيست. مصباح یزدی ،محمد تقی،کاوشها و چالش ها ج2 ص110"
2⃣این اختلاف فکری در نحوه حکومتداری خودش را حداقل در 5 محور نشان می دهد:
⚡️یکم. نکته کلیدی اول در توجه به حضور حداکثری مردم است. امام ورهبری حضور حداکثری مردم پای صندوق را بسیار با اهمیت و استراتژیک است و حتا مهمتر از نتیجه آرا می دانند. چون حضور حداکثری مردم در استمرار مشروعیت حکومت موثر است. اما در نگاه آیت الله مصباح "کمیت حضور" مهم نیست. ایشان دارند که:" كميّت، ملاك نيست. ملاك اين است كه جمعيت افرادى كه از امام يا ولىّ فقيه مشروع حمايت مىكنند به اندازه اى باشد كه بتواند حكومت را حفظ كند. گاهى ممكن است فقط با 90 درصد مردم، حكومت ممكن باشد، گاهى با 80 درصد و گاهى هم با 50 يا 40 درصد. او مأمور است كه حكومت را حفظ كند... مصباح یزدی. همان.
⚡️دوم. تفاوت دوم در همراه کردن مردم است. نگاهی که حضور مردم را مشروعیت ساز می داند نسبت به رشد و همراهی فکری مردم بسیار اهمیت قائل است. به نحوی که هیچ اقدامی را دنبال نمی کند مگر اینکه بتواند مردم را پیشتر همراه سازد. در نگاه امام و رهبری است که نرمش قهرمانانه برای رشد اجتماعی مردم توصیه و اتخاذ می شود.
⚡️سوم. در نگاه مقبولیت، اهمیت حضور مردم، از جهت کارآمدی است. به سخن دیگر اگر روش های دیگری وجود داشت که بدون حضور مردم نیز کارآمدی افزایش یابد منعی وجود ندارد. اما از نگاه امام و رهبری اساسا کارآمدی حکومت یعنی حضور مردم ولو اینکه موقتا ناکارامدی در یک کار ایجاد کند. مثلا در نگاه امام و رهبری، اصل 44 قانون اساسی و نقش مردم در اقتصاد ماهیتا اهمیت دارد و توجه بدان وظیفه حکومت است ولو اینکه در مسیر تحقق آن ناکارآمدی مقطعی هم ایجاد شود.
⚡️چهارم. در نگاه امام و رهبری وحدت جامعه نکته بسیار کلیدی است و وحدت جامعه مسلمین فی نفسه اهمیت دارد. اما در نگاه آیت الله مصباح وحدت مساله ثانویست. به همین جهت در بسیاری از تصمیمات سیاسی اصراری بر اینکه الزاما وحدت ایجاد شود وجود ندارند. اینکه اصلح مهمتر از صالح مقبول است، از عوارض همین نگاه است.
⚡️نکته پنجم را گذرا اشاره کنیم و رد شویم. در نگاه امام و رهبری اراده مردم در طول اراده الهی است .از همین جهت بسیار نسبت به کرنش بر اراده و تصمیم مردم اهمیت می دادند. امام می فرماید "شماها وقتی در انقلاب کنار هم قرار گرفتید مصداق یدالله شدید". یا رهبری انقلاب می فرماید "هرجا مردم میآیند دست خدا هم هست." و اینکه "خدا را می بینیم و به مردم اعتماد می کنیم." این حرفها را ذوقی برداشت نکنید. فقیه اند و عارف؛ می فهمند چه تعابیری بکار می برند. این حرفها ریشه در اعتقادات عمیق شیعه در جامعه توحیدی دارد.
✅انشالله این مباحث در فهم دقیقتر از نقش جریان انقلابی در اصلاح وضع موجود کمک کند.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
کشکول|محسن مهدیان
🔷اثر سیاسی یک اختلاف فکری میان رهبری و آیت الله مصباح پیش تر اینجا 👇 https://t.me/mahdian_mohsen/283 و اینجا 👇 http://alef.ir/vdcci4q0x2bq418.ala2.html?488320 بحث کردیم که میان امام و رهبری و آیت الله مصباح درباره نقش مردم در مشروعیت حکومت اختلاف وجود دارد.…
💠در حاشیه این مطلب، عزیزی سوال کرد چرا رهبری قبل و بعد انتخابات نظرشان درباره رای به نظام متناقض است.
توضیح ذیل را در پاسخ به این سوال رایج نوشتم.👇👇
توضیح ذیل را در پاسخ به این سوال رایج نوشتم.👇👇
☸آیا کلام رهبری درباره رای مردم متناقض است؟!
یک شبهه ای که بارها از سوی جریانات مخالف نظام مطرح شده اینست که سخنان رهبری پیش از انتخابات و بعد آن متناقض است. گفته می شود رهبری قبل انتخابات گفتند اگر "نظام و رهبری را هم قبول ندارید در انتخابات شرکت کنید". و البته بعد انتخابات گفتند "رای مردم نشانه اعتمادشان به نظام است".
⁉️آیا ایندو متناقض است؟
برای پاسخ دو گروه را در نظر بگیرید.
🚻دسته اول کسانی هستند که نظام را قبول ندارند و دسته دوم کسانی که در تقابل نظام هستند. توضیح می دهیم که حضور ایندو در پای صندوق نیز به منزله رای به نظام است.
1⃣دسته اول؛ مخالفان نظام.
گروهی در جامعه هستند که نظام را قبول ندارند اما مقابل نظام هم نیستند. علتش هم اینست که جایگزینی بهتر برای نظام نمی شناسند. طبیعی است که این گروه برای منافع خودشان از جمله امنیت در انتخابات شرکت می کنند و به نظام رای می دهند.
پس قبول نداشتن نظام و رای بدان با هم قابل جمع است.
خطاب رهبری به این گروهست.
2⃣دسته دوم؛ معاندان نظام.
دسته دوم کسانی هستند که نظام را قبول ندارند و حتا دنبال استحاله و براندازی هستند. این گروه نیز اگر در انتخابات شرکت کنند یعنی به نظام اعتماد دارند.
یعنی چی؟
کسی که راه استحاله نظام را از درون صندوق رای پذیرفته است یعنی به سازوکارهای درون نظام اعتماد دارد. یعنی اعتقاد دارد نظام امانت دارست و رایش را می شمارد و می تواند از طرق قانونی نظام را سرنگون کند. به زبان بیاورد یا نیاورد، براندازی از درون نظام یعنی اعتماد به سازوکار نظام.
پس براندازی نیز با اعتماد به نظام قابل جمع است.
البته طبیعی است که آرای سیاه در خیالی خام بسر می برند. هرچند آنها بیشتر به دنبال پیروزی نمادین اند. تلاش می کنند یک جریان را مقابل نظام نشان دهند و رای به آنها را به مثابه رای به ضدانقلاب معرفی کنند. البته با این راهبرد، هم چوب را می خورند و هم پیاز و هم پول میدهند؛ هم مشروعیت نظام را بالا می برند و هم به نتیجه نمی رسند. چراکه اصولگرا یا اصلاح طلب رای بیاورند، ضدانقلاب به هدفش نمی رسد.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw
یک شبهه ای که بارها از سوی جریانات مخالف نظام مطرح شده اینست که سخنان رهبری پیش از انتخابات و بعد آن متناقض است. گفته می شود رهبری قبل انتخابات گفتند اگر "نظام و رهبری را هم قبول ندارید در انتخابات شرکت کنید". و البته بعد انتخابات گفتند "رای مردم نشانه اعتمادشان به نظام است".
⁉️آیا ایندو متناقض است؟
برای پاسخ دو گروه را در نظر بگیرید.
🚻دسته اول کسانی هستند که نظام را قبول ندارند و دسته دوم کسانی که در تقابل نظام هستند. توضیح می دهیم که حضور ایندو در پای صندوق نیز به منزله رای به نظام است.
1⃣دسته اول؛ مخالفان نظام.
گروهی در جامعه هستند که نظام را قبول ندارند اما مقابل نظام هم نیستند. علتش هم اینست که جایگزینی بهتر برای نظام نمی شناسند. طبیعی است که این گروه برای منافع خودشان از جمله امنیت در انتخابات شرکت می کنند و به نظام رای می دهند.
پس قبول نداشتن نظام و رای بدان با هم قابل جمع است.
خطاب رهبری به این گروهست.
2⃣دسته دوم؛ معاندان نظام.
دسته دوم کسانی هستند که نظام را قبول ندارند و حتا دنبال استحاله و براندازی هستند. این گروه نیز اگر در انتخابات شرکت کنند یعنی به نظام اعتماد دارند.
یعنی چی؟
کسی که راه استحاله نظام را از درون صندوق رای پذیرفته است یعنی به سازوکارهای درون نظام اعتماد دارد. یعنی اعتقاد دارد نظام امانت دارست و رایش را می شمارد و می تواند از طرق قانونی نظام را سرنگون کند. به زبان بیاورد یا نیاورد، براندازی از درون نظام یعنی اعتماد به سازوکار نظام.
پس براندازی نیز با اعتماد به نظام قابل جمع است.
البته طبیعی است که آرای سیاه در خیالی خام بسر می برند. هرچند آنها بیشتر به دنبال پیروزی نمادین اند. تلاش می کنند یک جریان را مقابل نظام نشان دهند و رای به آنها را به مثابه رای به ضدانقلاب معرفی کنند. البته با این راهبرد، هم چوب را می خورند و هم پیاز و هم پول میدهند؛ هم مشروعیت نظام را بالا می برند و هم به نتیجه نمی رسند. چراکه اصولگرا یا اصلاح طلب رای بیاورند، ضدانقلاب به هدفش نمی رسد.
✍تحلیل های روز سیاسی را اینجا می نویسم👇
http://telegram.me/joinchat/AAAAADvUg2MEk7p60toRIw