کانال محمد مهدوی‌فر
49.7K subscribers
28.6K photos
34.9K videos
119 files
6.43K links
ارتباط با محمد مهدوی‌فر👇
@mmfabi

ارسال اطلاعات و فایل‌های صوتی و تصویری برای ادمین
@mahdavifar1969
Download Telegram
🔴آشنایی ریحانه جباری با مرتضی سربندی

▪️اوایل اردیبهشت، ریحانه جباری در یک بستنی‌فروشی مشغول صحبت تلفنی با یکی از مشتریان خود بوده که قبلا در یک نمایشگاه بین‌المللی غرفه‌ای را برایش طراحی کرده بود.
▪️بعد از اتمام مکالمه، مرتضی سربندی به همراه دوستش، مهندس شیخی، به طرف وی رفتند و می‌گوید حرفهای او را ناخواسته شنیده است و فهمیده که در کار طراحی و دکوراسیون است.
▪️مرتضی سربندی خود را جراح زیبایی معرفی می‌کند و بعد اضافه می‌کند: «من محلی دارم که که می‌خواهم آن را تبدیل به مطب کنم».
▪️بنابراین ریحانه کارت شرکت و شماره تلفن خودش را به آنها می‌دهد و راهی خانه می‌شود.

🔻چند هفته بعد، مرتضی سربندی با ریحانه جباری تماس گرفته و به وی می‌گوید: «جلوی اداره پست پل صدر منتظر باشد».

▪️ریحانه جباری به همراه مادرش بر سر قرار می‌روند. ریحانه جلو اداره پست می‌ایستد و مادر در آن دست خیابان. اما از مرتضی سربندی و شیخی خبری نمی‌شود.

🔻چند روز بعد قراری در اقدسیه گذاشته می‌شود. ریحانه نوشته است:
«مهندس شیخی هم کنارش بود. روی صندلی عقب نشستم. یک ماکروفر روی صندلی بود. گفت برای روز مادر خریده تا به همسرش هدیه دهد. تلفنش مدام زنگ می‌خورد. مهندس با لحن شوخی گفت عروسی یکی از اقوامش است و باید زود برود».

🔻به نقل از خانواده سربندی، وی یک پزشک عمومی و کارمند سابق وزارت اطلاعات نظام آخوندی بوده است. اما عموی ریحانه جباری مدعی است که سربندی هیچ‌گاه کار طبابت نکرده و و پس از پايان تحصيلاتش مستقيما در وزارت اطلاعات بود

🔻روز شنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۸۶، ساعت ۶ عصر، مرتضی سربندی، در حالی که تنها بوده، ریحانه جباری را از دم در شرکت ریحانه برمی‌دارد. چند کیلومتر بعد شیخی سوار می‌شود. کمی پایین‌تر هر دو نفرشان پیاده می‌شوند و با هم در بیرون ماشین صحبت می‌کنند.
ریحانه حرفهایشان را نشنیده است. بعد شیخی می‌رود و سربندی سوار ماشین می‌شود. مرتضی سربندی بین راه از داروخانه، دارویی برای عمه‌اش خرید می‌کند که به گفته ریحانه بسته پوشک و کیسه‌ای نارنجی بوده است.
🔻آنها به جای رفتن به محل کاری که قرار بوده به دیدنش بروند به یک مجتمع مسکونی در خیابان میر عماد، جلو ساختمان فرمانداری می‌روند.
▪️از احترامی که نگهبان به سربندی می‌گذارد ریحانه حدس می‌زند او یک فرد «مقام دار» است. توصیفاتی که ریحانه جباری از اتاقی که قرار بوده محل کار باشد این چنین است:
«اینجا مکانی اداری نبود. محلی مسکونی و پر از غبار و گرد و خاک. پر از آشفتگی. هیچ نشانه ای از زندگی در آن نبود . بوی غذا یا نور روشن خانه. محلی متروکه بود».

▪️پس از گفتگوها و کشمکش‌های بین ریحانه جباری و مرتضی سربندی، سربندی با دو لیوان آب میوه از آشپزخانه بازمی‌گردد و به ریحانه سفارش می‌کند محتوای یکی از لیوانها را بنوشد. 🔻بعدها معلوم می‌شود محتوای یک لیوان ترکیبی از مرفین و خواب‌آور بوده است.
▪️سربندی سپس می‌رود همان بسته نارنجی کوچکی را که از داروخانه خرید کرده بود، می‌آورد و به ریحانه نشان می‌دهد.
کاندوم بوده است از او می‌پرسد: «میدونی این چیه؟» 🔻و سپس خواسته‌اش را به ریحانه می‌گوید، که ریحانه می‌ترسد و به فکر فرار می‌افتد. سربندی می‌گوید: «راه فرار نداری… کجا میخوای بری؟ در قفله… فقط زمانی میتونی از اینجا بری که من بخوام».

🔻در نهایت و پس از کش و قوسهایی که بین ریحانه و سربندی روی می‌دهد، ریحانه با چاقویی که در پیشخوان آشپزخانه بوده، ضربه‌ای به کتف سربندی می‌زند.
🔻زمانی که دوباره تلاش می‌کند از در خارج شود، صدای چرخش کلید از بیرون آمده و شیخی وارد می‌شود و با دیدن صحنه تعجب می‌کند و می‌گوید: «اینجا چه خبره؟» در همان حال ریحانه پا به فرار می‌گذارد. سپس ریحانه به اورژانس خبر می‌دهد و منتظر می‌ماند تا ماشین اورژانس می‌رسد.

▪️ریحانه جباری همان شب توسط شاملو، بازپرس شعبه یک امور جنایی، و کمالی، افسر اداره دهم آگاهی شاپور، دستگیر می‌شود. ریحانه نوشته است:

«کمالی با هیجان می‌گفت آره کاندوم هم صورتجلسه کردیم. شاملو گفت همین یک مدرک تو را نجات می دهد. تو طبق شواهد و ماده شصت و چند دفاع مشروع کرده‌ای و هیچ نگرانی ندارد».
#ریحانه_جباری
#در_گذر_تاریخ

🗓 @Historyiranworld - در گذرتاریخ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵 به یاد قهرمانی که ۶ سال قبل در سحرگاه چنین روزی، پرواز کرد.

#ریحانه_جباری

@mahdavifar1399
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 در سحرگاه ۳ آبان ۱۳۹۳ ریحانه جباری در زندان گوهردشت کرج اعدام شد.

🔹«من یاد گرفته ام که گاهی باید جنگید
در راه خلق یک ارزش باید ایستاد
حتی اگر بمیری »

#ریحانه_جباری

Dardde_Moshtarak

@mahdavifar2021
https://t.me/mahdavifar2021/16587

.
🔵 دستانی که ۴۳ سال، نلرزیده است.
✍️ #سپیده_حجامی

تصویری در فضای مجازی منتشر شده از فرزند نوجوان مامور نیروی انتظامی #علی_اکبر_رنجبر که در شیراز به قتل رسیده، که با خشم و بغض رو به فردی که مظنون به قتل است، فریاد می‌زند: «چرا دستت نلرزید؟ چرا موقع کشتن پدرم دستت نلرزید؟»
این صحنه یادآور دستان خون‌آلود حاکمان جمهوری اسلامی‌ست که ۴۳ سال است نلرزیده‌اند و با خود موجی از پرسش به ذهن آورد...

_ هنگام زدن موشک به #هواپیمای_اوکراینی چرا دستتان نلرزید؟

_ در #آبان_٩٨ هنگام شلیک به قلب و سر فرزندان ایران، پژمان‌ها، پویا‌ها، ابراهیم‌ها، نیکیتاها و... چرا دستتان نلرزید؟

_ در #خرداد_۸۸ زمانی که پیشانی #ندا_آقاسلطان را نشانه گرفته بودید چرا دستتان نلرزید؟

_ زمان به دار آویختن #روح‌_الله_زم ، #نوید_افکاری ، #مصطفی_صالحی ، #ریحانه_جباری چرا دستان نلرزید؟

_ هنگام شکنجه #ستار_بهشتی در زندان چرا دستتان نلرزید؟

_ هنگامی که با #تفنگ_ساچمه‌ای چشم هموطنان را در اصفهان کور می‌کردید، چرا دستتان نلرزید؟

_ هنگام تزریق دارو به #بهنام_محجوبی و آزار او در امین‌آباد چرا دستتان نلرزید؟

_در دی ۹۶ هنگامی که #سارو_قهرمانی را می‌کشتید چرا دستتان نلرزید؟

_ در عاشورای ۸۸ وقتی با ماشین نیروی انتظامی از روی پیکر بی‌جان #امیر_ارشد_تاجمیر و #شهرام_فرجزاده عبور میکردید چرا دستتان نلرزید؟

_ هنگام اجرای هزاران حکم شلاق چرا دستان نلرزید؟

_ هنگام صدور هزاران حکم حبس ناعادلانه برای مبارزان سیاسی و مدنی چرا دستتان نلرزید؟

و ده‌ها پرسشی که ۴۳ سال است بی پاسخ مانده...

اقدام نیروی انتظامی فارس، و رودررویی فرزند مقتول با قاتل از چند جهت قابل بررسی‌ست...
واضح و مبرهن است قرار دادن یک نوجوان در چنین موقعیتی، تجاوز به حقوق کودکان محسوب می‌شود و ترومای این اتفاق آسیب‌های بسیاری به روان او وارد می‌کند.
از منظر قانون هم این عمل محکوم است، یک فرد مظنون به قتل باید بعد از گذراندن مراحل بازجویی در یک دادگاه عادلانه محاکمه گردد...

جمهوری اسلامی حکومت تبعیض است. بابت سوال ساده این نوجوان از قاتل پدرش، خانواده‌های دادخواه بسیاری ۴۳ سال است مورد خفقان و انواع فشار قرار دارند، منوچهر بختیاری یکی از آنهاست که به جرم دادخواهی خون فرزندش در زندان است.
رودررویی قاتل با خانواده مقتول، به این شکل، اگر حق هم باشد، که نیست، حق همه دادخواهان ایرانی‌ست، حق #ناهید_شیرپیشه ، #محبوبه_رمضانی ، #حامد_اسماعیلیون ، _شعله_پاکروان ، #سکینه_احمدی ، #بهیه_نامجو و هزاران هزار ایرانی‌ست که داغدار عزیز از دست رفته‌شان هستند.

سپیده حجامی
Forwarded from رسانه سپیده دم (Negahe_sepid)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🟠 شعله پاکروان مادر زنده‌یاد ریحانه جباری که سال‌ها برای لغو مجازات اعدام در ایران تلاش کرده، در ویدئویی در حمایت از محمد قبادلو:
حالم بد است مثل حال شما۔
می‌دانيد مادر و اعضای خانواده #محمد_قبادلو در چه حالی هستند؟ من کاملا می‌دانم. چون لحظات تلخ و ترسناک و پراضطراب انتظار پشت دیوار زندان را تجربه کرده‌ام۔ به چه زبانی بگویم که این درد آن‌قدر کشنده است که دلم نمی‌خواهد حتی دشمنم تجربه‌اش کند؟

او سپس خطاب به خانواده مقتول نوشته است:

خانواده فرید کرمپور!
به زندان نروید. خون نریزید. نگذارید دست حکومت از آستين شما بیرون بیاید و جان جوانی را بگیرد.
در ماه گذشته هر روز حداقل سه نفر اعدام شده اند. دیگر بس است.

#اعدام_نکنید
#اعدام_قتل_حکومتی
#ریحانه_جباری
#شعله_پاکروان
#نه_به_اعدام
#رضا_رسایی
#مجاهد_کورکور
#رسانه_سپیده_دم
#notoexecutioniniran
.



https://t.me/sepidehdamTv
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🔵 شعله پاکروان مادر دادخواه زنده‌یاد ریحانه جباری با انتشار ویدئویی مردم ایران را به تحریم انتخابات دعوت کرد.

شعله پاکروان:
"من رای نمی‌دهم.
انگشت در خون کشته‌شدگان و جان‌فدایان نمی‌زنم.
در تداوم شرایط سخت زندانیان شریک نمی‌شوم.
بر فساد اخلاقی و اقتصادی حاکمان مهر تایید نمی‌زنم.
به ادامه شکنجه و کور کردن معترضان آری نمی‌گویم.
#من_رای_نمیدهم
شما هم رای ندهید"

لطفا این ویدئو را برای کسانی بفرستید که قصد دارند در سیرک انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کنند.

#ریحانه_جباری
#شعله_پاکروان
#تحریم_انتخابات
#سيرک_انتخابات
#رای_ما_سرنگونی
#رای_بی_رای
#انگشت_در_خون_نمیزنیم
#مادران_دادخواه
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#اصلاحطلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا
#نه_به_اعدام
#محمود_مهرابی
آیا شما در سیرک انتخابات جمهوری جنایتکار اسلامی شرکت می‌کنید؟

https://t.me/mahdavifar2021