کانال محمد مهدوی‌فر
49.7K subscribers
28.6K photos
34.9K videos
119 files
6.43K links
ارتباط با محمد مهدوی‌فر👇
@mmfabi

ارسال اطلاعات و فایل‌های صوتی و تصویری برای ادمین
@mahdavifar1969
Download Telegram
https://t.me/mahdavifar2021

🔵 «درد مزمن خاورمیانه»

«برای سما» فیلمی‌ست مستند،که روایت «وعد الخطیب» از زندگی خودش،فرزندش «سما» و همسرش «حمزه الخطیب» پزشک سوری است که طی سال‌های جنگ در سوریه،حلب شهر خود را ترک نکردند.
در طول فیلم مخاطب با خانواده ۳نفری الخطیب همراه می‌شود و در انتها همراه با آن‌ها بهت‌زده،بغض می‌کند...
در انتهای فیلم در حالیکه جنگنده‌های روسی غیرنظامیان بیگناه را بمب‌‌باران می‌کنند،و هیچ نیرو و قدرتی در جهان سعی در توقف این جنگنده‌ها ندارد،فردی از سازمان ملل با حمزه تماس می‌گیرد و به او برای رهایی از این بحران راهکار می‌دهد...«فرار» این تنها راهکار پیشنهادی سازمان ملل به انسان‌هایی زیر رگبار گلوله و بمب است،راهکاری که مثل پتک بر سر شخصیت‌های قصه و مخاطب کوبیده می‌شود...
سال‌هاست فرار یا به نوعی کوچ اجباری تنها چاره‌ی مردمان خاورمیانه است.
پایان تلخ فیلم را می‌توان به قصه افغانستان تعمیم داد...
گرچه افغانستان از نظر جغرافیایی واقع در خاورمیانه نیست، اما از نظر دردها و مشکلات و معضلاتی که با آن دست به گریبان است،شباهت بسیاری به کشورهای خاورمیانه دارد،شاید وقت آن شده معادلات جغرافیایی را تغییر داد و جهان را نه از نظر مختصات جغرافیایی کشورها،که براساس دردهادتقسیم‌بندی کرد،درد افغانستان،درد سوریه‌ست،درد عراق‌ست،درد یمن و ایران است،دردی از جنس خاورمیانه...
در سوریه هنگام حمله جنگنده‌های روسی،جهان چشم و گوش خود را می‌بندد،در افغانستان وقتی هواپیماهای پاکستانی دره پنچشیر را مورد هدف قرار می‌دهند،به همین شکل جهان کور و کر می‌شود...
این درد خاورمیانه‌ای دردی‌ست مزمن که عامدانه به شکل یک ویروس بیولوژیک سیاسی،توسط سیاست‌مداران به جان این جغرافیا افتاده است... هیچ سازمان حقوق بشری،هیچ ارگانی و هیچ کسی در جهان برای درمان این درد برنامه و اراده‌ای ندارد...
خاورمیانه جایی‌ست که مردمانش آدمند،ولی بشر نیستند! به همین دلیل از مزایای حقوق بشر بی‌بهره‌اند.
آدمهای خاورمیانه برای سازمان ملل متحد پشیزی ارزش ندارند...جوامع بین‌المللی با آگاهی از تمام فجایع خاورمیانه،هیچ تلاشی برای برقراری صلح و آزادی و آرامش در این منطقه نمی‌کند،در واقع نفعی برایشان ندارد که تلاش کنند،چه بسا این جنگ و خونریزی در خاورمیانه باعث فروش سلاح و اسلحه می‌شود و به نفع آنهاست که حالا حالا‌ها در این بخش از کره زمین،آشوب و بلوا باشد...
مردمان خاورمیانه بی‌کس‌ترین آدم‌های کره زمینند..‌.
کشورهای پیشرفته و جهان اولی سالیان سال پیش مشکلات و مسایل امروزی خاورمیانه را پشت سر گذاشته اند...آنها جنگ بر سر برده‌داری،حق رای،آزادی بیان،حقوق برابر و دموکراسی را از سر گذرانده‌اند و حال به آرامش پس از طوفان رسیده‌اند و بی‌اهمیت‌ترین موضوع برای آنها،طوفانی‌ست که در این چندساله اخیر خاورمیانه را درنوردیده ست...
زندان ها و زندانیان ایرانی،آوارگان سوری،افغانستان بحران‌زده و گرسنگان یمن برای هیچ نهاد و سازمان بین المللی اهمیتی ندارند...برای درمان درد مزمن خاورمیانه، ابتدا باید این واقعیت تلخ را پذیرفت،سپس بدون امید به نیرویی خارجی،مرهمی یافت برای درمان درد...
نویسنده متن: #سپیده_حجامی


اینستاگرام تلویزیون سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.tv?igshid=76ctogkv6imh
https://t.me/sepidehdamTv/398


حق قصاص، راه‌گشا یا مشکل‌ساز؟
✍️سپیده حجامی

«آرمان عبدالعالی» جوان ۲۵ ساله ای است که به اعترافات خود در سن ۱۷ سالگی دوست دخترش «غزاله شکور» را به قتل رسانده است.
۸ سال از آن ماجرا گذشته و حال او برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شده است، طی این ۸ سال خانواده رامین و غزاله فراز و نشیب‌های بسیاری را از سر گذرانده‌اند پیشتر دو بار پرونده آرمان تا مرحله اجرای حکم پیش‌رفته و با وساطت سلبریتی‌ها متوقف شده است.
بارها و بارها شاهد پادرمیانی خیرین و سلبریتی ها در پرونده های قصاص بوده‌ایم، نکته کلیدی اما در جمله‌ای‌ست که در همه پرونده‌هایی که حکم اعدام برای آنها صادر شده به چشم می‌خورد «قصاص حق است و خانواده مقتول حق دارند قاتل را ببخشند یا نبخشند» گره کور در همین نکته است در «حق قصاص» و اصلاً در وجود «مجازات اعدام»
در مقابله با حکم اعدام، از طرف خانواده مقتول، ۲ نوع برخورد وجود دارد:
_ رضایت در ازای گرفتن مبلغی بعنوان دیه
_ بخشش، بدون درخواست دیه
که هر ۲ مورد ذکر شده مشکلات و معضلاتی را در پی دارد...
رضایت گرفتن از خانواده مقتول یکی از عادی‌ترین کارهایی‌ست که در ایران صورت می‌گیرد و این کار گه‌گاه تبدیل به معامله و چانه زنی بر سر مبلغ دیه می‌شود! سپس خانواده مقتول «اولیای دم» راضی می‌شوند در ازای دریافت مبلغی رضایت دهد یا اصطلاحاً «ببخشند». به دلیل فساد سازمان‌یافته و گسترده حکومت جمهوری اسلامی، در همه موارد، در ایران بازار سیاه وجود دارد ضرب المثل از «شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد» مصداق بارز بازار سیاه در ایران است،و رضایت گرفتن از خانواده مقتول، دقیقا بازاری بر سر جان آدمیزاد است!!
بخش دیگری از خانواده‌های مقتول فارغ از درخواست دیه از نظر روانی تحت فشار هستند، وقتی در قانون اشد مجازات، اعدام، معنا می‌شود و رهایی از چوبه‌دار صرفاً با رضایت خانواده مقتول صورت می‌گیرد، بار روانی بسیاری بر دوش این خانواده گذاشته می‌شود. این کار خانواده مقتول «بخشش» نامیده می‌شود و همین عبارت باعث شده آنها هنگام رضایت دادن، دچار عذاب وجدان شوند که خون عزیزشان را بخشیدند و از آن گذشتند...
این دقیقا همان حالتی‌ست که خانواده غزاله دچار آن شده‌اند آنها هیچگونه درخواستی برای دریافت دیه ندارند و صرفا نمی‌توانند از پس از عذاب وجدان و فشار روانی «بخشیدن» قاتل بربیایند...
و این بار روانی را قوانین حکومت جمهوری اسلامی بر بر دوش خانواده غزاله و هزاران خانواده مشابه دیگر نهاده است.
حکومتی که با قوانین اشتباه و ناکارآمد شانه از بار مسئولیت مجازات عادلانه محکومین خالی کرده و خانواده ها را به جان هم می‌اندازد... این قوانین باعث به وجود آمدن بازار سیاه دیه، بیماری‌های روانی و رواج سنت کهنه «خون‌بس» در دنیای مدرن شده است... روایت‌های بسیاری وجود دارد از ازدواج‌های مصلحتی در بین قبایل و در شهرستان‌های کوچک برای گرفتن رضایت و گذشت از قصاص... همه موارد ذکر شده نیاز به آسیب‌شناسی در جامعه دارد...
نیاز امروز جامعه ایران سلبریتی، خیر و وکیل برای وساطت و گرفتن رضایت نیست، جامعه ایران نیاز به همت جمعی برای تغییر قانون دارد...
حکومت جمهوری اسلامی ایران بالاترین نرخ سرانه اعدام نسبت به جمعیت را داراست، و روز به روز آسیب‌هایی که مجازات اعدام، که در جوامع پیشرفته منسوخ شده، به جامعه می‌زند، بیش از پیش می‌شود...
به جای حذف صورت مسأله، باید آن را حل کرد، و به جای تلاش برای رضایت گرفتن از خانواده مقتول، باید تلاش کرد مجازات اعدام از قاموس حکومت جمهوری اسلامی یک بار برای همیشه پاک شود.

متن: #سپیده_حجامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از جمهوری اسلامی میراثی تلخ به یادگار مانده،میراثی به نامِ«مادرانِ داغدیده»...
مادرانِ داغداری که هیچ چیزی مرهم دردشان نیست،آنها چیزی برای از دست دادن ندارند،خشم و دردِ مادرِ داغدار،تا ابدالدهر تمام نمی‌شود.
این خشم،این غم،این دلِ شکسته،اگر که لبریز شود،اگر که طاقتش طاق شود،مهار شدنی نیست.
در فیلم «سریرِ خون»از آکیرا کوروساوا دیالوگی است که میگوید:
«تاج و تختی که از خون ساخته شده،
برایِ همیشه خون میخواهد...
و آنانکه بر آن تکیه میزنند،
هیچ آبی یارایِ شستنِ جسمشان را ندارد،
مگر خونِ خودشان.»
ماه هایِ خونینِ جمهوری اسلامی روز به روز در تقویم بیشتر می‌شود...خرداد ۸۸، دی ۹۶ و آبان ۹۸...
پشتِ این خون‌ها مادرانی هستند که هرگز کوتاه نمی آیند... و جمهوری اسلامی روزی با خون جوانانی که طی چهل سال ریخته، شسته خواهد شد... ضجه‌هایِ سوزناکِ این مادران، بزودی تبدیل به صور اسرافیلی می‌شود که تیشه به ریشه ی این حکومتِ سراسر ظلم و بیداد می‌زند...
متن:#سپیده_حجامی
@sepidehdam.tv


https://t.me/mahdavifar2021
https://t.me/sepidehdamTv/449?single

.
«مغلطه آخوندیسم»
«رنگ» چاره «اجبار» است؟
✍️ #سپیده_حجامی
.
پیش نوشت: لطفاً قبل از خواندن یادداشت ورق بزنید و سه تصویر را ببینید...
.

در پی انتشار عکس زنان چادری برای مقابله به مثل با دختران فارغ‌التحصیلِ بدونِ حجابِ اجباری ، نگاهی بیندازیم به ترفند اصلاح‌طلبان پیرامون «حجاب اجباری»...

محمدعلی ابطحی روحانی اصلاح‌طلب در توییتر خود تصویری منتشر کرده که شامل دو بخش است، بخش بالایی تصویر زنانی محجبه با پوشش سیاه و در بخش پایین تصویر زنان با حجاب رنگین به چشم می‌خورند.
او در وصف این عکس با ترتیب یاد شده نوشته است: «حجاب پوشش است، رنگ سیاه نیست، جامعه رنگی شاداب‌تر است»
سالهاست زنان ایرانی در حال مبارزه با حجاب اجباری هستند، و با احکام ناعادلانه بلندمدت به خاطر نپذیرفتن حجاب اجباری در حبس به سر می‌برند و پوشش اختیاری یکی از اولین خواسته‌های زنان ایران است.
محمدعلی ابطحی با مرام و منش سیاسی خود که همان اصلاح‌طلبی‌ست، حجاب را توصیف کرده است...
بعد از گذشت بیش ۲دهه از ظهور اندیشه اصلاح‌طلبی، برای جامعه ایران واضح و مبرهن است اصلاح‌طلبان و اصولگرایان دو روی یک سکه هستند، و برای هر دو حفظ نظام از اوجب واجبات است.
وظیفه اصلی اصلاح‌طلبان در نظام جمهوری اسلامی، رنگ و لعاب دادن به قوانین ناکارآمد و ضعف‌های مدیریتی حکومت است. همانگونه که محمدعلی ابطحی که از قضا رئیس موسسه گفتگوی ادیان هم است، با مسلک اصلاح‌طلبانه خود سعی دارد موضوع مهم حجاب اجباری را به «رنگ» آن تقلیل دهد...
او فراموش کرده و یا به صلاحش است فراموش کند که وقتی عبارت «اجبار» در کنار هر چیزی قرار بگیرد به خودی خود آن فعل آزار‌دهنده و غیرقابل‌قبول می‌گردد...
آیا میتوان حجاب اجباری را با بزک روسری و چادرهای رنگی زیبا ساخت؟ با این کار آیا از وزنه «اجبار» آن کاسته می شود؟
آیا رنگ چاره هر دردی ست؟ این تفکر اصلاح‌طلبانه آخوندی تا کجا میتواند ادامه یابد؟ آیا روزی می‌رسد که حکومت جمهوری اسلامی زندانیان را در سلول‌های انفرادی با دیوارهای رنگی شکنجه کند؟
همانطور که قفس، قفس است چه طلایی و چه کهنه و زنگ‌زده، حجاب هم حجاب است و با رنگ و لعاب نمی‌توان آن را به خورد جامعه امروز ایران که هم راه مبارزه را خوب آموخته است و هم مطالبه‌گری را بلد است، داد.
محمدعلی ابطحی نوشته جامعه رنگی شاداب‌تر است است ای کاش او قانون‌گذاران حکومت جمهوری اسلامی این مهم را دریابند که «اختیار» به جامعه شادابی و روح می‌بخشد و «اجبار» جامعه را افسرده و بی‌روح می کند و ای کاش به جای ارائه تئوری پیرامون رنگ و مدل حجاب برای شادابی جامعه، نگاهی به آمار بیکاری، نرخ تورم، قیمت مسکن و تعداد قربانیان کرونا در اثر بی‌کفایتی حاکمان حکومت جمهوری اسلامی توجه کنند. آمار بالای خودکشی در بین ایرانیان نشان از جامعه‌ای افسرده، بی‌انگیزه و ناامید از آینده دارد... محمد موسوی‌زاده دانش‌آموز نوجوان بوشهری تنها یک نمونه از صدها مورد خودکشی در ایران است، محمد تنها ۱۱ سال داشت و در سنی که هنوز قادر به تعریف درستی از زندگی نبود تصمیم گرفت به آن پایان دهد، حال سوال اینجاست اگر مادر، خواهر، زنان محله و اقوام سید محمد همگی چادر و روسری رنگارنگ به سر داشتند آیا در شادابی روحیه او تأثیرگذار بود و محمد ۱۱ ساله از خودکشی منصرف می‌شد؟
آیا نسخه محمدعلی ابطحی برای محمد جواب می‌دهد؟
#سپیده_حجامی
#تلویزیون_سپیده_دم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵 روایتِ تلخِ آبانِ سیاه ۹۸

آبانی که در آن جلادان مزدور جمهوری اسلامی، بچه های ایران زمین را در خیابانها به گلوله بستند...
گیسوان ِ مادرانِ کشته شدگانِ آبان، یک شبه سفید شد...
کمرِ پدرِ کشته شدگانِ آبان زیر بار غم شکست...
فرزندانی که در آبان سیاه پدر یا مادر خود را از دست دادند هر روز با حسرتی بزرگ زندگی کردند...
و زخمی که بر دل بازماندگانِ آبانِ سیاه نشست، هرگز مرهم نیافت...
متن: #سپیده_حجامی
به امید ایرانی آگاه،آزاد و آباد
.
https://t.me/mahdavifar2021
https://t.me/sepidehdamTv/481

دادگاه بین‌المللی مردمی آبان
«مزایا و معایب»
✍️ سپیده حجامی

تاریخچه و چگونگی به وجود آمدن دادگاه مردمی:

رای این دادگاه‌ها جنبه نمادین دارد و همان‌طور که از اسمش مشخص است «مردمی» ست و هیچ حکومتی و دولتی در آن دخالت ندارد.
یک شیوه ی احقاقِ حق، با روشنگری و مستند کردن بی‌عدالتی و جنایت است، رای دادگاه قدرت اجرایی ندارد ولی به شدت برای مبارزه در راه عدالت کاربردی‌ست و در فرصت‌های مغتنم می‌شود به عنوان اهرم فشار از آن استفاده کرد.
اولین دادگاه مردمی در ۱۱ می ۱۹۶۷ به ابتکار و ریاست «برتراند راسل» فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی، در شهر استکهلم سوئد برای محاکمه مقامات دولت آمریکا در جنگ با ویتنام، تشکیل شد.
این دادگاه پس از ۹ روز رسیدگی، چند تن از مقامات دولت وقت آمریکا را که بدون ضرورت منطقی به جنگ ویتنام ادامه می‌دادند، مجرم جنگی شناخت. از آن پس بارها از این ابتکار راسل استفاده شد و دادگاه‌های مردمی بسیاری از این دست تشکیل شد.

«دادگاه بین‌المللی مردمی آبان» در روزهای ۱۹ الی ۲۴ آبان ۱۴۰۰ در لندن برگزار شد.
این دادگاه از سوی ۳ سازمان «عدالت برای ایرانیان»، «حقوق بشر ایران» و «با هم علیه اعدام» سازماندهی شده بود.
دادگاه بین المللی مردمی آبان، مخالفان، موافقان و حواشی فراوانی همراه داشت...
برخی معایب و مزایا و مزایای دادگاه بین المللی مردمی آبان «آبان تریبونال»
۱/ تعداد زیادی از شاهدان در این دادگاه برای بار اول به صورت رسمی در باره تجربه و مشاهدات خود صحبت کردند. این کار و بیان واقعیت‌ها به سایر خانواده‌ها و شاهدین جسارت و شجاعت می‌دهد که آنها هم پا به میدان گذاشته و از آنچه دیده و شنیده‌اند، بگویند.
۲/ یکی از مشکلات جامعه ایران وجود حکومتی فاسد و سر تا پا دروغ است که با مهره‌هایی همچون جواد ظریف در مسند وزارت امور خارجه بر روی واقعیت‌های جاری ایران پرده می‌کشد و اجازه نمی‌دهد صدای واقعی ایران به گوش جهان برسد... از مزایای این دادگاه این است که صدای قربانیان را به گوش جهانیان می‌رساند و این نیاز مبرم جامعه امروز ایران است، فراموش نکنیم اگر مردم جهان، صدای مردم ایران را بشنوند، می‌توانند اهرم فشاری باشند بر روی سیاستمداران کشورهای خود که دست از مماشات با حکومت جمهوری اسلامی بردارند...
۳/ گرچه رای این دادگاه نمادین است اما اگر «جنایت علیه بشریت» توسط این دادگاه ثابت شود این حکم قابل ارائه به مجامع و دادگاه‌های بین المللی رسمی است و بدین وسیله می‌توان عاملان و آمران جنایت آبان ۹۸ را مورد تعقیب قضایی قرار داد و یک قدم به محاکمه آنها نزدیک‌تر شد
۴/ ایرانیان در سال ۲۰۰۷ برای اولین بار دادگاه مردمی را تجربه کردند آن دادگاه برای بیان واقعیت‌ها و شهادت شهود درباره جنایات دهه ۶۰ خورشیدی در ایران تشکیل شد که بازتاب گسترده‌ای در سطح بین‌المللی داشت، چه بسا آن دادگاه مردمی باعث شده افکار عمومی و اذهان جهانیان با کشتار و جنایات جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ آشنا شود و در ادامه به واسطه همان روشنگری مقامات قضایی در سوئد برای بازداشت و محاکمه «حمید نوری» یکی از عاملان جنایت حکومت جمهوری اسلامی با ایرانیان همراهی و همکاری کردند...
دادگاه بین‌المللی مردمی آبان آغازی برای محاکمه رسمی عاملان و آمران قتل عام آبان ۹۸ است و راهی‌ست برای رسیدن به عدالت و دادخواهی، اما این دادگاه معایب و حاشیه‌هایی هم داشت...
۱/ دادگاه فرا حزبی، فرا قومی و فراجناحی نبود...
عدم مدیریت حواشی یکی از معایب این دادگاه بود به عنوان مثال اخراج افرادی که پرچم شیر و خورشید در دست داشتند...
۲/ در بخش‌هایی از دادگاه، عدم همکاری با سازمان‌ها و نهادهایی که مدارک و مستندات بسیاری درباره آبان در اختیار داشتن مشاهده شد... و صرفا به مدارک سازمان‌های مربوطه تشکیل دهنده دادگاه استناد شد... نادیده گرفتن مدارک نهادها و گروه‌هایی که راستی آزمایی شده، یکی از معایب مهم این دادگاه بود...
۳/ تقلیل دادن تعداد کشته شدگان آبان در این دادگاه یکی از نکاتی بود که اعتراض افراد بسیاری را در پی داشت و چه بسا اگر همکاری دست‌اندرکاران این دادگاه با سازمان‌ها و نهادهایی که در بند فوق به آن اشاره شد، با مدیریت و درایت بیشتری صورت می‌گرفت، بخش بزرگی از این حواشی به وجود نمی‌آمد...
فراموش نکنیم کشته شدن حتی یک نفر در آبان، محکوم است، منتهی اعتراض نسبت به تقلیل دادن تعداد کشته‌شدگان به این دلیل است که این خطر وجود دارد بر اساس نتایج و رای این دادگاه آمار، بعدها نتوان تعداد واقعی کشته‌شدگان را اثبات کرد و این امکان وجود دارد بدینوسیله مسئولان حکومت جمهوری اسلامی از جرم «جنایت علیه بشریت» مبرا شوند...

امید که به زودی در یک دادگاه رسمی تمامی عاملان و آمران جنایات ۴۳ ساله حکومت دیکتاتور و خون‌ریز جمهوری اسلامی محاکمه شوند.
#سپیده_حجامی
https://t.me/mahdavifar2021/16105
.
🔵 خشونت علیه زنان در نگاه قانون‌گذاران حکومت جمهوری اسلامی «دادگاه خانواده»
✍️ سپیده حجامی

در سکانسی از فیلم «دو زن» ساخته تهمینه میلانی فیلمساز ایرانی قاضی رو به «فرشته» که درخواست طلاق دارد می‌گوید: «شوهر خرجی میده، مسکن تهیه کرده، مشروب نمیخوره، کتک نمیزنه، قماربازی نمیکنه»
و ادامه می‌دهد: «دلایل برای حکم طلاق کافی نیست»
فرشته برآشفته می‌گوید:« شوهرم به شعور من توهین میکنه اون داره هویت انسانی من رو نابود میکنه» و قاضی که «حاج آقا» خطاب می‌شود و به رسم قوانین اسلامی از نگاه کردن به چشم های فرشته اجتناب می‌کند، بی‌اعتنا به حرف‌هایش او را از اتاق بیرون می‌کند...
این سکانس روزانه و به کرات در دادگاه‌های حکومت جمهوری اسلامی در حال اجراست. خشونت علیه یک زن در قاموس جمهوری اسلامی برابر با «کتک زدن» است و قضاتی که کوچک‌ترین اطلاعی از انواع و اشکال خشونت علیه زنان ندارند این حق را دارند که برای آینده و زندگی یک زن تصمیم‌گیری نمایند و حکم صادر کند.
خشونت علیه زنان به انواع: «فیزیکی، جنسی، روانی، عاطفی، مالی و کلامی» تقسیم‌بندی می‌شود.
طبق آمار زنان ایرانی به طور متوسط در زندگی خود مورد انواع خشونت قرار گرفته‌اند.
قانون‌گذاران در حکومت جمهوری اسلامی با قانون اساسی که بر اساس ترکیبی از نگاه ایدئولوژیک به دین و باورهای عرفی جامعه تنظیم شده، هیچگونه حقی برای یک زن به عنوان یک انسان مستقل قائل نشده‌اند و در عین حال هرگونه راهی برای توجیه یک مرد در این کتاب قانون به چشم می‌خورد...
زنان بسیاری در راهروهای دادگاه‌های خانواده با استناد به همین قوانین متحجرانه سرگردان شده و برای گرفتن طلاق باید هفت خان رستم را بگذراند... در واقع قوانین جمهوری اسلامی با زبان بی‌زبانی نوشته شده: «یک زن با لباس سفید به خانه بخت می‌رود و با کفن از آنجا خارج می‌شو!»
همه موارد ذکر شده در شرایطی ست که پای فرزند در میان نباشد، اگر زنی که دارای فرزند است، قصد طلاق داشته باشد، شوهر او عملاً از فرزند به عنوان گروگانی برای رضایت دادن زن و گذشتن از مهریه و سایر حقوق خود استفاده می‌کند...
بعد از گذر از همه موانع، اگر زن موفق شود طلاق و حضانت فرزندش را بگیرد، هیچ حق قانونی برای تصمیم‌گیری راجع به امورات زندگی فرزندی که به دنیا آورده و از او نگهداری می‌کند، ندارد!
در واقع بر اساس قوانین جمهوری اسلامی کار زن تنها زایش و نگهداری از فرزند است. پدر و در نبودِ پدر، پدربزرگ و عموی فرزند به عنوان قیم قانونی شناخته می‌شوند و زن به عنوان مادر در مراکز و ارگان‌های دولتی به رسمیت شناخته نمی‌شود... «کما اینکه همچنان در کارتهای هویتی صادره در حکومت جمهوری اسلامی به نام «کارت ملی» اثری از نام مادر به چشم نمی‌خورد»
ایران جایی است که حاکمان آن سال‌هاست با روضه‌خوانی و مداحی برای دختر و نوه پیامبر اسلام «فاطمه و زینب» از ارزش زن می‌گوید، اما زنان ایرانیِ معاصر روز به روز بیشتر از قبل در مرداب بی‌عدالتی و خشونت فرو می‌روند...
تنها راه نجات جامعه زنان ایرانی آگاه‌سازی آنان است آگاهی به حقوق خود باعث می‌شود زنان مطالبه‌گر و شجاع باشد... گرچه حکومت جمهوری اسلامی تاب تحمل فعالان حوزه حقوق زنان را ندارد و نمونه بارز «هدی عمید» و «نجمه واحدی» هستند که برای زنان کارگاه تخصصی برگزار می‌کردند تا آنها را با حقوق‌شان در خصوص ازدواج آشنا کنند، و با اتهام «همکاری با دولت متخاصم آمریکا علیه جمهوری اسلامی در موضوع زنان و خانواده» مجموعا به ۱۵ سال حبس محکوم شدند...
.
#سپیده_حجامی
#خشونت_علیه_زنان
https://t.me/mahdavifar2021/16330

.
🔵 حکومتی / مردمی
تقسیم‌بندی سلبریتی‌ها توسط جامعه آگاه ایران
✍️ #سپیده_حجامی
.
صعود تیم فوتبال ایران به جام جهانی و در پی آن واکنش‌های مردمی در شب گذشته قابل توجه بود...
ایرانیان برخلاف معمول بابت برد و صعود به جام جهانی پایکوبی نکردند و دچار احساسات زودگذر نشدند، بلکه آگاهانه به تحلیل تیم صعود کننده پرداخته، و شجاعانه اعلام کردند این تیم، تیم ملی ایران نیست، تیم ملی جمهوری اسلامی‌ست، و برد آن برای ایرانیان اهمیتی ندارد...
این اتفاق پیشتر هم تکرار شده است...
در زمان برگزاری فستیوال کن هنگامی که فیلمساز ایرانی اصغر فرهادی در آن برنده جایزه بزرگ کن شد، برخلاف سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ که موج عظیمی از شادی مردمی برای کسب جوایز اسکار فرهادی به راه افتاد، این‌بار عده زیادی اعلام کردند که برنده شدن این فیلمساز آن‌ها را خوشحال نکرده، زیرا که او را هنرمندی حکومتی می‌دانند و جایزه او متعلق به حکومت جمهوری اسلامی‌ست، نه ایران...
هنگام کسب مدال طلای جواد فروغی، در رشته تیراندازی در المپیک هم، بخش عمده‌ای از جامعه ایران نه تنها شادی نکردند، که آن را مایه شرمساری دانستند، زیرا که او را ورزشکاری حکومتی می‌دانند...
از سویی کاربران ایرانی در شب صعود به جام جهانی ترجیح دادند از احساس‌شان درباره وریا غفوری بنویسند، چرا که او را از خود و همراه و همدل با مردم می‌دانند...

با توجه به افزایش تنش‌های مردم و حکومت، و عملکرد سلبریتی‌ها، جامعه ایران آن‌ها را به دو دسته تقسیم کرده‌اند: حکومتی و مردمی
جامعه ایران آگاه‌تر از گذشته، راهش را از حکومت جدا کرده و با چشم باز عملکرد سلبریتی‌ها را رصد می‌کند. امروزه برای بخش عمده‌ای از این جامعه، سلبریتی‌ها بت و قابل ستایش نیستند، ایرانیان بابت اعتباری که به سلبریتی محبوب خود داده‌اند، از او همراهی و همدلی طلب می‌کنند، این مردم بی‌پرده احساسات خود را در مورد کارنامه و اعمال سلبریتی‌ها بیان می‌کنند، حال دیگر از سر احساسات زودگذر، بی‌دلیل برای کسی کف نمی‌زنند و اجازه نمی‌دهند کسی از آن‌ها بعنوان نردبان ترقی سواستفاده کند، جامعه ایران حق‌خواهی را مشق می‌کند، اظهارنظر شجاعانه در مورد سلبریتی‌های وابسته به حکومت یک گام رو به جلو برای جامعه ایران محسوب می‌شود و این موضوع باعث شده سلبریتی‌ها به فکر واداشته شوند که طرف درست را انتخاب کنند زیرا خوب می‌دانند در ایرانِ آزادِ فردا، جایی در دل مردمی که در بزنگاهِ نیاز، پشت‌شان را خالی کرده‌اند، ندارند.
مرز بین سلبریتی حکومتی و مردمی روز به روز مشخص‌تر می‌شود و جامعه ایران آگاهانه این متر و معیار را تعیین و راه خود را از حکومت و سلبریتی‌های حکومتی به خوبی جدا کرده، شکاف کوچکی که روزی بین مردم و حکومت وجود داشت، حال به دره‌ای عمیق مبدل گشته و این دره پرتگاه آن دسته از افرادی‌ست که از تریبون و امکاناتی که در اختیار دارند برای ایران بهره نبرده‌اند...
تاریخ گواه این حکایت است و ثابت شده که هیچ مدال و جایزه‌ای در جهان، به اندازه محبوبیت مردمی ارزش ندارد، و امروز سلبریتی‌های آگاه ایرانی در هر زمینه‌ای، به خوبی این مهم را درک کرده و همراه و همدل با جامعه شریف و فهیم ایران پیش می‌روند، آن دسته از آن‌ها هم که رهرو حاکمان جمهوری اسلامی هستند، کافیست در آینه خود را بنگرند تا متوجه شوند که تکلیف و آینده‌شان چیست...
دیوار مرزی بین حکومت و مردم روز به روز مستحکم‌تر و بلندتر می‌شود و آنانکه امروز در آن سوی دیوار و کنار حکومت می‌مانند، فردا بازنده‌ای بیش نخواهند بود.
متن: #سپیده_حجامی
https://t.me/mahdavifar2021/16587

.
🔵 دستانی که ۴۳ سال، نلرزیده است.
✍️ #سپیده_حجامی

تصویری در فضای مجازی منتشر شده از فرزند نوجوان مامور نیروی انتظامی #علی_اکبر_رنجبر که در شیراز به قتل رسیده، که با خشم و بغض رو به فردی که مظنون به قتل است، فریاد می‌زند: «چرا دستت نلرزید؟ چرا موقع کشتن پدرم دستت نلرزید؟»
این صحنه یادآور دستان خون‌آلود حاکمان جمهوری اسلامی‌ست که ۴۳ سال است نلرزیده‌اند و با خود موجی از پرسش به ذهن آورد...

_ هنگام زدن موشک به #هواپیمای_اوکراینی چرا دستتان نلرزید؟

_ در #آبان_٩٨ هنگام شلیک به قلب و سر فرزندان ایران، پژمان‌ها، پویا‌ها، ابراهیم‌ها، نیکیتاها و... چرا دستتان نلرزید؟

_ در #خرداد_۸۸ زمانی که پیشانی #ندا_آقاسلطان را نشانه گرفته بودید چرا دستتان نلرزید؟

_ زمان به دار آویختن #روح‌_الله_زم ، #نوید_افکاری ، #مصطفی_صالحی ، #ریحانه_جباری چرا دستان نلرزید؟

_ هنگام شکنجه #ستار_بهشتی در زندان چرا دستتان نلرزید؟

_ هنگامی که با #تفنگ_ساچمه‌ای چشم هموطنان را در اصفهان کور می‌کردید، چرا دستتان نلرزید؟

_ هنگام تزریق دارو به #بهنام_محجوبی و آزار او در امین‌آباد چرا دستتان نلرزید؟

_در دی ۹۶ هنگامی که #سارو_قهرمانی را می‌کشتید چرا دستتان نلرزید؟

_ در عاشورای ۸۸ وقتی با ماشین نیروی انتظامی از روی پیکر بی‌جان #امیر_ارشد_تاجمیر و #شهرام_فرجزاده عبور میکردید چرا دستتان نلرزید؟

_ هنگام اجرای هزاران حکم شلاق چرا دستان نلرزید؟

_ هنگام صدور هزاران حکم حبس ناعادلانه برای مبارزان سیاسی و مدنی چرا دستتان نلرزید؟

و ده‌ها پرسشی که ۴۳ سال است بی پاسخ مانده...

اقدام نیروی انتظامی فارس، و رودررویی فرزند مقتول با قاتل از چند جهت قابل بررسی‌ست...
واضح و مبرهن است قرار دادن یک نوجوان در چنین موقعیتی، تجاوز به حقوق کودکان محسوب می‌شود و ترومای این اتفاق آسیب‌های بسیاری به روان او وارد می‌کند.
از منظر قانون هم این عمل محکوم است، یک فرد مظنون به قتل باید بعد از گذراندن مراحل بازجویی در یک دادگاه عادلانه محاکمه گردد...

جمهوری اسلامی حکومت تبعیض است. بابت سوال ساده این نوجوان از قاتل پدرش، خانواده‌های دادخواه بسیاری ۴۳ سال است مورد خفقان و انواع فشار قرار دارند، منوچهر بختیاری یکی از آنهاست که به جرم دادخواهی خون فرزندش در زندان است.
رودررویی قاتل با خانواده مقتول، به این شکل، اگر حق هم باشد، که نیست، حق همه دادخواهان ایرانی‌ست، حق #ناهید_شیرپیشه ، #محبوبه_رمضانی ، #حامد_اسماعیلیون ، _شعله_پاکروان ، #سکینه_احمدی ، #بهیه_نامجو و هزاران هزار ایرانی‌ست که داغدار عزیز از دست رفته‌شان هستند.

سپیده حجامی
https://t.me/sepidehdamTv/934

.
🟠جمهوری اسلامی، آکادمی دروغ
✍️ #سپیده_حجامی
.
حکومت جمهوری اسلامی که بنیان‌گذارش بنا به ادعای خود، با #خدعه بر کرسی رهبری نشست، یک #آکادمی_دروغ است.
جامعه ایران، فارغ‌التحصیلان این آکادمی هستند، شهروندانی که چهره‌ واقعی‌شان زیر نقاب پنهان است.
بیش از ۴دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، این امپراطوری دروغ، تاثیری منفی بر جامعه ایران نهاده است. قوانین ایدئولوژیک و متحجرانه از سویی، عدم آزادی بیان و اندیشه از سوی دیگر، در حکومتی که بر اساس دینی نوشته شده که «دروغ مصلحتی» و «تقیه» در آن مجاز است، موجب ترویج فرهنگ دروغگویی در جامعه گردیده است.
ایرانیان برای ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوق انسانی از قبیل نوع پوشش، خوردن، آشامیدن و تفریحات خود مواخذه می‌شوند و امنیت شغلی‌شان به خطر می‌افتند، آن‌ها لاجرم رو به دروغ و تظاهر می‌آورند.
_ بخش بزرگی از جامعه ایران که #مشروبات_الکلی می‌نوشند، از بیم مجازات‌های تعیین شده در قوانین جمهوری اسلامی ترجیح می‌دهند استفاده از مشروبات الکلی را انکار نماید، و بدین ترتیب برای رهایی از عواقب این قوانین به دروغ متوسل می‌شوند.
_ بانوان ایرانی شاغل در ادارات دولتی، اغلب به طور مخفیانه در مهمانی‌ها شرکت کرده و اجازه ندارند آزادانه و به دلخواه مانند سایر زنان در کشورهای آزاد، عکس و فیلمی از خود منتشر کنند، زیرا که طبق قوانین حراستی محل کار خود باید شئونات اسلامی را علاوه بر اداره در خانه و زندگی شخصی هم رعایت کند! پس یک زندگی دوگانه با دو نوع پوشش و رفتار در پیش می‌گیرند.
_ پدر و مادران ایرانی مدام به فرزندان خود یادآور می‌شوند که جزئیات مهمانی‌ها و تفریحات خانواده را در مدرسه و در جمع دوستان بیان نکنند. اینگونه از همان سال‌های ابتدای ورود به جامعه، کودکان با دروغ و کاربرد نامناسب آن آشنا می‌گردند.
با نگاهی به موارد ذکر شده از بستر دروغگویی، می‌توان به این نتیجه رسید که جامعه ایران آنقدر در دروغ غرق شده‌اند که بابت این عمل نه تنها احساس عذاب وجدان نمی‌کنند، بلکه خود را محق می‌دانند، چرا که راستگویی در خط قرمزهای جمهوری اسلامی عاقبت سختی دارد.
حکومت جمهوری اسلامی به مثابه یک باتلاق هر روز بیشتر از روز قبل جامعه ایران را در دروغ و تظاهر غرق می‌کند، راه نجات ایرانیان از این باتلاق اتحاد و همدلی در مبارزه با این #امپراطوری_دروغ است.
لازم به ذکر است در این یادداشت به مبحث دروغ در بین حاکمان و دست‌اندرکاران جمهوری اسلامی پرداخته نشده، چرا که شرح این هزارتویِ فساد و دروغ، مثنوی هفتاد من است!
.
#رسانه_سپیده_دم
@sepidehdam.media
.
🌿طرح از رضا عقیلی، منتشر شده در صفحه توانا
https://t.me/mahdavifar2021/60778?single

https://t.me/sepidehdamTv/1217?single

.
دلیل تخریب سنگ مزار جانباختگان راه آزادی
✍️سپیده حجامی

بارها دیده و شنیده‌ایم سنگ مزار جانباختگان راهِ آزادی توسط مزدوران جمهوری اسلامی تخریب شده است، علت چیست؟ بعضی می‌پرسند آیا جمهوری اسلامی از #سنگ_مزار هم هراس دارد؟
پاسخ این است: «هراس جمهوری اسلامی از انعکاس ِ اندیشه‌یِ مبارزانِ جان‌باخته»
کافی‌ست نگاهی کنیم به آیین مورد علاقه جمهوری اسلامی، «محرم و روایت حسین».
سالانه هزینه گزافی صرف ترویج این آیین می‌شود، چرا که جمهوری اسلامی به واسطه آن در روضه، نوحه و مداحی‌ها فرصت می‌یابد خواست و ایدئولوژی خودش را بیان کند، و دقیقاً به همین دلیل، به قصد ریشه‌کن کردن اندیشه آزادی‌خواهان، دستور #تخریب_سنگ_مزار جانباختگان راهِ آزادی را می‌دهد، چرا که می‌داند ما می‌دانیم #محمدمهدی_کرمی و #سید_محمد_حسینی در آخرین لحظه پیش از مرگ فریاد «جاوید ایران عزیز ما» سر دادند، ما دیدیم #مجیدرضا_رهنورد در آخرین مصاحبه، از مردم خواست «بر مزارش قرآن پخش نکنند و شادی کنند»، ما شنیدیم #نوید_افکاری گفت: «این جلادان برای طناب دارشان دنبال گردن می‌گردد»، ما تفسیر کردیم آزادی را با تصویر سنگ مزار #جواد_حیدری ، همچنین #مصطفی_کریم‌_بیگی ، #ندا_آقاسلطان و صدها سنگ مزار دیگر که هر کدام خاری‌ست در چشم خامنه‌ای...
او از انعکاس اندیشه‌یِ نامی که روی سنگ مزار نوشته شده، می‌ترسد و همانگونه که بعد از ۱۴۰۰ سال تلاش در زنده نگهداشتن روایت حسین برای سوء‌استفاده در جهت منافع‌اش دارد، تلاش می‌کند نام و یاد جانباختگان راهِ آزادی را از بین ببرد، دیکتاتور می‌داند آن سنگ مزارها صرفاً یک شی بی‌جان نیستند و روح شجاع و مبارزهِ نام حک شده بر آن، جاری و زنده است، بنابراین دستور تخریب آن را صادر می‌کند.
اما امروز و در جریان انقلاب #زن_زندگی_آزادی مردم شریف ایران، با حمایت از خانواده‌های جانباختگان راهِ آزادی، تودهنی محکمی زدند به دهان دیکتاتور...
حال دیکتاتور می‌داند: «هر یه نفر کشته شه، هزار نفر پشتشه»
.
🌿 برای تماشای تصاویر چند نمونه از تخریب سنگ مزار، لطفاً ورق بزنید...
در آخرین اسلاید سنگ مزار جاویدنام جواد حیدری را مشاهده می‌کنید که جمهوری اسلامی به دلیل طراحی آن پدر و مادر و چند تن دیگر از خانواده او را بازداشت کرده است...
.

#سپیده_حجامی
#رسانه_سپیده_دم
#هدف_کلِ_نظام_است
#منشور_همبستگی
#دادخواهی
#خانواده‌_های_جانباختگان
#انقلاب_ایران_۱۴۰۱
#آبان_ادامه_دارد
#اعتراضات_سراسری
#خیابان_راه_آزادیست
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵 نسخه با حجم پایین

سپیده حجامی، مدیر رسانه سپیده‌دم، روز شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ مهمان برنامه سمت نو بود، او در این برنامه با اشاره به چگونگی آغاز مسیر مبارزه با جمهوری اسلامی، وظیفه هنرمندان در قبال جامعه، به معرفی تئاتری بنام آهی پرداخت که پیرامون تجاوز سربازان عراقی به زنان ایرانی در خرمشهر است، و در نهایت با نقل خاطره‌ای از دوران زندان امن‌العام لبنان، تاکید کرد تا آخرین نفس برای آزادی ایران با جمهوری اسلامی مبارزه می‌کند.
.
#رسانه_سپیده_دم
#سپیده_حجامی
#سمت_نو
#سمتنو
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#زندان_امن_العام_بیروت
#انقلاب_ایران_۱۴۰۱
#آبان_ادامه_دارد
#دادخواهی
#چیزی_که_منو_نکشه_قوی_ترم_میکنه
#آهی
#irgcterrorists
#woman_life_freedom

.

ارتباط با ادمین سپیده‌دم 👇
T.me/sepidehdam_media_Admin

اینستاگرام سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.media?igshid=YmMyMTA2M2Y=

توییتر سپیده دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08

https://t.me/sepidehdamTv
.
🔵 گزارش یک "نقطه"!
✍️ #سپیده_حجامی

صبح امروز خبری مبنی بر بازداشت حسین شنبه‌زاده معلم، شاعر، ویراستار ادبی و یکی از کاربران طناز توئیتر فارسی منتشر شد.
پس از انتشار این خبر همه نگاه‌ها به سوی یک《.》جلب شد!
ماجرای #نقطه_حسین_شنبه_زاده چیست؟

چندی پیش توئیتی با تصویر #علی_خامنه_ای در جمع تیم ملی والیبال دانش‌آموزان منتشر شد که به ظاهر واقعی نبود و گویی تصویر خامنه‌ای در میان اعضای تیم جای‌گذاری شده بود!
در حالی که کاربران توئیتر غیرواقعی بودن تصویر را دست‌آویز شوخی قرار دادند، پایان‌بندی ناقص جمله در توییت علی خامنه‌ای، نظر حسین شنبه‌زاده را با وسواس و حساسیت همیشگی‌اش در ویراستاری جلب کرد، و او در پاسخ به خامنه‌ای یک "نقطه" گذاشت!
و همه چیز از همین نقطه کلید خورد.
این "نقطه" چند برابر توییت خامنه‌ای لایک خورد و بازدید داشت!
بدین ترتیب خامنه‌ای دیکتاتور در برابر یک شهروند عادی و حتی ناشناس برای عامه مردم، احساس خطر کرد چرا که دیکتاتور‌ها همواره خودشیفته و فرافکن هستند، این افراد از محبوبیت خود، هر چند کاذب، لذت برده و هر چیزی که سد راهشان شود را، حذف می‌کنند.
صبح امروز سه‌شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ حسین شنبه‌زاده در حالیکه در سفر تفریحی در شهر اردبیل به سر می‌برد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و جرم او چیزی نیست جز "نوشتن".
براساس گزارشات منتشر شده گویا میزبان و همراه او به نام #شاهین_طیار هم بازداشت شده است.
‌‌کاربران توئیتر فارسی با اشاره به هراس خامنه‌ای از فقط یک "نقطه" بر این باورند بازداشت #حسین_شنبه_زاده نشانه حقارت و خفت رهبر جمهوری اسلامی‌ست و میخی‌ست از آخرین میخ‌هایی که به گواه تاریخ، دیکتاتور خود به تابوتش می‌زند.
حسین شنبه‌زاده پیش‌تر به صورت ناشناس و با اسم #اسب_شاخدار_ویراستار فعالیت می‌کرد که توسط نهادهای امنیتی شناسایی و بازداشت شد و مدتی نیز در زندان انفرادی محبوس بود. وی پس از بازگشت به فضای مجازی، به جریان بازداشت و بخشی از روزهای دردناکی که بر او و خانواده‌اش رفت پرداخت.
او چندی پیش در مجموعه توییتی ماجرای تلخ و دردناک هشتاد ضربه شلاقی که به اتهام «نوشیدن مشروبات الکلی» تحمل کرد را روایت کرد.
حسین شنبه‌زاده توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۵ سال و ۱۰ ماه حبس محکوم شده بود. که ۳سال و ۶ماه آن قابل اجرا بود. او تابستان سال ۱۴۰۰ برای تحمل حبس به زندان اوین رفت و در فروردین ۱۴۰۲ آزاد شد. او در طی سال‌های اخیر انتقادات خود را به صراحت علیه حکومت و اغلب با چاشنی طنز می‌نوشت و از طرف حامیان حکومت به مرگ تهدید شده بود.

🔵 در پست بعد نظرات ‌کاربران توئیتر فارسی را درباره "نقطه" حسین شنبه‌زاده بخوانید 👇

https://t.me/mahdavifar2021