https://noonweekly.com/%d9%86%d8%b8%d9%85-%da%86%db%8c%d8%b2%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d9%82%d8%af%d8%b1%d8%aa-%d8%a8%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d8%b2%d9%86%d8%af%db%80-%d8%b3%d8%b1%d8%ae/
ما مکان را دریافته بودیم، حتی مکانهای گوناگون را از زوایای گوناگون میدیدیم، اما درکی از فضا نداشتیم. جزئینگر بودیم و اشیاء و سرستونها و نقش فرشها را با جزئیاتش نقاشی میکردیم، اما قدرت نظاره از بالا از جایگاه خداوندی بر چیزها را نداشتیم. و چون از این قدرت خدایی محروم بودیم نمیتوانستیم نظم چیزها را برهم زنیم. تمام هموغممان تقلید از یکدیگر بود؛ تقلید به هدف ترسیم دقیق انتظام چیزها.
ما مکان را دریافته بودیم، حتی مکانهای گوناگون را از زوایای گوناگون میدیدیم، اما درکی از فضا نداشتیم. جزئینگر بودیم و اشیاء و سرستونها و نقش فرشها را با جزئیاتش نقاشی میکردیم، اما قدرت نظاره از بالا از جایگاه خداوندی بر چیزها را نداشتیم. و چون از این قدرت خدایی محروم بودیم نمیتوانستیم نظم چیزها را برهم زنیم. تمام هموغممان تقلید از یکدیگر بود؛ تقلید به هدف ترسیم دقیق انتظام چیزها.
نشریه نون
نظم چیزها و قدرت برسازندۀ سرخ مقدمهای بر کتاب «مدینهالعشق" عتیق اروند
عتیق اروند در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، یکی از دغدغههای مهم نقاشان غربی، غلبه بر «توهم فضا» بود؛ میراثی که از رنسانس برجای مانده بود و با اینکه سپیدهدمان ظهورش، همچون شورشی علیه هنر قرون وسطایی سر زده بود، در دورۀ متأخر، بدل به چیزی خطخورده…
https://noonweekly.com/%d8%ba%d8%a7%db%8c%d8%aa%da%af%d8%b1%d8%a7%db%8c%db%8c-%d9%88-%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86%d8%a7%d9%86%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%db%8c/
همانطور که در بخش «دولتی در دولت» مشاهده کردیم، اسپینوزا ایدئولوژی انسانبنیادی را به طور کل (انسان معیار همهچیز است)[۱] و انسانانگاری دینی را به طور خاص مورد نقد قرار میدهد؛ همچنین در عنوان «ذیل» بخش نخست کتاب اخلاق، به همراه انسانانگاری به غایتگرایی دینی نیز حمله میکند. در این تأمل، میکوشیم نقد اسپینوزا را با مثالهایی از باورهای عامیانه و دینی، سادهسازی کنیم. غایتگرایی دینی را میتوان با تساهل چنین خلاصه کرد که: باوریست مبتنی بر این اصل که در همه چیز غایتی نهفته است و در «خلق» یا «آفرینش» یا «پیدایی» هر چیزی هدف و «حکمتی» در کار بوده است. انسانانگاری[۲] نیز همانطور که از نامش پیداست، بالکل با انسانگرایی[۳] متفاوت است.
همانطور که در بخش «دولتی در دولت» مشاهده کردیم، اسپینوزا ایدئولوژی انسانبنیادی را به طور کل (انسان معیار همهچیز است)[۱] و انسانانگاری دینی را به طور خاص مورد نقد قرار میدهد؛ همچنین در عنوان «ذیل» بخش نخست کتاب اخلاق، به همراه انسانانگاری به غایتگرایی دینی نیز حمله میکند. در این تأمل، میکوشیم نقد اسپینوزا را با مثالهایی از باورهای عامیانه و دینی، سادهسازی کنیم. غایتگرایی دینی را میتوان با تساهل چنین خلاصه کرد که: باوریست مبتنی بر این اصل که در همه چیز غایتی نهفته است و در «خلق» یا «آفرینش» یا «پیدایی» هر چیزی هدف و «حکمتی» در کار بوده است. انسانانگاری[۲] نیز همانطور که از نامش پیداست، بالکل با انسانگرایی[۳] متفاوت است.
نشریه نون
غایتگرایی و انسانانگاری قرآنی - نشریه نون
عتیق اروند همانطور که در بخش «دولتی در دولت» مشاهده کردیم، اسپینوزا ایدئولوژی انسانبنیادی را به طور کل (انسان معیار همهچیز است)[۱] و انسانانگاری دینی را به طور خاص مورد نقد قرار میدهد؛ همچنین در عنوان «ذیل» بخش نخست کتاب اخلاق، به همراه انسانانگاری…
https://noonweekly.com/%d8%a2%d8%ae%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87%d9%86%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%85%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b3%d9%be%db%8c%d9%86%d9%88%d8%b2%d8%a7-%d9%88-%d8%a7%d9%88%d9%84%d8%af/
ای عزیزترین دوست؛
این کتاب کوچکیست که قولش را به شما داده بودم. لطفاً نظرتان را در مورد آن به من بگویید، بهویژه در باب آزمایشهایی که او[۱] روی نیتر[۲]، و همچنین سیالیت و استحکام[۳] انجام داده است.
از نامۀ دوم آموزندۀتان که دیروز دریافت کردم بسیار سپاسگزارم. با این حال، بسیار متأسفم که سفر شما به آمستردام مانع از پاسخگوییتان به تمامی شبهات من شد. من از شما خواهش میکنم که به محض اینکه فرصت یافتید، آنچه را که در آن زمان از قلم انداختید برای من بفرستید. آخرین نامۀ شما برای من بسیار روشنیبخش بود، منتها نه آنقدر که تمامی تاریکیها را ازبین ببرد؛ نتیجهای که با خوشحالی معتقدم به وقوع خواهد پیوست هنگامی که شما به طور واضح و متمایز در باب منشاء نخستین و حقیقی چیزها مرا تعلیم دهید. تا زمانی که برایم روشن نشود که چیزها به چه علت و چگونه پدید آمدند[۴]، و بر اساس چه رابطهای به علت نخستین (اگر اصلاً علت نخستینی وجود داشته باشد) وابستهاند، هر چه بشنوم و بخوانم به نظر میرسد که [بیشتر] در سردرگمی فرو میروم. پس ای جناب بسیار فرهیخته، از شما مشتاقانه میخواهم که مشعل را سمت من بگیرید و به وفاداری و سپاسگزاری من شک نکنید.
ای عزیزترین دوست؛
این کتاب کوچکیست که قولش را به شما داده بودم. لطفاً نظرتان را در مورد آن به من بگویید، بهویژه در باب آزمایشهایی که او[۱] روی نیتر[۲]، و همچنین سیالیت و استحکام[۳] انجام داده است.
از نامۀ دوم آموزندۀتان که دیروز دریافت کردم بسیار سپاسگزارم. با این حال، بسیار متأسفم که سفر شما به آمستردام مانع از پاسخگوییتان به تمامی شبهات من شد. من از شما خواهش میکنم که به محض اینکه فرصت یافتید، آنچه را که در آن زمان از قلم انداختید برای من بفرستید. آخرین نامۀ شما برای من بسیار روشنیبخش بود، منتها نه آنقدر که تمامی تاریکیها را ازبین ببرد؛ نتیجهای که با خوشحالی معتقدم به وقوع خواهد پیوست هنگامی که شما به طور واضح و متمایز در باب منشاء نخستین و حقیقی چیزها مرا تعلیم دهید. تا زمانی که برایم روشن نشود که چیزها به چه علت و چگونه پدید آمدند[۴]، و بر اساس چه رابطهای به علت نخستین (اگر اصلاً علت نخستینی وجود داشته باشد) وابستهاند، هر چه بشنوم و بخوانم به نظر میرسد که [بیشتر] در سردرگمی فرو میروم. پس ای جناب بسیار فرهیخته، از شما مشتاقانه میخواهم که مشعل را سمت من بگیرید و به وفاداری و سپاسگزاری من شک نکنید.
نشریه نون
آخرین نامهنگاری میان اسپینوزا و اولدنبرگ - ترجمه عتیق اروند
عتیق اروند نامۀ ۵ هنری اولدنبرگ به محترم B. D. S. ای عزیزترین دوست؛ این کتاب کوچکیست که قولش را به شما داده بودم. لطفاً نظرتان را در مورد آن به من بگویید، بهویژه در باب آزمایشهایی که او[۱] روی نیتر[۲]، و همچنین سیالیت و استحکام[۳] انجام داده است. از…
https://noonweekly.com/%d8%b5%d9%86%d8%b9%d8%aa-%d9%be%d9%88%d8%b1%d9%86%d9%88%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%81%db%8c-%d9%88-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%db%80-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%b2%d8%af%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%b4/
در بخش «عشق جنسی و ناموس» دیدیم که ماترون سویۀ دیگری از عشق جنسی را که ناشی از جلوههای ظاهری و زیباییست، تفسیر میکند. اتفاقی که در ذهن رخ میدهد این است که در جریان کنش جنسی، محرکهای دیداری به محرکهای لمسی منتهی میشود. بنابراین برای تحریک جنسی، دستکم در ابتداء نیازی به اتصال لمسی نیست؛ چرا که بدن پیشاپیش با محرکهای دیداری تحریک میشود. پس برای تحریک بدن باید محرکهای جنسی دیداری را ایجاد کرد. به بیان ساده، بدن با ایماژهای متنوع جنسی در بیرون میتواند تحریک شود. باید تذکر داد که این صرفاً محرکهای دیداری نیستند که مایۀ تحریک جنسیاند، صداها، متون اروتیک (قطعات، داستان کوتاه، رمان، شعر) و حتی برخی از عطرها و پارچهها هم میتوانند چنین کنند؛ منتها آنچه که برای اسپینوزا و ماترون مهم است، نه نوعیت محرک که ایماژیست که در ذهن ساخته میشود. مسئلۀ اصلی این است که ایماژهای جنسی در ذهن میتوانند بدون حضور ابژۀ بیرونی (معشوق جنسی) ایجاد شوند. اما تأکید ماترون بر محرکهای دیداری به دلیل شیوع پورنوگرافی در جهان است. ضمن آنکه پس از محرکهای لمسی، محرکهای دیداری در برانگیختن میل جنسی بیشترین تأثیر را دارند.
در بخش «عشق جنسی و ناموس» دیدیم که ماترون سویۀ دیگری از عشق جنسی را که ناشی از جلوههای ظاهری و زیباییست، تفسیر میکند. اتفاقی که در ذهن رخ میدهد این است که در جریان کنش جنسی، محرکهای دیداری به محرکهای لمسی منتهی میشود. بنابراین برای تحریک جنسی، دستکم در ابتداء نیازی به اتصال لمسی نیست؛ چرا که بدن پیشاپیش با محرکهای دیداری تحریک میشود. پس برای تحریک بدن باید محرکهای جنسی دیداری را ایجاد کرد. به بیان ساده، بدن با ایماژهای متنوع جنسی در بیرون میتواند تحریک شود. باید تذکر داد که این صرفاً محرکهای دیداری نیستند که مایۀ تحریک جنسیاند، صداها، متون اروتیک (قطعات، داستان کوتاه، رمان، شعر) و حتی برخی از عطرها و پارچهها هم میتوانند چنین کنند؛ منتها آنچه که برای اسپینوزا و ماترون مهم است، نه نوعیت محرک که ایماژیست که در ذهن ساخته میشود. مسئلۀ اصلی این است که ایماژهای جنسی در ذهن میتوانند بدون حضور ابژۀ بیرونی (معشوق جنسی) ایجاد شوند. اما تأکید ماترون بر محرکهای دیداری به دلیل شیوع پورنوگرافی در جهان است. ضمن آنکه پس از محرکهای لمسی، محرکهای دیداری در برانگیختن میل جنسی بیشترین تأثیر را دارند.
نشریه نون
صنعت پورنوگرافی و جامعۀ سیاستزدایی شده بخشی از «تأملات افغانی 2» در کتاب «مدینهالعشق؛
عتیق اروند در بخش «عشق جنسی و ناموس» دیدیم که ماترون سویۀ دیگری از عشق جنسی را که ناشی از جلوههای ظاهری و زیباییست، تفسیر میکند. اتفاقی که در ذهن رخ میدهد این است که در جریان کنش جنسی، محرکهای دیداری به محرکهای لمسی منتهی میشود. بنابراین برای تحریک…
https://noonweekly.com/%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%b1%db%8c%d8%ad%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%84%d8%a8%db%8c%d8%b1%d9%88%d9%86%db%8c%d8%9b-%d8%a7%d8%b2-%d8%aa%d8%ac%d8%b1%d8%a8%d9%87%da%af%d8%b1%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%aa%d8%a7/
ابوریحان محمدبن احمد البیرونی دانشمندیست دایرۀالمعارفی که در ساحات مختلفِ فلسفه، ریاضیات، انسانشناسی، جغرافیه، نجوم و غیره صاحبنظر بود و احاطهی ستایشبرانگیزی بر زبانهای مختلفِ علمی آن روزگار داشت. بیرونی بیش از فیلسوف، یک دانشمند علم تجربی است و از این بابت، بیش از پرداختن به مباحث مابعدالطبیعی فلسفه که با روش عقلیـ استدلالی امکان مییابد، به فلسفهی طبیعی که پیوند نزدیکی با عالم واقع دارد، میلان داشت. بیرونی را میتوان یکی از پیشدستانِ اندیشهی انتقادی و تجربهگرایی در برههی درخشان تمدن اسلامی(سدهی چهارم-پنجم هجری) بهشمار آورد. شیوهیی که او در پیش گرفته متضمن یکرشته ویژهگیهایی نظیرِ شک علمی، احتیاط در پذیرش اندیشههای دیگران، پذیرش پس از حصول شواهد کافی، اعمال دقت و صراحت و
ابوریحان محمدبن احمد البیرونی دانشمندیست دایرۀالمعارفی که در ساحات مختلفِ فلسفه، ریاضیات، انسانشناسی، جغرافیه، نجوم و غیره صاحبنظر بود و احاطهی ستایشبرانگیزی بر زبانهای مختلفِ علمی آن روزگار داشت. بیرونی بیش از فیلسوف، یک دانشمند علم تجربی است و از این بابت، بیش از پرداختن به مباحث مابعدالطبیعی فلسفه که با روش عقلیـ استدلالی امکان مییابد، به فلسفهی طبیعی که پیوند نزدیکی با عالم واقع دارد، میلان داشت. بیرونی را میتوان یکی از پیشدستانِ اندیشهی انتقادی و تجربهگرایی در برههی درخشان تمدن اسلامی(سدهی چهارم-پنجم هجری) بهشمار آورد. شیوهیی که او در پیش گرفته متضمن یکرشته ویژهگیهایی نظیرِ شک علمی، احتیاط در پذیرش اندیشههای دیگران، پذیرش پس از حصول شواهد کافی، اعمال دقت و صراحت و
نشریه نون
ابوریحان البیرونی؛ از تجربهگرایی تا تفکر انتقادی - عبدالبشیر فکرت
پوهنمل عبدالبشیر فکرت ابوالقاسم نیشاپوری(متوفای ۴۵۹ق): «بیرونی در ریاضیات آنچنان پیشتاز است که کسی به او نمیرسد و مرد میدان او نیست». ادوار سخاو(Schau): «بزرگترین نابغه و دانشمند زمان خود و یکی از بزرگترین دانشمندانِ تاریخ بشر است». سیدیو: « ابوالفداء…
https://noonweekly.com/%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a2%d9%87%d9%86%da%af%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a8%db%8c%d8%a7-%d8%a8%d8%b1%db%8c%d9%85-%d9%82%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%86-%d8%a8%d8%a8%d8%a7%d9%81/
شاید سال ۱۳۴۱ خورشیدی بود. جمعی از هنرمندان موسیقی برای اجرای کنسرت به تاجیکستان دعوت شده بودند. نمیخواست دستانش خالی باشند. آرزو داشت آهنگ تازهٔ با خود به ارمغان ببرد. میخواست سوغاتی با خود ببرد که نشانی بوی جوی مولیان از آن به مشام آید. مدتی میشد که با فضلاحمد نینواز آشنا شده بود. میدانست نینواز سرشار از میلودیهای تازه است. به سراغ خالق پرشور میلودیها رفت. در قلعهٔ فتحالله بود با نامزد خود عالیه. هنوز ازدواج نکرده بودند. گِلکاری داشتند. به نینواز گفت که آهنگی تازه میخواهد. در شبنشینیها بار بار شنیده بود که نینواز این آهنگ خود را میخواند:
«بیا بریم قالین ببافیم.» به او گفت، همین آهنگ او را میخواهد و آرزو دارد برای انترهٔ آهنگ اشعار نو و متناسب با آستایی آهنگ ساخته شوند. وقتی پیاده به سوی خانه عالیه برای نان چاشت روان شدند، نینواز به یکباره در جستجوی قلم و کاغذ شد. هیچکدام با خود نداشتند. گفت هر مصراع را یکی به خاطر بسپارد. نمیشد. سه نفر بودند و دوبیتی چهار مصراع داشت. کاغذپارهْ را از زمین برداشت و با قلمابروی عالیه شروع کرد به نوشتن دوبیتیهای که همان لحظه میساخت. خانه که رسیدند چهار دوبیتی برای آهنگ آماده شده بودند. به این ترتیب آهنگی که شصت سال پس از ساختن آن هنوز شهرت دارد، تکمیل شد. چند روزی تمرین کردند و اولین بار در یک کنسرت در شهر دوشنبه در یک پارک بزرگ در حضور شاید چهار پنج هزار شنونده این آهنگ را اجرا کرد:
شاید سال ۱۳۴۱ خورشیدی بود. جمعی از هنرمندان موسیقی برای اجرای کنسرت به تاجیکستان دعوت شده بودند. نمیخواست دستانش خالی باشند. آرزو داشت آهنگ تازهٔ با خود به ارمغان ببرد. میخواست سوغاتی با خود ببرد که نشانی بوی جوی مولیان از آن به مشام آید. مدتی میشد که با فضلاحمد نینواز آشنا شده بود. میدانست نینواز سرشار از میلودیهای تازه است. به سراغ خالق پرشور میلودیها رفت. در قلعهٔ فتحالله بود با نامزد خود عالیه. هنوز ازدواج نکرده بودند. گِلکاری داشتند. به نینواز گفت که آهنگی تازه میخواهد. در شبنشینیها بار بار شنیده بود که نینواز این آهنگ خود را میخواند:
«بیا بریم قالین ببافیم.» به او گفت، همین آهنگ او را میخواهد و آرزو دارد برای انترهٔ آهنگ اشعار نو و متناسب با آستایی آهنگ ساخته شوند. وقتی پیاده به سوی خانه عالیه برای نان چاشت روان شدند، نینواز به یکباره در جستجوی قلم و کاغذ شد. هیچکدام با خود نداشتند. گفت هر مصراع را یکی به خاطر بسپارد. نمیشد. سه نفر بودند و دوبیتی چهار مصراع داشت. کاغذپارهْ را از زمین برداشت و با قلمابروی عالیه شروع کرد به نوشتن دوبیتیهای که همان لحظه میساخت. خانه که رسیدند چهار دوبیتی برای آهنگ آماده شده بودند. به این ترتیب آهنگی که شصت سال پس از ساختن آن هنوز شهرت دارد، تکمیل شد. چند روزی تمرین کردند و اولین بار در یک کنسرت در شهر دوشنبه در یک پارک بزرگ در حضور شاید چهار پنج هزار شنونده این آهنگ را اجرا کرد:
نشریه نون
خواننده آهنگهای «بیا بریم قالین ببافیم» و «ای ساربان» کیست یما ناشر یکمنش
یما ناشر یکمنش بیا بریم قالین ببافیم شاید سال ۱۳۴۱ خورشیدی بود. جمعی از هنرمندان موسیقی برای اجرای کنسرت به تاجیکستان دعوت شده بودند. نمیخواست دستانش خالی باشند. آرزو داشت آهنگ تازهٔ با خود به ارمغان ببرد. میخواست سوغاتی با خود ببرد که نشانی بوی جوی مولیان…
https://noonweekly.com/%d8%a7%d9%81%d8%ba%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%d8%9b-%d8%af%d9%88%d9%84%d8%aa-%d8%b4%da%a9%d9%86%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%88-%d9%be%d8%b1%d8%a7%da%a9%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d8%ad%d9%88%d8%b2/
در سال ۲۰۲۲- ۲۰۲۳ بنیاد فولکس آلمان یک نهاد غیر انتفاعی برای ارتقاء پژوهشهای اجتماعی با همکاری دانشگاه لایپزیک برنامهای را روی دست گرفته است که در آن زمنیههای پژوهش برای شش پژوهشگر افغانستانی را مساعد میکنند تا در مورد سیستم رسانهای (Media system) افغانستان در بیست سال گذشته تحقیقات خود را به سرانجام برسانند. محور اصلی این برنامه که سرپرستی آن را دکتر کفایت الله حمیدی استاد دانشگاه لایپزیک (Leipzig University) بر عهده دارد، به این مهم میپردازد که فروپاشی افغانستان در تابستان ۲۰۲۱ و ساختار شکنندهای حوزه عمومی (sphere Public) و رسانهها (Media) چی رابطه با هم داشتند و چطور برایند آن، روند سقوط افغانستان را تسریع بخشید؟ دولتهای شکننده (fragile state)، حوزه عمومی، رسانههای جمعی ( Mass media) و فروپاشی افغانستان از محورهای اصلی در این برنامه پژوهشی است.
در سال ۲۰۲۲- ۲۰۲۳ بنیاد فولکس آلمان یک نهاد غیر انتفاعی برای ارتقاء پژوهشهای اجتماعی با همکاری دانشگاه لایپزیک برنامهای را روی دست گرفته است که در آن زمنیههای پژوهش برای شش پژوهشگر افغانستانی را مساعد میکنند تا در مورد سیستم رسانهای (Media system) افغانستان در بیست سال گذشته تحقیقات خود را به سرانجام برسانند. محور اصلی این برنامه که سرپرستی آن را دکتر کفایت الله حمیدی استاد دانشگاه لایپزیک (Leipzig University) بر عهده دارد، به این مهم میپردازد که فروپاشی افغانستان در تابستان ۲۰۲۱ و ساختار شکنندهای حوزه عمومی (sphere Public) و رسانهها (Media) چی رابطه با هم داشتند و چطور برایند آن، روند سقوط افغانستان را تسریع بخشید؟ دولتهای شکننده (fragile state)، حوزه عمومی، رسانههای جمعی ( Mass media) و فروپاشی افغانستان از محورهای اصلی در این برنامه پژوهشی است.
نشریه نون
افغانستان؛ دولت شکننده و پراکندگی حوزه عمومی- کفایتالله حمیدی و ابومسلم خراسانی
نویسندهگان: کفایت حمیدی استاد دانشگاه لاپیزیک و ابومسلم خراسانی پژوهشگر دانشگاه لایپزیک در سال 2022- 2023 بنیاد فولکس آلمان یک نهاد غیر انتفاعی برای ارتقاء پژوهشهای اجتماعی با همکاری دانشگاه لایپزیک برنامهای را روی دست گرفته است که در آن زمنیههای پژوهش…
https://noonweekly.com/%d8%af%d8%b1%d8%a2%d9%85%d8%af%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d8%ba%db%8c%d8%b1%d9%81%d8%a7%d8%b4%db%8c%d8%b3%d8%aa%db%8c/
رئالیسم سرمایه تکثیرکنندۀ اصلی انواع گوناگون فاشیسم در قالب گفتمانهای متنوع در سطح جهان است. فوکو در پیشگفتارش بر کتاب ضدادیپ، فرامینی را ذیل عنوان «درآمدی بر زندگی غیرفاشیستی» بیان کرده که به گفتۀ پاسکوچی، به مثابه ده فرمان[۱] عشق سیاسی عمل میکنند:
رئالیسم سرمایه تکثیرکنندۀ اصلی انواع گوناگون فاشیسم در قالب گفتمانهای متنوع در سطح جهان است. فوکو در پیشگفتارش بر کتاب ضدادیپ، فرامینی را ذیل عنوان «درآمدی بر زندگی غیرفاشیستی» بیان کرده که به گفتۀ پاسکوچی، به مثابه ده فرمان[۱] عشق سیاسی عمل میکنند:
نشریه نون
درآمدی بر زندگی غیرفاشیستی- میشل فوکو، ترجمه: عتیق اروند
میشل فوکو ترجمۀ عتیق اروند برگرفته از کتاب مدینهالعشق رئالیسم سرمایه تکثیرکنندۀ اصلی انواع گوناگون فاشیسم در قالب گفتمانهای متنوع در سطح جهان است. فوکو در پیشگفتارش بر کتاب ضدادیپ، فرامینی را ذیل عنوان «درآمدی بر زندگی غیرفاشیستی» بیان کرده که به گفتۀ…
https://noonweekly.com/%d8%aa%d8%ad%d8%ac%d8%b1-%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%a8%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%82%d8%b5%d9%87-%d9%be%d8%b1-%d8%ba%d8%b5%d9%87-%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%81%d8%ba%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%aa%d8%a7/روزگار تیرهوتار زنان افغانستان در شرایط امروز بر کسی پوشیده نیست، از روزگاری که نظام جمهوریت فروپاشید و مردم افغانستان به ويژه زنان این کشور که رویاهایی بلندی در سر میپروندانند تا بدون نگاه جنسیتی دو شادوش مردان این کشور، برای کشورشان و آیندهشان تقلا نمایند؛ اما در ۱۵ اگیست سال ۲۰۲۱ برگۀ سرنوشت همه وارونه شد، با سقوط نظام جمهوری و برگشت امارت طالبان در جامعهی افغانستان تحولات عمیق و بنیادین پدیدار گشت.
https://noonweekly.com/%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d9%84%d8%a7-%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%aa/
https://noonweekly.com/%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d9%84%d8%a7-%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%aa/
https://noonweekly.com/%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d9%84%d8%a7-%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%aa/
نشریه نون
از ملا عبدالله در زمان شاه امانالله تا ملا هیبتالله در دوران ما؛ برابریطلبی را هرزگی، فسادپیشگی، بیغیرتی، استعمار فرهنگی و…
قرار است نشریه نون سلسله مصاحبههایی را با اصحاب خرد، کنشگران اجتماعی، فعالان فکری-فرهنگی داشته باشد. در این نوبت گپ و گفتی داریم با زهرا موسوی، روزنامهنگار، نویسنده و کنشگر حوزهای مطالعات زنان. زهرا موسوی سالهاست که برای مطالبات و حقوق انسانی زنان آگاهانه…
https://noonweekly.com/%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d9%84%d8%a7-%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%aa/
قرار است نشریه نون سلسله مصاحبههایی را با اصحاب خرد، کنشگران اجتماعی، فعالان فکری-فرهنگی داشته باشد. در این نوبت گپ و گفتی داریم با زهرا موسوی، روزنامهنگار، نویسنده و کنشگر حوزهای مطالعات زنان. زهرا موسوی سالهاست که برای مطالبات و حقوق انسانی زنان آگاهانه مبارزه میکند. او شناخت دقیق از وضعیت و مناسبات اجتماعی افغانستان دارد. بیشترین کار او در حوزهی رسانهها در بخش مدیریت تولید و اجرا بوده است. او از سال ۲۰۱۵ میلادی بهعنوان پناهندهیسیاسی ساکن آلمان است و علاوه بر فعالیت در حوزهی روزنامهنگاری آزاد به انجام پژوهشهای اجتماعی نیز مشغول است. تمرکز وی در حوزهی مطالعات زنان، جنسیت و مسایل محیط زیستی است. در این گفتوگو نگاهی داریم به وضعیت زنان در افغانستان و ستمی که از سوی حکومت توتالیتر طالبان بر زنان مستولی است.
قرار است نشریه نون سلسله مصاحبههایی را با اصحاب خرد، کنشگران اجتماعی، فعالان فکری-فرهنگی داشته باشد. در این نوبت گپ و گفتی داریم با زهرا موسوی، روزنامهنگار، نویسنده و کنشگر حوزهای مطالعات زنان. زهرا موسوی سالهاست که برای مطالبات و حقوق انسانی زنان آگاهانه مبارزه میکند. او شناخت دقیق از وضعیت و مناسبات اجتماعی افغانستان دارد. بیشترین کار او در حوزهی رسانهها در بخش مدیریت تولید و اجرا بوده است. او از سال ۲۰۱۵ میلادی بهعنوان پناهندهیسیاسی ساکن آلمان است و علاوه بر فعالیت در حوزهی روزنامهنگاری آزاد به انجام پژوهشهای اجتماعی نیز مشغول است. تمرکز وی در حوزهی مطالعات زنان، جنسیت و مسایل محیط زیستی است. در این گفتوگو نگاهی داریم به وضعیت زنان در افغانستان و ستمی که از سوی حکومت توتالیتر طالبان بر زنان مستولی است.
نشریه نون
از ملا عبدالله در زمان شاه امانالله تا ملا هیبتالله در دوران ما؛ برابریطلبی را هرزگی، فسادپیشگی، بیغیرتی، استعمار فرهنگی و…
قرار است نشریه نون سلسله مصاحبههایی را با اصحاب خرد، کنشگران اجتماعی، فعالان فکری-فرهنگی داشته باشد. در این نوبت گپ و گفتی داریم با زهرا موسوی، روزنامهنگار، نویسنده و کنشگر حوزهای مطالعات زنان. زهرا موسوی سالهاست که برای مطالبات و حقوق انسانی زنان آگاهانه…
https://noonweekly.com/%d8%b3%d8%b1%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%87%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88-%d8%b3%d8%aa%d9%85-%d8%a8%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86-%d9%82%d8%af%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%84%d9%87/
فروغ فرخزاد، شاعر معاصر و نامی ایران هنگامیکه شعر «گناه» را سروده بود، مورد سنگسار ادبی تعداد شاعران و نویسندگان ایران قرار گرفته بود. جرم او بهعنوان یک زن سنگین و ننگین بود، چرا که او از تابوها عبور کرده، عریان و بیپرده سخن گفته بود. :”گنه کردم گناه پر ز لذت در آغوشی که گرم و آتشین بود گنه کردم میان بازوانی که داغ و کینهجوی و آهنین بود.” فرض کنید چنین شعری را یک مرد میسرود، آیا چنانکه این شعر در آن زمان «غوغا» به پا کرده بود، حاشیهساز و مسئلهساز میشد؟ بدون شک که نه. فروغ چون یک زن بود، باعث به میان آمدن چنین غوغایی شده بود. این یادآوری را بهخاطر اینجا آوردم که خانم بهار سهیلی به تازگی با انتشار چند عکس از پاهای برهنهاش در فیسبوک مورد سنگسار و بیاحترامی از جانب جماعتی -به قول خودش- «آلت به دست» قرار گرفت.خانم بهار سهیلی در واکنش به این وضعیت، یادداشی با عنوان «سفسطهی عفت و روایت تن» نوشته است و به ریشههای این «نگاه» ستمگرانهی «مردانه» علیه زنان پرداخته است. اگر از دیگاه صرفا «فمینیستی» به جمعبندی یادداشت خانم سهیلی بپردازیم، میتوان گفت به ریشههای ستم بر زنان، در جامعهی مردسالار و «دینخو» به خوبی پرداخته شده است. ولی در این یادداشت یک بخش از«علت بزرگ» ستم بر زنان تذکر داده نشده است، یا هم آگاهانه انکار شده است. این علت بزرگ «سرمایهداری» است. در کنار عاملهای دینی و شاخصههای جامعهی مردسالار، نظام خونخوار سرمایهداری را نمیتوان نادیده گرفت.
فروغ فرخزاد، شاعر معاصر و نامی ایران هنگامیکه شعر «گناه» را سروده بود، مورد سنگسار ادبی تعداد شاعران و نویسندگان ایران قرار گرفته بود. جرم او بهعنوان یک زن سنگین و ننگین بود، چرا که او از تابوها عبور کرده، عریان و بیپرده سخن گفته بود. :”گنه کردم گناه پر ز لذت در آغوشی که گرم و آتشین بود گنه کردم میان بازوانی که داغ و کینهجوی و آهنین بود.” فرض کنید چنین شعری را یک مرد میسرود، آیا چنانکه این شعر در آن زمان «غوغا» به پا کرده بود، حاشیهساز و مسئلهساز میشد؟ بدون شک که نه. فروغ چون یک زن بود، باعث به میان آمدن چنین غوغایی شده بود. این یادآوری را بهخاطر اینجا آوردم که خانم بهار سهیلی به تازگی با انتشار چند عکس از پاهای برهنهاش در فیسبوک مورد سنگسار و بیاحترامی از جانب جماعتی -به قول خودش- «آلت به دست» قرار گرفت.خانم بهار سهیلی در واکنش به این وضعیت، یادداشی با عنوان «سفسطهی عفت و روایت تن» نوشته است و به ریشههای این «نگاه» ستمگرانهی «مردانه» علیه زنان پرداخته است. اگر از دیگاه صرفا «فمینیستی» به جمعبندی یادداشت خانم سهیلی بپردازیم، میتوان گفت به ریشههای ستم بر زنان، در جامعهی مردسالار و «دینخو» به خوبی پرداخته شده است. ولی در این یادداشت یک بخش از«علت بزرگ» ستم بر زنان تذکر داده نشده است، یا هم آگاهانه انکار شده است. این علت بزرگ «سرمایهداری» است. در کنار عاملهای دینی و شاخصههای جامعهی مردسالار، نظام خونخوار سرمایهداری را نمیتوان نادیده گرفت.
نشریه نون
سرمایهداری و ستم بر زنان (قدی بر مقالهی سفسطهی عفت و روایت تن از خانم بهار سهیلی)
پرویز شورش فروغ فرخزاد، شاعر معاصر و نامی ایران هنگامیکه شعر «گناه» را سروده بود، مورد سنگسار ادبی تعداد شاعران و نویسندگان ایران قرار گرفته بود. جرم او بهعنوان یک زن سنگین و ننگین بود، چرا که او از تابوها عبور کرده، عریان و بیپرده سخن گفته بود. :”گنه…
https://noonweekly.com/%d8%af%d8%b1-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae-%d8%a8%d9%87-%d9%86%d9%82%d8%af-%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d9%be%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%b2-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%b4/
پیش از پرداختن به این نقد، باید بگویم که بازگشت به اصل روشنگری با استفاده از هنر نویسندگی و نقد سالم مرا به وجد آورده است. این پیشگامی را-پس از غیاب یکدههای فرهنگ نقد در کشور-ابتدا به آقای شورش عزیز و سپس به نشریهی نون تبریک و تهنیت میگویم. حال من پس از خواندن متن شبیه کوری بود که برای نخستینبار نوری در مسیر راه میبیند!
پیش از پرداختن به این نقد، باید بگویم که بازگشت به اصل روشنگری با استفاده از هنر نویسندگی و نقد سالم مرا به وجد آورده است. این پیشگامی را-پس از غیاب یکدههای فرهنگ نقد در کشور-ابتدا به آقای شورش عزیز و سپس به نشریهی نون تبریک و تهنیت میگویم. حال من پس از خواندن متن شبیه کوری بود که برای نخستینبار نوری در مسیر راه میبیند!
نشریه نون
در پاسخ به نقد آقای پرویز شورش! بهار سهیلی
بهار سهیلی پیش از پرداختن به این نقد، باید بگویم که بازگشت به اصل روشنگری با استفاده از هنر نویسندگی و نقد سالم مرا به وجد آورده است. این پیشگامی را-پس از غیاب یکدههای فرهنگ نقد در کشور-ابتدا به آقای شورش عزیز و سپس به نشریهی نون تبریک و تهنیت میگویم.…
https://noonweekly.com/%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae-%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%b1-%d8%b3%d9%87%db%8c%d9%84%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%db%8c%d8%a7%d8%af%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d9%85%d9%86/
خانم بهار سهیلی در مقالهای با عنوان «در پاسخ به نقد آقای پرویز شورش» که در نشریهی وزین نون منتشر شده است، به نقد و بررسی سرمایهداری در افغانستان پرداخته است. من از خانم سهیلی گرامی بابت نوشتن این نقد، قدردانی و سپاسگزاری میکنم. خانم بهار در این مقاله، مناسبات جامعهی افغانستان را چیزی شبیه «فئودالیسم» میبیند. در اینباره، نکاتی را به اختصار مطرح میکنم. سرمایهداری چیست؟ از منظر اقتصاد سیاسی و بهصورت مختصر، سرمایهداری مالکیت بر ابزار تولید و هرآنچه که تولید سود و سوداندوزی را بهمیان بیاورد و با چرخش پول سبب تولید سرمایه شود، تعریف میشود. به بیان دیگر: «در جامعهی سرمايهداری ھر محصولی كالا محسوب ميشود. علاوه بر وسايل توليد و محصولات مصرفی، خود نيروی كار انسانی نيز تبديل به كالا ميشود. در اين حال، ثروت اجتماعی بهصورت یک انباشت عظيم كالا در ميآيد؛ كالا شكل پايهای (سلولی) اقتصاد سرمايهداری را تشکیل میدهد.»_ [۱] خانم بهار در مقالهاش نوشته است: «سنت مردسالاری در جامعهی افغانستان چنان هژمونیک و همهگیر شده است که دو دهه حضور آمریکا هم هیچ امکانی برای تزریق سرمایهداری به جامعهی ما را مهیا و ممکن نساخت. کشور ما یک جامعهی سرمایهداری نه بل چیزی شبیه فئودالیسم است.» مناسبات سرمایهداری در افغانستان از دورهی حاکمیت محمد نادرشاه به میان میآید. عبدالمجید زابلی که بعدها وزیر اقتصاد نادرشاه نیز میشود و مغز متفکر سیاستهای اقتصادی نادر هم است، در یادداشتهایش تبارزهای سرمایهدارانه را به روشنی در آن زمان توضیح میدهد.
خانم بهار سهیلی در مقالهای با عنوان «در پاسخ به نقد آقای پرویز شورش» که در نشریهی وزین نون منتشر شده است، به نقد و بررسی سرمایهداری در افغانستان پرداخته است. من از خانم سهیلی گرامی بابت نوشتن این نقد، قدردانی و سپاسگزاری میکنم. خانم بهار در این مقاله، مناسبات جامعهی افغانستان را چیزی شبیه «فئودالیسم» میبیند. در اینباره، نکاتی را به اختصار مطرح میکنم. سرمایهداری چیست؟ از منظر اقتصاد سیاسی و بهصورت مختصر، سرمایهداری مالکیت بر ابزار تولید و هرآنچه که تولید سود و سوداندوزی را بهمیان بیاورد و با چرخش پول سبب تولید سرمایه شود، تعریف میشود. به بیان دیگر: «در جامعهی سرمايهداری ھر محصولی كالا محسوب ميشود. علاوه بر وسايل توليد و محصولات مصرفی، خود نيروی كار انسانی نيز تبديل به كالا ميشود. در اين حال، ثروت اجتماعی بهصورت یک انباشت عظيم كالا در ميآيد؛ كالا شكل پايهای (سلولی) اقتصاد سرمايهداری را تشکیل میدهد.»_ [۱] خانم بهار در مقالهاش نوشته است: «سنت مردسالاری در جامعهی افغانستان چنان هژمونیک و همهگیر شده است که دو دهه حضور آمریکا هم هیچ امکانی برای تزریق سرمایهداری به جامعهی ما را مهیا و ممکن نساخت. کشور ما یک جامعهی سرمایهداری نه بل چیزی شبیه فئودالیسم است.» مناسبات سرمایهداری در افغانستان از دورهی حاکمیت محمد نادرشاه به میان میآید. عبدالمجید زابلی که بعدها وزیر اقتصاد نادرشاه نیز میشود و مغز متفکر سیاستهای اقتصادی نادر هم است، در یادداشتهایش تبارزهای سرمایهدارانه را به روشنی در آن زمان توضیح میدهد.
نشریه نون
نگاهی به پاسخ بهار سهیلی بر یادداشت من - پرویز شورش
پرویز شورش خانم بهار سهیلی در مقالهای با عنوان «در پاسخ به نقد آقای پرویز شورش» که در نشریهی وزین نون منتشر شده است، به نقد و بررسی سرمایهداری در افغانستان پرداخته است. من از خانم سهیلی گرامی بابت نوشتن این نقد، قدردانی و سپاسگزاری میکنم. خانم بهار…
https://noonweekly.com/%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d9%84%d8%a7-%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%aa-2/
من فکر میکنم چنانچه فیلسوف عصر ما میگوید: انسان محکوم به آزادی است، اما اگر آزادی توأم با شکلی از اراده و آگاهی رهایبخش نباشد منجر به استبداد خواهد شد. یعنی مهم است که نخست بپرسیم آزادی برای چه گروهی؟ در چه متنی و به نفع چه کسانی؟ چنانچه در وضعیت مسلط جهان در قالب نظامهای سرمایهداری، نظامیگری و ارتجاعی معنای تلویحی آزادی بیان، اندیشه و ارادهی استقرار استبداد سیستماتیک و سرکوب ساختاری در قبال اقشار و گروههای اجتماعی مشخص است. مراد از آزادی اگر ارادهی معطوف بهسود و سودای طبقهی حاکم و اقلیت مشخص در قدرت باشد نام دیگر ارتجاع و استبداد و اختناق است. با اینحال نباید و نمیتوان دربارهی مصداقهای این مفاهیم سیاه و سفید نظر داد. اگر متهم به خوشبینی نشوم، حتا در حضور طالبان در قدرت نیز امید جرقهخوردن یک تحول عمیق موجود است. بهباور من آزادی همان بارقهی امید است که جایی در تاریکترین و حادترین واقعیتهای عینی از این دست جرقه میخورد. چنانچه در محاصرهی تمامقد فاجعه، جنایت و مصیبت جمعی و در دل این تباهی، امید در امکان آگاهی متجلی شده است. امکان تأمل و تردید در آنچه طالبان و حامیان آنان بهزور به عنوان دستگاه حقیقت تحمیلاش کردهاند. طالبان و حامیان آنان قبل از اعلام حضور در میدان سیاست و قدرت با رعب و وحشتی که از رهگذر جنایات خشونتبار خود را نیروی بومی و مشروع مبارزه در برابر استعمار معرفی میکردند. اینک این فرصت با تمام هزینههای سنگین جانی و روانی و انسانی بهدست آمد که اصالت و ماهیت این گروه به مردم و خاصه تاریخ ثابت و مستند شود.
من فکر میکنم چنانچه فیلسوف عصر ما میگوید: انسان محکوم به آزادی است، اما اگر آزادی توأم با شکلی از اراده و آگاهی رهایبخش نباشد منجر به استبداد خواهد شد. یعنی مهم است که نخست بپرسیم آزادی برای چه گروهی؟ در چه متنی و به نفع چه کسانی؟ چنانچه در وضعیت مسلط جهان در قالب نظامهای سرمایهداری، نظامیگری و ارتجاعی معنای تلویحی آزادی بیان، اندیشه و ارادهی استقرار استبداد سیستماتیک و سرکوب ساختاری در قبال اقشار و گروههای اجتماعی مشخص است. مراد از آزادی اگر ارادهی معطوف بهسود و سودای طبقهی حاکم و اقلیت مشخص در قدرت باشد نام دیگر ارتجاع و استبداد و اختناق است. با اینحال نباید و نمیتوان دربارهی مصداقهای این مفاهیم سیاه و سفید نظر داد. اگر متهم به خوشبینی نشوم، حتا در حضور طالبان در قدرت نیز امید جرقهخوردن یک تحول عمیق موجود است. بهباور من آزادی همان بارقهی امید است که جایی در تاریکترین و حادترین واقعیتهای عینی از این دست جرقه میخورد. چنانچه در محاصرهی تمامقد فاجعه، جنایت و مصیبت جمعی و در دل این تباهی، امید در امکان آگاهی متجلی شده است. امکان تأمل و تردید در آنچه طالبان و حامیان آنان بهزور به عنوان دستگاه حقیقت تحمیلاش کردهاند. طالبان و حامیان آنان قبل از اعلام حضور در میدان سیاست و قدرت با رعب و وحشتی که از رهگذر جنایات خشونتبار خود را نیروی بومی و مشروع مبارزه در برابر استعمار معرفی میکردند. اینک این فرصت با تمام هزینههای سنگین جانی و روانی و انسانی بهدست آمد که اصالت و ماهیت این گروه به مردم و خاصه تاریخ ثابت و مستند شود.
نشریه نون
از ملا عبدالله در زمان شاه امانالله تا ملا هیبتالله در دوران ما؛ برابریطلبی را هرزگی، فسادپیشگی، بیغیرتی، استعمار فرهنگی و…
قرار است نشریه نون سلسله مصاحبههایی را با اصحاب خرد، کنشگران اجتماعی، فعالان فکری-فرهنگی داشته باشد. در این نوبت گپ و گفتی داریم با زهرا موسوی، روزنامهنگار، نویسنده و کنشگر حوزهای مطالعات زنان. زهرا موسوی سالهاست که برای مطالبات و حقوق انسانی زنان آگاهانه…