Forwarded from Deleted Account
#چگونگی حمله اعراب به ایرانیان
بخش هفت
مردم گرگان در زمان عثمان بار دیگر شورش کردند و از دادن خراج و جزیه خودداری کردند.1 در زمان سلیمان بن عبدالملک اموی نیز مردم گرگان شورش کردند و عامل خلیفه را کشتند و چنانکه گفته ایم: یزیدبن مهلب (سردار عرب) در سال ۹۸ هجری (۷۱۹ م) با لشگری فراوان بسوی گرگان شتافت و بقول مورخین: ۴۰ هزار تن از مردم گرگان را بقتل رساند. مقاومت گرگانیان چنان بود که سردار عرب سوگند خورد تا با خون گرگانیان آسیاب گرداند..... پس به گرگان آمد. و ۴۰ هزار تن از مردم گرگان را گردن زد، و چون خون، روان نمیشد. (برای آنکه سردار عرب را از کفاره سوگند نجات دهند.) آب در جوی نهادند و خون با آن به آسیاب بردند و گندم، آرد کردند. و یزید بن مهلب از آن، نان بخورد تا سوگند خویش وفا کرده باشد .... پس شش هزار کودک و زن و مرد جوان را اسیر کرد و همه را به بردگی فروختند. ... و فرمود تا در مسافت دو فرسخ (۲ا کیلومتر) دارها زدند و پیکر کشتگان را بر دو جانب طریق (جاده) بیاویختند. "2 سال ها بعد (۱۳۰ ه-۷۶۷م) قحطبه بن شبیب (عامل خلیفهٔ عباسی) نیز قریب ۳۰ هزار تن از مردم گرگان را کشت". 3
مردم سیستان نیز - بارها - قیام کردند و حکام عرب آنجا را از شهر بیرون کردند."4
در مدت کوتاه خلافت علی نیز، شورش های متعددی در ایران روی داد. در این زمان، مردم استخر - بار دیگر - قیام کردند و حضرت علی، زیاد بن ابیه را به سرکوبی آنان فرستاد ".5
مردم فارس و کرمان نیز شورش کردند و حكام و نمایندگان علی را از شهر بیرون راندند و از دادن خراج و جزیه خودداری کردند و بقول طبری: "علی، زیاد را با جمعی بسیار بسوی فارس فرستاد که مردم فارسی را سرکوب کرد و خراج دادند6
مردم ری نیز در زمان علی - بار دیگر - طغیان کردند و از پرداخت خراج و جزیه خودداری کردند بطوریکه: "در خراج آن دیار، کسری پدید آمد". حضرت علی، ابوموسی را با لشکری فراوان بسوی ری فرستاد. بقول بلاذری: "پیش از این نیز ابوموسی بدستور علی بجنگ با مردم ری شتافته بود و امور آنجا را بحال نخستین بازآورده بود"7
منابع
1➖ تاریخ طبری ، ج۵ ، ص۲۱۱۸
2➖ تاریخ گردیزی، ص ۲۵۱؛ همچنین نگاه کنید به: تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار، ج ۱، ص ۱۶۴؛ فتوح البلدان، صص ۱۸۹-۱۸۴؛ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۹۴۰؛زین الاخبار، گردیزی، ص ۱۱۲؛ روضه الصفا، ج۳، ص ۳۱۱ ؛ حبیب السیر، ج ۲، ص ۱۶۹.
3➖ تاریخ طبری، ج ۱۰، ص۴۵۷۷.
4➖ نگاه کنید به: فتوح البلدان، ص ۲۷۲؛ مجمل التواریخ و القصص، ص ۲۸۳.
5➖ تاریخ طبری، ج۷، ص ۲۷۲۲. در بارهٔ این سردار معروف اسلام نگاه کنید به: مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۹؛ افرینش و تاریخ، ج ۶، ص ۴؛ انقلاب های اسلامی، خربوطلی، ص ۵۹.
6➖ تاریخ طبری، ج ۶، ص ۲۹۵۷.
7➖ فتوح البلدان، ص ۱۵۰.
بخش هفت
مردم گرگان در زمان عثمان بار دیگر شورش کردند و از دادن خراج و جزیه خودداری کردند.1 در زمان سلیمان بن عبدالملک اموی نیز مردم گرگان شورش کردند و عامل خلیفه را کشتند و چنانکه گفته ایم: یزیدبن مهلب (سردار عرب) در سال ۹۸ هجری (۷۱۹ م) با لشگری فراوان بسوی گرگان شتافت و بقول مورخین: ۴۰ هزار تن از مردم گرگان را بقتل رساند. مقاومت گرگانیان چنان بود که سردار عرب سوگند خورد تا با خون گرگانیان آسیاب گرداند..... پس به گرگان آمد. و ۴۰ هزار تن از مردم گرگان را گردن زد، و چون خون، روان نمیشد. (برای آنکه سردار عرب را از کفاره سوگند نجات دهند.) آب در جوی نهادند و خون با آن به آسیاب بردند و گندم، آرد کردند. و یزید بن مهلب از آن، نان بخورد تا سوگند خویش وفا کرده باشد .... پس شش هزار کودک و زن و مرد جوان را اسیر کرد و همه را به بردگی فروختند. ... و فرمود تا در مسافت دو فرسخ (۲ا کیلومتر) دارها زدند و پیکر کشتگان را بر دو جانب طریق (جاده) بیاویختند. "2 سال ها بعد (۱۳۰ ه-۷۶۷م) قحطبه بن شبیب (عامل خلیفهٔ عباسی) نیز قریب ۳۰ هزار تن از مردم گرگان را کشت". 3
مردم سیستان نیز - بارها - قیام کردند و حکام عرب آنجا را از شهر بیرون کردند."4
در مدت کوتاه خلافت علی نیز، شورش های متعددی در ایران روی داد. در این زمان، مردم استخر - بار دیگر - قیام کردند و حضرت علی، زیاد بن ابیه را به سرکوبی آنان فرستاد ".5
مردم فارس و کرمان نیز شورش کردند و حكام و نمایندگان علی را از شهر بیرون راندند و از دادن خراج و جزیه خودداری کردند و بقول طبری: "علی، زیاد را با جمعی بسیار بسوی فارس فرستاد که مردم فارسی را سرکوب کرد و خراج دادند6
مردم ری نیز در زمان علی - بار دیگر - طغیان کردند و از پرداخت خراج و جزیه خودداری کردند بطوریکه: "در خراج آن دیار، کسری پدید آمد". حضرت علی، ابوموسی را با لشکری فراوان بسوی ری فرستاد. بقول بلاذری: "پیش از این نیز ابوموسی بدستور علی بجنگ با مردم ری شتافته بود و امور آنجا را بحال نخستین بازآورده بود"7
منابع
1➖ تاریخ طبری ، ج۵ ، ص۲۱۱۸
2➖ تاریخ گردیزی، ص ۲۵۱؛ همچنین نگاه کنید به: تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار، ج ۱، ص ۱۶۴؛ فتوح البلدان، صص ۱۸۹-۱۸۴؛ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۹۴۰؛زین الاخبار، گردیزی، ص ۱۱۲؛ روضه الصفا، ج۳، ص ۳۱۱ ؛ حبیب السیر، ج ۲، ص ۱۶۹.
3➖ تاریخ طبری، ج ۱۰، ص۴۵۷۷.
4➖ نگاه کنید به: فتوح البلدان، ص ۲۷۲؛ مجمل التواریخ و القصص، ص ۲۸۳.
5➖ تاریخ طبری، ج۷، ص ۲۷۲۲. در بارهٔ این سردار معروف اسلام نگاه کنید به: مروج الذهب، ج ۲، ص ۲۹؛ افرینش و تاریخ، ج ۶، ص ۴؛ انقلاب های اسلامی، خربوطلی، ص ۵۹.
6➖ تاریخ طبری، ج ۶، ص ۲۹۵۷.
7➖ فتوح البلدان، ص ۱۵۰.
Forwarded from Deleted Account
#چگونگی حمله اعراب به ایران
قسمت هشت
🔹مردم خراسان نیز در زمان علی بار دیگر سر به شورش برداشتند " کافر شدند و مقاومت کردند " علی جعدبن هبیره را به سوی خراسان فرستاد و او مردم نیشابور را -مدت ها- محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند . مردم مرو نیز بار دیگر طغیان نموده و مجبور به صلح شدند 1
🔹مردم استخر نیز در زمان علی بار دیگر سر به شورش برداشتند و این بار عبدا بن عباس شورش مردم استخر را سرکوب کرد و خلایقی بی اندازه #بکشت 2
پایداری های ایرانیان در برابر اعراب و سلطه اسلام به دوران خلافت ابوبکر و عمر و علی محدود نبود بلکه در سراسر دوران حکومت های اموی و عباسی نیز ادامه داشت
در زمان معاویه نیز خراسانیان خروج کردند و بر امیران و عاملان خلیفه تاختند و انان را از شهر های خویش بیرون کردند و با سپاهیان خلیفه به جنگ پرداختند 3
نرشخی درباره شورش مردم بخارا یادآور میشود که معاویه عبیدا بن زیاد را برای سرکوبی مردم به سوی بخارا فرستاد و عبیدا پس از نبردی سخت آنجا را بار دیگر تصرف کرد . عبیدا فرمود تا درختان میکندند و دیه ها خراب میکردند و شهر بخارا را نیز خطر بود ، خاتون (حاکم بخارا) کس فرستاد و امان خواست صلح افتاد به هزار هزار (یک میلیون) درهم با چهار هزار برده 4
اما به زودی مردم بخارا بار دیگر از پیمان صلح خود سر باز زدند سعید بن عثمان (عامل معاویه) در سال ۵۶ هـ به سوی بخارا شتافت و در آنجا کشتاری عظیم کرد تا توانست بار دیگر شهر را تصرف کند 5 سعید بن عثمان با سی هزار برده و مال بسیار از بخارا بازگشت 6 گروهی از بزرگ زادگان بخارا نیز بعنوان گروگان در شمار این اسیران بودند که مورد شکنجه توهین و تحقیر فاتحان عرب بودند بطوری که " ایشان بغایت تنگدل شدند و گفتند : این مرد (سعید بن عثمان) را چه خواری ماند که با ما نکرد ؟ ...چون در خواری خواهیم هلاک شد باری به فائده هلاک شویم .... به سرای سعید اندر آمدند ، درها را بستند و سعید را بکشتند و خویشتن را نیز به کشتن دادند 7
در زمان یزید بن معاویه نیز مردم بخارا شورش کردند و یزید، مسلم بن زیاد را مامور سرکوب آنان ساخت ، سپاهیان یزید پس از جنگی سخت با مردم بخارا توانستند آنجا را بار دیگر تصرف کنند 8
منابع
1✓ تاریخ طبری، ج۶، ص۲۵۸۲؛ فتوح البلدان ، ص۲۹۲
2✓ فارسنامه، ابن بلخی، ص۱۱۷
3✓ تاریخ طبری، ج۷، ص۳۱۷۲ و ۳۱۷۳
4✓ تاریخ بخارا، صص۵۲-۵۳
5✓ تاریخ یعقوبی، ج۲ ،ص۱۷۲
6✓ تاریخ بخارا ،ص۵۶
7✓ تاریخ بخارا صص۵۴-۵۷، مقایسه کنید با فتوح البلدان ، بلاذری ، ص۲۹۸
8✓ تاریخ یعقوبی، ج۲ ،ص۱۹۲
قسمت هشت
🔹مردم خراسان نیز در زمان علی بار دیگر سر به شورش برداشتند " کافر شدند و مقاومت کردند " علی جعدبن هبیره را به سوی خراسان فرستاد و او مردم نیشابور را -مدت ها- محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند . مردم مرو نیز بار دیگر طغیان نموده و مجبور به صلح شدند 1
🔹مردم استخر نیز در زمان علی بار دیگر سر به شورش برداشتند و این بار عبدا بن عباس شورش مردم استخر را سرکوب کرد و خلایقی بی اندازه #بکشت 2
پایداری های ایرانیان در برابر اعراب و سلطه اسلام به دوران خلافت ابوبکر و عمر و علی محدود نبود بلکه در سراسر دوران حکومت های اموی و عباسی نیز ادامه داشت
در زمان معاویه نیز خراسانیان خروج کردند و بر امیران و عاملان خلیفه تاختند و انان را از شهر های خویش بیرون کردند و با سپاهیان خلیفه به جنگ پرداختند 3
نرشخی درباره شورش مردم بخارا یادآور میشود که معاویه عبیدا بن زیاد را برای سرکوبی مردم به سوی بخارا فرستاد و عبیدا پس از نبردی سخت آنجا را بار دیگر تصرف کرد . عبیدا فرمود تا درختان میکندند و دیه ها خراب میکردند و شهر بخارا را نیز خطر بود ، خاتون (حاکم بخارا) کس فرستاد و امان خواست صلح افتاد به هزار هزار (یک میلیون) درهم با چهار هزار برده 4
اما به زودی مردم بخارا بار دیگر از پیمان صلح خود سر باز زدند سعید بن عثمان (عامل معاویه) در سال ۵۶ هـ به سوی بخارا شتافت و در آنجا کشتاری عظیم کرد تا توانست بار دیگر شهر را تصرف کند 5 سعید بن عثمان با سی هزار برده و مال بسیار از بخارا بازگشت 6 گروهی از بزرگ زادگان بخارا نیز بعنوان گروگان در شمار این اسیران بودند که مورد شکنجه توهین و تحقیر فاتحان عرب بودند بطوری که " ایشان بغایت تنگدل شدند و گفتند : این مرد (سعید بن عثمان) را چه خواری ماند که با ما نکرد ؟ ...چون در خواری خواهیم هلاک شد باری به فائده هلاک شویم .... به سرای سعید اندر آمدند ، درها را بستند و سعید را بکشتند و خویشتن را نیز به کشتن دادند 7
در زمان یزید بن معاویه نیز مردم بخارا شورش کردند و یزید، مسلم بن زیاد را مامور سرکوب آنان ساخت ، سپاهیان یزید پس از جنگی سخت با مردم بخارا توانستند آنجا را بار دیگر تصرف کنند 8
منابع
1✓ تاریخ طبری، ج۶، ص۲۵۸۲؛ فتوح البلدان ، ص۲۹۲
2✓ فارسنامه، ابن بلخی، ص۱۱۷
3✓ تاریخ طبری، ج۷، ص۳۱۷۲ و ۳۱۷۳
4✓ تاریخ بخارا، صص۵۲-۵۳
5✓ تاریخ یعقوبی، ج۲ ،ص۱۷۲
6✓ تاریخ بخارا ،ص۵۶
7✓ تاریخ بخارا صص۵۴-۵۷، مقایسه کنید با فتوح البلدان ، بلاذری ، ص۲۹۸
8✓ تاریخ یعقوبی، ج۲ ،ص۱۹۲
Forwarded from Deleted Account
#چگونگی حمله اعراب به ایران
قسمت نهم
در سال ۹۰ هجری (۷۰۹م) مردم بخارا - بار دیگر - کافر شدند و این بار قتیبه بن مسلم بسوی بخارا شتافت. مردم بخارا در جنگی سخت ابتدا بر سپاهیان عرب پیروز شدند و مسلمانان را درهم شکستند بطوری که "وارد اردوگاه قتیبه شدند و از آن گذشتند". اما - سرانجام - قتیبه مردمبخارا را هزیمت داد و بار دیگر بر شهر تسلط یافت. 1
قتیبه در ادامهٔ فتوحات خویش، با مردم طالقان (نزدیک بلخ) نیز بخاطر نقض پیمان جنگید و بسیاری از مردم آنجا را بکشت و اجساد کشتگان را در دو صف چار فرسنگی (۲۴ کیلومتری) بر دو سوی جاده بیاویخت" 2
مردم فاریاب نیز بار دیگر پیمان شکستند و "ردت آوردند" و علیه حاکمان عرب شوریدند، بطوریکه قتیبه در ادامهٔ حملات خود به نواحی بخارا - بار دیگر - بسوی فاریاب شتافت و مردم آنجا قتل عام کرد و شهر را در اتش سوخت بطوری که از آن پس ، شهر فاریاب را سوخته نامیدند" 3
در حمله به کش و نسف (واقع در افغانستان امروز) حجاج بن يوسف ثقفی به قتیبه دستور داد:"... کش را بکوب و نسف را ویران ساز"4
در حمله و تصرف جامگرد (يکې از ولایات خوارزم) سپاهیان عرب، چهار هزار اسیر گرفتند که آنان را نزد قتیبه آوردند و او همگی را بکشت. طبری می نویسد: "وقتی اسیران را بیاوردند، قتیبه بگفت تا تخت وی را بیرون آوردند و میان کسان جای گرفت و بگفت تا هزار کس از اسیران را پیش روی او بکشند و هزار کس را طرف راست وی، هزار کس را طرف چپ وی و هزار کس را پشت سړ وی، مهلب می گوید: در آن روز، شمشیر سران توم را گرفتند و با آن گردن می زدند، بعضی شمشیرها بود که نمی برید و زخم می زد. (لذا) شمشیر مرا گرفتند و به هر چه زدند، جدا کرد و بعضی کسان از خاندان قتیبه بر من حسد آوردند و به کسی که با شمشیر می زد اشاره شد که آنرا کج کن، کمی آنرا کج کرد که به دندان مقتول خورد و آنرا شکافت " 5
اهالی سغد نیز - بار دیگر - پیمان شکستند و نقض عهد کردند و قتیبه - بار دیگر - به آن شهر لشگر کشید. مردم سغد پس از پایداری بسیار، سرانجام مغلوب شدند و صلح شد که هر سال یک میلیون و دویست هزار درهم به اعراب بدهند. همچنین قرار شد که آن سال ۳۰ هزار بردهٔ جوان بدهند و شهر را خالی کنند " تا مرد جنگی در آن نباشد و در آنجا مسجد بسازند تا قتیبه در آن نماز کند".6 بقولی : " قتیبه از خوارزم یکصد هزار اسیر به دست آورد"7
منابع
1✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۲۵. مقایسه کنید با ، ص ۷۲ کتاب حاضر.
2✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۲۸. مقایسه کنید با عمل خالد بن ولید و یزیدبن مهلب در حمله و سرکوب مردم الیس و گرگان در صفحات ۷۱-۷۲ و ۷۸ کتاب حاضر،
3✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۴۵.
4✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۴۵.
5✓ تاریخ طبری،ج۹ ، ص۳۸۵۴
6✓ نگاه کنید به: تاریخ طبری ج ۹، ص ۳۸۵۶ - ۳۸۵۹.
7✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۵۴،
قسمت نهم
در سال ۹۰ هجری (۷۰۹م) مردم بخارا - بار دیگر - کافر شدند و این بار قتیبه بن مسلم بسوی بخارا شتافت. مردم بخارا در جنگی سخت ابتدا بر سپاهیان عرب پیروز شدند و مسلمانان را درهم شکستند بطوری که "وارد اردوگاه قتیبه شدند و از آن گذشتند". اما - سرانجام - قتیبه مردمبخارا را هزیمت داد و بار دیگر بر شهر تسلط یافت. 1
قتیبه در ادامهٔ فتوحات خویش، با مردم طالقان (نزدیک بلخ) نیز بخاطر نقض پیمان جنگید و بسیاری از مردم آنجا را بکشت و اجساد کشتگان را در دو صف چار فرسنگی (۲۴ کیلومتری) بر دو سوی جاده بیاویخت" 2
مردم فاریاب نیز بار دیگر پیمان شکستند و "ردت آوردند" و علیه حاکمان عرب شوریدند، بطوریکه قتیبه در ادامهٔ حملات خود به نواحی بخارا - بار دیگر - بسوی فاریاب شتافت و مردم آنجا قتل عام کرد و شهر را در اتش سوخت بطوری که از آن پس ، شهر فاریاب را سوخته نامیدند" 3
در حمله به کش و نسف (واقع در افغانستان امروز) حجاج بن يوسف ثقفی به قتیبه دستور داد:"... کش را بکوب و نسف را ویران ساز"4
در حمله و تصرف جامگرد (يکې از ولایات خوارزم) سپاهیان عرب، چهار هزار اسیر گرفتند که آنان را نزد قتیبه آوردند و او همگی را بکشت. طبری می نویسد: "وقتی اسیران را بیاوردند، قتیبه بگفت تا تخت وی را بیرون آوردند و میان کسان جای گرفت و بگفت تا هزار کس از اسیران را پیش روی او بکشند و هزار کس را طرف راست وی، هزار کس را طرف چپ وی و هزار کس را پشت سړ وی، مهلب می گوید: در آن روز، شمشیر سران توم را گرفتند و با آن گردن می زدند، بعضی شمشیرها بود که نمی برید و زخم می زد. (لذا) شمشیر مرا گرفتند و به هر چه زدند، جدا کرد و بعضی کسان از خاندان قتیبه بر من حسد آوردند و به کسی که با شمشیر می زد اشاره شد که آنرا کج کن، کمی آنرا کج کرد که به دندان مقتول خورد و آنرا شکافت " 5
اهالی سغد نیز - بار دیگر - پیمان شکستند و نقض عهد کردند و قتیبه - بار دیگر - به آن شهر لشگر کشید. مردم سغد پس از پایداری بسیار، سرانجام مغلوب شدند و صلح شد که هر سال یک میلیون و دویست هزار درهم به اعراب بدهند. همچنین قرار شد که آن سال ۳۰ هزار بردهٔ جوان بدهند و شهر را خالی کنند " تا مرد جنگی در آن نباشد و در آنجا مسجد بسازند تا قتیبه در آن نماز کند".6 بقولی : " قتیبه از خوارزم یکصد هزار اسیر به دست آورد"7
منابع
1✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۲۵. مقایسه کنید با ، ص ۷۲ کتاب حاضر.
2✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۲۸. مقایسه کنید با عمل خالد بن ولید و یزیدبن مهلب در حمله و سرکوب مردم الیس و گرگان در صفحات ۷۱-۷۲ و ۷۸ کتاب حاضر،
3✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۴۵.
4✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۴۵.
5✓ تاریخ طبری،ج۹ ، ص۳۸۵۴
6✓ نگاه کنید به: تاریخ طبری ج ۹، ص ۳۸۵۶ - ۳۸۵۹.
7✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۵۴،
Forwarded from Deleted Account
#چگونگی حمله اعراب به ایران
قسمت ده
در حملهٔ قتیبه به بیکند (نزدیک بخارا) مردم شهر، مقاومت درخشانی کردند بطوریکه: "مدت پنجاه روز مسلمانان بیچاره شدند و رنج دیدند". پس از دو ماه محاصره، سرانجام مردم شهر تقاضای صلح کردند. اما پس از پیمان صلح، حاکم عرب آنجا (ورقا بن نصر باهلی) سالار نگهبانان قتیبه در خراسان را کشتند و لذا قتیبه دستور داد تا بیکند غارت کنند... و "خون و مال مردم بیکند را مباح گردانید". و... هر که در بیکند اهل حرب بود همه را بکشت و هر که باقی ماند، برده ساخت چنانکه اندر بیکند کس نماند و بیکند خراب شد..." بقول نرشخی: " در این زمان (۵۸۸ = ۷ ۷۰م) بیکند را زیادت از هزار رباط (کاروانسرا) بوده است به عدد دیهای بخارا".1
نرشخی در ذکر حمله های قتيبه به بخارا یادآور می شود: "هر بار اهل بخارا مسلمان شدندی و باز چون عرب بازگشتندی، ردت (برگشتن از دین) آوردندی و قتيبه بن مسلم سه بار ایشان را مسلمان کرده بود. باز ردت آورده کافر شده بودند. این بار چهارم قتیبه حریب کرده، شهر گرفت و از بعد رنج بسیار، اسلام آشکار کرد و مسلمانی اندر دال ایشان (مردم بخارا) بنشاند، بر طریقی، کاربر ایشان سخت کرد و هر که در احکام شریعت تقصیری کردی، عقوبت میکرد. . ." 2
دوران حمله و تسلط قتیبه بر نواحی خوارزم، بخارا، مرو، سمرقند و دیگر شهرهای خراسان و ماوراءالنهر یکی از سیاه ترین و خونبارترین دوران تاریخ ایران است. حملات و قتل و غارت های قتيبه در این نواحی، جمعیت، آبادانی و رونق شهرها را نابود ساخت و باعث فروپاشی مناسبات اقتصادی - اجتماعی و زوال فرهنگی گردید. یکی از شعرای این دوران می گوید: " قتیبه به هر شهری جای گیرد یاسوی آن رود، سوارانش در آنجا گودالی بر جای نهند"3
در تاسف و تحسر از ویرانی سمرقند یکی از شاعران سمرقندی در قرن سوم هجری (نهم میلادی) می گوید :
سمرقند کَند مَند! / پذینتِ که افکند
از چاج تُه بِهی / همی شَه تُه خِهی
یعنی : سمرقند آبادانا که ترا بدین حال و روز افکنده است؟ تو از چاچ بهتری، همیشه تو خوبی4 (چاچ یکی از آباد ترین شهرها ماورا النهر در قرون وسطی بوده است)
حکومت های اسلامی برای درهم شکستن مقاومت مردم شهرها و جلوگیری از بروز شورش ها، کوشیدند تا عدهای از قبایل عرب را به شهرها و روستاهای ایران منتقل کنند تا بعنوان "چشم و گوش خلیفه" بر زندگی مردم نظارت نمایند. بر این اساس، اعراب فاتح در صلحنامه ها - از جمله - قید می کردند که "مردم مغلوب، بایستی اعراب مسلمان را در خانه های خویش جای دهند و دارایی خویش را با آنان قسمت کنند".5
در زمان معاویه (۶۱ - ۰۱۱) ۵۰ هزار سپاهی عرب بهمراه خانوادههای شان در نیشابور و بلخ و مرو و دهات طخارستان و دیگر نواحی خراسان اسکان داده شدند 6
منابع
1✓ تاريخ بخارا، صصی ۲۵ و۶۱-۶۲ ; تاريخ طبری، ترجمه، ج ۹، ص: ۳۸۱۰-۳۸۱۴ ؛ کامل ، ابن اثیر، ترجمه، ج ۱۳، ص ۱۳۳-۱۳۴.
2✓ تاریخ بخارا، صې٦٦.
3✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۶۵.
4✓ شاعران هم عصر رودکی، احمد اداره چی گیلانی، ص ۱۲۱؛ مسالک الممالک، ابن خردادبه، صص۲۲- ۲۳ ; دو قرن سکوت عبدالحسین زرین كوب،ص ۱۲۱.
5✓ نگاه کنید به: فتوح البلدان، بلاذری، صص ۱۰۱ و ۱۶۷-۱۶۸ و ۲۸۸: تاریخ الرسل و الملوک، طبری، صص ، ۴۱۴ و ۴۲۲ و ۴۲۷
6✓ کامل، ج۷ ،ص ۸٦؛ فتوح البلدان، صص ۲۹۴ و ۳۰۹. همچنین نگاه کنید به: شهریاران گمنام، احمد کسروی، ص۱۴۳؛ نظری به تاریخ آذربایجان، محمدجواد مشکور، ص ۱۳۵.
قسمت ده
در حملهٔ قتیبه به بیکند (نزدیک بخارا) مردم شهر، مقاومت درخشانی کردند بطوریکه: "مدت پنجاه روز مسلمانان بیچاره شدند و رنج دیدند". پس از دو ماه محاصره، سرانجام مردم شهر تقاضای صلح کردند. اما پس از پیمان صلح، حاکم عرب آنجا (ورقا بن نصر باهلی) سالار نگهبانان قتیبه در خراسان را کشتند و لذا قتیبه دستور داد تا بیکند غارت کنند... و "خون و مال مردم بیکند را مباح گردانید". و... هر که در بیکند اهل حرب بود همه را بکشت و هر که باقی ماند، برده ساخت چنانکه اندر بیکند کس نماند و بیکند خراب شد..." بقول نرشخی: " در این زمان (۵۸۸ = ۷ ۷۰م) بیکند را زیادت از هزار رباط (کاروانسرا) بوده است به عدد دیهای بخارا".1
نرشخی در ذکر حمله های قتيبه به بخارا یادآور می شود: "هر بار اهل بخارا مسلمان شدندی و باز چون عرب بازگشتندی، ردت (برگشتن از دین) آوردندی و قتيبه بن مسلم سه بار ایشان را مسلمان کرده بود. باز ردت آورده کافر شده بودند. این بار چهارم قتیبه حریب کرده، شهر گرفت و از بعد رنج بسیار، اسلام آشکار کرد و مسلمانی اندر دال ایشان (مردم بخارا) بنشاند، بر طریقی، کاربر ایشان سخت کرد و هر که در احکام شریعت تقصیری کردی، عقوبت میکرد. . ." 2
دوران حمله و تسلط قتیبه بر نواحی خوارزم، بخارا، مرو، سمرقند و دیگر شهرهای خراسان و ماوراءالنهر یکی از سیاه ترین و خونبارترین دوران تاریخ ایران است. حملات و قتل و غارت های قتيبه در این نواحی، جمعیت، آبادانی و رونق شهرها را نابود ساخت و باعث فروپاشی مناسبات اقتصادی - اجتماعی و زوال فرهنگی گردید. یکی از شعرای این دوران می گوید: " قتیبه به هر شهری جای گیرد یاسوی آن رود، سوارانش در آنجا گودالی بر جای نهند"3
در تاسف و تحسر از ویرانی سمرقند یکی از شاعران سمرقندی در قرن سوم هجری (نهم میلادی) می گوید :
سمرقند کَند مَند! / پذینتِ که افکند
از چاج تُه بِهی / همی شَه تُه خِهی
یعنی : سمرقند آبادانا که ترا بدین حال و روز افکنده است؟ تو از چاچ بهتری، همیشه تو خوبی4 (چاچ یکی از آباد ترین شهرها ماورا النهر در قرون وسطی بوده است)
حکومت های اسلامی برای درهم شکستن مقاومت مردم شهرها و جلوگیری از بروز شورش ها، کوشیدند تا عدهای از قبایل عرب را به شهرها و روستاهای ایران منتقل کنند تا بعنوان "چشم و گوش خلیفه" بر زندگی مردم نظارت نمایند. بر این اساس، اعراب فاتح در صلحنامه ها - از جمله - قید می کردند که "مردم مغلوب، بایستی اعراب مسلمان را در خانه های خویش جای دهند و دارایی خویش را با آنان قسمت کنند".5
در زمان معاویه (۶۱ - ۰۱۱) ۵۰ هزار سپاهی عرب بهمراه خانوادههای شان در نیشابور و بلخ و مرو و دهات طخارستان و دیگر نواحی خراسان اسکان داده شدند 6
منابع
1✓ تاريخ بخارا، صصی ۲۵ و۶۱-۶۲ ; تاريخ طبری، ترجمه، ج ۹، ص: ۳۸۱۰-۳۸۱۴ ؛ کامل ، ابن اثیر، ترجمه، ج ۱۳، ص ۱۳۳-۱۳۴.
2✓ تاریخ بخارا، صې٦٦.
3✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۸۶۵.
4✓ شاعران هم عصر رودکی، احمد اداره چی گیلانی، ص ۱۲۱؛ مسالک الممالک، ابن خردادبه، صص۲۲- ۲۳ ; دو قرن سکوت عبدالحسین زرین كوب،ص ۱۲۱.
5✓ نگاه کنید به: فتوح البلدان، بلاذری، صص ۱۰۱ و ۱۶۷-۱۶۸ و ۲۸۸: تاریخ الرسل و الملوک، طبری، صص ، ۴۱۴ و ۴۲۲ و ۴۲۷
6✓ کامل، ج۷ ،ص ۸٦؛ فتوح البلدان، صص ۲۹۴ و ۳۰۹. همچنین نگاه کنید به: شهریاران گمنام، احمد کسروی، ص۱۴۳؛ نظری به تاریخ آذربایجان، محمدجواد مشکور، ص ۱۳۵.
Forwarded from Deleted Account
#چگونگی حمله اعراب به ایران
قسمت یازدهم
بقول نرشخی : " قتیبه فرمود تا (مردم بخارا) یک نیمه از خانه های خویش به عرب دادند تا عرب با ایشان باشند و از احوالی ایشان با خبر باشند. تا بضرورت، مسلمان باشند. بدین طریق، مسلمانی آشکار کرد و احکام شریعت به ایشان لازم گردانید و مسجدها بنا کرد و آثار کفر و رسم گبری برداشت و جِد عظیم کردہ 1
بلاذری نیز تأکید می کند که: قتیبه گروهی از اعراب را به حیله و ستم در بخارا جای داد 2. در حملهٔ مسلم بن زیاد به بخارا (در زمان یزیدبن معاویه) نیز قرار شد: "... از خانه ها و ضیاع (زمین ها) یک نیمه به مسلمانان دهند و علف ستوران عرب و هیزم، و آنچه خرج گردد (هم دهند)"3
بنظر می رسد که اختلاط ایرانیان با اعراب از همین زمان آغاز شده باشد بطوریکه در یکی دو قرن بعد، بخش هائی از شهرها و روستاهای مهم ایران بوسیلهٔ قبایل مهاجر عرب اشغال شده بود.
یعقوبی بسال ۰۲۷۸ (۸۸۹م) در بارهٔ شهرهای سیروان، صیمره (در پشتکوه لرستان)، حلوان (نزدیک قصر شیرین)، دینور، کرج، نهاوند، نیشابور، مرو، بخارا، طوسی، قزوین و آذربایجان یادآور می شود که: " اهالی آنجا، مردمی بهم آمیخته از عرب و عجم اند".4
یعقوبی در بارهٔ شهر تیم می نویسد که: بیشتر مردمش از قبیلهٔ مذحج و از اشعریان اند" دربارهٔ اصفهان می گوید: "بیشتر اهالی آن، عجم و از اشراف دهگان اند، و در آن، قومی عرب است که از کوفه و بصره، از ثقیف و بنی تمیم و بنی ضیه و خزاعه و بنی حنیفه و بنی عبدالقیس و... بدانجا منتقل گشته اند".6
انتقال قبایل عرب به ایران و مجاورت آنان با ایرانیان - غالبا - با تعرض و تصرف املاک دهقانان ایران همراه بود بطوریکه بلاذری و ابن فقیه تأکید می کنند: "چون تازیان در آذربایجان فرود آمدند، عشیره های عرب از کوفه و بصره و شام به آنجا روی آوردند، هر قوم (عرب) بر هر چه که توانست، مسلط گردید..." 7
در قم، اعراب مسلمان - در یک روز - ۷۰ تن از سران مجوس (زرتشتی) را سر بریدند تا مردم به مجاورت آنان راضی شدند." 8
منابع
1✓ تاريخ بخارا، ص ٦٦
2✓ فتوح البلدان، ص ۳۰۹. ۱۷۶
3✓ تاریخ بخارا، ص ۶۹. مقایسه کنید با: فتوح البلدان، ص۲۸۸ و ۲۹۴ در فتح مرو
4✓ البلدان، صص ۴۴و ۴۵و۴۶و ۴۷و ۴۸ و ۵۰-۵۱ و۵۳و ۵۴و ۵۵
5✓ - البلدان، ۴۹
6✓ البلدان، ص ۵۰.
7✓ فتوح البلدان، ص۲۸۸. مختصرالبلدان، ص ۱۲۶.
8✓ نگاه کنید به: تاريخ قم، حسن بن محصد قمی، صص ۴۸ و۲۶۲ و۲۶۳
قسمت یازدهم
بقول نرشخی : " قتیبه فرمود تا (مردم بخارا) یک نیمه از خانه های خویش به عرب دادند تا عرب با ایشان باشند و از احوالی ایشان با خبر باشند. تا بضرورت، مسلمان باشند. بدین طریق، مسلمانی آشکار کرد و احکام شریعت به ایشان لازم گردانید و مسجدها بنا کرد و آثار کفر و رسم گبری برداشت و جِد عظیم کردہ 1
بلاذری نیز تأکید می کند که: قتیبه گروهی از اعراب را به حیله و ستم در بخارا جای داد 2. در حملهٔ مسلم بن زیاد به بخارا (در زمان یزیدبن معاویه) نیز قرار شد: "... از خانه ها و ضیاع (زمین ها) یک نیمه به مسلمانان دهند و علف ستوران عرب و هیزم، و آنچه خرج گردد (هم دهند)"3
بنظر می رسد که اختلاط ایرانیان با اعراب از همین زمان آغاز شده باشد بطوریکه در یکی دو قرن بعد، بخش هائی از شهرها و روستاهای مهم ایران بوسیلهٔ قبایل مهاجر عرب اشغال شده بود.
یعقوبی بسال ۰۲۷۸ (۸۸۹م) در بارهٔ شهرهای سیروان، صیمره (در پشتکوه لرستان)، حلوان (نزدیک قصر شیرین)، دینور، کرج، نهاوند، نیشابور، مرو، بخارا، طوسی، قزوین و آذربایجان یادآور می شود که: " اهالی آنجا، مردمی بهم آمیخته از عرب و عجم اند".4
یعقوبی در بارهٔ شهر تیم می نویسد که: بیشتر مردمش از قبیلهٔ مذحج و از اشعریان اند" دربارهٔ اصفهان می گوید: "بیشتر اهالی آن، عجم و از اشراف دهگان اند، و در آن، قومی عرب است که از کوفه و بصره، از ثقیف و بنی تمیم و بنی ضیه و خزاعه و بنی حنیفه و بنی عبدالقیس و... بدانجا منتقل گشته اند".6
انتقال قبایل عرب به ایران و مجاورت آنان با ایرانیان - غالبا - با تعرض و تصرف املاک دهقانان ایران همراه بود بطوریکه بلاذری و ابن فقیه تأکید می کنند: "چون تازیان در آذربایجان فرود آمدند، عشیره های عرب از کوفه و بصره و شام به آنجا روی آوردند، هر قوم (عرب) بر هر چه که توانست، مسلط گردید..." 7
در قم، اعراب مسلمان - در یک روز - ۷۰ تن از سران مجوس (زرتشتی) را سر بریدند تا مردم به مجاورت آنان راضی شدند." 8
منابع
1✓ تاريخ بخارا، ص ٦٦
2✓ فتوح البلدان، ص ۳۰۹. ۱۷۶
3✓ تاریخ بخارا، ص ۶۹. مقایسه کنید با: فتوح البلدان، ص۲۸۸ و ۲۹۴ در فتح مرو
4✓ البلدان، صص ۴۴و ۴۵و۴۶و ۴۷و ۴۸ و ۵۰-۵۱ و۵۳و ۵۴و ۵۵
5✓ - البلدان، ۴۹
6✓ البلدان، ص ۵۰.
7✓ فتوح البلدان، ص۲۸۸. مختصرالبلدان، ص ۱۲۶.
8✓ نگاه کنید به: تاريخ قم، حسن بن محصد قمی، صص ۴۸ و۲۶۲ و۲۶۳
Forwarded from Deleted Account
#چگونگی حمله اعراب به ایران
قسمت دوازدهم
ادامه تحمیل فشار بر ایرانیان برای مسلمان شدن و جلوگیری از شورش های مجدد آنها
در شرح چگونگی نفوذ و قدرت یابی دو تن از اعراب مهاجر (بنام اخواص و عبدا ) و مصادرهٔ املاک مردم، می نویسند: "عرب، دست برآوردند و سدها که در میان رودخانه ها نهاده بودند - مجموع - خراب کردند... و کشتزارهای انار و تیمره بکلی خشک گشتند و خراب شدند و همهٔ اوقات عرب با ایشان (مردم قم) کارزار می نمودند و مردم را به اسیری می گرفتند و بدیشان مضرت و زیان می رسانیدند و سدها و رودخانهٔ ایشان می شکافتند و خراب می کردند... و ایشان (مردم قم) در دفع عرب، هیچ چاره و حیلت نداشتند و مقاومت نمی توانستند کرد پس بناچار به حکم عرب فرود آمدند و گفتند که ما مطیع و منقادیم و طلب رضای شما می کنیم و متابعت سیرات شما می نمائیم... و هرگاه عرب بانگ نماز گفتی ؛ دهقانان آن ناحیت او را دشنام دادندی، ..."1
ستم عرب های مهاجر در قم به جائی رسید که مردم آن منطقه مجبور شدند زمین ها و اراضی خویش را به اعراب مسلمان بفروشند و خود، از شهر مهاجرت نمایند 2
انتقال قبایل عرب به ایران و ضرورت حفاظت شهرهای مفتوحه و نیز لزوم جلوگیری از شورش مردم و سرکوب مقاومت آنان باعث شد تا خلفای عرب - بتدریج - در هریک از شهرهای مهم ایران پادگان هائی ایجاد کنند و سپاهیان فراوانی از طوایف و قبایل عرب را در آن ها مستقر سازند بطوریکه چندی بعد، تنها در خراسان ۴۷ هزار تن و در طبرستان بیش از ۳۰ هزار تن جنگاور عرب حضور داشتند. 3
در کنار تحمیل انواع فشارهای اجتماعی و اقتصادی، محدودیت های مذهبی و ویران کردن آتشکده های زرتشتی و کلیساها و ساختن مسجد به جای آنها نیز رواج کامل داشت. به گفتهٔ ابن اخوه : اهل ذمه متعهد شدند که در شهرهای خود کلیسا و دیر نسازند و کلیساهای ویران را مرمت و آباد نکنند، آنها همچنین موظف شدند تا اسب سوار نشوند و شمشیر حمل نکنند و سلاح بر نگیرند" 4
قاضی احمد غفاری از خراب کردن آتشکده های زرتشتی حتی در قرن سوم هجری (نهم میلادی) یاد می کند 5 با این همه سیاحان اسلامی از وجود آتشکده های بسیار در قرن سوم و چهارم هجری خبر می دهند، مثلا: یعقویی از آتشکده های زرتشتی در نواحی قزوین یاد می کند".6 ابن حوقل و اصطخری - سه قرن پس از حمله اعراب به ایران - در ذکر آتشکده های فارس تاکید می کنند: "در فارس آتشکده های بسیار وجود دارد ... شهری و ناحیه ای و روستانی نیست مگر آنکه آتشکده ای فراوان دارد". 7
منابع
1✓ تاریخ قم،حسن بن محمد قمی، صص و ۲۶۲ و ۲۶۳
2✓ نگاه کنید به: تاریخ قم، صص ۲۶۱-۲۶۲. بروایت قمی در این زمان (۰۹۹-۷۱۷م) قم دارای ۹۰۰ ده و ۵۱ آسیاب بود. این رقم نشانهٔ آبادی و رونق مناسبات ارضی در این ناحیهٔ خشک و کم آب می تواند باشد. قمی همچنین یادآور می شود که از ناحیهٔ هریسان قم - هر سال - چهارهزار جریب انار دانه به مطبخ کسری (انوشیروان) می برده اند، تاریخ قم، صص ۸۴ و۲۶۲ .
3✓ نگاه کنید به تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۹۰۰؛ تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار، ص. ۱۷۹.
4✓ آئین شهرداری (معالم القریه فی احکام الحسبه)، صص ۳۷ و ۳۸ و ۳۹.
5✓ تاریخ نگارستان، ص ۹۲.
6✓ البلدان، ص.۴۳.
7✓ صوره الارض، ص ۴۳؛ مسالک الممالک، اصطخری، ص ۱۰۶. همچنین نگاه کنید به: حدودالعالم، یاقوت حموی، ص ص ۱۳۰ و ۱۳۱.
قسمت دوازدهم
ادامه تحمیل فشار بر ایرانیان برای مسلمان شدن و جلوگیری از شورش های مجدد آنها
در شرح چگونگی نفوذ و قدرت یابی دو تن از اعراب مهاجر (بنام اخواص و عبدا ) و مصادرهٔ املاک مردم، می نویسند: "عرب، دست برآوردند و سدها که در میان رودخانه ها نهاده بودند - مجموع - خراب کردند... و کشتزارهای انار و تیمره بکلی خشک گشتند و خراب شدند و همهٔ اوقات عرب با ایشان (مردم قم) کارزار می نمودند و مردم را به اسیری می گرفتند و بدیشان مضرت و زیان می رسانیدند و سدها و رودخانهٔ ایشان می شکافتند و خراب می کردند... و ایشان (مردم قم) در دفع عرب، هیچ چاره و حیلت نداشتند و مقاومت نمی توانستند کرد پس بناچار به حکم عرب فرود آمدند و گفتند که ما مطیع و منقادیم و طلب رضای شما می کنیم و متابعت سیرات شما می نمائیم... و هرگاه عرب بانگ نماز گفتی ؛ دهقانان آن ناحیت او را دشنام دادندی، ..."1
ستم عرب های مهاجر در قم به جائی رسید که مردم آن منطقه مجبور شدند زمین ها و اراضی خویش را به اعراب مسلمان بفروشند و خود، از شهر مهاجرت نمایند 2
انتقال قبایل عرب به ایران و ضرورت حفاظت شهرهای مفتوحه و نیز لزوم جلوگیری از شورش مردم و سرکوب مقاومت آنان باعث شد تا خلفای عرب - بتدریج - در هریک از شهرهای مهم ایران پادگان هائی ایجاد کنند و سپاهیان فراوانی از طوایف و قبایل عرب را در آن ها مستقر سازند بطوریکه چندی بعد، تنها در خراسان ۴۷ هزار تن و در طبرستان بیش از ۳۰ هزار تن جنگاور عرب حضور داشتند. 3
در کنار تحمیل انواع فشارهای اجتماعی و اقتصادی، محدودیت های مذهبی و ویران کردن آتشکده های زرتشتی و کلیساها و ساختن مسجد به جای آنها نیز رواج کامل داشت. به گفتهٔ ابن اخوه : اهل ذمه متعهد شدند که در شهرهای خود کلیسا و دیر نسازند و کلیساهای ویران را مرمت و آباد نکنند، آنها همچنین موظف شدند تا اسب سوار نشوند و شمشیر حمل نکنند و سلاح بر نگیرند" 4
قاضی احمد غفاری از خراب کردن آتشکده های زرتشتی حتی در قرن سوم هجری (نهم میلادی) یاد می کند 5 با این همه سیاحان اسلامی از وجود آتشکده های بسیار در قرن سوم و چهارم هجری خبر می دهند، مثلا: یعقویی از آتشکده های زرتشتی در نواحی قزوین یاد می کند".6 ابن حوقل و اصطخری - سه قرن پس از حمله اعراب به ایران - در ذکر آتشکده های فارس تاکید می کنند: "در فارس آتشکده های بسیار وجود دارد ... شهری و ناحیه ای و روستانی نیست مگر آنکه آتشکده ای فراوان دارد". 7
منابع
1✓ تاریخ قم،حسن بن محمد قمی، صص و ۲۶۲ و ۲۶۳
2✓ نگاه کنید به: تاریخ قم، صص ۲۶۱-۲۶۲. بروایت قمی در این زمان (۰۹۹-۷۱۷م) قم دارای ۹۰۰ ده و ۵۱ آسیاب بود. این رقم نشانهٔ آبادی و رونق مناسبات ارضی در این ناحیهٔ خشک و کم آب می تواند باشد. قمی همچنین یادآور می شود که از ناحیهٔ هریسان قم - هر سال - چهارهزار جریب انار دانه به مطبخ کسری (انوشیروان) می برده اند، تاریخ قم، صص ۸۴ و۲۶۲ .
3✓ نگاه کنید به تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۹۰۰؛ تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار، ص. ۱۷۹.
4✓ آئین شهرداری (معالم القریه فی احکام الحسبه)، صص ۳۷ و ۳۸ و ۳۹.
5✓ تاریخ نگارستان، ص ۹۲.
6✓ البلدان، ص.۴۳.
7✓ صوره الارض، ص ۴۳؛ مسالک الممالک، اصطخری، ص ۱۰۶. همچنین نگاه کنید به: حدودالعالم، یاقوت حموی، ص ص ۱۳۰ و ۱۳۱.
Forwarded from Deleted Account
#چگونگی حمله اعراب به ایران
قسمت سیزدهم
اعراب فاتح، ایرانیان را "عجم" (یعنی گنگ و بیزیان) و یا "موالی" (بندگان آزاد کرده) می دانستند و آنها را به پستترین کارها مجبور می کردند. در هر موردی به ایرانیان اهانت و آزار می نمودند بطوریکه در کوچه و خیابان، هر گاه عربی - با بار - با ایرانی نامسلمانی برخورد می کرد، ایرانی مجبور بود تا بار اعرابی را - بی اجر و مزد - تا منزل وی حمل کند و اگر شخص عرب، پیاده بود و او سواره، مجبور بود عرب مسلمان را بر اسب خود سوار کند و به مقصد برساند. اگر غیرمسلمانی، مسلمانی را دشنام می داد، شکنجه می شد و چنانچه او را می زد، بقتل می رسید".1
مأموران مالیاتی و مسئولین جمع آوری خراج (مالیات ارضی) و جزیه (مالیات سرانه)، مردم غیرمسلمان را تحت فشار و شکنجه قرار می دادند. "اهل ذمه" ـ(مسیحی ها و یهودی ها) نیز که با قبول پرداخت جریه با ظاهراً تحت حمایت حکومت اسلامی در آمده بودند، مانند زرتشتی ها، با آزارها و شکنجه ها و تحقیرهای فراوان روبرو بودند.👈 حضرت #علی در نامه ای به عامل خود تأکید می کند: "در مورد یهودیان و نصاری (مسیحی ها): خراج را بر ایشان سخت بگیر و با کسانی که آنسوی ایشانند نبرد کن".2
ابن اخوه (که خود کارگزار حکومت و مسئول و محتسب خراج بود) در مورد چگونگی وصول جزیه از "اهل ذمه " یادآور می شود: "چون محتسب برای اخذ جزیه نزد ذمی آید، او را پیش خود بایستاند و به او پس گردنی زند و گوید: جزیه را بپرداز، ای کافر. 3
علاوه بر خراج و جزیه، هر سال - بهنگام نوروز و جشن مهرگان - مالیاتی بنام "عیدی" نیز از مردم اخذ می کردند بطوریکه در زمان معاویه این عیدی" به ۱۰ میلیون درهم می رسید. 4 همچنین در روستاها، محصول باغها را به بهائی ارزان تر از معمول، تخمین می زدند و مطابق ارزیابی ظالمانهٔ خود از روستائیان مالیات می گرفتند 5
اینگونه غارت ها و چپاول ها از یکطرف باعث فقر و فلاکت مردم و موجب عدم علاقهٔ آنان به حفظ و احیاء شبکه های آبیاری و کشاورزی و گسترش پیشه وری می شد و از طرف دیگر با دخالت حکومت در امور آبیاری و کشاورزی، ثروت سرشاری نصیب حاکمان عرب می گردید بطوریکه خالد بن عبدا قسری (حاکم خراسان از سال ۱۰۵-۱۲۰ هجری= ۷۳۷-۷۲۳ میلادی) ضمن وصول بیست میلیون درهم حقوق سالانهٔ خود، مبلغ صدمیلیون درهم دیگر نیز از طریق غارت مردم بدست میآورد. درآمد فرزند او نیز ۱۰ میلیون دینار بود"6
عبدالرحمن بن زیاد (عامل معاویه در خراسان) پس از عزل خود می گفت: "به اندازه ای مال با خود (از خراسان) آورده ام که صد سال مرا بقرار روزی هزار درهم بس است"7
منابع
1✓ تاریخ طبری، ج۵، صص ۱۹۵۹ و ۱۹۶۰ و ۱۹۶۵ و ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ و ۱۹۷۸ ,۱۹۸۱و ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ .
2✓ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۷.
3✓ آئین شهرداری (معالم القربه)، ص ۴۱. مقایسه کنید با سخن مغیره بن شعبه در: الفتوح، ابن اعثم کوفی، ص ۱۰۴.
4✓ نگاه کنید به: تاریخ یعقوبی، ج ۲، صص. ۱۴۵ و ۲۸۰.
5✓ نگاه کنید به: مالک و زارع در ایران، لمبتون، ص۱۱۲؛ تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ج۲، ص ۲۳۲.
6✓ حجه الحق، ابوعلی سینا، سید صادق گوهرین، ص ۶۶؛ البدایه و النهایه، این کثیر شامی، ج ۹، ص ۳۲۵.
7✓ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۱۷۱.
قسمت سیزدهم
اعراب فاتح، ایرانیان را "عجم" (یعنی گنگ و بیزیان) و یا "موالی" (بندگان آزاد کرده) می دانستند و آنها را به پستترین کارها مجبور می کردند. در هر موردی به ایرانیان اهانت و آزار می نمودند بطوریکه در کوچه و خیابان، هر گاه عربی - با بار - با ایرانی نامسلمانی برخورد می کرد، ایرانی مجبور بود تا بار اعرابی را - بی اجر و مزد - تا منزل وی حمل کند و اگر شخص عرب، پیاده بود و او سواره، مجبور بود عرب مسلمان را بر اسب خود سوار کند و به مقصد برساند. اگر غیرمسلمانی، مسلمانی را دشنام می داد، شکنجه می شد و چنانچه او را می زد، بقتل می رسید".1
مأموران مالیاتی و مسئولین جمع آوری خراج (مالیات ارضی) و جزیه (مالیات سرانه)، مردم غیرمسلمان را تحت فشار و شکنجه قرار می دادند. "اهل ذمه" ـ(مسیحی ها و یهودی ها) نیز که با قبول پرداخت جریه با ظاهراً تحت حمایت حکومت اسلامی در آمده بودند، مانند زرتشتی ها، با آزارها و شکنجه ها و تحقیرهای فراوان روبرو بودند.👈 حضرت #علی در نامه ای به عامل خود تأکید می کند: "در مورد یهودیان و نصاری (مسیحی ها): خراج را بر ایشان سخت بگیر و با کسانی که آنسوی ایشانند نبرد کن".2
ابن اخوه (که خود کارگزار حکومت و مسئول و محتسب خراج بود) در مورد چگونگی وصول جزیه از "اهل ذمه " یادآور می شود: "چون محتسب برای اخذ جزیه نزد ذمی آید، او را پیش خود بایستاند و به او پس گردنی زند و گوید: جزیه را بپرداز، ای کافر. 3
علاوه بر خراج و جزیه، هر سال - بهنگام نوروز و جشن مهرگان - مالیاتی بنام "عیدی" نیز از مردم اخذ می کردند بطوریکه در زمان معاویه این عیدی" به ۱۰ میلیون درهم می رسید. 4 همچنین در روستاها، محصول باغها را به بهائی ارزان تر از معمول، تخمین می زدند و مطابق ارزیابی ظالمانهٔ خود از روستائیان مالیات می گرفتند 5
اینگونه غارت ها و چپاول ها از یکطرف باعث فقر و فلاکت مردم و موجب عدم علاقهٔ آنان به حفظ و احیاء شبکه های آبیاری و کشاورزی و گسترش پیشه وری می شد و از طرف دیگر با دخالت حکومت در امور آبیاری و کشاورزی، ثروت سرشاری نصیب حاکمان عرب می گردید بطوریکه خالد بن عبدا قسری (حاکم خراسان از سال ۱۰۵-۱۲۰ هجری= ۷۳۷-۷۲۳ میلادی) ضمن وصول بیست میلیون درهم حقوق سالانهٔ خود، مبلغ صدمیلیون درهم دیگر نیز از طریق غارت مردم بدست میآورد. درآمد فرزند او نیز ۱۰ میلیون دینار بود"6
عبدالرحمن بن زیاد (عامل معاویه در خراسان) پس از عزل خود می گفت: "به اندازه ای مال با خود (از خراسان) آورده ام که صد سال مرا بقرار روزی هزار درهم بس است"7
منابع
1✓ تاریخ طبری، ج۵، صص ۱۹۵۹ و ۱۹۶۰ و ۱۹۶۵ و ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ و ۱۹۷۸ ,۱۹۸۱و ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ .
2✓ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۷.
3✓ آئین شهرداری (معالم القربه)، ص ۴۱. مقایسه کنید با سخن مغیره بن شعبه در: الفتوح، ابن اعثم کوفی، ص ۱۰۴.
4✓ نگاه کنید به: تاریخ یعقوبی، ج ۲، صص. ۱۴۵ و ۲۸۰.
5✓ نگاه کنید به: مالک و زارع در ایران، لمبتون، ص۱۱۲؛ تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ج۲، ص ۲۳۲.
6✓ حجه الحق، ابوعلی سینا، سید صادق گوهرین، ص ۶۶؛ البدایه و النهایه، این کثیر شامی، ج ۹، ص ۳۲۵.
7✓ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص ۱۷۱.
Forwarded from Deleted Account
#چگونگی حمله اعراب به ایران
قسمت چهاردم
وجود انواع فشارهای مالی، تبعیض های نژادی و تحقیرهای اجتماعی و مذهبی، جان تودههای ایرانی را بر لب آورد و آنان را برای رهائی از آن شرایط دشوار - بتدریج - به تسلیم و پذیرش اسلام کشانید.
• اخذ مالیات ها - همواره - با شکنجه و کشتار مردم همراه بود بطوریکه مثلا: اسد و اشرس بن عبدا (برادران خالد قسری) در اخذ مالیات های گوناگون از مردم خراسان : " تعصب ها کردند با مردمان، جماعتی را تازیانه زدند و دست های مردم را نعل کردند و به رعایا از ستم ها و بیدادگری های فراوان، هیچ فرونگذاشتند" 1
• و یا مردم اصفهان بمدت سه سال از پرداخت خراج خودداری کردند. حجاج (حاکم کوفه) عربی را مأمور وصول خراج اصفهان کرد. عرب مذکور به اصفهان رفت و چند تن از آبرومندان شهر را ضمانت گرفت و برای خراج شهر، دو ماه به آنان فرصت داد. پس از دو ماه چون خراج را نپرداختند، حاکم عرب، ضمان ها را احضار و مطالبهٔ خراج کرد. ماه رمضان بود. آنها گفتند: "آفتی به ما رسیده است وگرنه پیمان خویش را نقض نکردهایم". اعرابی که چنین دید، قسم خورد که افطار نمی کند تا خراج را دریافت کند والا آنان را گردن زند. یکی از ضامنان را پیش آورد و گردن وی را زد و روی آن نوشت: "فلان پسر فلان قرض خود را ادا کرده ". و سر را در کیسه ای نهاد و مهر کرد. سپس دومی را پیش آورد و با او نیز چنین کرد . چون مردم دیدند که حاکم، سرها را بریده و بجای پول در کیسه می نهد، گفتند: "ای امیر! درنگ کن تا پول را حاضر کنیم". حاکم نیز درنگ کرد و مردم شهر، خراج را - بسرعت - تهیه کرده و پرداختند" 2
اشپولر (محقق آلمانی) بدرستی می نویسد: " انگیزه و اسباب عمده در گرایش ایرانیان به اسلام از جنبه های اقتصادی و از میل به فرار از مالیات های سنگین و رهائی از فشارهای گوناگونی که در مجموع سخت و دشوار بود، ناشی می شده است" 3
احمد امین (محقق معروف عرب) نیز تأکید می کند که: " فرار مردم از پرداخت جزیه و قبول اسلام به اندازه ای بود که بعضی از امیران و سرداران عرب دچار حیرت شده بودند"4
نخستین گروههائی که به اسلام گرویدند، اشراف و اعیان ایرانی بودند. آنان برای حفظ مالکیت و منافع اقتصادی خود، به اسلام گرویدند، بطوریکه خالد بن ولید در نامه ای به اشراف ایرانی نوشت: " به دین ما در آئید تا شما را با سرزمین تان واگذاریم و سوی اقوام دیگر رویم". 5
همچنین مواد دیگری در پست بعد ذکر خواهد شد
منابع
1✓ نگاه کنید به: زین الاخبار، گردیزی، صص. ۱۱۲ - ۱۱۵. مقایسه کنید با: تاریخ طبری، ج ۹، صص ۴۱۶۶-۴۱۶۷.
2✓ مروج الذهب، ج۲، صص ۱۷۳-۱۷۴.
3✓ جھان اسلام، ص ۸۰ .
4✓ پرتو اسلام، ج ۱، ص ۱۲۴.
5✓ تاریخ طبری، ج۴، ص ۱۵۰۷.
قسمت چهاردم
وجود انواع فشارهای مالی، تبعیض های نژادی و تحقیرهای اجتماعی و مذهبی، جان تودههای ایرانی را بر لب آورد و آنان را برای رهائی از آن شرایط دشوار - بتدریج - به تسلیم و پذیرش اسلام کشانید.
• اخذ مالیات ها - همواره - با شکنجه و کشتار مردم همراه بود بطوریکه مثلا: اسد و اشرس بن عبدا (برادران خالد قسری) در اخذ مالیات های گوناگون از مردم خراسان : " تعصب ها کردند با مردمان، جماعتی را تازیانه زدند و دست های مردم را نعل کردند و به رعایا از ستم ها و بیدادگری های فراوان، هیچ فرونگذاشتند" 1
• و یا مردم اصفهان بمدت سه سال از پرداخت خراج خودداری کردند. حجاج (حاکم کوفه) عربی را مأمور وصول خراج اصفهان کرد. عرب مذکور به اصفهان رفت و چند تن از آبرومندان شهر را ضمانت گرفت و برای خراج شهر، دو ماه به آنان فرصت داد. پس از دو ماه چون خراج را نپرداختند، حاکم عرب، ضمان ها را احضار و مطالبهٔ خراج کرد. ماه رمضان بود. آنها گفتند: "آفتی به ما رسیده است وگرنه پیمان خویش را نقض نکردهایم". اعرابی که چنین دید، قسم خورد که افطار نمی کند تا خراج را دریافت کند والا آنان را گردن زند. یکی از ضامنان را پیش آورد و گردن وی را زد و روی آن نوشت: "فلان پسر فلان قرض خود را ادا کرده ". و سر را در کیسه ای نهاد و مهر کرد. سپس دومی را پیش آورد و با او نیز چنین کرد . چون مردم دیدند که حاکم، سرها را بریده و بجای پول در کیسه می نهد، گفتند: "ای امیر! درنگ کن تا پول را حاضر کنیم". حاکم نیز درنگ کرد و مردم شهر، خراج را - بسرعت - تهیه کرده و پرداختند" 2
اشپولر (محقق آلمانی) بدرستی می نویسد: " انگیزه و اسباب عمده در گرایش ایرانیان به اسلام از جنبه های اقتصادی و از میل به فرار از مالیات های سنگین و رهائی از فشارهای گوناگونی که در مجموع سخت و دشوار بود، ناشی می شده است" 3
احمد امین (محقق معروف عرب) نیز تأکید می کند که: " فرار مردم از پرداخت جزیه و قبول اسلام به اندازه ای بود که بعضی از امیران و سرداران عرب دچار حیرت شده بودند"4
نخستین گروههائی که به اسلام گرویدند، اشراف و اعیان ایرانی بودند. آنان برای حفظ مالکیت و منافع اقتصادی خود، به اسلام گرویدند، بطوریکه خالد بن ولید در نامه ای به اشراف ایرانی نوشت: " به دین ما در آئید تا شما را با سرزمین تان واگذاریم و سوی اقوام دیگر رویم". 5
همچنین مواد دیگری در پست بعد ذکر خواهد شد
منابع
1✓ نگاه کنید به: زین الاخبار، گردیزی، صص. ۱۱۲ - ۱۱۵. مقایسه کنید با: تاریخ طبری، ج ۹، صص ۴۱۶۶-۴۱۶۷.
2✓ مروج الذهب، ج۲، صص ۱۷۳-۱۷۴.
3✓ جھان اسلام، ص ۸۰ .
4✓ پرتو اسلام، ج ۱، ص ۱۲۴.
5✓ تاریخ طبری، ج۴، ص ۱۵۰۷.
Forwarded from Deleted Account
#چگونگی حمله اعراب به ایران
قسمت پانزدهم
همانطور که در پست قبل نمونه های ذکر کردیم وجود انواع فشارهای مالی، تبعیض های نژادی و تحقیرهای اجتماعی و مذهبی، جان توده های ایرانی را بر لب آورد و آنان را برای رهائی از آن شرایط دشوار - بتدریج - به تسلیم و پذیرش اسلام کشانید.
بقول بلاذری: " گروهی از بزرگ زادگان اصفهان در جفریاد و نیز در قلعه ای بنام ماربین، دژ و بارو داشتند. چون جی (مرکز اصفهان) فتح شد، سر اطاعت فرود آورده دو خراجگزار گردیدند و نیز پرداخت جزیه را به سود خود ندیدند و اسلام آوردند".1
ابن فقیه همدانی نیز یادآور می شود: "قزوینیان از پرداخت جزیه سرباز زدند و اظهار اسلام کردند .2 به جراح (حاکم خراسان در سال ۱۰۰ ه ۷۱۸م) گفتند: "مردم به اسلام روی آورده اند و این به سبب نفرت از جزیه دادن است".3
اشرس (حاکم خراسان در سال ۱۱۰ه) به یکی از عاملان خود نوشت: " شنیدهام که مردم سغد امثال آنها از روی دلبستگی اسلام نیاورده اند بلکه برای فرار از جزیه به مسلمانی روی آورده اند".4
ابوالصیدا (سردار عرب در خراسان به سال ۱۱۰ ) نیز مردم سمرقند و اطراف آنرا به اسلام خواند به شرط آنکه جزیه از آنها برداشته شود و کسان با شتاب به مسلمانی روی آوردند." 5
گرایش مردم به اسلام - بشرط ندادن جزیه - آنچنان بود که باعث بحران مالی حکومت های اسلامی شد بطوریکه چندی بعد علیرغم مسلمان شدن مردم، اعراب مسلمان کوشیدند تا - بار دیگر - اخذ جزیه را برقرار نمایند.6 این امر باعث نارضائی و طغیان توده ها گردید بطوریکه مثلا: مردم سغد و بخارا - بار دیگر - کافر شدند و مردم نواحی ماوراءالنهر را به جنبش آوردند7
منابع
1✓ فتوح البلدان، صص ۶۶و ۱۳۹.
2✓ مختصرالبلنان، ص ۱۲۲.
3✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۹۶۰.
4✓ تاریخ طبری، ج ۹، صص. ۴۰۹۳- ۴۰۹۴.
5✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۴۰۹۳. مقایسه کنید با: فتوح البلدان، بلاذری، ص ۶۶.
6✓ نگاه کنید به: تاریخ طبری، ج ۹، صص. ۲۹۶۰ و ۴۰۹۴ .
7✓ نگاه کنید به: تاریخ طبری، ج ۹، صص ۴۰۹۵ تا ۴۱۰۸.
قسمت پانزدهم
همانطور که در پست قبل نمونه های ذکر کردیم وجود انواع فشارهای مالی، تبعیض های نژادی و تحقیرهای اجتماعی و مذهبی، جان توده های ایرانی را بر لب آورد و آنان را برای رهائی از آن شرایط دشوار - بتدریج - به تسلیم و پذیرش اسلام کشانید.
بقول بلاذری: " گروهی از بزرگ زادگان اصفهان در جفریاد و نیز در قلعه ای بنام ماربین، دژ و بارو داشتند. چون جی (مرکز اصفهان) فتح شد، سر اطاعت فرود آورده دو خراجگزار گردیدند و نیز پرداخت جزیه را به سود خود ندیدند و اسلام آوردند".1
ابن فقیه همدانی نیز یادآور می شود: "قزوینیان از پرداخت جزیه سرباز زدند و اظهار اسلام کردند .2 به جراح (حاکم خراسان در سال ۱۰۰ ه ۷۱۸م) گفتند: "مردم به اسلام روی آورده اند و این به سبب نفرت از جزیه دادن است".3
اشرس (حاکم خراسان در سال ۱۱۰ه) به یکی از عاملان خود نوشت: " شنیدهام که مردم سغد امثال آنها از روی دلبستگی اسلام نیاورده اند بلکه برای فرار از جزیه به مسلمانی روی آورده اند".4
ابوالصیدا (سردار عرب در خراسان به سال ۱۱۰ ) نیز مردم سمرقند و اطراف آنرا به اسلام خواند به شرط آنکه جزیه از آنها برداشته شود و کسان با شتاب به مسلمانی روی آوردند." 5
گرایش مردم به اسلام - بشرط ندادن جزیه - آنچنان بود که باعث بحران مالی حکومت های اسلامی شد بطوریکه چندی بعد علیرغم مسلمان شدن مردم، اعراب مسلمان کوشیدند تا - بار دیگر - اخذ جزیه را برقرار نمایند.6 این امر باعث نارضائی و طغیان توده ها گردید بطوریکه مثلا: مردم سغد و بخارا - بار دیگر - کافر شدند و مردم نواحی ماوراءالنهر را به جنبش آوردند7
منابع
1✓ فتوح البلدان، صص ۶۶و ۱۳۹.
2✓ مختصرالبلنان، ص ۱۲۲.
3✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۳۹۶۰.
4✓ تاریخ طبری، ج ۹، صص. ۴۰۹۳- ۴۰۹۴.
5✓ تاریخ طبری، ج ۹، ص ۴۰۹۳. مقایسه کنید با: فتوح البلدان، بلاذری، ص ۶۶.
6✓ نگاه کنید به: تاریخ طبری، ج ۹، صص. ۲۹۶۰ و ۴۰۹۴ .
7✓ نگاه کنید به: تاریخ طبری، ج ۹، صص ۴۰۹۵ تا ۴۱۰۸.
Forwarded from Deleted Account
#چگونگی حمله اعراب به ایران
قسمت اخر
➖حملهٔ اعراب به ایران، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اجتماعی - اقتصادی، مهم تر و موثرتر از حملات اقوام دیگر (نظیر اسکندر، مغول ها، غزها، تیموریان و...) بود، چرا که برخلاف دیگر اتوام مهاجم، اعراب، با شمشیر و قرآن از یکطرف کوشیدند تا با اشغال نظامی ایران، استقلال و شکل سیاسی حکومت ایران را نابود کنند (سرنگونی امپراطوری ساسانی) و از طرف دیگر تلاش کردند تا با قرآن و اسلام، ملت ایران را در امت اسلام و دین و فرهنگ و زبان و خط ایرانی را در دین و فرهنگ و زبان و خط عربی "حل" کنند.
➖اسلام، اساساً از طریق توسل به قهر و خشونت و کشتارهای گسترده و با تحمیل انواع فشارهای طاقت فرسای اقتصادی- اجتماعی و مذهبی، وارد ایران شد.
➖تودههای ایرانی پس از مبارزه ها و مقاومت های بسیار در برابر اعراب و اسلام - سرانجام - در تسلسل همهٔ آن حملات و هجوم ها، ستم ها و سرکوب ها، ویرانی ها و پریشانی ها، بتدریج از "خود " بی خود شدند، خاطرهٔ مزدک ها و بابک ها را از دست دادند و چهرهٔ حضرت علی و امام حسین را بخاطر کشیدند و آنان را بعنوان تجسم مظلومیت ها و محرومیت های خویش، با خود "خودی " ساختند. توده های ایرانی با گرایش به خاندان علی و با یادآوری خاطرهٔ شهدای کربلا، مظلومیت ها و محرومیت های خویش را فراموش می کردند و "آرامش " می یافتند، آرامشی که آنرا در هستی تاراج شدهٔ خود نتوانسته بودند بدست آورند.
➖یکی دیگر از نتایج این حملات و تداوم حکومت های مطلقهٔ قبیله ای در ایران، این بود که نهاد دین و دولت در شخصیت خلفا قبیله ای - بعنوان نماینده و خلیفهٔ خدا در زمین - باعث تنزل اقشار و طبقات اجتماعی به " رعیت" و " بنده" و موجب رواج روحیهٔ اطاعت، بنده پروری و مریدی در ایران شد. مناسبات شهرنشینی را دگرگون ساخت و باعث رواج روابط و روحیات تبیله ای در ایران شد. حملات و هجوم های قبایل بعدی (ترکان غزنوی، سلجوقی، مغول ها، تیموری ها ... و قاجارها) روند فروپاشی و عقب ماندگی جامعهٔ ایران را شدیدتر کرد.
قسمت اخر
➖حملهٔ اعراب به ایران، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اجتماعی - اقتصادی، مهم تر و موثرتر از حملات اقوام دیگر (نظیر اسکندر، مغول ها، غزها، تیموریان و...) بود، چرا که برخلاف دیگر اتوام مهاجم، اعراب، با شمشیر و قرآن از یکطرف کوشیدند تا با اشغال نظامی ایران، استقلال و شکل سیاسی حکومت ایران را نابود کنند (سرنگونی امپراطوری ساسانی) و از طرف دیگر تلاش کردند تا با قرآن و اسلام، ملت ایران را در امت اسلام و دین و فرهنگ و زبان و خط ایرانی را در دین و فرهنگ و زبان و خط عربی "حل" کنند.
➖اسلام، اساساً از طریق توسل به قهر و خشونت و کشتارهای گسترده و با تحمیل انواع فشارهای طاقت فرسای اقتصادی- اجتماعی و مذهبی، وارد ایران شد.
➖تودههای ایرانی پس از مبارزه ها و مقاومت های بسیار در برابر اعراب و اسلام - سرانجام - در تسلسل همهٔ آن حملات و هجوم ها، ستم ها و سرکوب ها، ویرانی ها و پریشانی ها، بتدریج از "خود " بی خود شدند، خاطرهٔ مزدک ها و بابک ها را از دست دادند و چهرهٔ حضرت علی و امام حسین را بخاطر کشیدند و آنان را بعنوان تجسم مظلومیت ها و محرومیت های خویش، با خود "خودی " ساختند. توده های ایرانی با گرایش به خاندان علی و با یادآوری خاطرهٔ شهدای کربلا، مظلومیت ها و محرومیت های خویش را فراموش می کردند و "آرامش " می یافتند، آرامشی که آنرا در هستی تاراج شدهٔ خود نتوانسته بودند بدست آورند.
➖یکی دیگر از نتایج این حملات و تداوم حکومت های مطلقهٔ قبیله ای در ایران، این بود که نهاد دین و دولت در شخصیت خلفا قبیله ای - بعنوان نماینده و خلیفهٔ خدا در زمین - باعث تنزل اقشار و طبقات اجتماعی به " رعیت" و " بنده" و موجب رواج روحیهٔ اطاعت، بنده پروری و مریدی در ایران شد. مناسبات شهرنشینی را دگرگون ساخت و باعث رواج روابط و روحیات تبیله ای در ایران شد. حملات و هجوم های قبایل بعدی (ترکان غزنوی، سلجوقی، مغول ها، تیموری ها ... و قاجارها) روند فروپاشی و عقب ماندگی جامعهٔ ایران را شدیدتر کرد.