رادیو مادر
1.41K subscribers
3.85K photos
5.91K videos
485 files
2.66K links
پالایش فرهنگ پارسی ، نقد اسلام ، بیداری و براندازی

جنایات آخوند محمد تازی با نام الله موهوم

سخنان دکتر رستم جمشیدی

تا ما از دین اسلام رها نشویم روز خوش نمی بینیم
Download Telegram
💥غزوه بنی نضیر (قسمت دوم)


⚡️سبب این حادثه، کشته شدن دو تنی بود که از پیغمبر پناه و پیمان داشتند و #عمرو_بن_امیه هنگام بازگشت از بئر معونه خونشان را ریخته بود.

⚡️گویند: عامر ابن طفیل به پیغمبرِ خدا نامه نوشت که دو کس را که از تو پیمان و پناه داشتند، کشته‌ای و باید خونبهای آنها را بفرستی؛ پیغمبر سوی قبا روان شد و از آنجا به محل بنی‌نضیر رفت که در کار پرداخت خونبها از آنها کمک گیرد و جمعی از مهاجر و انصار از جمله ابوبکر و عمر و علی و اسید بن حضیر همراه وی بودند

⚡️#ابن_اسحاق گوید: پیغمبر سوی بنی نضیر رفت تا در کار خونبهای دو مقتول از آنها کمک بگیرد که مقتولان از #بنی_عامر بودند و میان بنی عامر و بنی نضیر پیمان بود و چون پیغمبر با نضیریان سخن گفت، گفتند: بله یا ابوالقاسم! در این باب به تو کمک می‌کنیم.

⚡️آنگاه نضیریان با هم خلوت کردند و گفتند: هرگز این مرد را چنین نمی‌یابید. پیغمبر پهلوی دیوار یکی از خانه‌هاشان نشسته بود، گفتند: کی می‌تواند از بام این خانه سنگی را بیندازد و او را بکشد و ما را آسوده کند؟ یکی از یهودیان به نام عمرو بن جحش بن کعب گفت: من اینکار می‌کنم و برفت تا سنگ را بیندازد و پیغمبر با تنی چند از یاران خویش و از جمله ابوبکر، عمر و علی پای دیوار بودند.

⚡️پیغمبر به وحی آسمان از قصد قوم خبر یافت و برخاست و به یاران خود گفت: همین جا باشید تا من بیایم و سوی مدینه بازگشت، چون یاران پیغمبر مدتی در انتظار ماندند، به جستجوی وی برخاستند و یکی را دیدند که از مدینه می‌آمد و چون از او پرسش کردند، گفت: پیغمبر را دیدم که وارد مدینه می‌شد؛ یاران نیز سوی مدینه آمدند و پیغمبر قصد خیانت یهودیان را به آنها خبر داد و گفت که برای جنگ آماده شوند.

منابع:
تاریخی طبری،صفحه ی ۱۰۵۴
سیره ابن هاشم، صفحه ی ۳۵۴
صحیح بخاری، کتاب المغازی، باب بنی نضیر