شاید اولین فعالیت اجتماعی جدی من همزمان بود با وقوع اولین #زلزله شدید در شهر #بجنورد که روستاهای زیادی را با خاک یکسان کرد.
در آن زمان نوجوانی ۱۲ ساله بودم و فکر میکردم باید هر آنچه در توان دارم به کار گیرم و با جمع آوری دارو و لباس برای زلزله زدگان به همشهریان خود کمک کنم.
امروز ۲۰ سال از آن حادثه گذشته، دو روز پیش زلزله ای دیگر شهر بجنورد را تکان داده و جان دو نفر را گرفته و چهارصد مجروح و خرابی هایی برجای گذاشته است.
ولی امروز من دیگر آن دخترک ۱۲ ساله که با دستان کوچکش کیسه های بزرگ لباس و دارو را به خانه می برد، نیستم.. امروز به این نتیجه رسیدم که همیشه هستند و بوده اند فعالان دلسوزی که بعد از زلزله ها و سیل ها و ریختن پلاسکوها و انفجار معادن و برخورد قطارها با جان و دل برای کمک رسانی فعالیت میکنند و گاها مثل حادثه پلاسکو به بهترین نحو و در کمترین زمان هم همه چیز را سر جای خود میگذارند چنان که گویی آب از آب تکان نخورده است!
ولی کمتر بوده اند و هستند امثال #توران_میر_هادی ها، #مه_لقا_ملاح ها،#وهابزاده ها #صنعتی_زاده ها و #مجتبی_کاشانی ها که وقتی همه چیز آرام است و زندگی در جریان عادی خود است و آبی از آب تکان نخورده، روندهای نگران کننده جامعه در افق زمانی بلند مدت را تشخیص دهند و برای اینکه در بلند مدت آبها از آبها تکان نخورند، زمینها ویران نشوند و سرمایه ها نابود نشوند، دست به کار شوند و کارهایی بکنند که روزی که احتمالا خودشان هم نباشند ثمرات مثبت در جامعه ایجاد شود؛ شورایی بسازند که دانش نامه ای برای کودکان ایجاد کند و شیوه های پرورش موثر کودک را توسعه دهد، جمعیتی بسازند از زنانی که با آلودگی محیط زیست مبارزه کنند، مدارس طبیعتی بسازند که به واسطه انس کودک با طبیعت، نسلی حافظ محیط زیست پرورش یابد، کسب و کاری بسازند که در هدف اجتماعی و در ابزار، بازارگرا باشد تا از آن طریق،جامعه روستایی توسعه یافته و فقر و مهاجرت کاهش یابد، مدارسی بسازند که دسترسی به آموزش را در مناطق دورافتاده ممکن سازند.
امروز فکر میکنم زمان فعالیتهای اجتماعی "پس از مرگ سهرابی" تمام شده و باید به فعالیتهای اجتماعی پیش نگرانه با افق تاثیر گذاری بلند مدت، ریشه ای و به قولی شاید " پیش از مرگ سهرابی" پرداخت. جامعه ما در بخش اجتماعی نیاز به تحول دارد و دیگر قناعت به فعالیتهای مجازی، امدادرسانیها، برآوردن آرزوهای کودکان، لبخند یتیمان، درمان بیماران و رفع گرسنگی در ماه های مبارک، پاکسازی رودخانه و معابر نمیتواند به تنهایی جوابگوی تنگناهای رو به رشد فرهنگی و اجتماعی مان باشد.
خصوصا در زمانه ای که کارنامه بخش دولتی برای حل مسائل اجتماعی درخشان نبوده و بخش خصوصی سودگرا و غیر مسئول اجتماعی هم دارای کمترین انگیزه برای مشارکت فعال در حل مسائل اجتماعی است و در بهترین حالت فعالیتهای خیرخواهانه نمادین و کم دردسر را ترجیح میدهد ما راهی نداریم جز تکیه بر بخش سوم یا همان بخش اجتماعی البته نه بخش اجتماعی صرفا بازتوزیع کننده منابع بلکه بخش اجتماعی پویا. پویایی بخش اجتماعی از طریق #کارافرینی_اجتماعی ممکن است و کارافرینی اجتماعی همان افق بخش سوم است.
نسیم یادگار
مدیر عامل موسسه غیر انتفاعی افق بخش سوم
www.bakhshe3vom.com
مجری پروژه محیط زیستی_اشتغالزایی مانیز
#مانیز
#مانیز_مردمی_هستیم
@maa_niz
www.maaniz.org
Instagram.com/maa_niiz
در آن زمان نوجوانی ۱۲ ساله بودم و فکر میکردم باید هر آنچه در توان دارم به کار گیرم و با جمع آوری دارو و لباس برای زلزله زدگان به همشهریان خود کمک کنم.
امروز ۲۰ سال از آن حادثه گذشته، دو روز پیش زلزله ای دیگر شهر بجنورد را تکان داده و جان دو نفر را گرفته و چهارصد مجروح و خرابی هایی برجای گذاشته است.
ولی امروز من دیگر آن دخترک ۱۲ ساله که با دستان کوچکش کیسه های بزرگ لباس و دارو را به خانه می برد، نیستم.. امروز به این نتیجه رسیدم که همیشه هستند و بوده اند فعالان دلسوزی که بعد از زلزله ها و سیل ها و ریختن پلاسکوها و انفجار معادن و برخورد قطارها با جان و دل برای کمک رسانی فعالیت میکنند و گاها مثل حادثه پلاسکو به بهترین نحو و در کمترین زمان هم همه چیز را سر جای خود میگذارند چنان که گویی آب از آب تکان نخورده است!
ولی کمتر بوده اند و هستند امثال #توران_میر_هادی ها، #مه_لقا_ملاح ها،#وهابزاده ها #صنعتی_زاده ها و #مجتبی_کاشانی ها که وقتی همه چیز آرام است و زندگی در جریان عادی خود است و آبی از آب تکان نخورده، روندهای نگران کننده جامعه در افق زمانی بلند مدت را تشخیص دهند و برای اینکه در بلند مدت آبها از آبها تکان نخورند، زمینها ویران نشوند و سرمایه ها نابود نشوند، دست به کار شوند و کارهایی بکنند که روزی که احتمالا خودشان هم نباشند ثمرات مثبت در جامعه ایجاد شود؛ شورایی بسازند که دانش نامه ای برای کودکان ایجاد کند و شیوه های پرورش موثر کودک را توسعه دهد، جمعیتی بسازند از زنانی که با آلودگی محیط زیست مبارزه کنند، مدارس طبیعتی بسازند که به واسطه انس کودک با طبیعت، نسلی حافظ محیط زیست پرورش یابد، کسب و کاری بسازند که در هدف اجتماعی و در ابزار، بازارگرا باشد تا از آن طریق،جامعه روستایی توسعه یافته و فقر و مهاجرت کاهش یابد، مدارسی بسازند که دسترسی به آموزش را در مناطق دورافتاده ممکن سازند.
امروز فکر میکنم زمان فعالیتهای اجتماعی "پس از مرگ سهرابی" تمام شده و باید به فعالیتهای اجتماعی پیش نگرانه با افق تاثیر گذاری بلند مدت، ریشه ای و به قولی شاید " پیش از مرگ سهرابی" پرداخت. جامعه ما در بخش اجتماعی نیاز به تحول دارد و دیگر قناعت به فعالیتهای مجازی، امدادرسانیها، برآوردن آرزوهای کودکان، لبخند یتیمان، درمان بیماران و رفع گرسنگی در ماه های مبارک، پاکسازی رودخانه و معابر نمیتواند به تنهایی جوابگوی تنگناهای رو به رشد فرهنگی و اجتماعی مان باشد.
خصوصا در زمانه ای که کارنامه بخش دولتی برای حل مسائل اجتماعی درخشان نبوده و بخش خصوصی سودگرا و غیر مسئول اجتماعی هم دارای کمترین انگیزه برای مشارکت فعال در حل مسائل اجتماعی است و در بهترین حالت فعالیتهای خیرخواهانه نمادین و کم دردسر را ترجیح میدهد ما راهی نداریم جز تکیه بر بخش سوم یا همان بخش اجتماعی البته نه بخش اجتماعی صرفا بازتوزیع کننده منابع بلکه بخش اجتماعی پویا. پویایی بخش اجتماعی از طریق #کارافرینی_اجتماعی ممکن است و کارافرینی اجتماعی همان افق بخش سوم است.
نسیم یادگار
مدیر عامل موسسه غیر انتفاعی افق بخش سوم
www.bakhshe3vom.com
مجری پروژه محیط زیستی_اشتغالزایی مانیز
#مانیز
#مانیز_مردمی_هستیم
@maa_niz
www.maaniz.org
Instagram.com/maa_niiz
Forwarded from اتچ بات
لطفا "صنعت ماهیگیری را نیز تغییر دهید" ! 🙏🙏🙏
شعار پر طرفدار"ما ماهی نمیدهیم ماهیگیری یاد میدهیم" در سالهای اخیر ورد زبان خیریه هایی در حوزه توانمندسازی و البته بخش دولتی مثل کمیته امداد و بهزیستی شده است. و توجه اعانه دهندگان و سیاستگزاران دولتی را به خود جلب کرده است.
🗨 در واقع امر، آموزش و مهارت آموزی و نهایتا ابزار کار فراهم کردن کار اصلی آنهاست و نقطه عطف داستان که کمتر مورد مداقه قرار میگیرد این است که مددجویی را که ماهیگیری یاد گرفته را میفرستند از این دریاچه یخ زده ماهی بگیرد😉 این دریاچه یخ زده تمثیلی است از محیط کسب و کار ایران که برای یک مددجوی بخش اجتماعی به شدت خشن و سرد و ماهیگیری از آن دست نیافتنی است. مسلما قرار داد بستن ،بازاریابی، تامین مواد، مالی ، بهای تمام شده، صرفه به مقیاس و بسیاری از فرایندهای کسب و کاری از عهده یک مددجوی کم توان که فقط مهارت خاصی فرا گرفته برنمی آید که اگر برمی آمد اصلا مددجوی بخش اجتماعی نمیشد!
و متاسفانه عاقبت مددجوی بیچاره
میشود عاقبت این گربه ! که بی حاصل و گرسنه دنبال گرفتن ماهی به خیریه ای دیگر مراجعه میکند شاید این بار مشکلش حل شود 🤔
✅گرچه شعار ماهی نمیدهیم در واکنش به جریان بازتوزیعی در بخش اجتماعی درست انتخاب شده است حتی "ماهیگیری یاد میدهیم " هم همینطور ولی یک کار مهم برای تکمیل این زنجیره ارزش افزای اجتماعی باقی میماند و آن تغییر صنعت ماهیگیری است! ☘
بخش اجتماعی اگر بخواهد کار شایسته بکند و اثر اجتماعی ایجاد کند باید بتواند ماهیگیران تازه کار را در کشتی که به کشتی بزرگ خودش وصل است سوار کند و با کمک حرفه ای و سازمان حرفه ای یک سازمان توانمندساز، آنها را در بستر کار کردن در بخش اجتماعی توانمند کند. آن کشتی هم باید بتواند بتواند یخ های این دریاچه (محیط کسب و کتر خشن) را بشکند تا ماهیگیران تازه کار(مددجویان) با خیال آسوده و با تمرکز بر توانمندتر شدن خود فرصت ماهیگیری داشته باشند و تمرین و تمرین و تمرین کنند و دستمزد عادلانه با توجه به شرایط شان دریافت کنند و کاپیتان کشتی ماهیگیری هم با کمک سوبسیدهای منابع اجتماعی ناکارآمدی ماهیگیران تازه کار را جبران کند و بتواند کشتی را پایدار نگه دارد و دخل و خرجش را یکی کند (نه اینکه سود کند که اگر بخواهد هم نمیتواند!).
👌👌استفاده از فرصتهای خاص #کارافرینی_اجتماعی یعنی ارایه محصولات یا خدماتی که به جامعه در کل خیر میرساند ولی عرضه آنها نه در توان و وظایف دولت است نه بخش خصوصی به طرفشان می رود چون سود آوری ندارند و اگر بخش اجتماعی این کار را نکند هیچ بخشی آن را به عهده نمیگیرد و جامعه از داشتن آن محصول یا خدمت بی نصیب میماند و در نتیجه جامعه تضعیف میشود و رفاهش کمتر میشود!
این کاری است که بخش اجتماعی باید برای اثربخشی اجتماعی و با کمک سوبسید منابع اجتماعی و در بستر سازمانهای غیر انتفاعی یعنی بدون هدف حداکثر سازی سود انجام دهد این کار همان فرایند #کارآفرینی_اجتماعی است.
پس توجه داشته باشیم که هر نوع عملیات تولید و خرید و فروش در خیریه ها را نمیتوان کارافرینی اجتماعی نام گذاشت.
فرصتهای کارافرینی اجتماعی خاص هستند و اگر بخش اجتماعی آنها را بهره برداری نکند برای هیچ بخش دیگری(شامل خصوصی و دولتی) با توجه به خودویژگی هایش جذابیت ندارد که اگر جذابیت داشت مسلما دولت و بخش خصوصی با مدلها و منابع خود بهتر و زودتر از اینها از آن فرصتها، بهره برداری کرده بودند.
نسیم یادگار
مدیر پروژه کارآفرینی اجتماعی #مانیز
#مانیز_مردمی_هستیم
@maa_niz
Instagram.com/maa_niiz
@gharaaresabz
شعار پر طرفدار"ما ماهی نمیدهیم ماهیگیری یاد میدهیم" در سالهای اخیر ورد زبان خیریه هایی در حوزه توانمندسازی و البته بخش دولتی مثل کمیته امداد و بهزیستی شده است. و توجه اعانه دهندگان و سیاستگزاران دولتی را به خود جلب کرده است.
🗨 در واقع امر، آموزش و مهارت آموزی و نهایتا ابزار کار فراهم کردن کار اصلی آنهاست و نقطه عطف داستان که کمتر مورد مداقه قرار میگیرد این است که مددجویی را که ماهیگیری یاد گرفته را میفرستند از این دریاچه یخ زده ماهی بگیرد😉 این دریاچه یخ زده تمثیلی است از محیط کسب و کار ایران که برای یک مددجوی بخش اجتماعی به شدت خشن و سرد و ماهیگیری از آن دست نیافتنی است. مسلما قرار داد بستن ،بازاریابی، تامین مواد، مالی ، بهای تمام شده، صرفه به مقیاس و بسیاری از فرایندهای کسب و کاری از عهده یک مددجوی کم توان که فقط مهارت خاصی فرا گرفته برنمی آید که اگر برمی آمد اصلا مددجوی بخش اجتماعی نمیشد!
و متاسفانه عاقبت مددجوی بیچاره
میشود عاقبت این گربه ! که بی حاصل و گرسنه دنبال گرفتن ماهی به خیریه ای دیگر مراجعه میکند شاید این بار مشکلش حل شود 🤔
✅گرچه شعار ماهی نمیدهیم در واکنش به جریان بازتوزیعی در بخش اجتماعی درست انتخاب شده است حتی "ماهیگیری یاد میدهیم " هم همینطور ولی یک کار مهم برای تکمیل این زنجیره ارزش افزای اجتماعی باقی میماند و آن تغییر صنعت ماهیگیری است! ☘
بخش اجتماعی اگر بخواهد کار شایسته بکند و اثر اجتماعی ایجاد کند باید بتواند ماهیگیران تازه کار را در کشتی که به کشتی بزرگ خودش وصل است سوار کند و با کمک حرفه ای و سازمان حرفه ای یک سازمان توانمندساز، آنها را در بستر کار کردن در بخش اجتماعی توانمند کند. آن کشتی هم باید بتواند بتواند یخ های این دریاچه (محیط کسب و کتر خشن) را بشکند تا ماهیگیران تازه کار(مددجویان) با خیال آسوده و با تمرکز بر توانمندتر شدن خود فرصت ماهیگیری داشته باشند و تمرین و تمرین و تمرین کنند و دستمزد عادلانه با توجه به شرایط شان دریافت کنند و کاپیتان کشتی ماهیگیری هم با کمک سوبسیدهای منابع اجتماعی ناکارآمدی ماهیگیران تازه کار را جبران کند و بتواند کشتی را پایدار نگه دارد و دخل و خرجش را یکی کند (نه اینکه سود کند که اگر بخواهد هم نمیتواند!).
👌👌استفاده از فرصتهای خاص #کارافرینی_اجتماعی یعنی ارایه محصولات یا خدماتی که به جامعه در کل خیر میرساند ولی عرضه آنها نه در توان و وظایف دولت است نه بخش خصوصی به طرفشان می رود چون سود آوری ندارند و اگر بخش اجتماعی این کار را نکند هیچ بخشی آن را به عهده نمیگیرد و جامعه از داشتن آن محصول یا خدمت بی نصیب میماند و در نتیجه جامعه تضعیف میشود و رفاهش کمتر میشود!
این کاری است که بخش اجتماعی باید برای اثربخشی اجتماعی و با کمک سوبسید منابع اجتماعی و در بستر سازمانهای غیر انتفاعی یعنی بدون هدف حداکثر سازی سود انجام دهد این کار همان فرایند #کارآفرینی_اجتماعی است.
پس توجه داشته باشیم که هر نوع عملیات تولید و خرید و فروش در خیریه ها را نمیتوان کارافرینی اجتماعی نام گذاشت.
فرصتهای کارافرینی اجتماعی خاص هستند و اگر بخش اجتماعی آنها را بهره برداری نکند برای هیچ بخش دیگری(شامل خصوصی و دولتی) با توجه به خودویژگی هایش جذابیت ندارد که اگر جذابیت داشت مسلما دولت و بخش خصوصی با مدلها و منابع خود بهتر و زودتر از اینها از آن فرصتها، بهره برداری کرده بودند.
نسیم یادگار
مدیر پروژه کارآفرینی اجتماعی #مانیز
#مانیز_مردمی_هستیم
@maa_niz
Instagram.com/maa_niiz
@gharaaresabz
Telegram
attach 📎