بوی تو می دهد آغوش خالی ام
ای واقعیت عشق خیالی ام
مست توئم که قنوتم ترانه شد
چون مومن تو شدم لاابالی ام
#افشین_یداللهی
ای واقعیت عشق خیالی ام
مست توئم که قنوتم ترانه شد
چون مومن تو شدم لاابالی ام
#افشین_یداللهی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بوی تو میدهد آغوش خالیام
ای واقعیت عشق خیالیام
مست توام که قنوتم ترانه شد
چون مومن تو شدم لاابالیام
بعد از تو بیخبرم از خودم بگو
این روزها چه شدم در چه حالیام
روزی یقین تو بودم، ولی گذشت
امروز فاجعهای احتمالیام
شعرم شکفتن بارانی تو بود
حالا فقط خبر خشکسالیام
بی هیچ دلهره حال مرا بپرس
روزی که من جسدی این حوالیام
#افشین_یداللهی
#همایون_شجریان
ای واقعیت عشق خیالیام
مست توام که قنوتم ترانه شد
چون مومن تو شدم لاابالیام
بعد از تو بیخبرم از خودم بگو
این روزها چه شدم در چه حالیام
روزی یقین تو بودم، ولی گذشت
امروز فاجعهای احتمالیام
شعرم شکفتن بارانی تو بود
حالا فقط خبر خشکسالیام
بی هیچ دلهره حال مرا بپرس
روزی که من جسدی این حوالیام
#افشین_یداللهی
#همایون_شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بوی تو می دهد
آغوش خالی ام...
ای واقعیت عشق خیالی ام...
مست تو ام
که قنوتم ترانه شد...
چون مومن تو شدم لاابالی ام...!
#افشین_یداللهی
#استادهمایون_شجریان
آغوش خالی ام...
ای واقعیت عشق خیالی ام...
مست تو ام
که قنوتم ترانه شد...
چون مومن تو شدم لاابالی ام...!
#افشین_یداللهی
#استادهمایون_شجریان
یکآن شُد این عاشِقشُدن؛
دنیا همان یکلحظه بود
آن دم كه چشمانت مرا
از عُمقِ چشمانم رُبــود
وقتی که من عاشق شدم،
شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینیتر شد و
عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمانِ #تو،
نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این
دیوانگی و عاقلی
من عاشقِ چشمت شدم،
شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسویِ یقین،
شاید کمی همکیشتر
آغاز و ختمِ ماجرا،
لمسِ تماشای تُو بود
دیگر فقط تصویرِ من
در مردمکهای تو بود
#افشین_یداللهی
دنیا همان یکلحظه بود
آن دم كه چشمانت مرا
از عُمقِ چشمانم رُبــود
وقتی که من عاشق شدم،
شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینیتر شد و
عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمانِ #تو،
نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این
دیوانگی و عاقلی
من عاشقِ چشمت شدم،
شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسویِ یقین،
شاید کمی همکیشتر
آغاز و ختمِ ماجرا،
لمسِ تماشای تُو بود
دیگر فقط تصویرِ من
در مردمکهای تو بود
#افشین_یداللهی
تو
آمدی
و بی آنکه بدانی
خدا
با تو
برای من
یک بغل شعر نگفته فرستاد
حالا
بنشین و تماشا کن
چگونه
آیه
آیه
کتاب رسالت تو را
خواهم سرود
پیامبر از همه جا بی خبر من
#افشین_یداللهی
آمدی
و بی آنکه بدانی
خدا
با تو
برای من
یک بغل شعر نگفته فرستاد
حالا
بنشین و تماشا کن
چگونه
آیه
آیه
کتاب رسالت تو را
خواهم سرود
پیامبر از همه جا بی خبر من
#افشین_یداللهی
خستهتر از صدای من، گریهی بیصدای تو
حیف که مانده پیش من، خاطرهات به جای تو
.
رفتی و آشنای تو، بیتو غریب ماند و بس
قلب شکستهاش ولی پاک و نجیب ماند و بس
.
طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستارهها بزن
.
تکیه به شانهام بده، دل به ترانهام بده
راوی آوارگیام، راه به خانهام بده
.
یکسره فتح میشوم، با تو اگر خطر کنم
سایهی عشق میشوم، با تو اگر سفر کنم
.
شبشکن صد آینه با شب من چه میکنی؟
این همه نور داری و صحبت سایه میکنی
.
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع میکنم ولولهای دوباره کن
.
با تو چه فرق میکند زنده و مرده بودنم
کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم
#افشین_یداللهی
حیف که مانده پیش من، خاطرهات به جای تو
.
رفتی و آشنای تو، بیتو غریب ماند و بس
قلب شکستهاش ولی پاک و نجیب ماند و بس
.
طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستارهها بزن
.
تکیه به شانهام بده، دل به ترانهام بده
راوی آوارگیام، راه به خانهام بده
.
یکسره فتح میشوم، با تو اگر خطر کنم
سایهی عشق میشوم، با تو اگر سفر کنم
.
شبشکن صد آینه با شب من چه میکنی؟
این همه نور داری و صحبت سایه میکنی
.
وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن
با تو طلوع میکنم ولولهای دوباره کن
.
با تو چه فرق میکند زنده و مرده بودنم
کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم
#افشین_یداللهی
ققنوس _ سالار عقیلی
@baritonmosighi
"ققنوس"
خواننده: #سالار_عقیلی
شعر: #افشین_یداللهی
آهنگساز: #بابک_زرین
چله به چله عشق را
از غم به شادی می بریم
حق خود از لبخند را
با اشک با خون می خریم
هر جا سکوت کوچه ها
از ترس سنگین تر شود
خواننده: #سالار_عقیلی
شعر: #افشین_یداللهی
آهنگساز: #بابک_زرین
چله به چله عشق را
از غم به شادی می بریم
حق خود از لبخند را
با اشک با خون می خریم
هر جا سکوت کوچه ها
از ترس سنگین تر شود