#فایزا_ماقنی متولد 1964 در
"وهران" #الجزایر به دنیا آمده و در حال حاضر در پاریس زندگی میکند.
فایزا یک هنرمند خود آموز است وبه دنبال یک التقاط زیبایی شناسی، درخصوص فرهنگ و سنت های زادگاهش
و شهر های مدیترانه که به اشغال بسیاری از تمدنها در گذشته شکل گرفته و در آن قومیت های اسپانیایی،یهودی،
عرب،اندلس،عثمانی و فرانسه وجود دارد که در معماری، موسیقی، و شیوهء
زندگی مشهود است.
وی به دنبال نوع خاصی از رومانتیسم بوده است و با الهام از شعر فارسی ،خوشنویسی عربی، لباسها و مدل موی نگاره ها،نمادهای گذشته وجواهرات قبیله ای را با استفاده ازهنر نگارگری( #مینیاتور ) ایرانی درسبک نقاشی خود بکار گرفته است.
نقاشی هایش الهام گرفته از
زنان گردن بلند(زرافه ای) قبایل
برمه و آفریقا در یقه ، که بطور همزمان نمادی از زیبایی و ظلم و ستم است.
و تلاش کرده پرتره هایی از زیبایی و پیچیدگی زنان با غنای لباس ها و با بیانی عجیب و غریب در نگاه چشمانشان، بر روی بومش جستجو کند.
"وهران" #الجزایر به دنیا آمده و در حال حاضر در پاریس زندگی میکند.
فایزا یک هنرمند خود آموز است وبه دنبال یک التقاط زیبایی شناسی، درخصوص فرهنگ و سنت های زادگاهش
و شهر های مدیترانه که به اشغال بسیاری از تمدنها در گذشته شکل گرفته و در آن قومیت های اسپانیایی،یهودی،
عرب،اندلس،عثمانی و فرانسه وجود دارد که در معماری، موسیقی، و شیوهء
زندگی مشهود است.
وی به دنبال نوع خاصی از رومانتیسم بوده است و با الهام از شعر فارسی ،خوشنویسی عربی، لباسها و مدل موی نگاره ها،نمادهای گذشته وجواهرات قبیله ای را با استفاده ازهنر نگارگری( #مینیاتور ) ایرانی درسبک نقاشی خود بکار گرفته است.
نقاشی هایش الهام گرفته از
زنان گردن بلند(زرافه ای) قبایل
برمه و آفریقا در یقه ، که بطور همزمان نمادی از زیبایی و ظلم و ستم است.
و تلاش کرده پرتره هایی از زیبایی و پیچیدگی زنان با غنای لباس ها و با بیانی عجیب و غریب در نگاه چشمانشان، بر روی بومش جستجو کند.
#painting
#فایزا_ماقنی متولد 1964 در
"وهران" #الجزایر به دنیا آمده و در حال حاضر در پاریس زندگی میکند.
فایزا یک هنرمند خود آموز است وبه دنبال یک التقاط زیبایی شناسی، درخصوص فرهنگ و سنت های زادگاهش
و شهر های مدیترانه که به اشغال بسیاری از تمدنها در گذشته شکل گرفته و در آن قومیت های اسپانیایی،یهودی،
عرب،اندلس،عثمانی و فرانسه وجود دارد که در معماری، موسیقی، و شیوهء
زندگی مشهود است.
وی به دنبال نوع خاصی از رومانتیسم بوده است و با الهام از شعر فارسی ،خوشنویسی عربی، لباسها و مدل موی نگاره ها،نمادهای گذشته وجواهرات قبیله ای را با استفاده ازهنر نگارگری( #مینیاتور ) ایرانی درسبک نقاشی خود بکار گرفته است.
نقاشی هایش الهام گرفته از
زنان گردن بلند(زرافه ای) قبایل
برمه و آفریقا در یقه ، که بطور همزمان نمادی از زیبایی و ظلم و ستم است.
و تلاش کرده پرتره هایی از زیبایی و پیچیدگی زنان با غنای لباس ها و با بیانی عجیب و غریب در نگاه چشمانشان، بر روی بومش جستجو کند.
#فایزا_ماقنی متولد 1964 در
"وهران" #الجزایر به دنیا آمده و در حال حاضر در پاریس زندگی میکند.
فایزا یک هنرمند خود آموز است وبه دنبال یک التقاط زیبایی شناسی، درخصوص فرهنگ و سنت های زادگاهش
و شهر های مدیترانه که به اشغال بسیاری از تمدنها در گذشته شکل گرفته و در آن قومیت های اسپانیایی،یهودی،
عرب،اندلس،عثمانی و فرانسه وجود دارد که در معماری، موسیقی، و شیوهء
زندگی مشهود است.
وی به دنبال نوع خاصی از رومانتیسم بوده است و با الهام از شعر فارسی ،خوشنویسی عربی، لباسها و مدل موی نگاره ها،نمادهای گذشته وجواهرات قبیله ای را با استفاده ازهنر نگارگری( #مینیاتور ) ایرانی درسبک نقاشی خود بکار گرفته است.
نقاشی هایش الهام گرفته از
زنان گردن بلند(زرافه ای) قبایل
برمه و آفریقا در یقه ، که بطور همزمان نمادی از زیبایی و ظلم و ستم است.
و تلاش کرده پرتره هایی از زیبایی و پیچیدگی زنان با غنای لباس ها و با بیانی عجیب و غریب در نگاه چشمانشان، بر روی بومش جستجو کند.
اثری از #فایزا ماقنی🌿🌿
مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوشهایم را بگذارید
تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند
چشمانم را گلمیخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکیست بیاویزید
در سینهام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند.
مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بکارید
در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که زیر سایهی درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجرههاست.
#احمدرضا_احمدی
مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوشهایم را بگذارید
تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند
چشمانم را گلمیخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکیست بیاویزید
در سینهام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند.
مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بکارید
در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که زیر سایهی درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجرههاست.
#احمدرضا_احمدی