معرفی عارفان
1.15K subscribers
33K photos
11.9K videos
3.19K files
2.72K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
سرّ من از ناله من دور نيست
ليک چشم و گوش را آن نور نيست



هر چند رازهاي درونی‌ام در ناله‌های من نهفته و از آن جدا نيست و به گوش هر كس می‌رسد، ولی چشم را آن بينايی و گوش را آن شنوايی نيست كه به اسرار نهفته من پی ببرد.

اين بيت شريف سؤال مقدّری را پاسخ داده است.

گويی كه در اينجا كسی می‌گويد:

يا حضرت مولانا اگر به اسرار درون اولياء و عارفان بالله نمی‌توان از طريق معمول راه يافت، پس طريق وصول به مخزن اسرار و معدن انوار آنان كدام است؟

جواب: سرّ درونی من از كلام من دور نيست،
زيرا كلام همچون آينه‌ای اسرار دل را آشكار می‌كند، ولی چشم و گوش عامّگان آن نور معرفت را ندارد كه از كلام اوليا به احوالشان پی برد.

#استاد_فروزانفر گويد:
هر كس را از گفتار و آهنگ سخن می‌توان شناخت، زيرا اعمال و حركات خارجی از احوال نفسانی منبعث می‌شود.

و به عقيده مولانا گفتار و عمل انسان، شاهد و گواه كيفيات روحی اوست و از اين راه می‌توان به ضمير و درون هر كس پی برد ...

اگر چه راز و سرّ درون هر كس در عمل و قول، جلوه‌گر است، آن را به وسيله حواسّ بيرونی ادراك نتوان كرد و طريق شناسايی آن، دل پاك و ضميری است كه از آلايش‌ها مجرد باشد.

#شرح_مثنوی_معنوی
#کریم_زمانی
دیباچه بیت ۷
جانِ شورِ تلخ «۱» ، پیشِ تیغ بَر
جانِ چون دریایِ شیرین را بخر

جان تلخ و شور را قربانی تیغ عشق ربّانی کن و در عوض، جانِ همچون دریای شیرین را بخر. [روح حیوانی را با تیغ عشق ربّانی ذبح کن تا در عوض روح الهی و قدسی به‌دست آوری که همچون دریای شیرین و گواراست «۲».

وَر نمی‌توانی شدن زین آستان
باری از من گوش دار این داستان

اگر نمی‌توانی از این آستانه باشی، یعنی اگر نمی‌توانی جان شور و تلخ را در راه حضرت معشوق نثار کنی، پس به داستانی که اینک نقل آن را آغاز می‌کنم گوش فرا ده. «به حکایت بعدی دقت شود.»

«١» _ جانِ شورِ تلخ: کنایه از جانی که به هویٰ و هوس آلوده است و هنوز به تربیت الهی، پرورش نیافته.
«۲» _ ر.ک. شرح کبیر انقروی، ج ۳، ص ۸۷۸.

#شرح_مثنوی_شریف
#کریم_زمانی
دوزخ است این نفس و، دوزخ اژدهاست
کو به دریاها نگردد کّم و کاست


این نفس اماره، به منزله دوزخ است. و دوزخ، بسان اژدهاست که هر چیز را به کام خویش، اندر می‌کشد، زیرا که لهیب آن با هیچ آیی کاستی نمی‌گیرد. [صوفیه و عرفا منشأ اوصاف نا پسند آدمی را نفس امّاره گویند. چنین برداشتی مستند به قرآن کریم است. دوزخ در نزد مولانا، تجسم احوال و اخلاق ناپسند است. و چون آتش نفس، محسوس نیست پس آنرا با آب های معمولی نتوان تسکین داد. ملاصدرا گوید: مراد از آتش دوزخ، دوری و بُعد از رحمت حق تعالی است.]

#مثنوی_معنوی / شرح #کریم_زمانی