الهی! باز آمدیم با دو دست تهی.
چه باشد اگر مرهمی بر خستگان نهی؟

الهی! گرفتار آن دردم که تو دوای آنی
و در آرزوی آن سوزم که تو سرانجام آنی

الهی!..هر دلشده ای بایاری و غمگساری.ومن بی یار و غریبم.

الهی چراغ دل مریدانی انس جان غریبانی

کریما! آسایش سینه محبانی و نهایت  """



#خواجه_عبدالله_انصاری

الهی! باز آمدیم با دو دست تهی.
چه باشد اگر مرهمی بر خستگان نهی؟

الهی! گرفتار آن دردم که تو دوای آنی
و در آرزوی آن سوزم که تو سرانجام آنی

الهی!..هر دلشده ای بایاری و غمگساری.ومن بی یار و غریبم.

الهی چراغ دل مریدانی انس جان غریبانی

کریما! آسایش سینه محبانی و نهایت  """



#خواجه_عبدالله_انصاری

خــــدایـا،،
حس بـــودنٺ،
زیباترین حس دنیاسٺ،،
تو کــه باشی،
امروز کـه هیـــچ،،
تمـــام لحظه ها را عـشق اسٺ،
یـارب..!
ما مشق غم عـشق تو را خوش ننوشتیم،،
امــا..!
تـو بکـش خط به خطای همه‌ی مـا..

#خواجه_عبدالله_انصاری

به نام خدای همه

درويشی تنگدست به در خانهٔ توانگری رفت
و گفت:
شنيده‌ام مالی در راه خدا نذر کرده‌ای
که به درويشان دهی، من نيز درويشم.

خواجه گفت: من نذر کوران کرده‌ام
تو کور نيستی.

پس درويش تأملي کرد و گفت:
ای خواجه کور حقيقی منم
که درگاه خدای کريم را گذاشته
به در خانهٔ چون تویی به گدایی آمده‌ام.


ای درویش...
از او بخواه که دارد
و می‌خواهد که از او بخواهی،
از او مخواه که
می‌ترسد که از او بخواهی!




نقل از: میراث عرفانیِ
#خواجه_عبدالله_انصاری
تألیف: #دکتر_محمدرضا_شفیعی_کدکنی

‌
الهی!
بودِ من، بر من تاوان است؛
تو یکبار بودِ خود بر من تابان...
الهی!
معصیتِ من، بر من گران است؛
تو رودِ جودِ خود برمن باران...
الهی!
جُرمِ من زیرِ حِلم تو پنهان است،
تو پرده ی عفوِ خود بر من گُستران..

#خواجه_عبدالله_انصاری

الـهی ؛

اگر مستم و اکر دیوانه‌ام از مقیمان همین
خانه‌ام، آشنایی با خود ده که از کائنات بیگانه‌ام

الـهی ؛

بر عجز خود آگاهم و بر بیچارگی خود
گواهم، خواست، خواست توست من چه خواهم.

#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری

الهی ;

نه کلید دارم که در بگشایم
و نه کرم دارم که بر خود بیخشایم
ای یگانه‌ای که در آفرینش مقدسی
چه شود اگر دردم باز پسین مفلسی را
به فریادرسی؟!

#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری

میدان پنجم "ارادتست"

از میدان فتوت میدان ارادت زاید.
"ارادت خواست" است
و مراد در راه بردن
قوله تعالى: "قل كل یعمل علی شاكلته"

جمله ارادت سه است:
اول ارادت دنیایی محض است
و دیگر ارادت آخرت محض
سیم ارادت حق محض
اما ارادت دنیایی محض آنست كه
قوله تعالى: " منكم من یرید الدنیا"
"تریدون عرض الدنیا"
"من كان یرید حرث الدنیا"
"من كان یرید العاجلة"
"من كان یرید الحیوة الدنیا و زینتها"
"ان كنتن تردن الحیوة الدنیا و زینتها"

نشان آن سه چیزست:
یكی در زیارت دنیا بنقصان دین راضی بودن
و دیگر از درویشان مسلمان اعراض كردن
دیگر حاجتهای خود را بمولى بحاجتهای دنیا افگندن
و ارادت آخرت محض آنست كه گفت
قوله تعالى: "من أراد الاخرة"
"من كان یرید حرث الاخرة"
و نشان آن سه چیز سر:
یكی درسلامت دین بنقصان دنیا راضی بودن
و دیگر مؤانست با درویشان داشتن
سیم حاجتهای خود بمولى به آخرت افگندن

و ارادت حق محض آنست كه گفت
قوله تعالى: "انكنتن تردن اللّه و رسوله"
و نشان آن سه چیزست:
اول پای بر هر دو جهان نهادن
و از خلق آزادگشتن
و از خود باز رستن.


#خواجه_عبدالله_انصاری

میدان ششم "قصدست"

از میدان ارادت میدان قصد زاید
صحت قصد و درستی آهنگ
تخم كارست
و بنای آن قوله تعالى:
ومن یخرج من بیته مهاجراالى الله ورسوله
قصد آهنگ حق است كه
بترك هر جه جز ویست گيری
و قصد را سه ركنست:
قصد تن بخدمت
و قصد دل "بمعرفت"
و قصد جان بمحنت
و قصد تن را سه نشانست:
از جهد نیاسودن
و از تنعم بكاستن
و فراغت جستن
و قصد دل را سه نشانست:
"نازك دل" بودن
و از سماع نشكیفتن
و
بمرگ گراییدن.

#خواجه_عبدالله_انصاری

میدان هفتم "صبرست"

از میدان قصد میدان صبر زاید
قوله تعالى:
"و أن تصبروا خير لكم"
و صبر را سه ركنست:
یكی بر بلاء "اصبروا" آنست
و دیگر از معصیت "صابروا" آنست
سیم بر طاعت "ورابطوا" آنست

صبر بر بلا بدوست داری توان
و از سه چیز زاید:
یكتائی دل و علم باریك و نور فراست

و صبر از معصیت بترس توان
و از آن سه چیز زاید:
الهام دلها، و قبول دعا، و نور عصمت

و صبر بر طاعت بامید توان
و از آن سه چیز زاید:
بازداشت بلا ها
و روزی ناببوشیده
وگراییدن با نیكان.


#خواجه_عبدالله_انصاری