معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
به ندای قلب خود گوش کن و هر کجا که تو را می برد دنبالش کن.

بودا بودا است، کریشنا کریشنا است، مسیح مسیح است، محمد محمد است،
و شما خودتان هستید.

آنها از هیچ کس دیگری تقلید کورکورانه نکردند.

از کی تقلید میکنی؟
سعی میکنی کی باشی؟


کاری را انجام دهید که طبیعت شما می خواهد انجام دهد، کاری را انجام دهید که ویژگی های ذاتی شما مشتاق انجام آن هستند.

به قلب خود گوش کن.
این تنها کتاب مقدسی است که من تجویز می کنم.
و با دقت، بسیار آگاهانه گوش کنید و هرگز اشتباه نخواهید کرد..

بنابراین تمام هنر برای بشریت جدید شامل راز گوش دادن به قلب آگاهانه، هوشیارانه و با دقت خواهد بود.
و به هر حال از آن پیروی کنید و به هر کجا که شما را می رساند بروید.
بله، گاهی اوقات شما را در معرض خطرات قرار می دهد - اما پس از آن به یاد داشته باشید، این خطرات برای رسیدن شما مورد نیاز است.

و گاهی اوقات شما را به بیراهه می برد - اما باز هم به یاد داشته باشید که این گمراهی ها بخشی از رشد هستند.


#اشو
معجزه تسلیم

درست مثل دانه ای که در خاک در انتظار باران است تا شکوفا شود، تو هم منتظر خدا باش.
تسلیم کامل دری است که به روی او گشوده میشود.
خود را کاملا به " او " بسپار.
درست مانند قایقی که بر روی رودخانه شناور است...
نباید پارو بزنی، فقط طناب را شل کن.
نباید شنا کنی.
فقط شناور باش.
آنگاه رودخانه خودش تو را به دریا خواهد برد.
دریا بسیار نزدیک است.
اما فقط برای کسانی که شناورند.
نه برای کسانی که شنا میکنند.
از غرق شدن نترس.
زیرا ترس تو را وادار به شنا میکند.
حقیقت آن است که، کسانی که خود را بدون واهمه در خدا غرق میکنند، برای همیشه نجات میابند.
مقصدی را هم برای خودت تعیین مکن.
زیرا کسی که هدف تعیین میکند، شروع میکند به شنا کردن.
همواره به یاد داشته باش:
زمانی که قایق زندگی ات را به جریان اراده الهی بسپاری، به هر جا برسی مقصد همانجاست.
بنابراین:
کسانی که از خدا مقصد میسازند، گمراه میشوند.
هر کجا که "ذهن" از تمامی مقصدها رها میشود،
" خدا در همانجاست."


#اشو
اگر بُتی از خدا وجود داشته باشد، آن بت، عشق است
اما آن بت در میان بتهای سنگی گم شده است.
اگر معبدی از خدا وجود داشته باشد، آن معبد، قلب است. اما معابد گلی و سنگی آن را پوشانده اند
خدا بخاطر بتها و معابد، گم شده است. و دیدار او بخاطر باصطلاح روحانیون که خود را واسطه بین انسانها و خدا میدانند مشکل شده است
و بخاطر آوازهای نیایش و ستایش برای او، شنیدن صدای خود او غیر ممکن شده است
اگر سکوت و عشق به زندگی انسان برگردد، همراه با آن خدا هم به زندگی بشر برخواهد گشت

#اشو
هدیه‌ی بزرگ خداوند به انسان آزادی است. تو را بدون برنامه‌‌ریزی قبلی وانهاده‌‌اند، تو یك نقشه‌ی‌‌ ثابت را حمل نمی‌كنی. تو باید خودت را خلق كنی، تو باید خودآفرین باشی. پس همه‌‌اش بستگی به تو دارد: می‌توانی یك بودا شوی، یك بهاءالدین و یا می‌توانی یك آدلف‌‌هیتلر، یك بنیتو موسولینی شوی. می‌توانی قاتل شوی و یا یك مراقبه‌‌كننده. می‌توانی به خویشتن اجازه دهی كه در معرفت و آگاهی شكوفا شوی، ویا می‌توانی یك آدم‌‌آهنی شوی. ولی یادت باشد، تو مسئول هستی ــ و فقط تو، ونه هیچ‌کس دیگر.
انسان خوشبین كسی است كه هر بامداد كنار پنجره می‌رود و می‌گوید: "‌‌خدایا، صبح بخیر!"
بدبین كسی است كه كنار پنجره می‌رود و می‌گوید"‌‌خدای‌‌من، باز صبح شد؟!"

#اشو
اگر خود را تغيير دهي، تغيير جهان را آغاز كرده اي.
با تغيير تو، بخشي از جهان تغيير كرده است.

#اشو
پرسش از #اشو:مفهوم شما از عصیان و فردِ عصیانگر چیست؟

پاسخ:

تعریف من از عصیانگر بسیار ساده است.
انسانی که همچون یک آدم آهنی توسط شرطی شدگی های گذشته زندگی نمی‌کند.
مذهب، جامعه، فرهنگ، هر چیزی که متعلق به دیروز است، به هیچ وجه در روش زندگی او اخلال نمیکند.
او بطور منفرد زندگی می کند.
پره ای از چرخ نیست.
بلکه یک واحد زنده است.
زندگی او را هیچکس دیگر، جز هوشمندی خودش تعیین نمیکند.
آزادی، همان عطر زندگی اوست؛
نه فقط خودش در آزادی زندگی می کند، بلکه به همه اجازه می دهد در آزادی زندگی کنند.
او به هیچکس اجازه نمی دهد در زندگیش مداخله کند؛
و خودش هم در زندگی هیچکسِ دیگر مداخله نمی کند.
برای او، زندگی چنان مقدس است، و آزادی ارزش نهایی آن است که می تواند همه چیز را فدای آن کند.
اعتبار، آبرو و حتی خود زندگی را....

برای او، آزادی همان چیزی است که مردمان مذهبی در گذشته آن را خداوند می خواندند. آزادی خدای اوست.
انسانها در طول اعصار همچون گوسفند زندگی کرده اند، جزیی از توده،
دنباله روی سنت ها و مجمع ها،
پیروی از کتاب های کهنه و مراسم کهنه، ولی آن روش زندگی، مخالف فردیت انسان بود؛
اگر یک مسیحی باشی نمی توانی یک فرد باشی؛
اگر یک هندو باشی نمی توانی یک فرد باشی،
عصیانگر کسی است که تماماً بر اساس نور خودش زندگی می کند و برای ارزش غایی آزادیِ فردیِ خود، همه چیز را به مخاطره می اندازد.
عصیانگر انسان معاصر است.
توده ها معاصر نیستند.
عصیانگر کسی است که طبق نور خودش زندگی کند و براساس هوشمندی خودش حرکت کند.
او راه خودش را با راه رفتن در آن #خلق می کند و شاهراه توده ها را دنبال نخواهد کرد.
زندگی او خطرناک است.
ولی آن زندگی که خطرناك نباشد،
ابداً زندگی نیست.
او چالش ها ناشناخته را میپذیرد.

#اشو
#روح_عصیانگر
پرسش از #اشو:مفهوم شما از عصیان و فردِ عصیانگر چیست؟

پاسخ:

تعریف من از عصیانگر بسیار ساده است.
انسانی که همچون یک آدم آهنی توسط شرطی شدگی های گذشته زندگی نمی‌کند.
مذهب، جامعه، فرهنگ، هر چیزی که متعلق به دیروز است، به هیچ وجه در روش زندگی او اخلال نمیکند.
او بطور منفرد زندگی می کند.
پره ای از چرخ نیست.
بلکه یک واحد زنده است.
زندگی او را هیچکس دیگر، جز هوشمندی خودش تعیین نمیکند.
آزادی، همان عطر زندگی اوست؛
نه فقط خودش در آزادی زندگی می کند، بلکه به همه اجازه می دهد در آزادی زندگی کنند.
او به هیچکس اجازه نمی دهد در زندگیش مداخله کند؛
و خودش هم در زندگی هیچکسِ دیگر مداخله نمی کند.
برای او، زندگی چنان مقدس است، و آزادی ارزش نهایی آن است که می تواند همه چیز را فدای آن کند.
اعتبار، آبرو و حتی خود زندگی را....

برای او، آزادی همان چیزی است که مردمان مذهبی در گذشته آن را خداوند می خواندند. آزادی خدای اوست.
انسانها در طول اعصار همچون گوسفند زندگی کرده اند، جزیی از توده،
دنباله روی سنت ها و مجمع ها،
پیروی از کتاب های کهنه و مراسم کهنه، ولی آن روش زندگی، مخالف فردیت انسان بود؛
اگر یک مسیحی باشی نمی توانی یک فرد باشی؛
اگر یک هندو باشی نمی توانی یک فرد باشی،
عصیانگر کسی است که تماماً بر اساس نور خودش زندگی می کند و برای ارزش غایی آزادیِ فردیِ خود، همه چیز را به مخاطره می اندازد.
عصیانگر انسان معاصر است.
توده ها معاصر نیستند.
عصیانگر کسی است که طبق نور خودش زندگی کند و براساس هوشمندی خودش حرکت کند.
او راه خودش را با راه رفتن در آن #خلق می کند و شاهراه توده ها را دنبال نخواهد کرد.
زندگی او خطرناک است.
ولی آن زندگی که خطرناك نباشد،
ابداً زندگی نیست.
او چالش ها ناشناخته را میپذیرد.

#اشو
#روح_عصیانگر
فقط یک صدا می‌تواند درون انسان وجود داشته باشد.

درون کسی که از صدای
#من پر شده، صدای عشق وجود ندارد.

و درون کسی که از صدای
#عشق پر شده، صدای" من" وجود ندارد.

عشق و نفس نمیتوانند با هم باشند.

#اشو
برای درک رشد کردن، کافیست به یک درخت نگاه کنی. هنگامی که درخت رشد می‌کند، ریشه‌هایش در عمق پیش می‌روند. اینجا تعادل برقرار است: هر چه درخت بلندتر شود، ریشه‌هایش عمیق‌تر می‌شوند.
رشد کردن یعنی اینکه در عمق وجودت فرو روی، جایی که ریشه‌هایت قرار دارند.

#اشو
زندگی ورای کنترل توست.

می‌توانی از آن لذت ببری
اما نمی‌توانی کنترلش کنی.
می‌توانی آن را زندگی کنیb
اما نمی‌توانی کنترلش کنی.
می‌توانی آن را برقصی
اما نمی‌توانی کنترلش کنی.
آن تو را کنترل می‌کند.

معمولا می‌گوییم من نفس می‌کشم. این درست نیست؛ زندگی ما را نفس می‌کشد.

ما همواره خود را کنشگر می‌انگاریم
و این باعث رنج و آشفتگی ما می‌شود.

#اشو
تنها تجربه معنوی که ارزش معنوی نامیدن دارد، تجربه هیچ بودن، خالی بودن، است؛ آنچه صوفی ها "فنا" می‌نامند، ناپدید شدن ایگو.

این تنها تجربه معنوی است‌.
بقیه چیزها بازی‌های ذهنی هستند.

#اشو
سطح سوم عشق دعا است.
سومین انرژی عشق جهان عبادت است.
وقتی عبادت می ڪنید بگذارید
عبادت تان امری درونی وخود به خودی باشد.

چیزهایی را بگویید ڪه دوست دارید.
با خدا مانند دوستی خردمند صحبت ڪنید
اجازه دهید خداوند به درونتان بیاید.!!

تو آماده پذیرش می شوی و
می گویی:"بیا"
می گویی"منتظرت بودم و اڪنون
خوشحالم ڪه بالاخره آمدی"
همیشه خدا را با شادی بسیار پذیرا باش.

#اشو
سکوت تجربه ای بی‌همتای زندگی است.
زندگی بسیار پر سر و صداست.
در بیرون سر و صداست.
در درون سر و صداست.
و این سر و صداها برای دیوانه کردن هر انسانی کافی‌ست.
آنها همه دنیا را به جنون کشانده اند.

تو باید سر و صدای درونت را خاموش کنی. مهار سر و صدای بیرون از توان ما خارج است و نیازی هم به این کار نیست.
اما می‌توانیم سر و صدای درون را خاموش کنیم. همین که سر و صدای درون فرو نشیند و سکوت حاکم شود، سر و صدای بیرون دیگر مشکلی نخواهد آفرید.

می‌توانی از سر و صدای بیرون لذت ببری. می‌توانی بدون هیچ دردسری با آن بسر بری. شنیدن سکوت درون، تجربه ای یگانه و بی‌همتاست.
هیچ تجربه ای دیگری نمی توان یافت که تا آن اندازه ارزشمند باشد، زیرا از پی این تجربه، دیگر تجارب زندگی می آیند.
سکوت ستون بنیادین معبد دین است.

بدون سکوت، هیچ حقیقت و آزادی و هیچ خدایی وجود نخواهد داشت.
با سکوت، ناگهان چیزهایی که قبلاً وجود نداشتند به وجود می آیند.
چیزهایی که وجود داشتند دیگر وجود نخواهند داشت.
نگاه تو عوض شده
دور نمای تو تغییر یافته است.
سکوت تو را به شناخت ناشناختنی قادر می‌سازد. این یگانگی سکوت است ...

#اشو
گاهی اوقات، فقط هیچ کاری نکن. روی چمن‌ها دراز بکش و آسمان را تماشا کن.

گاهی چشمانت را ببند و فقط دنیای درون را تماشا کن
ـــ

افکار در حرکت هستند؛ شناورند؛ خواسته‌ها می‌آیند و می‌روند. به دنیای رنگین رویاها که در درون جریان دارد نگاه کن. فقط تماشا کن. نگو: “می‌خواهم این افکار را متوقف کنم!”

ــ زیرا باز هم وارد حالت عمل‌گرایی شده‌ای. نگو: “مراقبه می‌کنم: بروید! ای تمام افکار! از من دور شوید!”

ــ زیرا اگر شروع کنی به گفتن این چیزها، باز هم تنش و کاری را شروع کرده‌ای.... فقط تماشا کن.

همین نظاره‌گری، تو را نسبت به درونت آگاه و آگاه‌تر می‌کند. و همچنان که رفته‌رفته شاهد افکار و احساسات و خواسته‌هایت هستی، از قدرت آنها کاسته می‌شود و در نتیجه، آرامش درونی به سطح می‌آید.


#اشو