@fazellan
صنم , ایرج بسطامی
"صنم "
با صدای #ایرج_بسطامی
شعر: #عارف_قزوینی
دیدم صنمی سرو قد
و روی چو ماهی
الهی تو گواهی
خدایا تو پناهی
افکند به رخسار
چو مه زلف سیاهی
گر گویم سروش
نبود سرو خرامان
این قسم شتابان
چون کبک خرامان
ور گویم گل
پیش تو گل همچو گیاهی
الهی تو گواهی
خدایا تو پناهی
این نیست مگر آینۀ لطف الهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
صد بار گدائیش به از منصب شاهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
با صدای #ایرج_بسطامی
شعر: #عارف_قزوینی
دیدم صنمی سرو قد
و روی چو ماهی
الهی تو گواهی
خدایا تو پناهی
افکند به رخسار
چو مه زلف سیاهی
گر گویم سروش
نبود سرو خرامان
این قسم شتابان
چون کبک خرامان
ور گویم گل
پیش تو گل همچو گیاهی
الهی تو گواهی
خدایا تو پناهی
این نیست مگر آینۀ لطف الهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
صد بار گدائیش به از منصب شاهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گدای عشقم و سلطان حسن شاه من است
به حسن نیت عشقم خدا گواه من است
خیال روی تو در هر کجا که خیمه زند
ز بی قراریم آنجا قرارگاه من است
به محفلی که توئی صدهزار تیر نگاه
روانه گشته ولی کارگر نگاه من است
هزار برق نظر خیره سوی روی تو لیک
شعاع روی تو از پرتو نگاه من است
#عارف_قزوینی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر چه پیر مغانم پیاله داد به دست
به عشوه مغبچه ام کرد مست و باده پرست
ز شیخ و خانقه و حور و روضه ام فارغ
مرا که پیر و جوانی چنین میسر هست
ببین بلندی چرخ برین و پستی خاک
نگون شدن چو نخواهی بساز خود را پست
خوشم ز مستی جام فنا به شکر همین
که نیستم ز می عجب و خود پرستی مست
بهر شکست که در زلف دلکش افکندی
هزار دل که درو بسته بود یافت شکست
دلا در آتش می سوز نقش هستی خویش
که هر کسی که نکرد این عمل ز خویش نرست
مده به رند خرابات عهد می ای شیخ
که قسمت این شده از ساقیان عهد الست
بیار باده بی اختیاری ای ساقی
که اختیار درین کارگه به دل نه نشست
وصال بایدت از خویش بگسل ای فانی
که هر که او ز خودی شد جدا باو پیوست
#عارف_قزوینی
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایۀ گل بلبل ازین غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کجرفتاری ای چرخ
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانۀ ویران
یا رب بستان داد فقیران ز امیران
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری (نه آیین داری) ای چرخ!
از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن
غیرت کن و اندیشۀ ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو سینه سپر کن
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری (نه آیین داری) ای چرخ!
از دست عدو نالۀ من از سر درد است
اندیشه هر آن کس کند از مرگ، نه مرد است
جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری (نه آیین داری) ای چرخ!
عارف ز ازل تکیه بر ایام ندادهست
جز جام به کس دست چو خیام ندادهست
دل جز به سر زلف دلارام ندادهست
صد زندگی ننگ به یک نام ندادهست
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری (نه آیین داری) ای چرخ!
#عارف_قزوینی
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایۀ گل بلبل ازین غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کجرفتاری ای چرخ
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانۀ ویران
یا رب بستان داد فقیران ز امیران
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری (نه آیین داری) ای چرخ!
از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن
غیرت کن و اندیشۀ ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو سینه سپر کن
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری (نه آیین داری) ای چرخ!
از دست عدو نالۀ من از سر درد است
اندیشه هر آن کس کند از مرگ، نه مرد است
جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری (نه آیین داری) ای چرخ!
عارف ز ازل تکیه بر ایام ندادهست
جز جام به کس دست چو خیام ندادهست
دل جز به سر زلف دلارام ندادهست
صد زندگی ننگ به یک نام ندادهست
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری (نه آیین داری) ای چرخ!
#عارف_قزوینی
Aaraam E Jaan - M.Shajarian (Nashakiba.com)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از اینکه دلبر دمی به فکر ما نباشد….
#عارف_قزوینی
#استادمحمدرضا_شجریان
.
از اینکه دلبر دمی به فکر ما نباشد….
#عارف_قزوینی
#استادمحمدرضا_شجریان
.
به نام آنکه در شأنش کتاب است
چراغ راه دینش آفتاب است
مهین دستور دربار خدایی
شرفبخش نژاد آریایی
دو تا گردیده چرخ پیر را پشت
پی پوزش به پیش نام زردشت
به زیر سایهٔ نامش توانی
رسید از نو به دور باستانی
ز هاتف بشنود هرکس پیامش
چو عارف جان کُنَد قربانِ نامش
شفق چون سر زند هر بامدادش
پی تعظیم خور شادم به یادش
چو من گر دوست داری کشور خویش
ستایش بایدت پیغمبر خویش
#عارف_قزوینی
#زادروز_زرتشت_پیامبر
بیرونی در البلاغه نوشته است: ۶ فروردین ، نوروز بزرگ است . و نزد ایرانیان جشن بزرگ میباشد . گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید. زرتشتیان می گویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند. کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین سعادت قسمت میکنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز، روز امید میگویند.
چراغ راه دینش آفتاب است
مهین دستور دربار خدایی
شرفبخش نژاد آریایی
دو تا گردیده چرخ پیر را پشت
پی پوزش به پیش نام زردشت
به زیر سایهٔ نامش توانی
رسید از نو به دور باستانی
ز هاتف بشنود هرکس پیامش
چو عارف جان کُنَد قربانِ نامش
شفق چون سر زند هر بامدادش
پی تعظیم خور شادم به یادش
چو من گر دوست داری کشور خویش
ستایش بایدت پیغمبر خویش
#عارف_قزوینی
#زادروز_زرتشت_پیامبر
بیرونی در البلاغه نوشته است: ۶ فروردین ، نوروز بزرگ است . و نزد ایرانیان جشن بزرگ میباشد . گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید. زرتشتیان می گویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند. کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین سعادت قسمت میکنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز، روز امید میگویند.
.
زمان عیش و طرب در
خمار میگذرد
به هوش باش که می در
قدح نمیماند
#عارف قزوینی
"همه دارایی شما"
" اکنون ولحظه حال است. "
زمان عیش و طرب در
خمار میگذرد
به هوش باش که می در
قدح نمیماند
#عارف قزوینی
"همه دارایی شما"
" اکنون ولحظه حال است. "
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از اینکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
#عارف_قزوینی
#محمدرضا_شجریان
از اینکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
#عارف_قزوینی
#محمدرضا_شجریان