"مادرم در آخرین روزهای زندگی"
خسته، وامانده، بی امید، خموش
هیچ عضوی نمانده در فرمان
دست لرزان و پای لغزنده
همه تن درد و درد، بی درمان
میکشد بار تن که مویی نیست
همچو موری که برکشد کوهی
سینه مالان برد بسوی خدا
بار هفتاد ساله اندوهی
محو، اندوهبار، شادی سوز
آفتاب غروب روز خزان
سرد، غمناک، بی رمق، مبهوت
لب حیرت ز گشت چرخ گزان
شانه هایش که بار عمر کشید
میکشد سخت بار پیرهنش
دست اندازه سنج راهنماش
گم کند هر زمان ره دهنش
خامشی، خامشی، سکوت، سکوت
نه به لب قصه ای نه لبخندی
بهت، اندیشه، انتظار خروج
لحظه ها چندی از پس چندی
#مهدی_حمیدی_شیرازی
#زادروز
خسته، وامانده، بی امید، خموش
هیچ عضوی نمانده در فرمان
دست لرزان و پای لغزنده
همه تن درد و درد، بی درمان
میکشد بار تن که مویی نیست
همچو موری که برکشد کوهی
سینه مالان برد بسوی خدا
بار هفتاد ساله اندوهی
محو، اندوهبار، شادی سوز
آفتاب غروب روز خزان
سرد، غمناک، بی رمق، مبهوت
لب حیرت ز گشت چرخ گزان
شانه هایش که بار عمر کشید
میکشد سخت بار پیرهنش
دست اندازه سنج راهنماش
گم کند هر زمان ره دهنش
خامشی، خامشی، سکوت، سکوت
نه به لب قصه ای نه لبخندی
بهت، اندیشه، انتظار خروج
لحظه ها چندی از پس چندی
#مهدی_حمیدی_شیرازی
#زادروز
#غزلی_از_بانو_سیمین_بهبهانی
#زادروز
تشنه میمیرم که در این دشت، آبی نیست نیست
وین همه موج بلورین، جز سرابی نیست نیست
خندۀ این صورتک ها گریه را پنهانگر است
این همه شادی بجز نقش نقابی نیست نیست
هرچه میبینم سیاهی در سیاهی - کوه کوه -
در پس این تیرگی ها، آفتابی نیست نیست
قاریان، آیات خوان، در حسرت حلوا و نان!
مرده خواران را دعای مستجابی نیست نیست
پای سنگین زمان بر سینۀ من مانده سخت
عقربک ها را، به پیمودن، شتابی نیست نیست
آهوانِ سُمطلایی را بگو کاین دشت را:
از چمن ها مخمل بیدار و خوابی نیست نیست
چشمِ لعلیرنگ خرگوشان این کهسار را
دیگر از بیم پلنگان، تاب خوابی نیست نیست
در سرِ سودافروش ما، خماری هست هست
بر لب بیناز و نوش ما، شرابی نیست نیست
بس که بر صحرا ز ابر تیره میبارد تگرگ
بر چراغ لالهها دیگر حبابی نیست نیست
آه سیمین! بازگشتِ ناله پاسخگوی توست
همزبان کوه را، جز این جوابی نیست نیست!
#زادروز
تشنه میمیرم که در این دشت، آبی نیست نیست
وین همه موج بلورین، جز سرابی نیست نیست
خندۀ این صورتک ها گریه را پنهانگر است
این همه شادی بجز نقش نقابی نیست نیست
هرچه میبینم سیاهی در سیاهی - کوه کوه -
در پس این تیرگی ها، آفتابی نیست نیست
قاریان، آیات خوان، در حسرت حلوا و نان!
مرده خواران را دعای مستجابی نیست نیست
پای سنگین زمان بر سینۀ من مانده سخت
عقربک ها را، به پیمودن، شتابی نیست نیست
آهوانِ سُمطلایی را بگو کاین دشت را:
از چمن ها مخمل بیدار و خوابی نیست نیست
چشمِ لعلیرنگ خرگوشان این کهسار را
دیگر از بیم پلنگان، تاب خوابی نیست نیست
در سرِ سودافروش ما، خماری هست هست
بر لب بیناز و نوش ما، شرابی نیست نیست
بس که بر صحرا ز ابر تیره میبارد تگرگ
بر چراغ لالهها دیگر حبابی نیست نیست
آه سیمین! بازگشتِ ناله پاسخگوی توست
همزبان کوه را، جز این جوابی نیست نیست!
امروز حس میکنم چیزی به زندگی بدهکار نیستم؛ چرا که بهترین و سختترین لحظات را لحظه به لحظه و به تمامی زندگی کردهام.
زندگی درد را به من شناساند عشق را به من آموخت، شور و شیدایی خلاقیت را به من داد. و به من باوراند که سهم انسان از خوشبختی به اندازهٔ عشقی است که ایثار میکند.
📕 در فاصله دونقطه
#ایران_درودی
#زادروز_ایران_درودی... درّودی
(متولد ۱۱ شهریور ۱۳۱۵، دررود، نیشابور)
نقاش، نویسنده و کارگردان ایرانی
زندگی درد را به من شناساند عشق را به من آموخت، شور و شیدایی خلاقیت را به من داد. و به من باوراند که سهم انسان از خوشبختی به اندازهٔ عشقی است که ایثار میکند.
📕 در فاصله دونقطه
#ایران_درودی
#زادروز_ایران_درودی... درّودی
(متولد ۱۱ شهریور ۱۳۱۵، دررود، نیشابور)
نقاش، نویسنده و کارگردان ایرانی
Hesse Khoobie
Shadmehr Aghili
حس خوبیه... #شادمهر_عقیلی ♡
#زادروز_شادمهر_عقیلی
(زادهٔ ۷ بهمن ۱۳۵۱ تهران)
خواننده، آهنگساز، تنظیمکننده، نوازنده و ترانهسرا
#زادروز_شادمهر_عقیلی
(زادهٔ ۷ بهمن ۱۳۵۱ تهران)
خواننده، آهنگساز، تنظیمکننده، نوازنده و ترانهسرا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ترانههای فیلم "طوفان برفراز پترا"
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی
#فاروق_عجرمه محصول سال ۱۳۴۷ و با نقش آفرینی #پوران و #فردین
۱۵ بهمن #زادروز
زنده یاد بانو #پوران
#خواننده و #بازیگر خاطره ساز سالهای قدیمی...
و #زادروز سلطان سینمای قدیم ایران
زنده یاد #فردین عزیز...
#یادشان_گرامی🌹
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی
#فاروق_عجرمه محصول سال ۱۳۴۷ و با نقش آفرینی #پوران و #فردین
۱۵ بهمن #زادروز
زنده یاد بانو #پوران
#خواننده و #بازیگر خاطره ساز سالهای قدیمی...
و #زادروز سلطان سینمای قدیم ایران
زنده یاد #فردین عزیز...
#یادشان_گرامی🌹
زیباتر از جهان امید، ای دوست
در عالم وجود، جهانی نیست
هر عرصه را بهار و خزانی هست
در عرصهٔ امید، خزانی نیست
صدبار زهر یأس مرا میکشت
گر پادزهر من نشدی امّید
در تیرگیّ ِ رنج، رهم بنْمود
_ بس شام تیره _ تابش این خورشید
تا آن زمان که شهپر بومِ مرگ
بر جایگاه من فکنَد سایه
در کارزار زندگیام بادا
از جادوی امید، بسی مایه
#احسان_طبری
#زادروز
(#۱۹بهمن_۱۲۹۵، ساری - ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸، تهران)
نویسنده، شاعر، نظریهپرداز
در عالم وجود، جهانی نیست
هر عرصه را بهار و خزانی هست
در عرصهٔ امید، خزانی نیست
صدبار زهر یأس مرا میکشت
گر پادزهر من نشدی امّید
در تیرگیّ ِ رنج، رهم بنْمود
_ بس شام تیره _ تابش این خورشید
تا آن زمان که شهپر بومِ مرگ
بر جایگاه من فکنَد سایه
در کارزار زندگیام بادا
از جادوی امید، بسی مایه
#احسان_طبری
#زادروز
(#۱۹بهمن_۱۲۹۵، ساری - ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸، تهران)
نویسنده، شاعر، نظریهپرداز
بیست و هشتم بهمنماه،
#زادروز صادق هدایت
برف هفت سالگی را بخاطر صدای پدر دوست داشتم : پاشو ببین چه برفی اومده...
برف ده سالگی را بخاطر آدم برفی هایش...
برف چهارده سالگی را بخاطر اخبار و تعطیلی هایش...
برف هجده سالگی را درست یادم نیست ، در میان افکار یخ زده بود...!
برف بیست سالگی قدم زدنهای عاشقانه و رد پاهایم...
برف بیست و پنج سالگی به بعد فقط سرد بود و سرد بود و سرد...!
#صادق_هدایت
#زادروز صادق هدایت
برف هفت سالگی را بخاطر صدای پدر دوست داشتم : پاشو ببین چه برفی اومده...
برف ده سالگی را بخاطر آدم برفی هایش...
برف چهارده سالگی را بخاطر اخبار و تعطیلی هایش...
برف هجده سالگی را درست یادم نیست ، در میان افکار یخ زده بود...!
برف بیست سالگی قدم زدنهای عاشقانه و رد پاهایم...
برف بیست و پنج سالگی به بعد فقط سرد بود و سرد بود و سرد...!
#صادق_هدایت
Ghesseh Eshgh
Elaheh
«قصه عشق»
#الهه
شعر #کریم_فکور
آهنگ : #فرانسیس_لی
تنظیم #واروژان
#زادروز
#کریم_فکور (۵ اسفند ۱۳۰۴ - ۷ شهریور ۱۳۷۵)
#الهه
شعر #کریم_فکور
آهنگ : #فرانسیس_لی
تنظیم #واروژان
#زادروز
#کریم_فکور (۵ اسفند ۱۳۰۴ - ۷ شهریور ۱۳۷۵)
بارون
محسن نامجو
بارون
شعر: #مهدى_اخوان_ثالث
اجرا: #محسن_نامجو
سه تار: #امير_نوژن
آلبوم از پوست نارنگی مدد
#زمزمه_شب
#زادروز
#محسن_نامجو
(زادهٔ ۱۴ اسفند ۱۳۵۴ در تربتجام)
شعر: #مهدى_اخوان_ثالث
اجرا: #محسن_نامجو
سه تار: #امير_نوژن
آلبوم از پوست نارنگی مدد
#زمزمه_شب
#زادروز
#محسن_نامجو
(زادهٔ ۱۴ اسفند ۱۳۵۴ در تربتجام)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زلفای قجری رَ درهم و بشکسته مکن واز
درهای سلامت رَ به روم بسته مکن واز
گر ما رَ مِخِی ها نِمِخِی نه دو کلیمه
اینبار مو رَ مثل همه بار خسته مکن واز
آهنگساز : زنده یاد #پرویز_مشکاتیان
(#زادروز ، یادشان گرامی🕊)
آواز : استاد جان محمدرضا_شجریان
درهای سلامت رَ به روم بسته مکن واز
گر ما رَ مِخِی ها نِمِخِی نه دو کلیمه
اینبار مو رَ مثل همه بار خسته مکن واز
آهنگساز : زنده یاد #پرویز_مشکاتیان
(#زادروز ، یادشان گرامی🕊)
آواز : استاد جان محمدرضا_شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهای خبردار
(کوچههای شهر)
آواز: #همایون_شجریان
آهنگ: #سهراب_پورناظری
شعر: استاد #حسین_منزوی
آهای خبردار
مستی یا هوشیار
خوابی یا بیدار
تو شب سیاه
تو شب تاریک
از چپ و از راست
از دور و نزدیک
یه نفر داره
جار میزنه جار
آهای غمی که مثل یه بختک
رو سینه ی من شده ای آوار
از گلوی من دستاتو بردار
کوچه های شهر پر ولگرده
دل پر درده
شهر پر مرد و
پر نامرده....
اول مهر خجسته #زادروز غزلسرای نامی ایران
استاد #حسین_منزوی
(کوچههای شهر)
آواز: #همایون_شجریان
آهنگ: #سهراب_پورناظری
شعر: استاد #حسین_منزوی
آهای خبردار
مستی یا هوشیار
خوابی یا بیدار
تو شب سیاه
تو شب تاریک
از چپ و از راست
از دور و نزدیک
یه نفر داره
جار میزنه جار
آهای غمی که مثل یه بختک
رو سینه ی من شده ای آوار
از گلوی من دستاتو بردار
کوچه های شهر پر ولگرده
دل پر درده
شهر پر مرد و
پر نامرده....
اول مهر خجسته #زادروز غزلسرای نامی ایران
استاد #حسین_منزوی
یک نفس با ما نشستی...
باصدای: ایرج بسطامی
شعر از: علی آذرشاهی
آهنگساز: حسین پیرنیا
#۱آذر / #زادروز_ایرج_بسطامی
باصدای: ایرج بسطامی
شعر از: علی آذرشاهی
آهنگساز: حسین پیرنیا
#۱آذر / #زادروز_ایرج_بسطامی
به نام آنکه در شأنش کتاب است
چراغ راه دینش آفتاب است
مهین دستور دربار خدایی
شرفبخش نژاد آریایی
دو تا گردیده چرخ پیر را پشت
پی پوزش به پیش نام زردشت
به زیر سایهٔ نامش توانی
رسید از نو به دور باستانی
ز هاتف بشنود هرکس پیامش
چو عارف جان کُنَد قربانِ نامش
شفق چون سر زند هر بامدادش
پی تعظیم خور شادم به یادش
چو من گر دوست داری کشور خویش
ستایش بایدت پیغمبر خویش
#عارف_قزوینی
#زادروز_زرتشت_پیامبر
بیرونی در البلاغه نوشته است: ۶ فروردین ، نوروز بزرگ است . و نزد ایرانیان جشن بزرگ میباشد . گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید. زرتشتیان می گویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند. کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین سعادت قسمت میکنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز، روز امید میگویند.
چراغ راه دینش آفتاب است
مهین دستور دربار خدایی
شرفبخش نژاد آریایی
دو تا گردیده چرخ پیر را پشت
پی پوزش به پیش نام زردشت
به زیر سایهٔ نامش توانی
رسید از نو به دور باستانی
ز هاتف بشنود هرکس پیامش
چو عارف جان کُنَد قربانِ نامش
شفق چون سر زند هر بامدادش
پی تعظیم خور شادم به یادش
چو من گر دوست داری کشور خویش
ستایش بایدت پیغمبر خویش
#عارف_قزوینی
#زادروز_زرتشت_پیامبر
بیرونی در البلاغه نوشته است: ۶ فروردین ، نوروز بزرگ است . و نزد ایرانیان جشن بزرگ میباشد . گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید. زرتشتیان می گویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند. کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین سعادت قسمت میکنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز، روز امید میگویند.
معماری یعنی تلاش برای ساختن دنیایی که تا اندازهای هر چند کوچک شبیه به رویاهای ماست.
اندیشهات برای ساختن توانا باد...
امروز سوم اردیبهشت ماه، #زادروز_شیخ_بهایی و #روز_معمار_مبارک
اندیشهات برای ساختن توانا باد...
امروز سوم اردیبهشت ماه، #زادروز_شیخ_بهایی و #روز_معمار_مبارک