معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
کانال تلگرامی smsu43@
الهه - نامه رسان
«نامه رسان»

خواننده: #الهه
آهنگساز: #جواد_لشگری
ترانه سرا: #کریم_فکور

کانال بزم موسیقی

کس ندارد خبر از راز نهان من و تو
تا بود باد صبا نامه رسان من و تو
گر چه شد عشق ما آرام جان من و تو
می‌زند شعله ها بر آشیان من و تو
صحبت عشق و محبت شب و روز باشد میان من و تو،ورد زبان من و تو
زندگی اخر شود در سایه بخت جوان من و تو
یک دم از آن من و تو
من به کنج قفسی جویمت هر نفسی
جان رسد بر لب اگر چون به دادم نرسی
کی به غیر تو باشدم کسی،در رهت بلا دیده ام بسی
ز جهان تو را می‌خواهم من،ز تو هم وفا می‌خواهم من
آرد پیک سحر بر من از تو خبر
تا رسد از راه نامه رسانم،نام تو باشد ورد زبانم
مولانا می‌گوید وقتی که انسان عاشق خدا شود، بحث جبر و اختیار هم پایان می‌گیرد. چون عاشق با جذبهٔ عشق، اختیار خود را در خواستهٔ حضرت معشوق مستهلک می‌کند و وجود جزئی خود را به هستیِ مطلق وصل می‌گرداند و از این اتحاد به اختیار مطلق می‌رسد. چون اختیار نسبی و نیم بند خود را به اختیار مطلق حق پیوند می‌زند و با آن اختیار بیکران همسو می‌شود.
و بدین سان است دعای بندهٔ عاشق:

کِای خداوندِ کریم و بردبار
دِه امانم زین دو شاخهٔ اختیار

جذبِ یک راهه، صراط المستقیم
بِه ز دو راههٔ مردد ای کریم

زین دو ره، گرچه همه مقصد تویی
لیک خود جان کندن آمد این دویی

زین دو ره گرچه به جز عزمِ تو نیست
لیک هرگز رزم، چون بزمِ تو نیست
(دفتر ششم ۲۰۶-۲۰۳)


#کریم_زمانی/ شرح فیه مافیه
توصیف "انسان کامل" از زبان مولانا:

کو یکی مرغی، ضعیفی بی گناه واندرون او، سلیمان با سپاه؟

کجاست آن پرنده ای که جسما" ناتوان است و مرتکب معاصی هم نمی شود؟ در کالبد ضعیف او، سلیمان  حقیقت با همۀ سپاهیانش جای گرفته است. [این بیت وصف انسان کامل است. "مرغ ضعیف" و در عین حال "بی گناه" تمثیل انسان کامل است. چراکه، بلحاظ جسمانی، ضعیف و ناچیز است و در چشم ظاهربینان حقیر می آید. اما، بلحاظ روحی، بسیار نیرومند و والامقام است. انسان کامل مرتکب گناه نمی شود و همیشه  مغلوب و مقهور تصرّفات الهی ست. به این ترتیب است که حقیقت با اقسام تجلّیاتش در دل او جای می    گیرد.]

چون بنالد زار، بی شُکر و گله
افتد اندر هفت گردون، غلغله

همین که آن پرندۀ به ظاهر حقیر و کوچک (انسان کامل) به ناله و نیایش پردازد، نه از روی سپاس و نه از روی شکایت، در هفت آسمان غلغله برپا می شود. [دعای انسان کامل، قاطع و مؤثر است. چراکه او به قضا (حکم الهی) رضا و تن درداده است. نه هنگام بلا گله می کند و نه همچون معامله گران، تنها هنگام خوشی و نعمت، شکر می کند. پس محرّک او در دعا، نه جلب منفعت است و نه دفع زیان، زیرا او عاشق نعمت دهنده است نه نعمت. برخلاف آنان که خدا را فقط برای جلب سود و دفع ضرر می خواهند (نگاه کنید به انواع و اقسام نذر و نیازها و سفره ها و ولیمه ها که برای حاجات دنیوی صورت می گیرند!!!)].

هر دَمَش صد نامه، صد پیک از خدا
یاربی زو، شصت لبّیک از خدا

دمادم از جانب خداوند برای او صد نامه و صد پیک می رسد. او یک "یا ربّی" می گوید و در عوض از جانب خداوند شصت بار "لبّیگ" به او می رسد.

صورتش بر خاک و جان بر لامکان
لامکانی فوق وهم سالکان

کالبد جسمانی آن عاشق عارف، روی زمین خاکی ست، درحالی که روحش به عالم غیب متصل است. همان عالم غیبی که از وهم و گمان سالکان مبتدی، برتر و بالاتر است. [برخی ساده اندیشان تصور می کنند که  "لامکان" هم بالاخره برای خود مکانی ست. حال آنکه لامکان عبارتست از عالم الهی یا عالم غیب که برتر از مکان است. مولانا توضیح می دهد که: مقصود از لامکان اینست که خداوند برتر از هر مکان است و در عین حال هیچ مکانی هم از او خالی نیست.

بل مکان و لامکان، در حکم او
همچو در حکمِ بهشتی، چارجو

بلکه مکان و لامکان تحت فرمان او قرار دارد. همچنان که چهار رود جاری در بهشت کاملا" تحت تصرف و فرمان اولیاء الله قرار دارد. (چارجو = چهار جوی آب = چهار نحر جاری در بهشت که وصف آن در قسمتی از آیۀ 15 سورۀ محمد آمده است).

مثنوی، دفتر اول، قصه طوطی و بازرگان
منبع: شرح کامل مثنوی معنوی

استاد #کریم_زمانی
عشق‏ آفرین و فتنه ‏گر و نازپرورى
از هر كسى كه فكر كنى دل رباترى
خوبان بى‏ شمار در این شهر دیده ‏ام
اما تو نازنین بخدا چیز دیگرى
شیرین چو خاطرات دل ‏انگیز عاشقان
هر فتنه همچو باده و خندان چو ساغرى
اما هزار حیف كه با این جمال و حسن
عاشق فریب و حادثه جوى و فسونگرى
بگسست قید عالم و رام تو شد فكور
محبوب من، تو با همه عالم برابرى

#کریم_فکور
دختر ترکمن
رامش و رامین
«دختر ترکمن»
دوآوایی

#رامش و #رامین
ترانه #کریم_فکور
آهنگ #عطاالله_خرم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اسماالله
#کریم

کریم کسی است که چون دست یافت، گذشت کند ،چون وعده داد وفا کند ، چون ببخشد افزون از نهایت چشمداشت بدهد و باک ندارد که چقدر و به چه کس بخشیده و اگر حاجت به غیر او برده شود خشنود نگردد و چون به او جفا شود گله و سرزنش را به نهایت نرساند و کسی را که به او پناه آورده تباه نسازد و او را از آوردن اسباب و میانجی گران بی نیاز سازد.
پس هر که این صفات بدون تکلف برای او فراهم گردد کریم مطلق می باشد و او تنها خداست . گاهی بنده اندک اندک به کسب آن نائل میشود ولی تنها در برخی امور و با نوعی تکلف ؛ از همین رو گاهی به کرم متصف میشود .

#علم_الیقین
#فیض_کاشانی


شرح می‌خواهد بیان این سخن
لیک می‌ترسم از اَفهامِ کهن


بیان سخن من نیازمند به شرح است ولی می‌ترسم که فهم‌های کهنه و فرسوده و ناتوان راز و اسرار سخن مرا درک نکنند و بر اوهام بی‌معنی و خیالات بی اساس ره پویند.


فهم‌های کهنه‌ی کوته‌نظر
صد خیالِ بد در آرَد در فِکَر


درک‌های کهنه و فرسوده‌ی کوتاه‌نظران، برای افکار و اندیشه‌های دیگران، صدها خیال بد و ناروا پدید می‌آورد.


#شرح_مثنوی_مولانا
#کریم_زمانی


پرتو حق است آن، معشوق نیست
خالق است آن، گوئیا مخلوق نیست

زن در واقع معشوق مرد نیست بلکه پرتوی است از جمال حضرت حق تعالی. او جلوه‌ای است از خالق در کِسوَت مخلوق.

نجم رازی گوید: آدم چون در جمالِ حوا
نگریست. پرتو جمال حق دید بر مشاهده‌ی حوا ظاهر شده که كُلُّ جَمِيلٍ مِنْ جَمَالِ اللهِ.
مولانا در این ابیات نظر درخشان خود را در مورد زن اظهار کرده است. در مثنوی ابیاتی در مذمت زن نیز دیده می‌شود، اما به یقین توان گفت که آن ابیات عقیده‌ی شخصی مولانا نیست بل او دید عرفیِ زمانه‌ی خود را در بارۀ زن منعکس کرده است چنانکه زندگی شخصی او نشان می‌دهد که سلوکش با زنان بسیار محترمانه و محبت‌آمیز بوده است.
مولانا در این ابیات اهمیت زن را در صفت مهرآمیز و عاطفی او می‌داند که ترجمان صفت رحمت الهی است نه جنبه‌های جسمی و جنسیِ او. اگر مردی جنبه‌های عاطفی و احساسات لطیف زنان را درک کند قطعاً از آن طریق به حق و حقیقت راه پیدا کند چنانکه ابن‌عربی نیز در فَصّ بیست و هفتم از كتاب فصوص‌الحکم (فصّ محمدی) زن را والاترین مظهر خدا می‌داند و وصلت با او را همطراز با اتحاد عاشقانه با خدا می‌شمرد. او می‌گوید زن برای عارف، کامل‌ترین مظهر تجلّی خلاقیت خداوند است: فَشُهُودُ الْحَقِّ فِي النِّسَاءِ أَعْظَمُ الشُّهُودِ وَأَكْمَلُهُ.
براساس نظر ابن‌عربی که بسیاری از شارحان مثنوی بدان استناد جسته‌اند مرد فقط جنبه‌ی فاعلی دارد. بدان سبب که مرد زن را باردار می‌کند. اما زن هم جنبه‌ی فعل پذیری (انفعالی) دارد و هم جنبۀ فاعلی از آنرو که هم از مرد، نطفه می‌پذیرد و هم نطفه را می‌پرورد و آنرا به انسان کامل مبدل می‌کند.
به هر حال این نـظر مشعشع مولانا درباره‌ی زن، آن هم در قرون وسطی بس اعجاب‌انگیز است!


#شرح_مثنوی_مولانا
#کریم_زمانی
فریاد...هایده
@Serre_Eshgh
"فریاد"
آواز: بانو
#هایده
ترانه‌سرا:
#کریم_فکور
آهنگ و تنظیم: استاد
#انوشیروان_روحانی

امیدم را مگیر از من خدایا
دل تنگ مرا مشکن خدایا...
Ghesseh Eshgh
Elaheh
«قصه عشق»
#الهه
شعر #کریم_فکور
آهنگ : #فرانسیس_لی
تنظیم #واروژان


#زادروز
#کریم_فکور (۵ اسفند ۱۳۰۴ - ۷ شهریور ۱۳۷۵)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

امشب در سر شوری دارم...
امشب در دل نوری دارم...

باز امشب در اوج آسمانم...
راضی باشد در ستارگانم...
#کریم_فکور


#شبتون_بخیر

مُرغِ فِتْنه‌یْ دانه بر بام است او
پَر گُشاده بَستهٔ دام است او

برای مثال، پرنده‌ای که مفتونِ دانه شده هرچند او روی بام است و ظاهراً بال و پری آزاد و گشاده دارد و هنوز اسیر نشده است، اما برحسب واقع اسیر دام است. (زیرا میل به خوردنِ دانه در او قوی و استوار است و همین وابستگی به دانه او را اسیر نموده است.)


چون به دانه داد او دل را به جان
ناگرفته مَر وِرا بِگْرفته دان

از آنرو که او از روی میل و علاقه دل به دانه داده است اگر اسیر هم نشده باشد تو باید او را اسیر بحساب آوری.


آن نَظَرها که به دانه می‌کُند
آن گِرِه دان کو به پا بَرمی‌زَنَد

هر نگاهی را که آن پرنده‌ی بینوا از روی میل و علاقه به دانه می‌اندازد، گرهی بدان که او بر پای خود می‌زند.


دانه گَوید گر تو می‌دُزدی نَظَر
من هَمی‌دُزدم زِ تو صَبر و مَقَر

دانه با زبان حال به آن پرنده می‌گوید اگرچه تو ظاهراً نگاهت را از من می‌دزدی و چنین وانمود می‌کنی که به من نگاه نمی‌کنی اما بدان که سرانجام من از تو صبر و قرار را خواهم ربود.


چون کَشیدَت آن نَظَر اَنْدر پِی‌اَم
پَس بِدانی کَزْ تو من غافِل نی‌اَم

وقتی که آن نگاه علاقمندانه‌ی تو، تو را به دنبال من کشید، درخواهی یافت که من از تو غافل نیستم.


#شرح_مثنوی_مولانا
#کریم_زمانی
دفتر چهارم
من به هر جمعيتی نالان شدم
جفت بد حالان و خوش ‌حالان شدم



من برای اينكه همدم و همرازی پيدا كنم و درد فراق را با او در ميان بگذارم در ميان هر جمعيتی حاضر شدم و ناله‌ها كردم.

هم با آنان كه حالی نازل دارند حشر و نشر كردم و هم با آنان كه حالی عالی دارند.
بد حال به معنی بيمار و تبه‌روز و غمگين است.
و مجازاً به كسی اطلاق شود كه حالات قلبی‌اش نازل باشد.

اما خوش‌حال به معنی شادمان و نيك‌بخت است.
و مجازاً به كسی گفته شود كه حالات قلبی‌اش عالی و شكوهمند باشد.

اكبر‌آبادی گويد:
مراد از «جمعيت»، مجلس است. مستمعان دو قسم‌اند: خوش‌حال و بدحال.

«خوش‌حال» آن كسی است كه با استماع نغمه، در معرفت و حضور به روی اوگشوده گردد.

و «بدحال» كسی است كه فسق و فجور در باطنش پيدا شود و يا محبت مال و جاه در طبيعت او هويدا گردد.

حكيم سبزواری معتقد است كه چون انسان كامل مظهر جميع اسماء و صفات الهی است و صفت قهر و لطف را توأمان دارد، پس با همگان اعم از صالح و طالح معاشرت كند.

#شرح_مثنوی_معنوی
#کریم_زمانی
دیباچه بیت ۵
کانال تلگرامیsmsu43@
پروین - امشب کجایی
"امشب کجایی"
با صدای بانو #پروین
شعر : #کریم_فکور

این شبا قول و قرار
نو بهاران یادم آمد
آن نشاط و آن گفتگوی
زیر باران یادم آمد
بی‌وفا، بالا بلا ، دیر آشنا
امشب کجایی
فتنه گر با ناز خود کشتی مرا
امشب کجایی
ترسم امشب تا سحرگه
هستی ام بر پا نباشد
عمر کوته را مجال امشب و فردا نباشد من ز عهد تازه بستن توبه کردم
بعد از این از دل شکستن توبه کردم
امشب از اشک چو باران
خانه ی دل گشته ویران
معرفی عارفان
قطعه الهه ناز   «غلامحسین بنان» هر آنچه که درباره «الههٔ ناز» یکی از قطعات ماندگار تاریخ موسیقی ایران باید بدانید: «الههٔ ناز» نام یک تصنیف یا ترانهٔ اجرا شده توسط غلامحسین# بنان است، که نخستین بار در سال ۱۳۳۳ خورشیدی از رادیو ایران پخش شد و نزد توده‌های…
ویژگی‌های این ترانه:

اکبر# محسنی در سال ۱۳۳۳ خورشیدی، و پس از ساخت این آهنگ، سفارش شعر آن را به کریم فکور داد.
چراکه تنها دختر او موسوم به (ناناز) به تازگی در همان سال بدنیا آمد و وی قصد داشت ترانه‌ای که در آن بر کلمه «ناز» تاکید شده باشد را، به دخترش تقدیم نماید.

#کریم فکور برای شعر این ترانه از سروده‌ای غمگین و عاشقانه بهره برد. البته مضمون و ظاهر این شعر چندان قوی نبود و پیام آن نیز پیامی بسیار ساده و پیش پاافتاده به نظر می‌رسید.
در این شعر، عاشق، معشوقه را خدای ناز کردن اطلاق می‌کند و ضمن شرح مراتب وفاداری خود، از معشوقه می‌خواهد که ناز را کنار بگذارد و برگردد؛ همین و بس!.


با اینکه اکثر ترانه‌های بنان تا آن زمان، با آهنگسازی برخی از برجسته‌ترین آهنگسازان موسیقی سنتی ایران، همچون روح الله #خالقی و مرتضی# محجوبی و برخی دیگر از اساتید درجه یک موسیقی ایرانی ساخته شده بودند، و
این ترانه («الهه ناز») را، اکبر #محسنی، که آهنگساز چندان مطرح و درجه اولی به شمار نمی‌آمد، ساخته بود، با این وجود بنان از شعر و آهنگ ترانه خوشش آمد و اجرا کردن آن را پذیرفت.
به خصوص که دوست و همکار قدیمی و همیشگی او، روح الله #خالقی نیز به عنوان تنظیم کننده و رهبر ارکستر در خلق این ترانه همکاری داشت.
بدین ترتیب ترانه‌ای توسط بنان اجرا گردید که هم در فرم و هم در ساختار با سایر آثار وی متفاوت بود.

تفاوت دیگر ترانه «الهه ناز» با دیگر آثار بنان این بود که تا آن زمان در اکثر کارهای بنان، از ریتم سنگین شش هشتم استفاده شده بود، در حالیکه ریتم این ترانه دو چهارم بود و حتی اندکی به تانگو نیز نزدیک می‌شد.
اجرای سبک دوچهارم، نه فقط از اندوه ذاتی آواز دشتی کاسته بود، بلکه نوعی نوآوری را هم در سبک و سیاق این ترانه سبب شده بود.

از دیگر نوآوریهایی اعمال شده در ساخت و اجرای این ترانه، خط سیر ملودی‌ها و انتخاب ریتم ویژه، «الههٔ ناز» بود که این نیز ترانهٔ مذکور را از دیگر خوانده‌های بنان متمایز می‌ساخت. این ملودی و ریتم تازه از همان مقدمهٔ تصنیف خود را آفتابی می‌کرد و سرزندگی آن، اندوه آواز دشتی را که ترانه در آن جاری بود، می‌شکست و کاهش می‌داد.

به عبارت دیگر، از مهمترین خصوصیات این ترانه، خط سیر متناسب ملودی ساخته اکبر محسنی، به همراه شیوه اجرای بسیار زیبای آن بود، که البته مطمئناً تنظیم استادانه روح الله خالقی نیز، در شکل گیری آن نقش داشت. به این خصوصیات، باید صدای گرم بنان را نیز افزود.
امین رشیدی چشم به راه
@Jane_oshaagh


چشم به راه
آواز وآهنگ
استاد #امین_الله_رشیدی
شعر #کریم_فکور
#آواز_دشتی

امین‌الله رشی
دی (زادهٔ ۴ اردیبهشت ۱۳۰۴) خواننده و آهنگساز ایرانی است. آهنگ‌سازی و خوانندگی رشیدی در رادیو ایران از سال ۱۳۲۷ خورشیدی آغاز و تا پایان سال ۱۳۴۴ به‌طور پیوسته ادامه داشته و در این مدت بیش از ۱۲۰ آهنگ ساخته‌است.همچنین او یکی از شناخته شده ترین چهره‌های موسیقی ایران است.
Elahe Naz
Moien