معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
خوشا مرغی که در کنج قفس با یاد صیادش
چنان خرسند بنشیند که پندارند آزادش

نمیگویم فراموشم مکن گاهی به یاد آور
اسیری را که میدانی نخواهی رفت از یادش

#عاشق_اصفهانی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شریک کن به منِ ناتوان اسیری چند
برای کشتن من، یک نگاهْ بسیار است

#عاشق_اصفهانی
گر تو باشی می توان صد سال بی جان زیستن

بی تو گر صد جان بود یک لحظه نتوان زیستن...

#عاشق_اصفهانی
tarabesstaan
تصنیف نگار _ حسام الدین سراج
🍃🌸🌸🌸

لب لعل ای نگار دریغ از ما مدار
که مهمان توام امشب به یک ساغر شراب

به رویم گَردٍِ غم کند تا کی ستم
زمن اشک از تو مژگان از رخم بفشان غبار

#عاشق_اصفهانی
مسکین‌دلم که بسته‌ی مشکین‌کمندِ توست
غافل مشو از او که گرفتارِ بندِ توست

کس از غمت خراب نشد این‌چنین که من
وقت قبولِ خاطرِ مشکل‌پسندِ توست

هرچند نیست مدّعیِ من، سزای رحم
بیچاره آن کسی که گرفتارِ بندِ توست

طوبیٰ و سِدره جلوه‌ی خوبی فروختند
هنگام جلوه‌کردن سروِ بلند توست

یک شعله‌ام ز سینه، جهان را کفایت است
جوری که می‌کشیم، ز بیمِ گزند توست

عیسیٰ به جان‌سپردن «عاشق» بسی گریست
گویا شنیده بود که او دردمند توست...

#عاشق_اصفهانی
آمدم کز تـو سـتانم
دل نافرمان را

دیدمت روی و
به فرمان تو کردم جان را


#عاشق_اصفهانی
شاید به حالم بنگرد چشمِ خمارآلوده‌ات
ساقی که باشد سرگِران بر خاک ریزد جام را

#عاشق_اصفهانی
‏تغافل کرد تا در آرزوی دام ِاو بودم

کنون کز گوشه‌ی بامش پریدم، دانه می‌ریزد....!!

#عاشق_اصفهانی
از دل تنگ‌ اسیران قفس یاد کنید

ای که دارید نشیمن به لب بامی چند

#عاشق_اصفهانی
باید گذشتن چون ز جان روز وداع یار به


چون زیستن بی او بود مردن از این بسیار به

#عاشق_اصفهانی
دردم نه همین است که بستند پرم را
ترسم نرسانند به گلشن خبرم را
از حسرت مرغی که جدا مانده ز گلشن
آگه نشدم تا نشکستند پرم را

گردیست ز من باقی و ترسم که تو از ناز
تا باز کنی چشم، نیابی اثرم را
بودند به هم روز و شب، آیا که جدا کرد؟
از روشنی روز، شب بی سحرم را

چون لاله من آن روز که سر برزدم از خاک
پیوست به داغ تو محبت جگرم را
عاشق منم آن نخل که از سردی ایام
یکباره برافشاند قضا برگ و برم را

#عاشق_اصفهانی
پیِ تابوت من گفتم بیا گامی دو از یاری
نگفتم بر مرادِ غیر، چاکِ پیرهن بگشا

#عاشق_اصفهانی
خوشا مرغی که در کنج قفس با یاد صیادش
چنان خرسند بنشیند که پندارند آزادش

نمیگویم فراموشم مکن گاهی به یاد آور
اسیری را که میدانی نخواهی رفت از یادش

#عاشق_اصفهانی
‏تغافل کرد تا در آرزوی دام ِاو بودم
کنون کز گوشه‌ی بامش پریدم، دانه می‌ریزد

#عاشق_اصفهانی
خوشا مرغے که در #کنج #قفس با یاد #صیادش
چنان #خرسند بنشیند که #پندارند #آزادش

نمیگویم فراموشم مکن گاهے به یاد آور
اسیرے را که میدانے نخواهے رفت از یادش

#عاشق_اصفهانی
تغافل کرد تا در آرزوی دام او بودم .....

کنون کز گوشهٔ بامش پریدم، دانه می ریزد!

#عاشق_اصفهانی
همه جا
قصّه ی دیوانگی مجنون است

هیچ کس را خبری نیست
که لیلی چون است...!


#عاشق_اصفهانی
آمدم کز تـو سـتانم
دل نافرمان را

دیدمت روی و
به فرمان تو کردم جان را


#عاشق_اصفهانی
Del Bordi
MohammadReza Shajarian
#استاد_محمدرضا_شجریان
همه جا
قصّه ی دیوانگی مجنون است

هیچ کس را خبری نیست
که لیلی چون است...!


#عاشق_اصفهانی
نه به خانه دل قرار و نه به کوی یار گیرد

به کجا روم؟ ندانم؛ که دلم قرار گیرد...

#عاشق_اصفهانی