زیر سقف خیال
@AvayeMehregan
Ashke Mahtab
Mohammadreza Shajarian
#تصنیف :اشک_مهتاب
#آهنگ : حسن_یوسفزمانی
#شعر : سیاوش_کسرایی
#آواز : محمدرضا_شجریان
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
كنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب
به هر شاخی دلی سامان گرفته
دل من در بَرَم بی تابه امشب
#سیاوش_کسرایی
#تصنیف :اشک_مهتاب
#آهنگ : حسن_یوسفزمانی
#شعر : سیاوش_کسرایی
#آواز : محمدرضا_شجریان
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
كنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب
به هر شاخی دلی سامان گرفته
دل من در بَرَم بی تابه امشب
#سیاوش_کسرایی
زیر سقف خیال
@AvayeMehregan
آی ! انسان چشمه ی افسانه ها
از شگفت من
قصه های تازه کن آغاز
تا سواران سوی من تازند باز
تا ز جلد کهنگی شمشمیر های خسته برخیزند
تا دوباره تیغ بازان بر سر اندیشه
های خویش بستیزند
دختران تا حسن خود بینند در آیینه ام
تا ز مهر آکنده گردد سینه ام
ای سواران
کاش این دروازه بگشایید
وی پرنده ها
کاش
قلعه را گرداب ماسه ، همچنان افعی فرو بلعید
قلعه دیگر نیست
قلعه ای گویا نبوده است آنچنان که
رفت
مرز تا مرز افق دشت است و دشت و دشت
مرز تا مرز افق باد است و باد و باد
برگی از هامون نمی جنبد
راه در خواب است
#منوچهر_آتشی
#قلعه
#آهنگ_دیگر
از شگفت من
قصه های تازه کن آغاز
تا سواران سوی من تازند باز
تا ز جلد کهنگی شمشمیر های خسته برخیزند
تا دوباره تیغ بازان بر سر اندیشه
های خویش بستیزند
دختران تا حسن خود بینند در آیینه ام
تا ز مهر آکنده گردد سینه ام
ای سواران
کاش این دروازه بگشایید
وی پرنده ها
کاش
قلعه را گرداب ماسه ، همچنان افعی فرو بلعید
قلعه دیگر نیست
قلعه ای گویا نبوده است آنچنان که
رفت
مرز تا مرز افق دشت است و دشت و دشت
مرز تا مرز افق باد است و باد و باد
برگی از هامون نمی جنبد
راه در خواب است
#منوچهر_آتشی
#قلعه
#آهنگ_دیگر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM