1
اگر دلت بخواهد
با هر ترانه به گریه ات می اندازم
تو شمعدانی های لیوانت را سیراب کن
اما من دلم برای کاکتوس های خودم می سوزد
2
تو
در ایوان و تالار کوچکت بگرد و طره به هر سو بیفشان
من در صندلی چرمینه پوشم نشسته ام
تو به گلها و تفلون ها فکرکن
من به موها و بوسه های پنهانی
اما
این عصایی را که روزگار به دستم داده
روزی
روبروی سرایت می کارم
تا فقط شعر
و گاهی رطب جنوبی
بدهد
و چکاوکی که بالای نخل سبز بخواند
3
این همه به شعرها فکر نکن
روزی ، مثل موهای من
سپید خواهند شد
کمی به دست من فکر کن / که به جای قلم
حالا عصایی با خود می گرداند
مثل سربازی برگشته از جنگ
که قفط زخم بزرگ سر خود را
هدیه ، به خانه
می آورد
4
افلیای به صحنه برگشته
بیهوده مگو که مرده بوده ای
یا به قول رمبو : چون مرمی سپید بر آبها شناور بوده ای
از لب های سرخ زنده ات چیزی نمی گویم
اما گوش های تو می گویند
که از شور نی لبک شبانان بیشه ها غش کرده ای
پس
این همه از بدگمانی
هملت
به حیرت تظاهر نکن
5
مگو که نمی دانی چه می خواهم
هر چند می دانی چه می گویم
وقتی به ترانه ها گوش می کنی در متن حواس پرتی مهمانان
گل های زرد پرده هم
سرخ می شوند و سر به زیر می اندازند
#منوچهر_آتشی
#ترانه_ها
#اتفاق_آخر
اگر دلت بخواهد
با هر ترانه به گریه ات می اندازم
تو شمعدانی های لیوانت را سیراب کن
اما من دلم برای کاکتوس های خودم می سوزد
2
تو
در ایوان و تالار کوچکت بگرد و طره به هر سو بیفشان
من در صندلی چرمینه پوشم نشسته ام
تو به گلها و تفلون ها فکرکن
من به موها و بوسه های پنهانی
اما
این عصایی را که روزگار به دستم داده
روزی
روبروی سرایت می کارم
تا فقط شعر
و گاهی رطب جنوبی
بدهد
و چکاوکی که بالای نخل سبز بخواند
3
این همه به شعرها فکر نکن
روزی ، مثل موهای من
سپید خواهند شد
کمی به دست من فکر کن / که به جای قلم
حالا عصایی با خود می گرداند
مثل سربازی برگشته از جنگ
که قفط زخم بزرگ سر خود را
هدیه ، به خانه
می آورد
4
افلیای به صحنه برگشته
بیهوده مگو که مرده بوده ای
یا به قول رمبو : چون مرمی سپید بر آبها شناور بوده ای
از لب های سرخ زنده ات چیزی نمی گویم
اما گوش های تو می گویند
که از شور نی لبک شبانان بیشه ها غش کرده ای
پس
این همه از بدگمانی
هملت
به حیرت تظاهر نکن
5
مگو که نمی دانی چه می خواهم
هر چند می دانی چه می گویم
وقتی به ترانه ها گوش می کنی در متن حواس پرتی مهمانان
گل های زرد پرده هم
سرخ می شوند و سر به زیر می اندازند
#منوچهر_آتشی
#ترانه_ها
#اتفاق_آخر
چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود
که آن همه مرا به جستجوی نام خودم میان این همه دریاچه های مرده
سرگردان کرد
هر زن اگر
دریاچه ای بوده یا
نگینی آبی در انگشتری
حساب کنید من
به گرداب چند دریاچه ی مرده
یا در انگشتان چند زن آبی غرق شده ام
نام مرا نام تو دیوانه کرد
و آن چه یافتم آخر کار نه فیروزه بود نه زمرد کوه های شرق
چخماقی بود
از جنس آتش های کیهانی
که به ژرفاهای گم دریای فارس
خیس خورده و مرجانی شده بود
جنس من آبی نبود نام تو آبی بود
#منوچهر_آتشی
#ترانه_ی_خیس_خورده
#اتفاق_آخر
که آن همه مرا به جستجوی نام خودم میان این همه دریاچه های مرده
سرگردان کرد
هر زن اگر
دریاچه ای بوده یا
نگینی آبی در انگشتری
حساب کنید من
به گرداب چند دریاچه ی مرده
یا در انگشتان چند زن آبی غرق شده ام
نام مرا نام تو دیوانه کرد
و آن چه یافتم آخر کار نه فیروزه بود نه زمرد کوه های شرق
چخماقی بود
از جنس آتش های کیهانی
که به ژرفاهای گم دریای فارس
خیس خورده و مرجانی شده بود
جنس من آبی نبود نام تو آبی بود
#منوچهر_آتشی
#ترانه_ی_خیس_خورده
#اتفاق_آخر
@Adabvaavayparsi
سیاوش قمیشی ، آخرین نامه
موسیقی ایرانی
#ترانه آخرین نامه
خواننده #سیاوش_قمیشی
آهنگساز #سیاوش_قمیشی
ترانه سرا : #علی_فربد
تنطیم : #آروین_خاچیکیان
از #آلبوم نقاب ۱۳۸۱
#ترانه آخرین نامه
خواننده #سیاوش_قمیشی
آهنگساز #سیاوش_قمیشی
ترانه سرا : #علی_فربد
تنطیم : #آروین_خاچیکیان
از #آلبوم نقاب ۱۳۸۱
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سربر نیارد کرد
پاسخ گفتن ودیدار یاران را
📻 #آهنگ: #زمستان_است
🎤 #از: #بانو_پروین
📝 #ترانه_سرا: #مهدی_اخوان_ثالث
🎶 #آهنگ : #امین_الله_رشیدی
#روحش_شاد_و_یادش_گرامیباد
سرها در گریبان است
کسی سربر نیارد کرد
پاسخ گفتن ودیدار یاران را
📻 #آهنگ: #زمستان_است
🎤 #از: #بانو_پروین
📝 #ترانه_سرا: #مهدی_اخوان_ثالث
🎶 #آهنگ : #امین_الله_رشیدی
#روحش_شاد_و_یادش_گرامیباد
Telegram
attach 📎
Khosha Anan
Golpa