معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
هر گل که شمیم مشکبار آید ازو
بی‌روی تو خاصیت خار آید ازو

جانی که گرامی‌تر از آن چیزی نیست
ای جان جهان بی تو چه کار آید ازو

 #هاتف_اصفهانی
ربطِ ما و تو نهان تا به کِی از بیمِ رقیبان؟

گو بداند همه کس ما ز توییم و تو ز مایی!


#هاتف_اصفهانی
دلش سخت است و پیمان سست، از آن بی‌مهر سنگین‌دل
نبودم شکوه‌ای گر چون دلش می‌بود پیمانش

به من گفتی که جور من نهان می‌دار از مردم
تو هم نوعی جفا می‌کن که بتوان داشت پنهانش!

#هاتف_اصفهانی

#هاتف_اصفهانی

تو ای نسیم صباحی
که پیک دلشدگانی
علی‌الصباح روان شو
به جستجوی صباحی

سراغ منزل آن
یار مهربان چو گرفتی
چو صبح خرم و خندان
شتاب سوی صباحی
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی ست آن بینی

گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی

#هاتف_اصفهانی
‌‌
‌ساقیا صبح است و طرف باغ و هاتف در خمار

گر نه در ساغر کنون مِی می‌کنی کِی می‌کنی؟


#هاتف_اصفهانی
ای که در جام رقیبان می پیاپی میکنی
خون دل در ساغر عشاق تا کی میکنی

می‌نوازی غیر را هر لحظه از لطف و مرا
دم بدم خون در دل از جور پیاپی میکنی

راه اگر گم شد نه جرم ناقه از سرگشتگی است
بی گناه ای راه پیما ناقه را پی میکنی

ناله و افغان من بشنو خدا را تا به کی
گوش بر آواز چنگ و نالهٔ نی میکنی

ساقیا صبح است و طرف باغ و هاتف در خمار
گر نه در ساغر کنون می میکنی کی میکنی


#هاتف_اصفهانی
در پیشِ بیدلان ،جان، قدری چنان ندارد
آری کسی که دل داد، پروای جان ندارد

پرسی ز من که دارد؟ زان بی‌نشان ،نشانی
هر کس ازو نشانی، دارد، نشان ندارد

یک جو وفا ندیدم، از روی خوب ،هرگز
دیدم تمام هر کس، این دارد آن ندارد

بر من نه از ترحّم ،کم کرده یار بیداد
تاب جفا ازین بیش ،در من گمان ندارد...

#هاتف_اصفهانی
ای گمشده دل ، کجات جویم
در دامِ کِه، مبتلات جویم

دیروز چو آفتاب بودی
امروز چو کیمیات جویم

ای مرغ ز آشیان رمیده
در دامگهِ  بلات جویم

ای کشتهٔ غمزهٔ نکویان
از چشم که خونبهات جویم

ای بیمار ز جان گذشته
کز هر که رسم دوات جویم

گاهی به دوات چاره خواهم
گاهی به دعا شفات جویم

کس چارهٔ درد تو نداند
درمان مگر از خدات جویم

هاتف پی دل فتاده رفتی
ای هر جایی کجات جویم


#هاتف_اصفهانی
MAمرین

به گردون می‌رسد فریاد یارب یاربم شب‌ها
چه شد یارب در این شب‌ها غم تاثیر یارب‌ها
به دل صدگونه مطلب سوی او رفتم ولی ماندم
ز بیم خوی او خاموش و در دل ماند مطلب‌ها
هزاران شکوه بر لب بود یاران را ز خوی تو

#هاتف اصفهانی
ای که در جام رقیبان می پیاپی میکنی
خون دل در ساغر عشاق تا کی میکنی

می‌نوازی غیر را هر لحظه از لطف و مرا
دم بدم خون در دل از جور پیاپی میکنی

راه اگر گم شد نه جرم ناقه از سرگشتگی است
بی گناه ای راه پیما ناقه را پی میکنی

ناله و افغان من بشنو خدا را تا به کی
گوش بر آواز چنگ و نالهٔ نی میکنی

ساقیا صبح است و طرف باغ و هاتف در خمار
گر نه در ساغر کنون می میکنی کی میکنی


#هاتف_اصفهانی
هاتف، ارباب معرفت که گهی
مست خوانندشان و گه هشیار
از می و جام و مطرب و ساقی
از مغ و دیر و شاهد و زنار
قصد ایشان نهفته اسراری است
که به ایما کنند گاه اظهار

#هاتف_اصفهانی
گلشن‌ کویش بهشتی‌خرم است اما دریغ
کز هجوم زاغ یک‌ بلبل درین‌گلزار نیست

سر عشق یار با بیگانگان هاتف مگو
گوش‌ این ناآشنایان محرم‌اسرار نیست

#هاتف_اصفهانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
امروز ما را گر کشی بی‌جرم از ما بگذرد
اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد

زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر
گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد

ناصح ز روی او مکن منعم که نتواند کسی
آن روی زیبا بیند و زان روی زیبا بگذرد

از بس چو تنها بیندم از شرم گردد مضطرب
می‌میرم از شرمندگی بر من چو تنها بگذرد

در راه عشق آن صنم هر کس که بگذارد قدم
باید که چون هاتف نخست از دین و دنیا بگذرد

#هاتف اصفهانی
.
امروز ما را گر کشی بی‌جرم از ما بگذرد
اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد

زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر
گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد

از بس چو تنها بیندم از شرم گردد مضطرب
می‌میرم از شرمندگی بر من چو تنها بگذرد

در راه عشق آن صنم هر کس که بگذارد قدم
باید که چون هاتف نخست از دین و دنیا بگذرد

#هاتف_اصفهانی
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی

تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی

ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنایت و این کرم
همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی

همه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون
شکنی پیالهٔ ما که خون به دل شکستهٔ ما کنی

تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی

تو که هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی وی، نظر از چه سوی قفا کنی

#هاتف_اصفهانی
خوش آنکه نشینیم میان گل و لاله
ماه و تو به کف شیشه و در دست پیاله

در طرفِ چمن ساقیِ دوران میِ عشرت
در ساغرِ گل کرده و پیمانهٔ لاله

بر سرو و سمن لؤلؤ تر ریخته باران
بر لاله و گل دُرّ و گهر بیخته ژاله

وز شوق رخ و قامت تو پیش گل و سرو
بلبل کند افغان به چمن، فاخته ناله

ای دلبر گلچهره که مشّاطهٔ صنعت
بالای گل از سنبل تر بسته کلاله

آهنگ چمن کن که به کف بهر تو دارد
گل ساغر و نرگس قدح و لاله پیاله

عید است و به عیدی چه شود گر به من زار
یک بوسه کنی زان لب جان بخش حواله

گفتی چه بوَد کار تو «هاتف» همهٔ عمر
هر روز دعا گوی توام من همه ساله.

#هاتف_اصفهانی
دیوان هاتف اصفهانی
گر فاش شود عیوب پنهانی ما
ای وای به خجلت و پریشانی ما

ما غره به دین‌داری و شاد از اسلام
گبران متنفر از مسلمانی ما


#هاتف_اصفهانی
از عشق کز اوست بر لبم مهر سکوت
هر دم رسدم بر دل و جان قوت و قوت

من بندهٔ عشق و مذهب و ملت من
عشق است و علی ذالک احیی و اموت

#هاتف_اصفهانی

 
این تکیه که رشک گلستان ارم است

مانند حرم مکرم و محترم است

بگریز در آن از ستم چرخ که صید

از هر خطر ایمن است تا در حرم است

#هاتف_اصفهانی