من کیستم، از هر بُنِ مو چشمۀ دردی
بنشسته کف خاکی و برخاسته گردی
بیرون شدن از میکده مخمور، شگون نیست
ای ساقی دلها، برسان داروی دردی
فرصت شد و چون آبلۀ پا ننمودیم
گامی دو سه طی در قدم راهنوردی
ای رنگرز میکده، رنگم شفقی ساز
تا کی شود آیینه ز عکسم گل زردی؟
ای شام غم، از شعلۀ افغان نفسم سوخت
بگذار که چون صبح برآرم دم سردی
طالب، من و مجنون ز یکی سلسله زادیم
من بیهدهگویی شدم، او بیهدهگردی.
#طالب_آملی
📚 کلّیات اشعار ملکالشّعرا طالب آملی
بهاهتمام، تصحیح و تحشیه: طاهری شهاب
از انتشارات کتابخانه سنایی
غزل ۱۶۰۳
بنشسته کف خاکی و برخاسته گردی
بیرون شدن از میکده مخمور، شگون نیست
ای ساقی دلها، برسان داروی دردی
فرصت شد و چون آبلۀ پا ننمودیم
گامی دو سه طی در قدم راهنوردی
ای رنگرز میکده، رنگم شفقی ساز
تا کی شود آیینه ز عکسم گل زردی؟
ای شام غم، از شعلۀ افغان نفسم سوخت
بگذار که چون صبح برآرم دم سردی
طالب، من و مجنون ز یکی سلسله زادیم
من بیهدهگویی شدم، او بیهدهگردی.
#طالب_آملی
📚 کلّیات اشعار ملکالشّعرا طالب آملی
بهاهتمام، تصحیح و تحشیه: طاهری شهاب
از انتشارات کتابخانه سنایی
غزل ۱۶۰۳