معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ز خویش در طلبت گم شدم، ندانستم

که مرغ‌ِ وصل تو را آشیان نمی‌باشد

#طالب_آملی
دل خود چون به سر زلف تو ديدم ...

گفتم ؛
اي خوش آن دم كه 

پريشان به پريشان برسد ...

#طالب_آملی
زایل نشد ملال
به افراط ِمی ، دریغ

صد شیشه گشت خالی
و دل همچنان پر است !!!


#طالب_آملی
ز انگشتم شمیم غنچهٔ فردوس می‌آید
نمی‌دانم سحر، بند گریبان که وا کردم


#طالب_آملی
عشق، داغی است خون چکان؛ طالب!
نیک دارش که یادگار دل است



#طالب_آملی
وصلِ او تیغ به کفْ دارد و مهجوری هم

تابِ نزدیکیِ او نیست مرا، دوری هم


#طالب_آملی
عشق، داغی است خون چکان؛ طالب!
نیک دارش که یادگار دل است



#طالب_آملی
نه دل از سینه کند یاد و نه آرام ز دل
این دو غربت‌زده عمری‌ست که دور از وطنند

#طالب_آملی
ز خرده‌گیریِ روز حساب آزادم
ورق سیاه چنان کرده‌ام که نتوان خواند.

#طالب_آملی
ز خرده‌گیریِ روز حساب آزادم
ورق سیاه چنان کرده‌ام که نتوان خواند.

#طالب_آملی
دلا چه دیده فروبسته‌ای؟
سپیده دمید...

سری برآر
که خوش عالمی‌ست عالمِ صبح

#طالب_آملی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زایل نشد ملال به افراط می، دریغ !
صد شیشه گشت خالی و دل همچنان پر است

#طالب_آملی
ز خرده‌گیریِ روز حساب آزادم
ورق سیاه چنان کرده‌ام که نتوان خواند.

#طالب_آملی
هر غم که گریخت از تو جایش دلِ ماست
گویی دل ما گریزگاه غم توست

#طالب_آملی
خراب بادهٔ عشق تو آبادی نمی‌خواهد
غمت را شُکرها می‌گوید و شادی نمی‌خواهد

#طالب_آملی
گو عشق در ‌شکستن ما سعی‌ کن که ما
چون توبه، آفریده برای شکستنیم

#طالب_آملی
من کیستم، از هر بُنِ مو چشمۀ دردی
بنشسته کف خاکی و برخاسته گردی

بیرون شدن از میکده مخمور، شگون نیست
ای ساقی دلها، برسان داروی دردی

فرصت شد و چون آبلۀ پا ننمودیم
گامی دو سه طی در قدم راهنوردی

ای رنگرز میکده، رنگم شفقی ساز
تا کی شود آیینه ز عکسم گل زردی؟

ای شام غم، از شعلۀ افغان نفسم سوخت
بگذار که چون صبح برآرم دم سردی

طالب، من و مجنون ز یکی سلسله زادیم
من بیهده‌گویی شدم، او بیهده‌گردی.

#طالب_آملی

📚 کلّیات اشعار ملک‌الشّعرا طالب آملی
به‌اهتمام، تصحیح و تحشیه: طاهری شهاب
از انتشارات کتابخانه سنایی
غزل ۱۶۰۳
ز تلخی غم او چون زدیم چین به جبین
چه جای پوست که بر استخوان شکنج افتاد!

#طالب_آملی
در هوا از دودِ مكتوبم، كبوتر زاغ شد
نامه‌ى احوال، گويى نامه‌ی اعمال بود

#طالب_آملی
هیچیم و هیچ را نخرد هیچ‌کس به هیچ
ای روزگار!  در‌گذر از چون و چند ما.

#طالب_آملی
#هیچ