جهم ز خواب سراسیمه‌تر ز روزِ قیامت
اگر به خواب ببینم که غیر کرده خیالت!

#تأثیر_تبریزی

چنانش متحد با خویش یکرنگانه می‌خواهم
که ما را چشمِ احول نیز نتواند دوتا دیدن!

#تأثیر_تبریزی

به سعیِ کارفرما کارگر ممتاز می‌گردد
سرآمد کوهکن زآن شد که شیرین بود سرکارش

#تأثیر_تبریزی

پس از مردن روان شو جان من از پیشِ تابوتم
که سنگین می‌رود نعشی که حسرت در قفا دارد

#تأثیر_تبریزی

سختیِ ایام با روشن‌ضمیری می‌کشم
در حصارِ سنگ مانند شرر افتاده‌ام

#تأثیر_تبریزی

آن‌که دل از ستمت تا دمِ مردن نگرفت
عارت آید که بگیری خبری از حالش

آن‌که یک‌ره به رخت دید و ز عالم بگذشت
بی تو بنگر که چه‌سان می‌گذرد احوالش

#تأثیر_تبریزی

می‌گذارد شوق اگر صد راه پیش پای عشق
وادیِ از خویشتن رفتن به‌جانان می‌رسد

#تأثیر_تبریزی

دشوار بود غیبت یاران شنیدنم
شد گوش من گران و به فریاد من رسید!

#تأثیر_تبریزی

هر شاعری که وصف جمال تو می‌کند
دیوان رستخیز به فردش نمی‌رسد

#تأثیر_تبریزی

بانیِ ظلم این ستم‌کیشان به هم‌چشمی شوند
خانه‌ها برپا به یک‌ طرح است در زنجیرها

سخت‌جانانِ ستمگر دوستدارانِ هم‌اند
حلقه‌ها را در دلِ هم جاست در زنجیرها

#تأثیر_تبریزی

عُلُوِّ همّت از بی‌دست‌وپایی عذر می‌خواهد
نباشد پرده‌پوشی چون سواری عیبِ لنگی را

#تأثیر_تبریزی

تصویر: استینا کاستروپ ورزشکار معلولِ بدون پا، دارندهٔ مدال برنز اسب‌سواری پارالمپیک

باده از مضمونِ رنگین، گلشن از دیوانِ شعر
محفلی با دوستان دارم تماشا کردنی

#تأثیر_تبریزی

هر جزو تنم را به هوایت پر و بالی‌ست
سیمابم و بستن نتوان بال و پرم را

آن شوقِ طلب خواهم و آن مستیِ سرشار
کز هم نشناسم چو فلک پا و سرم را

چون شاخ فروتن نخورم طعنهٔ دشمن
پرباریَم از سنگ رهانَد ثمرم را

#تأثیر_تبریزی