معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.79K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مرضیه
"اشک من هویداشد"
اثر مهندس #همایون_خرم
شعر ترانه از #بیژن_ترقی
اجرا درکنسرت‌: آلبرت‌هال_لندن
رهبر ارکستر و آنرژمان:
#محمدشمس
تا بهارِ دل‌نشین آمده سویِ چمن
ای بهارِ آرزو، بر سرم سایه فکن

چون نسیمِ نوبهار، بر آشیانم کن گذر
تا که گُل‌باران شود، کلبه‌یِ ویرانِ من

تا بهارِ زندگی، آمد بیا آرامِ جان
تا نسیم از سوی گُل آمد، بیا دامن‌کشان

#بیژن_ترقی

بیژن ترقّی زاده ۱۲ اسفند ۱۳۰۸ در تهران – درگذشته ۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ در تهران) شاعر و ترانه‌سرای ایرانی بود.
منوچهر سخایی نمیدانم
@Jane_oshaagh


#منوچهرسخایی
نمیدانم چرا
آهنگساز:  #عطا_خرم
شاعر : #بیژن_ترقی
(مرا دیگر نمی خواهی، نمیدانم چرا)

منوچهر سخایی (زاده ۹ مهر ۱۳۱۴ – درگذشته ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰) خواننده، بازیگر سینمای و برنامه‌ساز قبل از انقلاب ۱۳۵۷، از قدیمی‌ترین چهره‌های موسیقی پاپ و از بازماندگان نسلی بود که با اجرای ترانه‌های عاشقانه بر بستر ملودی‌های ایرانی، با ارکستراسیون غربی و کلام فارسی، در اواخر دهه ۱۳۳۰ خورشیدی، محبوبیت خیره‌کننده‌ای برای این سبک موسیقی به ارمغان آوردند.
سراب آرزو_مرضیه
@jarasmusic


‍ «سراب آرزو»

خواننده: #مرضیه
آهنگ: #پرویز_یاحقی
شعر: #بیژن_ترقی
دستگاه/آواز: ابوعطا

منم چو چشمه‌ی سرابم
چو نقش آرزو بر آبم
همچو قصه و فسانه‌ام
بلرزدم ز دل نسیمی
به وقت زندگی حبابم
در این زمانِ بی نشانه‌ام
آرزو، آرزو، ای سراب بی‌کران
ای امید بی نشان
ای که شعله های تو
آتشم زند به جان
عشق من بود گناه من

منم عاشق، منم رسوا
بار غم به دل نشسته‌ای
منم عاشق، منم شیدا
مرغ بال و پر شکسته‌ای
چرا از ما تو ای زیبا
رشته‌ی الفت گسسته‌ای
نمی‌پرسی ز حال ما
فارغ از این حال خسته‌ای
ساغر شکسته
مرضیه
"ساغر شکسته"
باصدای: بانو
#مرضیه
آهنگ: استاد
#پرویز_یاحقی
شعر:
#بیژن_ترقی
DelAhangaan
مرضیه _ ز کوی بلاکشان
⫸ خواننده : #مرضیه

"کوی بلاکشان"
آواز: بانو
#مرضیه
آهنگساز: استاد
#همایون_خرم
ترانه‌سرا:
#بیژن_ترقی
دستگاه: شور،آواز بیات ترک

زِ کویِ بَلاکِشان آمدم بگو رفته ای کجا ساقی
درِ میخانه چرا بسته ای که غم می کُشد مرا ساقی
برفتم که تا به جانان رسم رسیدم به جان ز تنهایی
کنون در پناه تو آمدم کجا رفته ای بیا ساقی
رسیدم به جایی که بسته رهِ گریزم
به دست تو خواهم که خونِ سبو بریزم...