از سوز و ساز و حسرت و از داغ دل پُرم
محزون تر از کمانچه ی کیهان کلهرم
داغم چنان که شعله ی فریاد و دودِ داد
پنهان نمی شود به قبای تظاهرم
آبم ولی به آتش خود نیستم جواب
نانم ولی به سفره ی خود، سخت آجرم
شعرم که جز به روز سرودن نمیرسم
بغضم که جز به درد شکستن نمیخورم
نفرین به من که خلق، مرا رشتههای مهر
یک یک بریده اند، ولی من نمی برم
من مثل# اشک، منتظر پلک هم زدن
مثل حباب منتظر یک تلنگرم !
#لطفی_مرتضی
محزون تر از کمانچه ی کیهان کلهرم
داغم چنان که شعله ی فریاد و دودِ داد
پنهان نمی شود به قبای تظاهرم
آبم ولی به آتش خود نیستم جواب
نانم ولی به سفره ی خود، سخت آجرم
شعرم که جز به روز سرودن نمیرسم
بغضم که جز به درد شکستن نمیخورم
نفرین به من که خلق، مرا رشتههای مهر
یک یک بریده اند، ولی من نمی برم
من مثل# اشک، منتظر پلک هم زدن
مثل حباب منتظر یک تلنگرم !
#لطفی_مرتضی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
پروردهی عشق شد سرشتم
بی عشق مباد سرنوشتم
#نظامی
آواز: محمدرضا #شجریان 🎤
تار: محمدرضا #لطفی
کنسرت #راست_پنجگاه
جشن هنر شیراز سال ۱۳۵۴
گوشهی لیلی و مجنون
بستان و به عمر لیلی افزای
پروردهی عشق شد سرشتم
بی عشق مباد سرنوشتم
#نظامی
آواز: محمدرضا #شجریان 🎤
تار: محمدرضا #لطفی
کنسرت #راست_پنجگاه
جشن هنر شیراز سال ۱۳۵۴
گوشهی لیلی و مجنون