#رباعی شمارهٔ ۲۳۱
دیوان شمس ، مولوی ، رباعیات
تا شب میگو که روز ما را شب نیست
در مذهب عشق و عشق را مذهب نیست
عشق آن بحریست کش کران ولب نیست
بس غرقه شوند و ناله و یارب نیست
دیوان شمس ، مولوی ، رباعیات
تا شب میگو که روز ما را شب نیست
در مذهب عشق و عشق را مذهب نیست
عشق آن بحریست کش کران ولب نیست
بس غرقه شوند و ناله و یارب نیست
و از او "ابوبکر واسطی" میآید
که یک روز در بیمارستانی شد.
دیوانهای دید ها و هوی میکرد
و نعره میزد. گفت:
آخر چنین بندی گران بر پای تو نهادهاند
چه جای نشاط است و هاوهوی؟
گفت: ای غافل!
بند بر پای من است نه بر دل من.
#تذکرةالاولیاءعطارنیشابوری
#تصحیح
#استاد_شفیعی_کدکنی
که یک روز در بیمارستانی شد.
دیوانهای دید ها و هوی میکرد
و نعره میزد. گفت:
آخر چنین بندی گران بر پای تو نهادهاند
چه جای نشاط است و هاوهوی؟
گفت: ای غافل!
بند بر پای من است نه بر دل من.
#تذکرةالاولیاءعطارنیشابوری
#تصحیح
#استاد_شفیعی_کدکنی
مولانا در سرآغاز مثنوی از جدایی شکایت میکند، جداییِ اصلی:
«هرکسی کاو دور ماند از اصلِ خویش
باز جوید روزگارِ وصلِ خویش»
این جدایی، ناظر به جداییِ بزرگ است، زیرا آدمی به فراخورِ خاک آفریده شده و در معرضِ «خُسر» است؛ هرچند در عین حال حسرتِ دنیای برتر را از یاد نمیبَرَد. پا بر زمین دارد و سر بر آسمان.
مولانا در فراقِ آن «ناکجاآباد» و آن موجودِ آرمانی است، و چون آن را به دست نمیآورد، ناچار به «شمس» میآویزد. شمس در واقع جانشینِ یک گمشدهی خیالی است، و عقل کرد که خود را ناپدید کرد وگرنه با گذشت زمان از چشمِ مولانا میافتاد.
گاه یک خیال بیش از واقعیّت میتواند منشاء اثر شود. مثنوی میگوید:
«تو جهانی بر خیالی بین روان».
اگر بشر برخوردار از "خیال" نبود، چه میشد؟
دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن
«هرکسی کاو دور ماند از اصلِ خویش
باز جوید روزگارِ وصلِ خویش»
این جدایی، ناظر به جداییِ بزرگ است، زیرا آدمی به فراخورِ خاک آفریده شده و در معرضِ «خُسر» است؛ هرچند در عین حال حسرتِ دنیای برتر را از یاد نمیبَرَد. پا بر زمین دارد و سر بر آسمان.
مولانا در فراقِ آن «ناکجاآباد» و آن موجودِ آرمانی است، و چون آن را به دست نمیآورد، ناچار به «شمس» میآویزد. شمس در واقع جانشینِ یک گمشدهی خیالی است، و عقل کرد که خود را ناپدید کرد وگرنه با گذشت زمان از چشمِ مولانا میافتاد.
گاه یک خیال بیش از واقعیّت میتواند منشاء اثر شود. مثنوی میگوید:
«تو جهانی بر خیالی بین روان».
اگر بشر برخوردار از "خیال" نبود، چه میشد؟
دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
#خیام
🔸🔹🔸
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
#خیام
🔸🔹🔸
هرکه او پیوسته با یاد خداست
لطف حق در شان وی بی منتهاست
پرشد از نور الهی کاینات
جان مستان غرقه بحر صفاست
حق تجلی میکند برکوه طور
موسیا برخیز میقات لقاست
#اسیری_لاهیجی
لطف حق در شان وی بی منتهاست
پرشد از نور الهی کاینات
جان مستان غرقه بحر صفاست
حق تجلی میکند برکوه طور
موسیا برخیز میقات لقاست
#اسیری_لاهیجی
یاران ره عشق بجز جور و جفا نیست
کس لایق این راه بجز اهل صفا نیست
گر راه صفا می طلبی راه جفا جو
کین راه مصفا ست بجز اهل صفا نیست
ای مرد خدا گر طلبی راه خدا را
این راه چنین ست که جز جور و جفا نیست
با صدق دل خود شنو وانگه قدم نه
زیرا که ره عشق بجز صدق و صفا نیست
ای یار بجز کار جفا خود دگری چیست
این راه صفا نیست، بجز اهل صفا نیست
#سلطان_باهو
کس لایق این راه بجز اهل صفا نیست
گر راه صفا می طلبی راه جفا جو
کین راه مصفا ست بجز اهل صفا نیست
ای مرد خدا گر طلبی راه خدا را
این راه چنین ست که جز جور و جفا نیست
با صدق دل خود شنو وانگه قدم نه
زیرا که ره عشق بجز صدق و صفا نیست
ای یار بجز کار جفا خود دگری چیست
این راه صفا نیست، بجز اهل صفا نیست
#سلطان_باهو
گفتم مَلِکا ترا کجا جویم من
وز خلعت تو وصف کجا گویم من
گفتا که مرا مجو بعرش و ببهشت
نزد دل خود که نزد دل پویم من
«عینالقضات همدانی»تمهیدات
وز خلعت تو وصف کجا گویم من
گفتا که مرا مجو بعرش و ببهشت
نزد دل خود که نزد دل پویم من
«عینالقضات همدانی»تمهیدات
نتوانم به تو پیوستن و نی از تو گسستن
نه ز بند تو رهایی، نه کنار تو نشستن
ای نگاه تو پناهم، تو ندانی چه گناهی ست
خانه و پنجره بر مرغک طوفان زده بستن
#شفیعی_کدکنی
نه ز بند تو رهایی، نه کنار تو نشستن
ای نگاه تو پناهم، تو ندانی چه گناهی ست
خانه و پنجره بر مرغک طوفان زده بستن
#شفیعی_کدکنی
ساز و آواز
@ostad_shajariyan
🎵 ساز آواز
💠آواز :محمدرضا شجریان
💠تار :داریوش پیرنیاکان
💠دستگاه :شور
دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود.
💠💠💠 آواز استاد جان شجریان
💠آواز :محمدرضا شجریان
💠تار :داریوش پیرنیاکان
💠دستگاه :شور
دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود.
💠💠💠 آواز استاد جان شجریان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠آواز :محمدرضا شجریان
از در درآمدی و من از خود به درشدم
گویی کز این جهان به جهان دگر شدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
👤 سعدی
💠💠💠 آواز استاد جان شجریان
از در درآمدی و من از خود به درشدم
گویی کز این جهان به جهان دگر شدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
👤 سعدی
💠💠💠 آواز استاد جان شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠آواز :محمدرضا شجریان
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
حافظ
💠💠💠 آواز استاد جان شجریان
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
حافظ
💠💠💠 آواز استاد جان شجریان
بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل
این غم که مراست، کوه قاف است، نه غم
آن دل که تو راست، سنگ خاراست، نه دل
رودکی
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل
این غم که مراست، کوه قاف است، نه غم
آن دل که تو راست، سنگ خاراست، نه دل
رودکی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این عشقبازی "هابیل علی اف" نوازنده برجسته کشور آدربایجان با کمانچه ش رو ببینید و لذت ببرید.
عاشق ایران و #موسیقیش بود.
اجراهای متعددی با شجریان، شهناز، کسایی و.. به یادگار مانده است.
🔸🔹🔸
عاشق ایران و #موسیقیش بود.
اجراهای متعددی با شجریان، شهناز، کسایی و.. به یادگار مانده است.
🔸🔹🔸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر نفس آهی ست
از دلِ تنگی
لحظه های عمرِ بی سامان
می رود سنگین...
.
🔹بخشی از اجرای تصنیف «بی همزبان» توسط استاد محمدرضا شجریان در بزرگداشت جواد آذر
در دانشگاه تبریز
🔸🔹🔸
🎼
از دلِ تنگی
لحظه های عمرِ بی سامان
می رود سنگین...
.
🔹بخشی از اجرای تصنیف «بی همزبان» توسط استاد محمدرضا شجریان در بزرگداشت جواد آذر
در دانشگاه تبریز
🔸🔹🔸
🎼