وقتي انسان از ياد خدا غفلت ورزد و دچار نسيان شود، اگر خداوند به دل او غمي وارد کند که او را از خود به درآورده و بسوي خدايش رهنمون گردد، در اينجا غم به موجب عتاب و تنها براي ادب کردن و يادآوري و نشان دادن مهر خدا به بنده ميباشد:
ايدل، چون عتاب و غم هست نشان مهر او
ترک عتاب اگر کند دانک بود ز تو بري،
دیوان شمس
چون تو وردي ترک کردي در روش
بر تو قبض آيد از رنج و تبش
آن ادب کردن بود يعني مکن
هيچ تحويلي از آن عهد کهن
مثنوی معنوی
ايدل، چون عتاب و غم هست نشان مهر او
ترک عتاب اگر کند دانک بود ز تو بري،
دیوان شمس
چون تو وردي ترک کردي در روش
بر تو قبض آيد از رنج و تبش
آن ادب کردن بود يعني مکن
هيچ تحويلي از آن عهد کهن
مثنوی معنوی
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنـده عشقم و از هر دو جهــان آزادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حـادثه چون افتــادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیـــر خــــراب آبادم
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
به هــــوای سر کوی تو برفت از یادم
#حافظ
بنـده عشقم و از هر دو جهــان آزادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حـادثه چون افتــادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیـــر خــــراب آبادم
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
به هــــوای سر کوی تو برفت از یادم
#حافظ
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست
#حافظ
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست
#حافظ
عجب لطف بهاری تو،عجب میرشکاری تو
دران غمزه چه داری تو؟به زیرلب چه میخوانی؟
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی تو
عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
#حضرت_مولانا
دران غمزه چه داری تو؟به زیرلب چه میخوانی؟
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی تو
عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
#حضرت_مولانا
شیر شنیدهای ولی صورتش ندیده ای. نام شیر شنیدن دیگر بود و صورت او را دیدن دیگر.
#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_هفتاد_نهم
#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_هفتاد_نهم
به زبان ملوث به الوان گناه قرآن نتوان خواند و به گوش ملوث به هزار هزار معصیت قرآن نتوان شنید.
#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_هفتاد_نهم
#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_هفتاد_نهم
تو که "ولا یغتب بعضکم بعضا" خوانی و غیبت کنی ندانی که از این آیت جز لعنت نصیب تو نیست؟ "و لا تجسسوا" خوانی و تجسس کنی این چون بود؟
#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_هفتاد_نهم
#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_هفتاد_نهم
"شام هجران تو تشریف به هرجا ببرد
در پس و پیش هزاران شـب #یـلدا ببرد
"چنین درد که وحشی به دعا میطلبد
بایدش کشت اگر نام مداوا ببرد"
#وحشی_بافقی
در پس و پیش هزاران شـب #یـلدا ببرد
"چنین درد که وحشی به دعا میطلبد
بایدش کشت اگر نام مداوا ببرد"
#وحشی_بافقی
"ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف تو قصهایست ما را مشکل
همچون شب #یلدا به درازی مشهور"
#عبید_زاکانی
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف تو قصهایست ما را مشکل
همچون شب #یلدا به درازی مشهور"
#عبید_زاکانی
"مهرهٔ مهر چو از حقه مینا بنمود
ماه من طلعت صبح از شب #یلدا بنمود"
شاهد مهوش طبعش بشکر گفتاری
ای بسا شور که از لعل شکر خا بنمود
#خواجوی_کرمانی
ماه من طلعت صبح از شب #یلدا بنمود"
شاهد مهوش طبعش بشکر گفتاری
ای بسا شور که از لعل شکر خا بنمود
#خواجوی_کرمانی
الست گفت حق و جانها بلی گفتند
و گفت: علامت تواضع آن است كه سخن حق قبول كنی از هر كه گويد.
و گفت: علامت تواضع آن است كه سخن حق قبول كنی از هر كه گويد.
آدم به ایمان و مسایلی از این قبیل روی میآورد که از تداوم برخوردار شود؛ آخر نمیشود که در خلاء زندگی کرد. اینجاست که زن و فرزند، شغل و مسئولیت، علت سگدو زدنهای آدمی را توجیه میکند.
#هرمان_هسه
📔گرترود
#هرمان_هسه
📔گرترود
هرگز نه از دزدان بترسیم، نه از آدمکشان. اینها خطرات بیرونیاند، خطرات کوچکند. از خودمان بترسیم. دزدان واقعی، پیشداوریهای ما هستند؛ آدمکشان واقعی نادرستیهای ما هستند. مهالک بزرگ در درون مایند. چه اهمیت دارد آنچه سرهای ما را، یا کیسهی پولمان را تهدید میکند! نیندیشیم جز در آنچه که روحمان را تهدید میکند.
ویکتورهوگو
ویکتورهوگو
شخصی از مولانا عضدالدین پرسید:
چطور است که در زمان خلفا مردم دعوی خدایی و پیغمبری بسیار میکردند و اکنون نمیکنند.
گفت: مردم این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی پیش آمده است که نه از خدایشان به یاد میآید و نه از پیغمبر....
عبید زاکانی
چطور است که در زمان خلفا مردم دعوی خدایی و پیغمبری بسیار میکردند و اکنون نمیکنند.
گفت: مردم این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی پیش آمده است که نه از خدایشان به یاد میآید و نه از پیغمبر....
عبید زاکانی
هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ماند
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را
عافیت خواهی نظر در منظر خوبان مکن
ور کنی بدرود کن خواب و قرار خویش را
#سعدی
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را
عافیت خواهی نظر در منظر خوبان مکن
ور کنی بدرود کن خواب و قرار خویش را
#سعدی