قطعه《زهره》

خواننده: بانو هایده

آهنگساز: مجید_وفادار

یاد ازآن روزی که بودی زهره یار من
دور از چشم رقیبان در کنار من

🎵اجرای #خصوصی «ساغر می»

🎙اجرا" اساتید #شجریان_یاحقی_موسوی

گفتا تو از کجائی کاشفته می‌نمائی
گفتم منم غریبی از شهر آشنائی

گفتا سرِ چه داری کز سر خبر نداری
گفتم بر آستانت دارم سرِ گدائی

گفتا کدام مرغی کز این مقام خوانی
گفتم که خوش نوائی از باغ بینوائی

گفتا ز قید هستی رو مست شو که رستی
گفتم به می پرستی جستم ز خود رهائی

گفتا جُویی نَیرزی گر زُهد و توبه وَرزی
گفتم که توبه کردم از زُهد و پارسائی

گفتا به دلربائی ما را چگونه دیدی
گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربائی

گفتا من آن تُرنجم کاندر جهان نگنجم
گفتم به از تُرنجی لیکن به دست نائی

گفتا چرا چُو ذره با مهر عشق بازی
گفتم از آنکه هستم سرگشته‌ ای هوائی

گفتا بگو که "خواجو" در چشم ما چه بیند
گفتم حدیث مستان سِرّی بود خدائی

#خواجوی_کرمانی

منزه است خرابات بی‌نیاز حقیقت

تو خواه سبحه‌شمر خواهی می‌پرست برون آ

قدت خمیده ز پیری دگر خطاست اقامت

ز خانه‌ای‌که بنایش‌کند نشست برون آ

بیدل

اثری زیبا از استاد #فرشچیان

سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند

به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند بربندند

ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند

حافظ
اثری از استاد# فرشچیان

بی‌دلان را عیب کردم ،لاجرم بی‌دل شدم

آن گنه را این عقوبت
همچنان بسیار نیست


#سعدی_شیرازی

شـــادی مثل درختی است که
به سمت آسمان می‌رود،

و غم مانند ریشه‌هایی که
تا بطن زمین پایین می‌روند

هر دو مورد نیازند...

و هرچه درختی بلندتر شود
هم‌زمان ریشه‌هایش عمیق‌تر می‌شوند.

#اوشو

دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او

نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند

#حافظ

گه خیال روی او گاهی خیال خوی او
در سر شوریده عشق بهشت و نار هست

هم دل و هم جان فداکن یار هم جان و دلست
جان بر جانان فراوان دل بر دلدار هست.....!!

#فیض_کاشانی

خواهی که خدا کار نکو با تو کند
ارواح ملایک همه رو با تو کند ؟


یا هر چه رضای او در آنست بکن
یا راضی شو هر آنچه او با تو کند

#ابوسعید_ابوالخیر

راحت روح شاهدست و شراب
فرح استماع چنگ و رباب

ساقیی طرفه تر ز آب زلال
مطربی تازه تر ز عیش شباب

خوش ترین جای چیست خلوت خاص
بهترین نقل چیست سیخ کباب

نی غلط رفت چاشنی کردن
از کجا از لب چو لعل مذاب

روی در روی دوست بر کف جام
دوش با دوش یار مست خراب

در فرو بسته بر عوام الناس
روی در روی مجمع الاحباب

چند گویی نزاریا ز بهشت
اینک اینک ببین ببین دریاب

بزم مخدوم شهریار انام
مشتری طلعت خجسته جناب

شادی روزگار یاران را
بر کف من نهید جام شراب

دوستان نقد وقت دریابید
ای که طوبی لهم و حسن مآب

#حکیم نزاری قهستانی

قصهٔ طوطی جان زین سان بود
کو کسی کو محرم مرغان بود

کو یکی مرغی ضعیفی بی‌گناه
و اندرون او سلیمان با سپاه

چون بنالد زار بی‌شکر و گله
افتد اندر هفت گردون غلغله

هر دمش صد نامه صد پیک از خدا
یا ربی زو شصت لبیک از خدا

زلت او به ز طاعت نزد حق
پیش کفرش جمله ایمانها خلق

هر دمی او را یکی معراج خاص
بر سر تاجش نهد صد تاج خاص

صورتش بر خاک و جان بر لامکان
لامکانی فوق وهم سالکان

لامکانی نه که در فهم آیدت
هر دمی در وی خیالی زایدت

بل مکان و لامکان در حکم او
همچو در حکم بهشتی چار جو

شرح این کوته کن و رخ زین بتاب
دم مزن والله اعلم بالصواب

باز می‌گردیم ما ای دوستان
سوی مرغ و تاجر و هندوستان

مرد بازرگان پذیرفت این پیام
کو رساند سوی جنس از وی سلام

مثنوی
#مولوی

تنهایے ها عمیق اند
عمیق مثل صورت مردگان
حلزون ها چقدر تنهایند
به جز آشیانہ‌ے خود همراهے ندارند
تنهایے ها عمیق اند، آشیانہ‌ے ڪوچڪمـ!
و تو در خاموشے هایمـ مے درخشے
در آتش و روشنے مے درخشے
و من آن قدر دوستت دارمـ
ڪہ فراموش مے ڪنمـ
زندگے با بلعیدن زندگان است تنها ڪہ ادامہ دارد

#شمس_لنگرودی

سرگشته چو آسیای گردان کنمت
بی‌سر گردان چو گوی گردان کنمت

گفتی بروم با دگری درسازم
با هرکه بسازی زود ویران کنمت



#مولانای_جان

🎵گلهای تازه ۷۲

💠آواز : محمد رضا شجریان
💠تار:فرهنگ شریف
💠نی:حسن کسایی
💠ضرب:امیرناصرافتتاح
💠ویولن:اسدالله ملک
💠شعر :محمدرضا شفیعی کدکنی
💠مایه :بیات ترک

‍ تغییر زندگی با تغییر شعور

بزرگان گفته اند آن چه باعث تغییر در زندگی می شود، در بیرون نیست، در تغییر شعور است. و شعور مراتبی دارد که جهان هستی متناسب با آن برای هر کس جلوه گر می شود. تا شعورت تغییر نکند، زندگی ات تغییر نخواهد کرد و آش و کاسه همواره همان است که بوده است. تغییر شعور، حتی جریان تقدیرات را عوض می کند. برای تغییر شعور، کافیست نگاهت را به جهان تغییر بدهی. و بهترین نگاه، نگاه زنده در "حال" است. نگاهی است که از القاءات گذشته خروج کرده و از شرطی شدگی ها رهیده است. یک نگاه نرم و باز و پذیرا به زندگی داشتن، و نه یک نگاه خشک و خشن و پس زننده.

از مولانا پرسید
که لامکان چه جاست و کجاست؟
فرمود:
لامکان جان و دلِ مردانِ خدا است.


#مناقب_العارفین
#شمس_الدین_احمد_افلاکی

نقل است که از او پرسیدند: روزگار چون می‌گذاری؟

گفت: چهار مرکب دارم بازداشته.


چون نعمتی پدید آید بر مرکب شکر نشینم و پیش او باز روم؛

و چون معصیتی پدید آید بر مرکب توبه نشینم و پیش وی باز روم؛

و چون محنتی پدید آید بر مرکب صبر نشینم و پیش وی باز روم،

و چون طاعتی پدید آید بر مرکب اخلاص نشینم و پیش وی باز روم.

ابراهیم ادهم

سخن مرا احترام کن
تا محترم شوی!

#حضرت_شــــــــــمس_تــبــریــزے

در حَضرتِ حَق سُتوده دَرویشانند
در صَدر بزرگ آن مَنِش ایشانند

خواهی که مِسِ وجودِ تو زَر گردد
با ایشان باش، کیمیا ایشانند

#رباعی_مولانا

این چـه فـریاد است و افـغان در دلم
گــوش جانم کر شد از غوغای دل

زخمها بر جانم از دل میــرسد
آه و فـــریاد از خیانت‌های دل

#فیض_کاشانی