وقتی "عزت نفس" داری کینه نمیورزی،
همه را به یک اندازه دوست داری،
خجالت نمیکشی،
خود را باور داری،
خشمگین نمیشوی،
و همیشه مهربان هستی...
"انسان صاحب عزت نفس" حرص نمیخورد،
همه چیز را کافی میداند،
حسد نمیورزد،
و خود را لایق میداند ...
کسی که " عزت نفس" دارد،
نیازی به رقص و پایکوبی و تظاهر به خوشی ندارد،
زیرا شادکامی را در درون خویش میجوید و مییابد...
"عزت نفس" باعث می شود،
برای بزرگداشت خود احتیاج به تحقیر دیگران نداشته باشید،
زیرا خوب میدانید هر انسان تحفه الهی است...
" انسان صاحب عزت نفس" همه را دوست خواهد داشت و به همه مهر خواهد ورزید...
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
وقتی غمگین هستید
دنیا شما را به سُخره میگیرد
وقتی خوشحالید،
دنیا به شما لبخند میزند
اما وقتی دیگران را خوشحال میکنید،
دنیا به شما تعظیم میکند...
آرزوی من برای شما در این روز زیبا تعظیم همیشگی دنیا در مقابل شما
🌺🌺🌺
شاد باشی
همه را به یک اندازه دوست داری،
خجالت نمیکشی،
خود را باور داری،
خشمگین نمیشوی،
و همیشه مهربان هستی...
"انسان صاحب عزت نفس" حرص نمیخورد،
همه چیز را کافی میداند،
حسد نمیورزد،
و خود را لایق میداند ...
کسی که " عزت نفس" دارد،
نیازی به رقص و پایکوبی و تظاهر به خوشی ندارد،
زیرا شادکامی را در درون خویش میجوید و مییابد...
"عزت نفس" باعث می شود،
برای بزرگداشت خود احتیاج به تحقیر دیگران نداشته باشید،
زیرا خوب میدانید هر انسان تحفه الهی است...
" انسان صاحب عزت نفس" همه را دوست خواهد داشت و به همه مهر خواهد ورزید...
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
وقتی غمگین هستید
دنیا شما را به سُخره میگیرد
وقتی خوشحالید،
دنیا به شما لبخند میزند
اما وقتی دیگران را خوشحال میکنید،
دنیا به شما تعظیم میکند...
آرزوی من برای شما در این روز زیبا تعظیم همیشگی دنیا در مقابل شما
🌺🌺🌺
شاد باشی
نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت
سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
#وحشی_باقی
سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
#وحشی_باقی
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
#بابا_طاهر
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
#بابا_طاهر
ای باد بوی یوسف دلها به ما رسان
یک نوبر از نهال دل ما به ما رسان
از زلف او چو بر سر زلفش گذر کنی
پنهان بدزد موئی و پیدا به ما رسان
با خویشتن ببر دل ما کز سگان اوست
امشب به داغ او کن و فردا به ما رسان
گر آفتاب زردی از آن سو گذشتهای
پیغام آن ستارهٔ رعنا به ما رسان
ای نازنین کبوتر از اینجاست برج تو
گر هیچ نامه آری از آنجا به ما رسان
ای هدهد سحر گهی از دوست نامهای
بستان ببند بر سر و عمدا به ما رسان
با دوست خلوه کن دو بدو و آنچه گفتهایم
یک یک بگوی و پاسخ آن را به ما رسان
ما را مراد ازین همه یا رب وصال اوست
یارب مراد یارب ما را به ما رسان
خاقانیایم سوختهٔ عشق وامقی
عذرا نسیمی از بر عذرا به ما رسان
#خاقانی
یک نوبر از نهال دل ما به ما رسان
از زلف او چو بر سر زلفش گذر کنی
پنهان بدزد موئی و پیدا به ما رسان
با خویشتن ببر دل ما کز سگان اوست
امشب به داغ او کن و فردا به ما رسان
گر آفتاب زردی از آن سو گذشتهای
پیغام آن ستارهٔ رعنا به ما رسان
ای نازنین کبوتر از اینجاست برج تو
گر هیچ نامه آری از آنجا به ما رسان
ای هدهد سحر گهی از دوست نامهای
بستان ببند بر سر و عمدا به ما رسان
با دوست خلوه کن دو بدو و آنچه گفتهایم
یک یک بگوی و پاسخ آن را به ما رسان
ما را مراد ازین همه یا رب وصال اوست
یارب مراد یارب ما را به ما رسان
خاقانیایم سوختهٔ عشق وامقی
عذرا نسیمی از بر عذرا به ما رسان
#خاقانی
ای باد بوی یوسف دلها به ما رسان
یک نوبر از نهال دل ما به ما رسان
از زلف او چو بر سر زلفش گذر کنی
پنهان بدزد موئی و پیدا به ما رسان
با خویشتن ببر دل ما کز سگان اوست
امشب به داغ او کن و فردا به ما رسان
گر آفتاب زردی از آن سو گذشتهای
پیغام آن ستارهٔ رعنا به ما رسان
ای نازنین کبوتر از اینجاست برج تو
گر هیچ نامه آری از آنجا به ما رسان
ای هدهد سحر گهی از دوست نامهای
بستان ببند بر سر و عمدا به ما رسان
با دوست خلوه کن دو بدو و آنچه گفتهایم
یک یک بگوی و پاسخ آن را به ما رسان
ما را مراد ازین همه یا رب وصال اوست
یارب مراد یارب ما را به ما رسان
خاقانیایم سوختهٔ عشق وامقی
عذرا نسیمی از بر عذرا به ما رسان
#خاقانی
یک نوبر از نهال دل ما به ما رسان
از زلف او چو بر سر زلفش گذر کنی
پنهان بدزد موئی و پیدا به ما رسان
با خویشتن ببر دل ما کز سگان اوست
امشب به داغ او کن و فردا به ما رسان
گر آفتاب زردی از آن سو گذشتهای
پیغام آن ستارهٔ رعنا به ما رسان
ای نازنین کبوتر از اینجاست برج تو
گر هیچ نامه آری از آنجا به ما رسان
ای هدهد سحر گهی از دوست نامهای
بستان ببند بر سر و عمدا به ما رسان
با دوست خلوه کن دو بدو و آنچه گفتهایم
یک یک بگوی و پاسخ آن را به ما رسان
ما را مراد ازین همه یا رب وصال اوست
یارب مراد یارب ما را به ما رسان
خاقانیایم سوختهٔ عشق وامقی
عذرا نسیمی از بر عذرا به ما رسان
#خاقانی
ای خون اصلیت به شتک ها ز غدیران
افشانده شرف ها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده و آنگار
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزه ی تکثیر
ترکید بر ایینه ی خورشید ضمیران
ای جوهر سرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو می سوخت در اندیشه ی تاریخ
هر بار که آتش زده شد بیشه ی شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پرکنده و اردوی تو ویران
و آن روز که با بیرقی از یک تن بی سر
تا شام شدی قافله سالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکه گیران
#حسین_منزوی
#غزل_شماره_۴۶
افشانده شرف ها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده و آنگار
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزه ی تکثیر
ترکید بر ایینه ی خورشید ضمیران
ای جوهر سرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو می سوخت در اندیشه ی تاریخ
هر بار که آتش زده شد بیشه ی شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پرکنده و اردوی تو ویران
و آن روز که با بیرقی از یک تن بی سر
تا شام شدی قافله سالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکه گیران
#حسین_منزوی
#غزل_شماره_۴۶
برای زنم گردنبندی از فیروزه آسمان گرفتم
و دست بندی فیروزه از نیشابور
حالا آسمان نمی داند که بر سینه اش باشد یا بر مچ دستش
به هر حال این مشکل آسمان است
#غلامرضا_بروسان
#سالمرگ
و دست بندی فیروزه از نیشابور
حالا آسمان نمی داند که بر سینه اش باشد یا بر مچ دستش
به هر حال این مشکل آسمان است
#غلامرضا_بروسان
#سالمرگ
آرام دل خویش نجویم چه کنم؟
وندر طلبش به سر نپویم چه کنم؟
گویند مرو که خون خود میریزی
مادام که در کمند اویم چه کنم؟
#سعدی
وندر طلبش به سر نپویم چه کنم؟
گویند مرو که خون خود میریزی
مادام که در کمند اویم چه کنم؟
#سعدی
سرچشمه همه عیبهای آدمی
دو چیز است:
یکی بیکاری
و دیگری اعتقاد به خرافات...!
و دو فضیلت نیز بیشتر وجود ندارد:
یکی کار و دیگری خرد!
#لئو_تولستوی
دو چیز است:
یکی بیکاری
و دیگری اعتقاد به خرافات...!
و دو فضیلت نیز بیشتر وجود ندارد:
یکی کار و دیگری خرد!
#لئو_تولستوی
ای جوان
تو میدانی و همه میدانند که زندگی از تحمیل لبخندی بر لبان من،
از آوردن برق امیدی در نگاه من،
از بر انگیختن موج شعفی در دل من عاجز است.
تو میدانی و همه میدانند که
شکنجه دیدن بخاطر تو،
زندانی کشیدن بخاطر تو،
و رنج بردن بپای تو تنها لذت بزرگ زندگی من است!
از شادی توست که من در دل میخندم ،
از امید رهائی توست که برق امید در چشمان خستهام میدرخشد
و از خوشبختی توست که هوای پاک سعادت را در ریه هایم احساس میکنم.
نمیتوانم خوب حرف بزنم،
نیروی شگفتی را که در زیر این کلمات ساده و جملههای ضعیف و افتاده پنهان کرده ام،
دریاب! دریاب!
من تو را دوست دارم.
همه زندگیم و همه روزها و همه شبهای زندگیم،
هر لحظه از زندگیم بر این دوستی شهادت میدهند،
شاهد بودهاند وشاهد هستند.
آزادی تو مذهب من است،
خوشبختی تو عشق من است،
و آینده تو تنها آرزوی من ...
#علی_شریعتی
تو میدانی و همه میدانند که زندگی از تحمیل لبخندی بر لبان من،
از آوردن برق امیدی در نگاه من،
از بر انگیختن موج شعفی در دل من عاجز است.
تو میدانی و همه میدانند که
شکنجه دیدن بخاطر تو،
زندانی کشیدن بخاطر تو،
و رنج بردن بپای تو تنها لذت بزرگ زندگی من است!
از شادی توست که من در دل میخندم ،
از امید رهائی توست که برق امید در چشمان خستهام میدرخشد
و از خوشبختی توست که هوای پاک سعادت را در ریه هایم احساس میکنم.
نمیتوانم خوب حرف بزنم،
نیروی شگفتی را که در زیر این کلمات ساده و جملههای ضعیف و افتاده پنهان کرده ام،
دریاب! دریاب!
من تو را دوست دارم.
همه زندگیم و همه روزها و همه شبهای زندگیم،
هر لحظه از زندگیم بر این دوستی شهادت میدهند،
شاهد بودهاند وشاهد هستند.
آزادی تو مذهب من است،
خوشبختی تو عشق من است،
و آینده تو تنها آرزوی من ...
#علی_شریعتی
🌿🌹🌷
خبر از عیش ندارد که ندارد یاری
دل نخوانند که صیدش نکند دلداری
جان به دیدار تو یک روز فدا خواهم کرد
تا دگر برنکنم دیده به هر دیداری
یعلم الله که من از دست غمت جان نبرم
تو به از من بتر از من بکشی بسیاری
غم عشق آمد و غمهای دگر پاک ببرد
سوزنی باید کز پای برآرد خاری
می حرام است ولیکن تو بدین نرگس مست
نگذاری که ز پیشت برود هشیاری
میروی خرم و خندان و نگه مینکنی
که نگه میکند از هر طرفت غمخواری
خبرت هست که خلقی ز غمت بیخبرند
حال افتاده نداند که نیفتد باری
سرو آزاد به بالای تو میماند راست
لیکنش با تو میسر نشود رفتاری
مینماید که سر عربده دارد چشمت
مست خوابش نبرد تا نکند آزاری
سعدیا دوست نبینی و به وصلش نرسی
مگر آن وقت که خود را ننهی مقداری
#سعدی
خبر از عیش ندارد که ندارد یاری
دل نخوانند که صیدش نکند دلداری
جان به دیدار تو یک روز فدا خواهم کرد
تا دگر برنکنم دیده به هر دیداری
یعلم الله که من از دست غمت جان نبرم
تو به از من بتر از من بکشی بسیاری
غم عشق آمد و غمهای دگر پاک ببرد
سوزنی باید کز پای برآرد خاری
می حرام است ولیکن تو بدین نرگس مست
نگذاری که ز پیشت برود هشیاری
میروی خرم و خندان و نگه مینکنی
که نگه میکند از هر طرفت غمخواری
خبرت هست که خلقی ز غمت بیخبرند
حال افتاده نداند که نیفتد باری
سرو آزاد به بالای تو میماند راست
لیکنش با تو میسر نشود رفتاری
مینماید که سر عربده دارد چشمت
مست خوابش نبرد تا نکند آزاری
سعدیا دوست نبینی و به وصلش نرسی
مگر آن وقت که خود را ننهی مقداری
#سعدی
@shervamusiqiirani-7
ساز و آواز
گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند
وین عالم بیاصل را چون ذرهها برهم زند
دودی برآید از فلک نی خلق ماند نی ملک
زان دود ناگه آتشی بر گنبد اعظم زند
نی درد ماند نی دوا نی خصم ماند نی گوا
نی نای ماند نی نوا نی چنگ زیر و بم زند
#مولوی
وین عالم بیاصل را چون ذرهها برهم زند
دودی برآید از فلک نی خلق ماند نی ملک
زان دود ناگه آتشی بر گنبد اعظم زند
نی درد ماند نی دوا نی خصم ماند نی گوا
نی نای ماند نی نوا نی چنگ زیر و بم زند
#مولوی
می شود
از افق سرد گلی چید به صبح
از شکوفا شدن غنچه ی خورشید به صبح
می شود
از پس یک شام سیاه و غم دل
بهر خوشحالی دل باز بخندید به صبح
#دهستانی
از افق سرد گلی چید به صبح
از شکوفا شدن غنچه ی خورشید به صبح
می شود
از پس یک شام سیاه و غم دل
بهر خوشحالی دل باز بخندید به صبح
#دهستانی
۱۵ آذر سالروز درگذشت #منوچهر_جهانبگلو
موسیقیدان و نویسنده و نوازنده سنتور
۲۱ مرداد سال ۱۳۰۵ در تهران متولد شد. از ۱۴ سالگی به درخواست پدرش، فراگیری ساز سنتور را نزد حبیب سماعی آغاز کرد و تا پایان عمرِ حبیب سماعی، از آموزشهای وی بهرهمند شد. پس از آن، به هنرستان موسیقی ملی راه یافت و سنتور نوازی را نزد ابوالحسن صبا ادامه داد. او به واسطهٔ ابوالحسن صبا به منزل محمد ایرانی مجرد راه یافت و با بسیاری از هنرمندان آشنا شد و از آنان بهره گرفت. منوچهر جهانبگلو غیر از سنتور، به نواختن سازهای سهتار، تمبک و ویلن نیز آشنایی داشت. او در سال ۱۳۳۸ به اتریش سفر کرد و در شهر وین به تحصیل و مطالعات موسیقی ادامه داد و مدرک دکترای موسیقی را اخذ نمود. وی پس از بازگشت به ایران، همکاری خود را با رادیو آغاز نمود و در «برنامهٔ استادان»و برنامهٔ گلها به اجرای موسیقی پرداخت. او همچنین برنامهٔ «نوایی از موسیقی ملی» را به همراه اسدالله ملک تهیه مینمود.
او به نویسندگی نیز علاقه داشت و نخستین نوشتههایش در مجلهٔ «نیرو و راستی» ارگان باشگاه ورزشی نیرو و راستی منتشر شد. وی همچنین به ورزش کوهنوردی میپرداخت. در سال ۱۳۴۱ به همراه غلامرضا تختی با گذشتن از مناطق صعبالعبور به یاری زلزلهزدگان بوئینزهرا شتافت. او در سال ۱۳۴۳ عضو هیئت تحریریه روزنامه کیهان ورزشی بود و آرم آن روزنامه را بر قلهٔ دماوند نصب کرد. منوچهر جهانبگلو مقالههای متعددی در روزنامههای کیهان، اطلاعات و مجلههای اطلاعات هفتگی، اطلاعات جوانان، فردوسی، فصلنامهٔ آهنگ و … منتشر نمود.
از شاگردان او میتوان به محمود محمودی خوانساری اشاره نمود.
موسیقیدان و نویسنده و نوازنده سنتور
۲۱ مرداد سال ۱۳۰۵ در تهران متولد شد. از ۱۴ سالگی به درخواست پدرش، فراگیری ساز سنتور را نزد حبیب سماعی آغاز کرد و تا پایان عمرِ حبیب سماعی، از آموزشهای وی بهرهمند شد. پس از آن، به هنرستان موسیقی ملی راه یافت و سنتور نوازی را نزد ابوالحسن صبا ادامه داد. او به واسطهٔ ابوالحسن صبا به منزل محمد ایرانی مجرد راه یافت و با بسیاری از هنرمندان آشنا شد و از آنان بهره گرفت. منوچهر جهانبگلو غیر از سنتور، به نواختن سازهای سهتار، تمبک و ویلن نیز آشنایی داشت. او در سال ۱۳۳۸ به اتریش سفر کرد و در شهر وین به تحصیل و مطالعات موسیقی ادامه داد و مدرک دکترای موسیقی را اخذ نمود. وی پس از بازگشت به ایران، همکاری خود را با رادیو آغاز نمود و در «برنامهٔ استادان»و برنامهٔ گلها به اجرای موسیقی پرداخت. او همچنین برنامهٔ «نوایی از موسیقی ملی» را به همراه اسدالله ملک تهیه مینمود.
او به نویسندگی نیز علاقه داشت و نخستین نوشتههایش در مجلهٔ «نیرو و راستی» ارگان باشگاه ورزشی نیرو و راستی منتشر شد. وی همچنین به ورزش کوهنوردی میپرداخت. در سال ۱۳۴۱ به همراه غلامرضا تختی با گذشتن از مناطق صعبالعبور به یاری زلزلهزدگان بوئینزهرا شتافت. او در سال ۱۳۴۳ عضو هیئت تحریریه روزنامه کیهان ورزشی بود و آرم آن روزنامه را بر قلهٔ دماوند نصب کرد. منوچهر جهانبگلو مقالههای متعددی در روزنامههای کیهان، اطلاعات و مجلههای اطلاعات هفتگی، اطلاعات جوانان، فردوسی، فصلنامهٔ آهنگ و … منتشر نمود.
از شاگردان او میتوان به محمود محمودی خوانساری اشاره نمود.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#آلبوم_مرغ_شباهنگ
ای ساقی آتش رو ،مست از می نمایم کن
با یک دو سه پیمانه،مستم کن و خوابم کن...
#زهره_اتابکی
به دورانی که شد قحط وفای دلها
چرا هر دم نگویم من خدا خدا خدا
من مرغ شباهنگ بشد کنج قفس قسمت من چرا چرا چرا
به پیامی تو ای پیک بهار از من به باغبان بگو که گاهی نشانه گیرد از گیاهی
من اگر که هستم ستارهام کو در آسمانها
من گر اهل دردم نشانهام کو به داستانها...
#معینی_کرمانشاهی
صدا #محمودی_خوانساری
نوازندگان:
#فرهنگ_شریف
#حسن_ناهید
#جهانگیر_ملک
#سیمین_آقارضی
#منوچهر_جهانبگلو
#محمود_رحمانیپور
قطعات آلبوم:
_تصنیف مرغ شباهنگ
_درآمد و چهار مضراب افشاری
_آواز افشاری
_تصنیف میخانه
_درآمد و چهار مضراب دشتی
_آواز دشتی...
ای ساقی آتش رو ،مست از می نمایم کن
با یک دو سه پیمانه،مستم کن و خوابم کن...
#زهره_اتابکی
به دورانی که شد قحط وفای دلها
چرا هر دم نگویم من خدا خدا خدا
من مرغ شباهنگ بشد کنج قفس قسمت من چرا چرا چرا
به پیامی تو ای پیک بهار از من به باغبان بگو که گاهی نشانه گیرد از گیاهی
من اگر که هستم ستارهام کو در آسمانها
من گر اهل دردم نشانهام کو به داستانها...
#معینی_کرمانشاهی
صدا #محمودی_خوانساری
نوازندگان:
#فرهنگ_شریف
#حسن_ناهید
#جهانگیر_ملک
#سیمین_آقارضی
#منوچهر_جهانبگلو
#محمود_رحمانیپور
قطعات آلبوم:
_تصنیف مرغ شباهنگ
_درآمد و چهار مضراب افشاری
_آواز افشاری
_تصنیف میخانه
_درآمد و چهار مضراب دشتی
_آواز دشتی...
Audio
«برگ سبز برنامه شماره ۷۴»
دیوانه دیوانگیم
منما راه که دارم سر سرگردانی
دل به دریا زدن و دم نزدن می خواهد
هر خسی را نرسد زندگی طوفانی
آخر ای خسرو خوبان دل من خانه توست
خانه شاه که دیدست بدین ویرانی
گر تو از بی سر و سامانی من دلشادی...
* * *
دو زلفونت گرم تار ربابم
چه می خواهی ازین حال خرابم
ته که با مو سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی بخوابم
صدا #حسین_قوامی
اشعار:
#باباطاهر
#عماد_خراسانی
#حضرت_مولانا
#عطار_نیشابوری
نوازندگان:
#استادحسن_کسایی
#منوچهر_جهانبگلو
#امیرناصر_افتتاح
دستگاه #شور
گوینده #روشنک
دیوانه دیوانگیم
منما راه که دارم سر سرگردانی
دل به دریا زدن و دم نزدن می خواهد
هر خسی را نرسد زندگی طوفانی
آخر ای خسرو خوبان دل من خانه توست
خانه شاه که دیدست بدین ویرانی
گر تو از بی سر و سامانی من دلشادی...
* * *
دو زلفونت گرم تار ربابم
چه می خواهی ازین حال خرابم
ته که با مو سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی بخوابم
صدا #حسین_قوامی
اشعار:
#باباطاهر
#عماد_خراسانی
#حضرت_مولانا
#عطار_نیشابوری
نوازندگان:
#استادحسن_کسایی
#منوچهر_جهانبگلو
#امیرناصر_افتتاح
دستگاه #شور
گوینده #روشنک
الهی ؛
ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید توست
و ای کارگذاری که جان بندگان در صدف تقدیر تواست،
ای قهاری که کس را بتو حیلت نیست،
ای جباری که گردنکشان را با تو روی مقاومت نیست،
ای حکیمی که روندگان ترا از بلای تو گریز نیست،
ای کریمی که بندگان را غِیر از تو دست آویز نیست،
نگاه دار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم...
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید توست
و ای کارگذاری که جان بندگان در صدف تقدیر تواست،
ای قهاری که کس را بتو حیلت نیست،
ای جباری که گردنکشان را با تو روی مقاومت نیست،
ای حکیمی که روندگان ترا از بلای تو گریز نیست،
ای کریمی که بندگان را غِیر از تو دست آویز نیست،
نگاه دار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم...
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
.
رسید باد صبا تازه کرد جان مرا
نهفته داد به من بوی دلستان مرا
مرا گذر به گلستان بس است، لیک چه سود
که سوی من گذری نیست گلستان مرا
#امیر خسرو دهلوی از غزل ۶۷
رسید باد صبا تازه کرد جان مرا
نهفته داد به من بوی دلستان مرا
مرا گذر به گلستان بس است، لیک چه سود
که سوی من گذری نیست گلستان مرا
#امیر خسرو دهلوی از غزل ۶۷