#مولانا
بیمار شود عاشق ، اما بنـمی میرد
ماه ار چه که لاغر شد ، استاره نخواهد شد
خاموش کن و چندین غمخواره مشو آخر
آن نفس که شد عاشق ، اماره نــخواهد شــد!!
بیمار شود عاشق ، اما بنـمی میرد
ماه ار چه که لاغر شد ، استاره نخواهد شد
خاموش کن و چندین غمخواره مشو آخر
آن نفس که شد عاشق ، اماره نــخواهد شــد!!
تیر و کمان گرفتهای، سوی شکار میروی
صید تو اند عالمی، بهر چکار میروی ...؟!
هلالی جغتایی
صید تو اند عالمی، بهر چکار میروی ...؟!
هلالی جغتایی
ما نژادی محکومیم ؛ زنجیر شده به کشتی در حال غرق شدن . حال که کل قضیه شوخی ناخوشایندی ست ، بیایید در هر حال سهم خود را بپردازیم ؛ رنج ِ هم زنجیران را تخفیف دهیم ... تا جایی که در توان داریم نازنین باشیم .
" خانم دالووی "
" ویرجینیا وولف "
" خانم دالووی "
" ویرجینیا وولف "
Telegram
کافه ادبیات
ادبیات دلپذیرترین روش برای نادیده گرفتن زندگی است.
« فرناندو پسوآ »
« فرناندو پسوآ »
برخیز طبیبا که دلآزردهام امروز
بگذار مرا، کز غم او مردهام امروز
چون برگ خزان چهرهٔ من زرد شد از غم
کو آن گل سیراب؟ که پژمردهام امروز
چون گوشهٔ دامان من از خون شده رنگین
هر گوشه که دامان خود افشردهام امروز
امروز مرا چون فلک آورد به افغان
من نیز فغان را به فلک بردهام امروز
ای قبلهٔ مقصود، ز من روی مگردان
کز هر دو جهان رو به تو آوردهام امروز
بگذار، هلالی، که به صد درد نالم
کز جور فلک تیر جفا خوردهام امروز
#هلالی_جغتایی
بگذار مرا، کز غم او مردهام امروز
چون برگ خزان چهرهٔ من زرد شد از غم
کو آن گل سیراب؟ که پژمردهام امروز
چون گوشهٔ دامان من از خون شده رنگین
هر گوشه که دامان خود افشردهام امروز
امروز مرا چون فلک آورد به افغان
من نیز فغان را به فلک بردهام امروز
ای قبلهٔ مقصود، ز من روی مگردان
کز هر دو جهان رو به تو آوردهام امروز
بگذار، هلالی، که به صد درد نالم
کز جور فلک تیر جفا خوردهام امروز
#هلالی_جغتایی
در کهنسالی ز مرگ ناگهان غافل مشو
برگ چون شد زرد از باد خزان غافل مشو
امن نتوان زیست از اقبال و ادبار فلک
از دم شمشیر و از پشت کمان غافل مشو
از چراغی می توان افروخت چندین شمع را
دولتی چون رودهد از دوستان غافل مشو
تا در ایام خزان برگ و نوایی باشدت
در بهار از بلبلان ای باغبان غافل مشو
برگ از اندک نسیمی دست و پا گم می کند
تا نفس باقی است از پاس زبان غافل مشو
دیدی از اخوان چه پیش آمد عزیز مصر را
زینهار از مکر اخوان زمان غافل مشو
هر کجا چون شمع گرم محفل آرایی شوی
از دهان گاز ای آتش زبان غافل مشو
تا زبان شکر جای سبزه باشد حاصلت
از زمین تشنه، ای آب روان غافل مشو
نابجا نبود سخن، مگشا لب گفتار خویش
از هدف چون تیر در بحر کمان غافل مشو
برندارد دولت بیدار غفلت، زینهار
در کنار بام از خواب گران غافل مشو
رشته هستی به قدر فکر می گردد بلند
صائب از تحصیل عمر جاودان غافل مشو
#صائب_تبریزی
برگ چون شد زرد از باد خزان غافل مشو
امن نتوان زیست از اقبال و ادبار فلک
از دم شمشیر و از پشت کمان غافل مشو
از چراغی می توان افروخت چندین شمع را
دولتی چون رودهد از دوستان غافل مشو
تا در ایام خزان برگ و نوایی باشدت
در بهار از بلبلان ای باغبان غافل مشو
برگ از اندک نسیمی دست و پا گم می کند
تا نفس باقی است از پاس زبان غافل مشو
دیدی از اخوان چه پیش آمد عزیز مصر را
زینهار از مکر اخوان زمان غافل مشو
هر کجا چون شمع گرم محفل آرایی شوی
از دهان گاز ای آتش زبان غافل مشو
تا زبان شکر جای سبزه باشد حاصلت
از زمین تشنه، ای آب روان غافل مشو
نابجا نبود سخن، مگشا لب گفتار خویش
از هدف چون تیر در بحر کمان غافل مشو
برندارد دولت بیدار غفلت، زینهار
در کنار بام از خواب گران غافل مشو
رشته هستی به قدر فکر می گردد بلند
صائب از تحصیل عمر جاودان غافل مشو
#صائب_تبریزی
چنان ز وحشت عشقت دلم هراسان است
که اولین نفسم جان سپردن آسان است
اگر به جان منت صدهزار فرمان است
خلاف رای تو کردن خلاف امکان است
میان به کشتن من بستهای و خرسندم
که در میانه نخستین حجاب ما جان است
به عشق زلف و رخت فارغم ز دیر و حرم
که این معامله بیرون ز کفر و ایمان است
مجاور سر کوی تو ای بهشتیرو
اگر به خلد رود در بلای زندان است
اگر به خاتم لعل تو مور یابد دست
هزار مرتبهاش فخر بر سلیمان است
مگر به یاد لبت باده میدهد ساقی
که خاک میکده خوشتر ز آب حیوان است
بگو چگونه کنم دعوی مسلمانی
که در کمین من آن چشم نامسلمان است
میان جمع پریشان شاهدی شدهام
که از مشاهدهاش مجمعی پریشان است
به راه عشق به مردانگی سپردم جان
که هر که جان نسپارد نه مرد میدان است
مهی نشاند به روز سیه فروغی را
که پرتوی ز رخش آفتاب تابان است
#فروغی_بسطامی
که اولین نفسم جان سپردن آسان است
اگر به جان منت صدهزار فرمان است
خلاف رای تو کردن خلاف امکان است
میان به کشتن من بستهای و خرسندم
که در میانه نخستین حجاب ما جان است
به عشق زلف و رخت فارغم ز دیر و حرم
که این معامله بیرون ز کفر و ایمان است
مجاور سر کوی تو ای بهشتیرو
اگر به خلد رود در بلای زندان است
اگر به خاتم لعل تو مور یابد دست
هزار مرتبهاش فخر بر سلیمان است
مگر به یاد لبت باده میدهد ساقی
که خاک میکده خوشتر ز آب حیوان است
بگو چگونه کنم دعوی مسلمانی
که در کمین من آن چشم نامسلمان است
میان جمع پریشان شاهدی شدهام
که از مشاهدهاش مجمعی پریشان است
به راه عشق به مردانگی سپردم جان
که هر که جان نسپارد نه مرد میدان است
مهی نشاند به روز سیه فروغی را
که پرتوی ز رخش آفتاب تابان است
#فروغی_بسطامی
چه فراقی
محمد حسین پویانفر
السلام علیک یااباعبدالله الحسین
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی
اربعین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی
اربعین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴─┅─═इई 🌺🌼🌺ईइ═─┅─
اصلاحیه❌❌❌❌❌❌
امشب بنوشانم شراب از آن لب پر التهاب
ساقے مڪن ما را جواب ، اے دلبر ابرو ڪمان
گیسوے تو، چشمان تو، مژگان تو رنگ شبان
بنگر مرا ڪز عشق تو ، دیگر ندارم هیچ امان
جعلی❌❌❌❌❌
این شعر از مولانا نیست❌❌❌❌❌
امشب بنوشانم شراب از آن لب پر التهاب
ساقے مڪن ما را جواب ، اے دلبر ابرو ڪمان
گیسوے تو، چشمان تو، مژگان تو رنگ شبان
بنگر مرا ڪز عشق تو ، دیگر ندارم هیچ امان
جعلی❌❌❌❌❌
این شعر از مولانا نیست❌❌❌❌❌
دیوانهی عشقت را جایی نظر افتادهست
کآنجا نتواند رفت اندیشهی دانایی
امّید تو بیرون برد از دل همه امّیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی
مولانا
دیوانهی عشقت را جایی نظر افتادهست
کآنجا نتواند رفت اندیشهی دانایی
امّید تو بیرون برد از دل همه امّیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی
مولانا
گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی
من عاشق توام، تو بگو یارِ کیستی
بستی میان به فتنه، کشیدی ز غمزه تیغ
جانم فدات، در پی آزار کیستی
دارم دلی ز هجر تو هر دم فگارتر
تا خود تو مرهم دلافگار کیستی
هر شب من و خیال تو و کنج محنتی
تو با کهای و مونس و غمخوار کیستی
تا چند گرد کوی تو گردم گهی بپرس
کاینجا چه میکنی و طلبکار کیستی
جامی مدار چشم خلاصی ز قید عشق
اندیشه کن ببین که گرفتار کیستی
#جامی
من عاشق توام، تو بگو یارِ کیستی
بستی میان به فتنه، کشیدی ز غمزه تیغ
جانم فدات، در پی آزار کیستی
دارم دلی ز هجر تو هر دم فگارتر
تا خود تو مرهم دلافگار کیستی
هر شب من و خیال تو و کنج محنتی
تو با کهای و مونس و غمخوار کیستی
تا چند گرد کوی تو گردم گهی بپرس
کاینجا چه میکنی و طلبکار کیستی
جامی مدار چشم خلاصی ز قید عشق
اندیشه کن ببین که گرفتار کیستی
#جامی
اصلاحیه❌❌❌❌❌
#مولانا
شوق دیـدار تـو سر رفت
ز پیمانهٔ ما
کی قدم مینهی ای شاه به
ویـرانهٔ ما
ما هنوز ای نفست گرم پر
از تاب و تبیم
سر و سامان بده بر این دلِ
دیوانهٔ ما
جعلی❌❌❌❌❌❌
این شعر از مولانا نیست❌❌❌❌❌❌
#مولانا
شوق دیـدار تـو سر رفت
ز پیمانهٔ ما
کی قدم مینهی ای شاه به
ویـرانهٔ ما
ما هنوز ای نفست گرم پر
از تاب و تبیم
سر و سامان بده بر این دلِ
دیوانهٔ ما
جعلی❌❌❌❌❌❌
این شعر از مولانا نیست❌❌❌❌❌❌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خداى متعال میگوید:
بنده من
با نام من آغاز ڪرد
بر من است
که کارهایش را
به انجام رسانم و او
را درهمه حال،
برکت دهم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده من
با نام من آغاز ڪرد
بر من است
که کارهایش را
به انجام رسانم و او
را درهمه حال،
برکت دهم
بسم الله الرحمن الرحیم
یک حبه نور💫
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۚ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ
و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
هرگز اهل جهنم و اهل بهشت با هم یکسان نیستند، اهل بهشت به حقیقت سعادتمندان عالمند.
#سوره_حشر_آیات_۱۹_۲۰
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۚ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ
و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
هرگز اهل جهنم و اهل بهشت با هم یکسان نیستند، اهل بهشت به حقیقت سعادتمندان عالمند.
#سوره_حشر_آیات_۱۹_۲۰
Telegram
attach 📎
هرازگاهی خودت را هرس کن،تمام سختیهایت، دردهایت، خاطرات بدت را باغبانی کن .سبک کن فکرت را ، ازهرچه آزارت مي دهد. وقتى ذهنت رو آروم كنى، ميتونى صداى خدا رو بشنوى .
جان دلم از نژاد چشمه باش،
بگذار آدمها تا
می توانند سنگ باشند،
مهم این است که تو
جاری باشی و از آنها بگذری...
خوشبخت کسی هست
که شکوه رفتارش آفرینندهی
لبخند بر لبهای دیگران باشد.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
پروردگارا
یک صبح زیبای دیگر را با ترنم
دلنشین پرندگانت آغاز نمودم
شکر، برای یک روز زیبای دیگر
شکر، برای بوی خوش زندگی
شکر و هزاران شکر،
برای وجود ارزشمند عزیزانم
شکر، برای سلامتی جسم و جان
شکر، برای رزق و روزی حلال و بی نیازی
بارالها
چتر رحمتت را بر سرخانواده و دوستانم همیشه بازنگه دار و بهترین تقدیرها را برایشان رقم بزن
آمین
🌺🌺🌺
شاد باشی
جان دلم از نژاد چشمه باش،
بگذار آدمها تا
می توانند سنگ باشند،
مهم این است که تو
جاری باشی و از آنها بگذری...
خوشبخت کسی هست
که شکوه رفتارش آفرینندهی
لبخند بر لبهای دیگران باشد.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
پروردگارا
یک صبح زیبای دیگر را با ترنم
دلنشین پرندگانت آغاز نمودم
شکر، برای یک روز زیبای دیگر
شکر، برای بوی خوش زندگی
شکر و هزاران شکر،
برای وجود ارزشمند عزیزانم
شکر، برای سلامتی جسم و جان
شکر، برای رزق و روزی حلال و بی نیازی
بارالها
چتر رحمتت را بر سرخانواده و دوستانم همیشه بازنگه دار و بهترین تقدیرها را برایشان رقم بزن
آمین
🌺🌺🌺
شاد باشی
🥀
#رهرو_عشق
[در سوگ و ستایش امام حسین ع]
▪️باز در خاطرهها، ياد تو ای رهروِ عشق
شعلهٔ سركشِ آزادگی افروخته است
يک جهان بر تو و بر همّت و مردانگیات
از سرِ شوق و طلب، ديدهٔ جان دوخته است
نقشِ پيكار تو در صفحهٔ تاريخ جهان
میدرخشد، چو فروغ سَحَر از ساحل شب
پرتوش بر همه كس تابد و میآموزد
پايداری و وفاداری در راه طلب
چهرِ رنگين شفق، میدهد از خون تو ياد
كه ز جان بر سر پيمان ازل ريخته شد
راست، چون منظرهٔ تابلوی آزادیست
که فروزنده به تالارِ شب آویخته شد
رسمِ آزادی و پيكار و حقيقتجويی
همهجا صفحهٔ تابندهٔ آیین تو بود
آنچه بر ملّت اسلام، حياتی بخشيد
جنبشِ عاطفه و نهضتِ خونين تو بود
تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سر ايدهٔ انسانی خود جان دادی
در رهِ كعبهٔ حقجويی و مردی و شرف
آفرين بر تو كه هفتاد و دو قربان دادی
آنكه از مكتب آزادگیات درس آموخت
پيش آمالِ ستمگر ز چه تسليم شود؟
زور و سرمايهٔ دشمن نفريبد او را
كه اسير ستمِ مردمِ دژخيم شود
رهروِ كعبهٔ عشقی و در آفاق وجود
با پرِ شوق، سوی دوست برآری پرواز
يكهتازِ ملكوتی كه به صحرایِ ازل
روی از خواستهٔ عشق نتابيدی باز
جان به قربانِ تو ای رهبرِ آزادی و عشق
كه روانت سرِ تسليم نياورد فرود
ز آن فداكاریِ مردانه و جانبازیِ پاک
جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود
محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🥀🏴
#رهرو_عشق
[در سوگ و ستایش امام حسین ع]
▪️باز در خاطرهها، ياد تو ای رهروِ عشق
شعلهٔ سركشِ آزادگی افروخته است
يک جهان بر تو و بر همّت و مردانگیات
از سرِ شوق و طلب، ديدهٔ جان دوخته است
نقشِ پيكار تو در صفحهٔ تاريخ جهان
میدرخشد، چو فروغ سَحَر از ساحل شب
پرتوش بر همه كس تابد و میآموزد
پايداری و وفاداری در راه طلب
چهرِ رنگين شفق، میدهد از خون تو ياد
كه ز جان بر سر پيمان ازل ريخته شد
راست، چون منظرهٔ تابلوی آزادیست
که فروزنده به تالارِ شب آویخته شد
رسمِ آزادی و پيكار و حقيقتجويی
همهجا صفحهٔ تابندهٔ آیین تو بود
آنچه بر ملّت اسلام، حياتی بخشيد
جنبشِ عاطفه و نهضتِ خونين تو بود
تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سر ايدهٔ انسانی خود جان دادی
در رهِ كعبهٔ حقجويی و مردی و شرف
آفرين بر تو كه هفتاد و دو قربان دادی
آنكه از مكتب آزادگیات درس آموخت
پيش آمالِ ستمگر ز چه تسليم شود؟
زور و سرمايهٔ دشمن نفريبد او را
كه اسير ستمِ مردمِ دژخيم شود
رهروِ كعبهٔ عشقی و در آفاق وجود
با پرِ شوق، سوی دوست برآری پرواز
يكهتازِ ملكوتی كه به صحرایِ ازل
روی از خواستهٔ عشق نتابيدی باز
جان به قربانِ تو ای رهبرِ آزادی و عشق
كه روانت سرِ تسليم نياورد فرود
ز آن فداكاریِ مردانه و جانبازیِ پاک
جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود
محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🥀🏴
قصه سردادنت سری ز اسرار خداست
خلق را در سر نباشد فهم این سر عجیب
کس نباشد مطلع جز دوست بر اسرار دوست
با رموز آشنا کی آشنا باشد غریب
پرده بردار از جمال غیب ای نور خدا
کز فراقت رفت ما را پرده ی صبر و شکیب
فواد_کرمانی
قصه سردادنت سری ز اسرار خداست
خلق را در سر نباشد فهم این سر عجیب
کس نباشد مطلع جز دوست بر اسرار دوست
با رموز آشنا کی آشنا باشد غریب
پرده بردار از جمال غیب ای نور خدا
کز فراقت رفت ما را پرده ی صبر و شکیب
فواد_کرمانی
بادبانِ کَشتیِ وجود مرد،
اعتقاد است.
چون بادبان باشد، باد وی را به جای عظیم بِبَرَد،
و چون بادبان نباشد، سُخن باد باشد.
📕 #فیه_ما_فیه
#مولانا
اعتقاد است.
چون بادبان باشد، باد وی را به جای عظیم بِبَرَد،
و چون بادبان نباشد، سُخن باد باشد.
📕 #فیه_ما_فیه
#مولانا
عشق کار نازکان نرم نیست
عشق کار پهلوان است ای پسر
هر کی او مر عاشقان را بنده شد
خسرو و صاحب قرانست ای پسر
عشق را از کس مپرس از عشق پرس
عشق ابر دُر فشان است ای پسر
#مولانا
عشق کار پهلوان است ای پسر
هر کی او مر عاشقان را بنده شد
خسرو و صاحب قرانست ای پسر
عشق را از کس مپرس از عشق پرس
عشق ابر دُر فشان است ای پسر
#مولانا