معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
صفات خدا را می‌توانی در هر ذره کائنات بیابی. چون او نه در مسجد و کلیسا و دیر و صومعه، بلکه هر آن همه جا هست. همانطور که کسی نیست که او را دیده و زنده مانده باشد، کسی هم نیست که او را دیده و مرده باشد. هر که او را بیابد تا ابد نزدش می ماند.

#حضرت_شمس_تبریزی
هیچ‌گاه نومید مشو. اگر همه درها هم به رویت بسته شوند، سرانجام او کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده، به رویت باز می‌کند. حتی اگر هم‌اکنون قادر به دیدنش نباشی، بدان که در پس گذرگاه‌های دشوار باغ‌های بهشتی قرار دارد. شکر کن! پس از رسیدن به خواسته‌ات شکر کردن آسان است. صوفی آن است که حتی وقتی خواسته‌اش محقق نشده، شکر گوید.

#حضرت_شمس_تبریزی
خدایا..

صدایت می کنم چون در این دنیا دیگر صدا به صدایی نمی رسد

اما تو گفتی که شنوایی

به نام خدای همه
#کلام نور💥

«إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»
﴿بقره - ۲۲۲﴾

و خداوند یقه گناهکارپشیمان را نخواهد گرفت!
بلکه او را در آغوش خواهد کشید.
‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎

احساس خوبت را شبیه باران و بدنت را محل جمع آوری آب باران تصور کن.
زمانی که مطمئن شدی احساس خوب داری آن محل جمع آوری را پر و لبریز نگه دار...

اما اگر تو فراموش کنی که با اندیشه آن را از احساسات خوب پر کنی. سطح آب خیلی پایین می آید. تا به آنجا می رسد که گل و لجن در آن جا مانده است. احساسات منفی دقیقا برای تو نشانه ای از این هستند که آن محل جمع آوری تا گل و لای پایین آمده است و تو نیازمندی که خودت را با احساسات خوبت دوباره پر کنی تا اینکه لبریز شوی.

خودت را هر روز با اندیشه از احساسات خوب پر کن و خودت را لبریز کن....

نترس دوست من،
هرگز برای هیچ چیز از تو نگذشته است

اگر به عشق نیاز داری عاشق شو
برقص

با صدای بلند قهقهه بزن😄

رنگهای شاد بپوش

تا وقتی زنده‌ای،
هیچ چیز از تو نگذشته است
زندگی کن دوست من
و از عدد توی شناسنامه‌ات هرگز خجالت نکش

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد سه شنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

درپناه حق امروزت رو با یه دنیا امید،عشق , سلامتی, تدبیر، توکل ,آرامش الهی , نشاط ,شادی با یه بغل آرزوهای پسندیده آغاز کنی.

کمال و منتهای سعادت همراه با رزق و روزی حلال را برات آرزومندم.


🌺🌺🌺

شاد باشی
تو آن نه‌ ای که به جور از تو روی برپیچند
گناه تست و من استاده‌ ام به استغفار

مرا غبار تو هرگز اثر کند در دل
که خاک پای تو ام، خاک را چه غم ز غبار؟

سعدی
تا قدر بدانند و شاکر شوند....

۞ حاج محمد اسماعیل دولابی: همان‎طور که در ظاهر، خداوند راه کربلا را چند وقت باز می‎کند تا مؤمنین بهره‎مند شوند و چند وقت می‎بندد تا قدر بدانند و شاکر شوند، در دل هم خداوند همین کار را می‎کند؛ چند روز بسط و گشایش و چند روز قبض و گرفتگی ایجاد می‎کند. چند روز حال عبادت دارید و چند روز از عبادت و نماز خودتان خوشتان نمی‎آید. اگر دیدید حال عبادت ندارید، خیلی شلوغ نکنید و صابر باشید چون خدا که صانع و پرورنده‎ی ماست، برای رشد دادن ما این کار را کرده است.

وقتی هم راه باز شد و کار روی دور افتاد، شکر کنید و بهره ببرید.


📘مصباح الهدی ص۲۰۱
بیار باده که دیر ی ست در خمار توام
اگر چه دلق کشانم نه یار غار توام؟؟

بیار رطل و سبو کارم از قدح بگذشت
غلام همت و داد بزرگوار توام

در این زمان که خمارم مطیع من می باش
چو مست گشتم از آن پس به اختیار توام

بیار جام اناالحق شراب منصوری
در این زمان که چو منصور زیر دار توام

مولانا
چه تاسهای قدرت زهرآگین که می‌فکنند مستضعفان، این وارثان زمین.
و چه قمارهای عشق لطیف که می‌کنند ساقیان، این صاحبان آسمان.

خوشا عاشق و جان نامنتهای آزاده‌ی بی‌گزندش؛ که نه سر به دیواری سابید و نه به قبله‌ای فرو آورد و نه در هیچ محراب به سینه فکند.
خوشا آزادی و آتش خوش‌رقص سپندش.

حلمی | کتاب اخگران

#خوشا_عاشق
#خوشا_آزادی
به آرامی می‌رسد به آنجا که باید برسد و رقم رسیدن است. به آهستگی گام می‌کشد تقدیر شگرف و هزار شکست بر خود روا می‌دارد تا آن یک لحظه‌ی سترگ شادمانی که در هیچ باور نیست.

به متانت می‌رزمد سالک خندان آزادی و به صلابت بها می‌پردازد. به ناز می‌خرامد و به نظم می‌خروشد. به خوشی می‌زیید و به فرخندگی می‌میرد. به رنج می‌زاید آن خویش محتوم جاودانه را و به شکرانه چشم نو بر جهان می‌گشاید تناسخ بی‌مانند کامرانه را.

: آه آن لحظه را چگونه بتوان شرح دادن؟
: به فرّه‌ی سکوت، این آتش پارسی؛ برترین زبان خدایان.

حلمی | کتاب اخگران

#فره‌ی_سکوت
#آتش_پارسی
پنجشیر همان آرتساخ و آرتساخ همان پنجشیر. عشق همان آزادی و آزادی همان عشق. و عشق و آزادی همانا و همان شادمانی، و شادمانی همانا و همان در سترگیِ کوچک خویش به برکت و شکوه و آزادگی زیستن.

سخن همان سکوت و سکوت همان سخن،
و هر که بر این روح دوتن چیره شود همانا و همان که ابلیس و تمام.

حلمی | کتاب اخگران

#روح_دوتن
#عشق_و_آزادی
#پنجشیر
#آرتساخ
عقل اگر می‌خواهد از درهای منطق بگذرد
باید از خیر تماشای حقایق بگذرد

آنچه آن را علم می‌دانند، اهل معرفت
مثل نوری باید از دل‌های عاشق بگذرد

طفل می‌گرید مگر می‌داند این دنیا کجاست؟
عمر چون با های‌های آمد به هق‌هق بگذرد

هر بهاری باغبان راضی به تابستان شود
باید از خون دل صدها شقایق بگذرد

صبر بر دورِ جدایی،نیست ممکن، بی‌شراب
همتی کن ساقیا! تا مثل سابق بگذرد

از گناه مست اگر زاهد به کفر آمد چه غم
از خطای اهل دل باشد که خالق بگذرد


فاضل نظری
شاد بودن، دلیلی نمی خواهد همین که خدا در درون توست، باید شاد باشی. اگر شاد نیستی و در آرامش بسر نمی بری، بخاطر این است که انرژی هایت را به بیرون روانه کرده ای، و از وجودت خارج نموده ای. وقتی پر از خواهش و خواسته ای، انرژی هایت هرز خواهند رفت. این را بدان که خداوند به همه چیز تو واقف است و می داند که چه می خواهی. در مقابل عظمت آفرینش فقط و فقط می توان "سکوت" کرد.
آری...
راه های نشت انرژی را ببند. وقتی انرژی ات را حفظ کنی، آنگاه است که چشم ات باز می شود، گوش ات می شنود، و معرفت به شناخت، بطور خود انگیخته مرحله به مرحله برایت اتفاق می افتد.
الهی چون ما را در حجرهٔ بی شمع و چراغ مبتلا کنند ایمان ما را تو چراغ لحد ما گردانی، چون در معاملهٔ خود مینگرم سزاوار همه عقوبتها هستم و چون در کرم تو نظاره میکنم سزاوار همهٔ خداوندیها هستی.
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات_شماره_۲۵۳

 
.

آفاق را کند به نفس مشکبار صبح
باشد بهار عنبر شبهای تار صبح

دم را کنند صاف ضمیران شمرده خرج
از سینه می کشد نفسی را دوباره صبح

تا چشمش از ستاره فشانی نشد سفید
از وصل آفتاب نشد کامکار صبح

دست از طلب مدار درین ره، که می کشد
خورشید را ز صدق طلب در کنار صبح



#صائب_تبریزی
یاد آن جلوه ی مستانه
کی از دل برود؟
این نه موجی است
که ازخاطر ساحل برود

خط سبز تو محال است
که از دل برود
این نه نقشی است
که هرگز ز مقابل برود

#صائب_تبریزی
عشق را نازم که از بیتابی روز فراق
جان ما را بست با درد تو پیوندی دگر

تا شوی بیباک تر در ناله ای مرغ بهار
آتشی گیر از حریم سینه ام چندی دگر

#اقبال_لاهوری
همیشه دوست داشتم بدانم اولین بوسه چگونه شکل گرفت،
از روی هوس بود
یا دوست داشتن محض؟
چه حسی در دو طرف ایجاد کرد؟
چگونه به دیگران سرایتش دادند...
و
ای کاش سناریوی اولین بوسه را داشتم...


#آندری_تارکوفسکى
دود مطبخ گرد آن پا کوفتن
ز اشتیاق و وجد جان آشوفتن



صوفیان از روی وجد و اشتیاق، آشوبی به پا کردند. از شدّت پایکوبی آنان، گرد و غبار مانند دودِ آشپزخانه به هوا بلند شد.

گاه دست‌افشان قدم می‌کوفتند
گه به سجده صفه را می‌روفتند


گاه دست افشان پای بر زمین می کوفتند و گاهی نیز با رویشان، زمین خانقاه را جارو می کردند‌، یعنی سر از پا نمی شناختند.

دیر یابد صوفی آز از روزگار
زان سبب صوفی بود بسیارخوار


از آنرو که صوفی مراد و مقصودش را در روزگار دیر به دست می آورد، پرخوار و شکمباره است. چون بعضی صوفیان ریاضت های سخت می کشند بجای تزکیه نفس بیشتر حریص می شوند.

جز مگر آن صوفیی کز نور حق
سیر خورد او فارغست از ننگ دق


فقط آن صوفی ای که شکمباره نیست که از نور حق تعالی سیر خورده باشد و این صوفی از زشتی و بدنامی کوبیدن در خانه مردم در امان است.

شرح مثنوی شریف
استاد کریم زمانی
گاهی ز نو و گه ز کهن میگویند
گاهی ز کن و گه ز مکن میگویند

هر چند فراغتیست لیک از سرِ لطف
با ما به زبان ما سخن میگویند

«عطار»مختارنامه
چون حسين فرزند ابراهيم و اسماعيل بود و آنان خود را فداى همان معبود كردند و ابراهيم در راه وفاى به عهد الهى خود از تنها فرزند عزيزش دل كند و او را به قربانگاه برد تا ثابت كند كه در راه معشوق حتى از فرزند دلبندش نيز آزاد است تا چه رسد امور ديگر دنيوى و اخروى، حسين عليه السلام در زمان خود اين فرهنگ عاشقانه را به احسن وجه ثابت نمود و تمام فرزندان و عزيزان خود را يك يك به قربانگاه عشق فرستاد. و معناى كامل اين آيۀ شريفه را شرح و تفسير كرد كه:فَفَدَيْناهُ‌ بِذِبْحٍ‌ عَظيمٍ‌.

و او را به قربانى باعظمت فديه داديم.

آن امام عاشقان پور بتول
سرو آزادی ز بستان رسول

الله الله بای بسم الله پدر
معنی ذبح عظیم آمد پسر

بهر آن شهزاده ی خیر الملل
دوش ختم المرسلین نعم الجمل

سرخ رو عشق غیور از خون او
شوخی این مصرع از مضمون او

در میان امت ان کیوان جناب
همچو حرف قل هو الله در کتاب

موسی و فرعون و شبیر و یزید
این دو قوت از حیات آید پدید

زنده حق از قوت شبیری است
باطل آخر داغ حسرت میری است

«اقبال لاهوری» رموز بیخودی