معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
مرا که از درت امّید فتح بابی نیست
در دولختی چشم است بر رهت مفتوح

#اوحدی_مراغه‌ای
Sezaavaar
Googoosh
سزاوار... #گوگوش

آهنگساز: فرید زلاند
تنظیم: تیگران ساکیان

ترانه سرا: اردلان سرفراز
ای عشق ببخشای تو بر حال ضعیفان

کز خاک همان رست
که در خاک دمیدی


#مولاناغزل ۲۱۳۶
.
نادیده رخش به خواب یکشب
ای خفته، درین خیال تا کی؟

هر شب منم و خیال جانان
من دانم و او و قال تا کی؟

#عراقی غزل ۲۷۲
.
نادیده رخش به خواب یکشب
ای خفته، درین خیال تا کی؟

هر شب منم و خیال جانان
من دانم و او و قال تا کی؟

#عراقی غزل ۲۷۲
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد

#حافظ غزل ۱۳۵
او را که از خود پُر است،
صدهزار پیغمبر نتوانند تُهی کردن.

#مقالات‌_شمس
مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

بر سر تربت من با می و مطرب بنشین
تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم


#حافظ غزل ۳۳۶
بگذار سر به سینه‌ی من
تا بگویمت
اندوه چیست
عشق کدام است
غم کجاست...

#فریدون_مشیری
وطن کجاست که آوازِ آشنایِ تو چنین دور می‌نماید؟
امید کجاست
تا خود جهان به قرار باز آید؟
هان، سنجیده باش
که نومیدان را معادی مقدر نیست!

#احمد_شاملو
#ادیب_خوانساری، #باز_دیوانه_شدم

@sher_o_asal
باز دیوانه شدم من
ای طبیب

باز سودایی شدم من
ای حبیب


#مولانا
آواز #ادیب_خوانساری
همراه با نی #حسن_کسایی
#دستگاه_همایون
Khandan Dara-(SONG95.IR)
Hesam Eddin Seraj
خندان درآ تلخی بکش
شاباش ای تلخی خوش

#حسام_الدین_سراج
#غزل_مولانا
گلشن راز
شیخ محمود شبستری

بخش ۴۲ - تمثیل در بیان نکاح معنوی جسم با جان یا صورت با معنی



اگرچه خور به چرخ چارمین است
شعاعش نور و تدبیر زمین است

طبیعت های عنصر نزد خور نیست
کواکب گرم و سرد و خشک و تر نیست

عناصر جمله از وی گرم و سرد است
سپید و سرخ و سبز و آل و زرد است

بود حکمش روان چون شاه عادل
که نه خارج توان گفتن نه داخل

چو از تعدیل شد ارکان موافق
ز حسنش نفس گویا گشت عاشق

نکاح معنوی افتاد در دین
جهان را نفس کلی داد کابین

از ایشان می پدید آمد فصاحت
علوم و نطق و اخلاق و صباحت

ملاحت از جهان بی‌مثالی
درآمد همچو رند لاابالی

به شهرستان نیکویی علم زد
همه ترتیب عالم را به هم زد

گهی بر رخش حسن او شهسوار است
گهی با نطق تیغ آبدار است

چو در شخص است خوانندش ملاحت
چو در لفظ است گویندش بلاغت

ولی و شاه و درویش و توانگر
همه در تحت حکم او مسخر

درون حسن روی نیکوان چیست
نه آن حسن است تنها گویی آن چیست

جز از حق می‌نیاید دلربایی
که شرکت نیست کس را در خدایی

کجا شهوت دل مردم رباید
که حق گه گه ز باطل می‌نماید

مؤثر حق شناس اندر همه جای
ز حد خویشتن بیرون منه پای

حق اندر کسوت حق بین و حق دان
حق اندر باطل آمد کار شیطان
دل زنده می‌شود به امید وفای یار ...
جان رقص می‌کند به سماع کلام دوست

#سعدی
غیر عشق رخ دلدار غلط بود غلط
هرچه کردیم غیر این کار غلط بود غلط

هر چه گفتیم و شنیدیم خطا بود خطا
جز حدیث لب دلدار غلط بود غلط

کاش اول شدمی از دو جهان بیگانه
آشنائی به جز آن یار غلط بود غلط

اینکه گفتند وفائی بجهان میباشد
ما ندیدیم وفادار غلط بود غلط

یار غمخوار وفادار به جز دوست نبود
سخن یاری اغیار غلط بود غلط

هوس گلشن فردوس سبک بود سبک
عشوه دنیی غدار غلط بود غلط

ای برادر ز من راست شنو حرف درست
هرچه جز یار و غم یار غلط بود غلط

فیض جز عشق و غم عشق دیگر چیزی نیست
کار دیگر به جز این کار غلط بود غلط

#فیض_کاشانی

من حلقه هاي زلفش
از عشق مي شمارم...

هر چه در مراتب کثرت مي بیني،
به حقیقت حلقه اي است از
حلقه هاي بي نهایت آن زلف
و هر دل که در بند است ،به حلقه اي از
حلقه های آن زنجیر،گرفتار است ...

#رساله_مشواق
#فيض_كاشانی
مژده ای دل که مسیحا نفسی می‏آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‏آید

از غم هجر مکن ناله و فریاد که من
زده ‏ام فالی و فریادرسی می‏آید

کس ندانست که منزلگه آن دوست کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی می‏آید

از ظهور برکاتش نه منم خرّم و بس
عیسی اینجا به امید نفسی می‏آید

همه اعیان جهان چشم به راهش دارند
هر عزیزی ز پی ملتمسی می‏آید

فیض دارد سر آن کو به رهت جان بازد
هرکس این‏جا به امید هوسی می‏آید

دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بیا خوش که هنوزش نفسی می‏آید




استقبال فیض کاشانی از غزل حافظ
موجِ دریا را به ساحل همنشینی، تهمت است
بیقراران نذرِ منزل کرده اند آرام را

#بیدل_دهلوی
گفتم که کجا بود مها خانهٔ تو
گفتا که دل خراب مستانهٔ تو

من خورشیدم درون ویرانه روم
ای مست، خراب باد کاشانهٔ تو



مولانای_جان
چشم بر بهبود پیری داشتم، آن هم نشد

کاروان عمر رفت و بخت ما در خواب ماند...

#کلیم_همدانی
چشم بر بهبود پیری داشتم، آن هم نشد

کاروان عمر رفت و بخت ما در خواب ماند...

#کلیم_همدانی
دو عالَم را به یک‌بار از دلِ تنگ

بُـرون کردیم تـا جای تــو باشد...

#جناب‌سعدی