غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست
اول صبح است خیز کآخر دنیا فناست
صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست
یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست
#سعدی
اول صبح است خیز کآخر دنیا فناست
صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست
یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست
#سعدی
شیخ #ابوالحسن_خرقانی شبی در نماز بود.
آوازی شنید که :
" ابوالحسن!
خواهی که آنچه از تو میدانم، با خلق بگویم تا سنگسارت کنند !؟
شیخ گفت:
" بار الها!
خواهی تا آنچه از کرم و رحمت تو میدانم و میبینم با خلق بگویم،
تا دیگر هیچکس سجودت نکند؟ "
آواز آمد: " نه از تو، نه از من...! "
#تذکره_الاولیا
#عطار_نیشابوری
حضرت #مولانا میفرماید:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچهایم...
آوازی شنید که :
" ابوالحسن!
خواهی که آنچه از تو میدانم، با خلق بگویم تا سنگسارت کنند !؟
شیخ گفت:
" بار الها!
خواهی تا آنچه از کرم و رحمت تو میدانم و میبینم با خلق بگویم،
تا دیگر هیچکس سجودت نکند؟ "
آواز آمد: " نه از تو، نه از من...! "
#تذکره_الاولیا
#عطار_نیشابوری
حضرت #مولانا میفرماید:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچهایم...
#منصور_اوجی
در سن ۸۴ سالگی درگذشت.
این شاعر پیشکسوت حدود ساعت ۱۱ شامگاه گذشته (شنبه، ۱۸ اردیبهشتماه) پس از یک دوره بیماری در منزل خود در شیراز درگذشت.
منصور اوجی متولد نهم آذرماه سال ۱۳۱۶ در شیراز بود.
این موی سپید،
برف پیری نیست
یک عمر تمام در زمستانم
بی هیچ بهار.
بی هیچ بهار؟
#منصور_اوجی
در سن ۸۴ سالگی درگذشت.
این شاعر پیشکسوت حدود ساعت ۱۱ شامگاه گذشته (شنبه، ۱۸ اردیبهشتماه) پس از یک دوره بیماری در منزل خود در شیراز درگذشت.
منصور اوجی متولد نهم آذرماه سال ۱۳۱۶ در شیراز بود.
این موی سپید،
برف پیری نیست
یک عمر تمام در زمستانم
بی هیچ بهار.
بی هیچ بهار؟
#منصور_اوجی
( زاده ۹ آذر ۱۳۱۶ شیراز
درگذشته ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ شیراز )
منصور اوجی در رشته فلسفه و علوم تربیتی از دانشسرای عالی تهران فارغ التحصیل شد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز فوق لیسانس گرفت .
وی از شاعرانی است که آرام و پیوسته در جهت تکامل زبان شعری خاص خود تلاش میکند . او با تاکید بر تکرار مصراعها و واژه ها جهت تاثیر گذاری در خواننده شعرش گونه خاصی از شعر را ارائه می دهد .
زبان شعر او تا حدی تغزلی است و بیشتر ذهن خود را در امواج اوزان رها میسازد. اوجی در وصف طبیعت و ارتباط آن با مسائل اجتماع تصاویر زیبا می آفریند. وی در شعر نو نیمایی تجارب قابل توجهی دارد
توجه او در شعر بیشتر به فرم است و با منبت کاری و صیقل دادن واژه ها و تکرار مصراعها سعی دارد به ذهن خواننده شعرش نزدیک شود . زبان شعر او ساده و خوش آهنگ است با درون مایهای اجتماعی و تصاویری بدیع از طبیعت. اشعار منصور اوجی نشان از کوشش مستمر او برای یافتن شکل خاص و نوینی دارد و بیانگر آگاهی او نسبت به ساختار کلمه در شعر معاصر و نقش وزن و آهنگ در ساختمان کلی شعر است.
آثار :
باغ شب
خواب درخت و تنهایی زمین
شهر خسته
برگزیده اشعار :
این سوسن است که می خواند
مرغ سحر
صدای همیشه
شعرهایی به کوتاهی عمر
حالی است مرا
کوتاه مثل آه
خوشا تولد و پرواز
( زاده ۹ آذر ۱۳۱۶ شیراز
درگذشته ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ شیراز )
منصور اوجی در رشته فلسفه و علوم تربیتی از دانشسرای عالی تهران فارغ التحصیل شد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز فوق لیسانس گرفت .
وی از شاعرانی است که آرام و پیوسته در جهت تکامل زبان شعری خاص خود تلاش میکند . او با تاکید بر تکرار مصراعها و واژه ها جهت تاثیر گذاری در خواننده شعرش گونه خاصی از شعر را ارائه می دهد .
زبان شعر او تا حدی تغزلی است و بیشتر ذهن خود را در امواج اوزان رها میسازد. اوجی در وصف طبیعت و ارتباط آن با مسائل اجتماع تصاویر زیبا می آفریند. وی در شعر نو نیمایی تجارب قابل توجهی دارد
توجه او در شعر بیشتر به فرم است و با منبت کاری و صیقل دادن واژه ها و تکرار مصراعها سعی دارد به ذهن خواننده شعرش نزدیک شود . زبان شعر او ساده و خوش آهنگ است با درون مایهای اجتماعی و تصاویری بدیع از طبیعت. اشعار منصور اوجی نشان از کوشش مستمر او برای یافتن شکل خاص و نوینی دارد و بیانگر آگاهی او نسبت به ساختار کلمه در شعر معاصر و نقش وزن و آهنگ در ساختمان کلی شعر است.
آثار :
باغ شب
خواب درخت و تنهایی زمین
شهر خسته
برگزیده اشعار :
این سوسن است که می خواند
مرغ سحر
صدای همیشه
شعرهایی به کوتاهی عمر
حالی است مرا
کوتاه مثل آه
خوشا تولد و پرواز
دست هایت به گوارایی انگور و سرود
چه لطیف است و بزرگ:
به دو دستان تو عاشق بودن
و چه زیباست گذر کردن از کوچه ی لطف.
غم من از غم شب های سیاه ست
که نمی رویاند
به دو دستان نحیفم ایمان
و تو دستانت سرشارترین ایمان هاست
چه گواراست به دستان پر ایمان تو عاشق بودن.
عسل از چشم تو شیرین تر نیست
و سپاسی ست به نور:
به دو چشمان تو عاشق بودن
و چه زیباست گذر کردن از کوچه ی صبح
شب دگر نیست تهی از مهتاب
و دل من دگر از تاریکی،
به هراس اندر نیست.
آب و آئینه به زیبایی لبخند تو نیست
چه لطیف است و اصیل:
به دو لب های تو، عاشق بودن
و سفر کردن در کوچه ی نور
تا افق های سرود
تا افق های شراب
و در آئینه و آب
با تو پیوستن و از خویش گذر کردن
و در آئینه و آب
از تو باز آمدن و با تو یکی گشتن
و زخمخانه ی لب های تو نوشیدن
و به خود برگشتن.
دلم از گریه پراست
و تو لب هات سرودی جاوید
و به زیبایی این آیه سرودی نیست:
که جهانی لطف است
به سراپای تو عاشق بودن.
#منصور_اوجی
چه لطیف است و بزرگ:
به دو دستان تو عاشق بودن
و چه زیباست گذر کردن از کوچه ی لطف.
غم من از غم شب های سیاه ست
که نمی رویاند
به دو دستان نحیفم ایمان
و تو دستانت سرشارترین ایمان هاست
چه گواراست به دستان پر ایمان تو عاشق بودن.
عسل از چشم تو شیرین تر نیست
و سپاسی ست به نور:
به دو چشمان تو عاشق بودن
و چه زیباست گذر کردن از کوچه ی صبح
شب دگر نیست تهی از مهتاب
و دل من دگر از تاریکی،
به هراس اندر نیست.
آب و آئینه به زیبایی لبخند تو نیست
چه لطیف است و اصیل:
به دو لب های تو، عاشق بودن
و سفر کردن در کوچه ی نور
تا افق های سرود
تا افق های شراب
و در آئینه و آب
با تو پیوستن و از خویش گذر کردن
و در آئینه و آب
از تو باز آمدن و با تو یکی گشتن
و زخمخانه ی لب های تو نوشیدن
و به خود برگشتن.
دلم از گریه پراست
و تو لب هات سرودی جاوید
و به زیبایی این آیه سرودی نیست:
که جهانی لطف است
به سراپای تو عاشق بودن.
#منصور_اوجی
گفتم بهار کو؟
تابوتی در غروب نشانم داد
بر شانه های مردان
در شیون زنان
با لاله ای که سرخ و سراسیمه رسته بود
از لای درز آن.
#منصور_اوجی
تابوتی در غروب نشانم داد
بر شانه های مردان
در شیون زنان
با لاله ای که سرخ و سراسیمه رسته بود
از لای درز آن.
#منصور_اوجی
656 - 1 ذکر شیخ بایزید بسطامی ، کانال کتاب عرفانی
@ketaberfani
#تذکرة_الاولیاء
حضرت شیخ فریدالدین عطار
ذکر حضرت #شیخ_بایزید_بسطامی
رحمة الله علیهما
کتاب گویا - قسمت اول
حضرت شیخ فریدالدین عطار
ذکر حضرت #شیخ_بایزید_بسطامی
رحمة الله علیهما
کتاب گویا - قسمت اول