معرفی عارفان
1.15K subscribers
32.9K photos
11.9K videos
3.18K files
2.71K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
#حافظ_شیرازی

-خدا را کم نشین با خرقه پوشان
رخ از رندان بی سامان مپوشان

-در این خرقه بسی آلودگی هست
خوشا وقت قبای می فروشان

بیا،وز غبن این سالوسیان بین
صراحی خون دل و بربط خروشان

-در این صوفی وشان دردی ندیدم
که صافی باد عیش درد نوشان
۱- شُومُو٬ یـِی هُو اَز اینا کِردی کِه چه ؟
     تَرکِ دوس و آشنا کِردی کِه چه ؟

۲- شُومُو٬ اِنگار مَنو یادِت نَمیاد 
  پیشِ من پُـشـتِـتـو را کِـردی کِه چه ؟

۳- شُومُو٬ شیرازو چـِـشات اَلـُو زده 
    ایکارارو – ایوَرا – کِردی کِه چه ؟

۴- شُومُو، من تو شاچراغ بَس میشینم 
    کارِ بی رضُوی خدا کِردی کِه چه ؟

۵- شُومُو٬ مُشـتُـلُـقچی مُـشـتُـلُـق میخواد
      آیِه وایَه م تو کوچا کِردی کِه چه ؟

۶- شُومُو٬ یـِی بارگی مَنو بُکـُش بُرو 
     روزُمو ایطُو سیا کِردی کِه چه ؟

۷-شُومُو٬ غم داشت تو دلُم گوروک میشد 
   تی شو وَر دُوشتی و وا کِردی کِه چه ؟

۸- شُومُو٬ اَی ما رُو میخـُوی وِل بُکـُنی 
    نذرِ سِید ابوالوفا کِردی کِه چه ؟

۹- شُومُو٬ اشکِ چـِش ما – وَواری – بود 
     تو به مردم تَرِشا کِردی کِه چه ؟

۱۰- شُومُو٬ تــِلــّـهِ بُختونی گـَردَنِته 
        یی هَمه سِتم به ما کِردی کِه چه ؟

۱۱- شُومُو٬ نازتو سمندر میخرید 
  دوسی بُو – جُـلُـنـبُـرا – کِردی کِه چه ؟
و این هم شعر به لهجه ی شیرازی:


اوينه ی دل من تُنگ طِلا بود تو شُکُندیش
بَر چار دیوارش نقش وفا بود تو کَروندیش

دل افتادو گفتی، آخ بگیر نشکه بلوره!
نازک شده بود دل، به صدوی آخ تو شُکنديش

آخر دل دیوونه که نَم تُک نمَ‌داد پَس
اشکی شد و چِکه چِکه از چِیشوم چِکُندیش

پّ ته‌ی گل دلِ، تنجه زدو گل به لبام داد
هیکی هیکی کِردَم کِر زُلفِت تو تکوندیش

از دفتر دل با جوهرِِ اشک روونُم
صدکِش تو چیشام نامه نوشتَم تو نخوندیش

تاشاپَرکِ نیگاه من پَر رو چیشات زد
آيه وایه شد، کاشکی از اول می‌پَرُندیش

باز خواسِ خدا بود که دِلُم پَرزد در رفت
اَی دسِ تو بود تا صُبِ محشر می دوونديش

ما جیر بودیم، تی ای ورش من، او ورش تو
اول کشیدیش دور شدیم، یهو پوکوندیش

غم کُوش می رفت کنج سینه ی تنگِ سمندر
ای بال نبود، پاش که سُرید جَلدی جِقوندیش

#بیژن_سمندر


پانزدهم اردیبهشت، روز شیراز مبارک باد
@koronmusic-beshno az ney(festival konya)
alireza ghorbani
بشنو از نی چون حکایت میکند...

اجرای علیرضا قربانی و گروه "آهنگ اشتیاق" در فستیوال قونیه - ۲۰۱۹

آهنگساز : سامان صمیمی
شعر : مولانا
سنتور : پویا سرایی
سه تار : میلاد محمدی
دف : زکریا یوسفی

#مولانا
اصیل باش،
دست از مصنوعی بودن بردار
از شخصیت دروغین خودت آگاه باش،
از پوشش و نقاب‌هایت آگاه باش.


اشو
#راستی_کن_ای_تو_فخر_راستان

افراد زیادی را می‌شناسیم که دروغ می‌گویند، فریب می‌دهند و بدخواهی می‌کنند. آیا این‌ها نمی‌دانند که این کارها درست نیست یا بهتر بگویم، روا نیست؟ این آدم‌ها فکر میکنی خوشبخت‌اند؟


#سقراط_می‌گفت_نیستند.
#خلوت_گزیده_را_به_تماشا_چه_حاجت‌ست

توانایی خلوت‌گزینی چیزی است که باید بیاموزیم. توماس ماچو درباره‌ی "تکنیک‌های خلوت‌گزینی" می‌نویسد، یعنی تکنیک‌هایی که فرد را قادر می‌سازد با خودش به معاشرت بنشیند.
خاک #شیراز که سرمنزل عشق است و امید
قبله مردم صاحبدل و صاحب نظر است
سرخوش از ناله مستانه سعدی است، رهی
«همه گویند، ولی گفته سعدی دگر است »

#رهي_معيري

١۵ ارديبهشت
#روز_شيراز
بر همه شيرازي هاي عزيز و دوستداران شهر نارنج و ترنج #شيراز خجسته باد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهار که می‌شود، چنارهای خیابان قصرالدشت شیراز غوغایی بپا می‌کنند. اگر راهت را کج کنی و پا به یکی از کوچه‌هایی که یاس از دیوار هر خانه‌اش آویزان شده، بگذاری، ناخودآگاه به یاد همۀ عاشقانه‌های #حافظ می‌افتی و فکر می‌کنی، همین یاس‌ها بودند که حافظ را به اوج شعر رساندند. حافظی که می‌پنداشت هیچ گوشه‌ای از بهشت هم لطف کنار آب رکن‌آباد و گلگشت مصلی شیراز را نخواهد داشت. به‌خصوص اگر شیراز، #شیراز اردیبهشت باشد که مرغ الهام بسی از بزرگان را به پرواز درآورده‌است.

🍃💮🌼15 اردیبهشت روز شیراز🌱
پیش این خنده‌های مستی بخش
دامن عقل می‌دهم از دست


#سيمين_بهبهانى
امروز 5 مِی روز جهانی خنده⁩ است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چو روی به ما داری،گشایش‌ها در پیش است، پیدا آید.
هر حُجُب که بود، از طرف شما بود.
هر مشکل که شود، از خود گِلِه کن که
«این مشکل از من است.»
خدا با بنده لایقِ او معامله می‌کند.
آنچه او می‌کند، با او همان می‌کند.

#شمس تبریزی
#مقالات
Shiraz
Hamed Faghihi
#شیراز
#حامد_فقیهی


شیراز و میگن نازِ واسی آُفتو جِنگِش
قلبارو گِرِن میزنه به هم تیرشه ی تِنگِش

بلبل تو کوچا، تو پس کوچا غزل میخونه
شعروی ترِحافظ میچکه از سرِ چِنگِش

عطر گل یاسم و نسترن، بهار نارنج
هی سر میکشه از تو خونوی واز وِلِنگِش

این جان که اگر چِش تو چِشای هیکی بودوزی
درد دِلشو میشنُفی از جِلِنگ جِلِنگِش

اینجان که با فوتِ کاسه گری، امرو و فردو
تام پات میسره دنبال دختروی زبرو زِرِنگِش

اَگ دختر همسایه ی دیوار به دیوار،
لیم لیم دیوارک زد تو بدو بزن پلنگِش!!

قلبای پیزِری نیس تو سینه ی مردم شیراز
تو بیخودی ریشمیز بزنه تو درز و دِنگِش

دنیا رو تی پس میگشت سمندر
از شهر چه خبر! قربون اون آفتاب جِنگِش
Naghshe Behesht
@Talakar3006
"نقشِ بهشت"

در وصفِ شهرِ زیبای شیراز

با صدای نوید نیک

آهنگ ساز: علی طلاکار
ترانه سرا: علی فریدونی
پیش این خنده‌های مستی بخش
دامن عقل می‌دهم از دست


#سيمين_بهبهانى
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز پانزدهمِ اردیبهشت ماه، زادروزِ هفتادو یک سالگیِ «فائقه آتشین» با نامِ هنریِ «گوگوش» شاه‌ماهیِ موسیقیِ ایران است.
برخی بر این نظر هستند که می‌توان گوگوش را در تاریخِ معاصر جزوِ زنانِ تاثیرگذار دانست. در زمانه‌ای که بسیاری زنان را پرده‌نشین و در خانه می‌پسندیدند گوگوش به رویِ صحنه آمد و از نوعِ آرایشِ مو تا زیورآلات و آرایشِ صورت و نوعِ پوششِ او موردِ پسندِ زنانِ جوانِ ایرانی قرار گرفت. در عرصه‌یِ خوانندگی نیز او الگویی برایِ خوانندگانِ زنِ دیگر بود.

گوگوش در هنگامِ انقلاب در آمریکا به سر می‌برد اما به ایران بازگشت و با سکوت، زندگی در انزوا را آغاز کرد. اما هم‌چنان در ایران ماند و دیگر آواز نخواند. در همه‌یِ این سال‌هایِ انزوا اما ترانه‌هایِ گوگوش هم‌چنان شنیده شد و او هم‌چنان خواننده‌ای محبوب ماند. شاید بتوان گفت گوگوش از معدود هنرمندانِ ایرانی است که توانست مخاطب‌های بسیاری از چند نسلِ جوانِ ایرانی داشته باشد.

📽خلوت - گوگوش / شوی شبکه صفر سال ۱۳۵۶
هان مشو نومید چون واقف نِه‌ای از سِرّ غیب
باشد اندر پرده "بازی‌های پنهان" غم مخور
#حافظ
آمیختن مطالب جعلی با مطالب اصلی برای باورپذیر کردن جعلیات به نام بزرگان روش تازه ای است که در فضای مجازی رواج یافته است؛ به گونه ای که جاعلان سخن خود را با سخن بزرگان می آمیزند تا اندیشه و احساسات خود را به مخاطب القا کنند.
نمونه این شیوه جعل سروده زیر است که به فردوسی نسبت داده اند، در حالیکه تنها دو بیت آن از فردوسی است ؛ دو بیت دیگر از افزوده ها به شاهنامه و باقی ابیات جعلی اند.



۱-چو بخت عرب بر عجم چیره گشت،
همه روز ایرانیان تیره گشت!

۲- جهان را دگرگونه شد رسم و راه؛
تو گویی نتابد دگر مهر و ماه.۶

۳- ز می نشئه و نغمه از چنگ رفت؛
ز گُل عطر و معنی ز فرهنگ رفت!

۴- ادب خوار گشت و هنر شد وبال؛
ببستند اندیشه را پرّ و بال!

۵- جهان پر شد از خوی اهریمنی؛
زبان مهر ورزید و دل دشمنی!

۶- کنون بی غمان را چه حاجت به می؟!
کران را چه سودی از آوای نی ؟!

۷- که در بزم این هرزه گَردانِ خام ،
گناه است در گردش آریم جام .

۸- به جایی که خشکیده باشد گیاه،
هدر دادن آب باشد گناه!

۹- چو باتخت منبر برابر شود،
همه نام بوبکر و عمّر شود!

۱۰- ز شیر شتر خوردن و سوسمار،
عرب را به جایی رسیده است کار،

۱۱- که تاج کیانی کند آرزو!
تفو بر تو ای چرخ گردان! تفو!

۱۲- عرب هر که باشد مرا دشمن است؛
کج اندیش و بدخوی و اهریمن است!

۱۳- دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود!

از بیت نخست تا بیت نُهم به دو دلیل مهم از فردوسی نیست؛ نخست دلیلِ نسخه شناسانه است؛ با نگاهی به دست نویس های کهن و چاپ های شاهنامه فردوسی، هیچ یک از این ابیات را در نسخه ها و چاپ های شاهنامه نخواهیم یافت . دوم دلیل سبک شناسانه است؛ با اندکی دقت در می یابیم که برخی از این ابیات، به ویژه بیتِ آغازین و بیت دوازدهم ، نه تنها از اندیشه فردوسی و روح حاکم بر شاهنامه به دور است، بلکه با زبان ادبی و سبک فردوسی نیز بیگانه است. برای نمونه مصرع دوم بیت پنجم اشکال وزنی دارد و واژگانی همچون: نشئه، عطر، ادب و هدر نیز کاربردی در شاهنامه ندارند.

اما بیت های نُهم و سیزدهم از ابیاتِ اصلی شاهنامه اند.
بیت "چو باتخت منبر برابر کنند،
همه نام بوبکر و عمّر کنند"
از نامه رستمِ فرخزاد به سعدِ وقّاص انتخاب شده است.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، هشتم، ۴۱۷).
بیت "دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود "
از داستان جنگ هاماوران انتخاب شده است.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، دوم، ۸۲).
بیت های دهُم و یازدهم را هیچ یک از مصحّحان شاهنامه در تصحیح علمی - انتقادیِ خود درون متن نبرده اند؛
از جمله در شاهنامه چاپ مسکو، مصحّحان این ابیات را به حاشیه برده اند .
(شاهنامه فردوسی، چاپ مسکو ، نهم ، ح ۳۲۲).
دکتر جلال خالقی مطلق نیز در تصحیح خود از شاهنامه فردوسی دو بیت یاد شده را برافزوده دانسته و به حاشیه برده اند.
(شاهنامه فردوسی، خالقی مطلق، هشتم ، ح ۴۲۳) .