معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام

با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق
همچون بنفشه سر به گریبان کشیده‌ام

چون خاک در هوای تو از پا فتاده‌ام
چون اشک در قفای تو با سر دویده‌ام

من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش
از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام

از جام عافیت می نابی نخورده‌ام
وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده‌ام

موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام

ای سرو پای بسته به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریده‌ام

گر می‌گریزم از نظر مردمان رهی
عیبم مکن که آهوی مردم‌ندیده‌ام


رهی معیری
به کسی ندارم الفت
ز جهانیان مگر تو

اگرم تو هم برانی
سر بی کسی سلامت


سعدی
عاشقی میمرد چون دل زنده داشت
لاجرم چون گل لبی پرخنده داشت

سایلی گفتش که این خنده ز چیست
خاصه در وقتی که میباید گریست

گفت با معشوق خود چون عاشقم
میزنم یک دم که صبحی صادقم

صبح را خنده صواب آید صواب
کو درون سینه دارد آفتاب

گرچه من خورشید دارم در میان
بر طبق ننهادهام چون آسمان

آفتابی هر که را در جان بود
گر بخندد همچو صبح آسان بود

من که روزم آمد و شب در گذشت
یارم آمد رب و یارب درگذشت

گر کنم شادی و گر خندم رواست
گر گشایم لب و گر بندم رواست

چون شود خورشید عزت آشکار
هشت جنت گردد آنجا ذره وار

بی جهت چندانکه بینی پیش و پس
از همه سوئی یکی بینی و بس

جمله او بینی چو دایم جمله اوست
نیست در هر دو جهان بیرون ز دوست

حکایه التمثیل
عطار
عجائب جوهري جانا ندانم
که چون شرح صفاتت را بخوانم
عجائب جوهري جانا چه گويم
که در شرح تو سرگردان چو گويم
نمودي روي خود در هفت پرده
نديده هيچ چرخ سالخورده
چه داند چرخ سرگردان چه بودي
که ديدار خود اندر وي نمودي
توئي بنموده روي اندر دل و جان
بگويم در حقيقت راز پنهان
توئي اندر صفات خود نمودار
حجاب خود خودي از پيش بردار
چو مشتاقان همه حيران و مستند
هنوزت بسته عهد الستند
چراشان اين چنين افکار ماندي
حزين و خسته و غمخوار ماندي
زماني رويشان بنماي از راز
حجاب چرخ و انجم را برانداز

گزیده از کتاب جوهرالذات #عطار_نیشابوری
#مصيبت_نامه #عطار_نیشابوری/ المقالة السابعة و العشرون/ الحکاية والتمثيل
الحکاية والتمثيل


بود مجنوني عجب نه سر نه بن
کز جنون گستاخ ميگفتي سخن

زاهدي گفتش که اي گستاخ مرد
اين مگوي و گرد گستاخي مگرد

بس خطاست اين ره که ميجوئي مجوي
هم روا نيست اينچه ميگوئي مگوي

گفت ايزد چون مرا ديوانه خواست
هرچه آن ديوانه گويد آن رواست

گر سخنهاي خطا باشد مرا
چون نيم عاقل روا باشد مرا

هيچ عاقل را نباشد يارگي
کو بپردازد دلي يکبارگي

با جنون از بهر او در ساختم
تا دلم يکبارگي پرداختم

عاقلان را شرع تکليف آمدست
بيدلان را عشق تشريف آمدست

تو برو اي زاهد و کم گوي تو
مرد نفسي زر طلب زن جوي تو

بيدلان را با زر و با زن چکار
شرع را و عقل را با من چکار
حدیث عشق در دفتر نگنجد

حساب عشق در محشر نگنجد

عجب می‌آیدم کین آتش عشق

چه سودایی است کاندر سرنگنجد

#عطار
✴️ عطار بسیار مورد توجه مولانا بوده است. به ویژه در مثنوی تحت تاثیر عطار، به ویژه دو اثر «منطق الطیر» و «اسرار نامه»، است. مولانا در پایان مثنوی خلاصه‌ای از «منطق الطیر» را در ده بیت می‌آورد و در انتها می‌گوید:
«منطق الطیر خاقانی صداست/ منطق الطیر سلیمانی کجاست».
✴️ این تاثیر از عطار را در غزلیات مولانا هم می‌بینیم. او بار‌ها و بار‌ها از عطار یاد می‌کند. حتی غزل‌هایی از عطار وارد دیوان شمس شده است که معروف‌ترین آن‌ها این غزل است:
«گمشدن در گمشدن دین من است/ نیستی در هست آیین من است»

🔸در رباعیات عطار و مولانا هم، چه در قافیه و چه در مضمون، همسانی‌های فراوانی می‌توان دید.
هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

✴️ مولوی نه در این یک بیت بلکه در جای جای آثار خود از عطار به نیکی یاد کرده و بی هیچ اغراقی او را می ستاید؛ چراکه شاید ارزش وجودی آثار خود را وام دار این شاعر و عارف بلندآوازه نیشابوری می داند. معروف است که بهاءالدین محمد –پدر مولوی- در مهاجرت خود، زمانی که از نیشابور می گذرد به ملاقات عطار رفته و عطار نسخه ای از کتاب «اسرار نامه» خود را به مولوی که در آن زمان خردسال بود می بخشد. هرچند که این داستان در منابع مهمی چون «مناقب العارفین افلاکی»، «رساله فریدون سپهسالار» و «ولدنامه» نیامده و به صحت صد در صد آن باید شک کرد اما با تمام تشابهات و تفاوت ها، بی شک مولوی نسخه اسرار نامه و دیگر آثار عطار را سرمشقی برای سرایش «مثنوی معنوی» و کتاب های دیگر خود قرار داده است. افلاکی نقل می کند که:
🔸روزی حضرت مولانا دوات و قلمی خواسته، برخاست و برد در باغچه مدرسه این ابیات را نبشتن فرمود:
خطاب حقّ و بنده هر دو بشناس که تو هو گویی و حق ایّها النّاس
خوشا هایی ز حق، وز بنده هویی میان بنده و حق، های و هویی
نبیند مرد خودبین پادشا را انین المذنبین باید خدا را
درین ره نیست خودبینی خجسته تنی لاغر، دلی باید شکسته
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر کجا ویران بوَد
آن‌جا امید گنج هست

گنج حق را می‌نجویی
در دل ویران چرا؟

#حضرت_مولانا

مژده‌ی صبح درین تیره‌شبانم دادند
شمع کشتند و ز خورشید نشانم دادند

رخ گشودند و لب هرزه‌سرایم بستند
دل ربودند و دو چشم نگرانم دادند

سوخت آتشکده، زآتش نَفَسم بخشیدند
ریخت بتخانه، ز ناقوس فغانم دادند

"میرزا اسد الله غالب دهلوی"
حیفست چنین روی نگارین که بپوشی

سودی به مساکین رسد آخر چه زیانت

#سعدی
@Adabvaavayparsi
بسطامی ، آلبوم رقص آشفته T5
موسیقی ایرانی

#تصنیف حریر مهتاب
خواننده : #ایرج_بسطامی
اجرا در دستگاه #شور
آهنگساز : #حسین_پرنیا
شعر : #علیرضا_اخلاقی
اجرا از #گروه_همایون
#آلبوم رقص آشفته T5
اول اومدم روز کارگر رو به همگان تبریک بگم، دیدم تو شرایطی که ما هستیم تبریک نداره تسلیت داره.

به امید روزهای بهتر برای این عزیزترین قشر جامعه🙏🌺
عاشقی میمرد چون دل زنده داشت
لاجرم چون گل لبی پرخنده داشت

سایلی گفتش که این خنده ز چیست
خاصه در وقتی که میباید گریست

گفت با معشوق خود چون عاشقم
میزنم یک دم که صبحی صادقم

صبح را خنده صواب آید صواب
کو درون سینه دارد آفتاب

گرچه من خورشید دارم در میان
بر طبق ننهادهام چون آسمان

آفتابی هر که را در جان بود
گر بخندد همچو صبح آسان بود

من که روزم آمد و شب در گذشت
یارم آمد رب و یارب درگذشت

گر کنم شادی و گر خندم رواست
گر گشایم لب و گر بندم رواست

چون شود خورشید عزت آشکار
هشت جنت گردد آنجا ذره وار

بی جهت چندانکه بینی پیش و پس
از همه سوئی یکی بینی و بس

جمله او بینی چو دایم جمله اوست
نیست در هر دو جهان بیرون ز دوست

حکایه التمثیل
عطار
رفتی زچشم ومانده به جا ماجرای تو
خالیست در دو دیده ام ای دوست جای تو

گویی که روشناییم از دیده رفته است
تا گریه شسته از نظرم خاک پای تو


#قصاب_کاشانی
هر دل که طواف کرد گردِ درِ عشق
هم خسته شود در آخر از خنجر عشق

این نکته نوشته‌ایم بر دفتر عشق:
سر دوست ندارد آنکه دارد سرِ عشق...

#خواجه_عبدالله_انصاری
هر سو که با هزار کرشمه خرام تست
صد دل فتاده پیش به‌هر نیم‌گام تست

جانم فدای زلف تو آندم که پرسمت
کاین چیست موی بافته، گویی که دام تست

َ#اميرخسرو_دهلوی

خودت را به زحمت نیانداز که رها شوی. ابتدا ببین که در اسارت هستی.

جیدو کریشنامورتی
(خدا) ساده، خالص، عریان و بی‌پیرایه است.

خدا به سادگی بوته‌ی گل سرخ و صدای آواز فاخته‌ها در میان انبوه درختان انبه است.

خدا به سادگی خنده‌ی یک دختر، و افتادن یک برگ از درخت، و به سادگی نسیمی است که از لا‌به‌لای درختان قدیمی صنوبر می‌گذرد.

تنها راه رسیدن به خدا ساده بودن است؛
زیرا خدا مترادف با سادگی و معصومیت است.
#اوشو
#یـا علی
چه بگویم لایق وصف تو باشد
چه سرایم در شان تو باشد
به چه تشبیه کنم تو را که مانند نداری
#یـا علی
خود بگو، کیستی، چیستی؟
با هر صفت خوانم تو را بالاتری
از هر علم وحکمت داناتری
در عشق والاتری
گر زشجاعت خوانمت تو سروری
#یـاعلی تـو کیستی؟
#یـاعلی تـو چیستی؟
.
یادش بخیر
چه زود سپری شد عمرمون
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خداوندا
دستهایم خالی است
و دلم غرق در آرزوها

یا به قدرت بیکرانت
دستانم را توانا گردان

یا دلم را از آرزوهای
دست نیافتنی خالی کن...

کوروش کبیر