معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸

خطرناکترین زندان ، زندان ذهن است...

اگر این درِ ذهن باز نباشد ، شرح صدر نباشد ، این [انسان] تا ابد زندانی یک فکر خرافی است...

آدم خرافی گوش نمی دهد ،
فکر می کند به حقیقت کامل رسیده ،
او در همین خرافه‌ی خودش یک عمر باقی است...

چگونه می شود انسان خالق خودش باشد؟
_ با آگاهی.

تنها راهی که ممکن است انسان بتواند خود را دوباره بیافریند ، آگاهی است.

#دکتر_ابراهیمی_دینانی
صنما، به دلنوازی نفسی بگیر دستم
که ز دیدن تو مدهوش و ز گفتن تو مستم

دل تنگ خویشتن را به تو می‌دهم، نگارا
بپذیر تحفه من، که عظیم تنگ دستم...

#اوحدی
همه کس طالب یارند
چه هشیار و چه مست

همه جا خانه‌ی عشق است
چه مسجد چه کُنشت


#حافظ
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

فریاد که آن ساقی شکرلب سرمست
دانست که مخمورم و جامی نفرستاد

#حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به بهانه #زادروز بانوی آواز هایده
سوزم از این بیگانگی
این عشق و این دیوانگی ...
" سفرت بخیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها ، به باران
برسان سلام ما را "

شفیعی کدکنی
هنر، همكاری میان خدا و انسان است
و در این همكاری، زمانی كه انسان كمتر دخالت می كند،
نتیجه عالی تر است.
 

آندره ژید
.
🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺

هر چه تو در دل پنهان داری از نیک و بد، حق تعالی آن را بر ظاهر تو پیدا گرداند.

هر چه بیخ درخت پنهان می خورد، اثر آن در شاخ و برگ ظاهر می شود.

اگر کسی بر ضمیر تو مطلع نشود، رنگ و روی خود را چه خواهی کردن؟



فیه مافیه
حضرت مولانا
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
🔹🔸🔹

در قرآن کریم

می خوانیم برخی انسان ها که در روز رستاخیز گرفتار عذاب الهی می شوند، شیطان را عامل بدبختی و گمراهی خود معرفی می کنند، ولی شیطان در بیانی صریح، از «فرافکنی» آنان پرده برمی دارد و خود آنان را مقصّر اصلی معرف می کند.

بیان شیطان این است:

إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ. (ابراهیم: 22)

همانا خداوند به شما وعده حق داد و من هم به شما وعده [باطل] دادم و تخلف کردم. من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه [تنها] دعوتتان کردم و شما پذیرفتید. بنابراین، مرا سرزنش نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید.

🔹🔸🔹

مولانا نیز با توجه به این حقیقت که آدمی باید ریشه گرفتاری ها و بدبختی ها و شکست های خود را در وجود خویش جست وجو کند، نه در عملکرد دیگران، چنین می سراید:

🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺
جُرم خود را بر کسی دیگر مَنِه /
هوش و گوش خود بدین پاداش ده

جُرم برخود نِه که تو خود کاشتی /
با جزا و عدل حق کن آشتی

رنج را باشد سبب بد کردنی
بد ز فعل خود شناس، از بخت، نی

متهم کن نفسِ خود را ای فتا /
متهم کم کن جزای عدل را

چون بکاری جَو نروید غیر جَو /
قرض تو کردی ز که خواهی گرو


مثنوی معنوی
دفتر ششم
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
ای عشق ، چه چیزی
که خوشی در همه هنگام؟

#سعدی
#تلنگر

چه وقت باید احساس بزرگی کرد؟

1- هر گاه از خوشبختی کسانی که
دوستمان ندارند خوشحال شدیم.
2- هر گاه برای تحقیر نشدن دیگران
از حق خود گذشتیم.

3 - هرگاه شادی را به کسانی که
آن را از ما گرفته اند هدیه دادیم.
4- هرگاه خوبی ما به علت نشان دادن
بدی دیگران نبود.

5- هرگاه کمتر رنجیدیم و بیشتر بخشیدیم.
6- هرگاه به بهانه ی عشق از دوست
داشتن دیگران غافل نشدیم.

7- هرگاه اولین اندیشه ما برای
رویارویی با دشمن انتقام نبود.
8- هرگاه دانستیم عزیز خدا
نخواهیم شد. مگر زمانی که
وجودمان آرام بخش دیگران باشد.

9- هرگاه بالاترین لذت ما شاد کردن دیگران بود.
10- هرگاه همه چیز بودیم و گفتیم :
هیچ نیستیم ...
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و
رستم دستانم آرزوست...


مولانا
ای دریغا!
گناه ابلیس عشق او آمد با خدا
و گناه مصطفی دانی که چه آمد؟
عشق خدا آمد با او.


عین القضات همدانی
بخند ‏که جهان
با اندوهِ تو دگرگون نمی‌شود...



جبران_خلیل_جبران
گاهـی هــوس بـــادهٔ رنگیــــن دارم
گــاه آرزوی وصـــل نگـــــارین دارم

گه سبحه به دست و گاه زنار به دوش
یـارب چه کنم، کیم‌، چه آییــــن دارم؟

#فروغی_بسطامی
بگو دوستم‌ داری
تا زیباتر شوم،
بگو دوستم‌داری
تا انگشتانم طلا گردند
و پیشانی‌ام ماه،
بگو دوستم‌ داری تا بتوانم دگرگون شوم،
بدل به خوشه‌ی گندم شوم یا درخت نخل،
هم‌ اکنون بگو،
درنگ نکن...

#نزار_قبانی
ما به ‌دل شادیم از باغ و بهار ما مپرس
در جهانِ عشق زادیم از دیار ما مپرس
دوش در یک بزم با او تا سحر می خورده‌ایم
نرگسِ مخمورِ او بین و خمار ما مپرس
بختِ ما آیینه ی رخساره ی معشوق ماست
حسن روی او نگر از روزگار ما مپرس
در خلاص امتحان صد بار آتش دیده‌ایم
نقدِ دارالضرب عشقیم از عیار ما مپرس
قصه ی ما را "نظیری" نیست هرگز انتها
بحرِ بی پایان عشقیم از کنار ما مپرس

#نظیری_نیشابوری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادام که مرد به معرفت شاد شود، هنوز قاصر است و آن از جمله شرک خفی است و آن وقت بکمال رسد که معرفت را نیز در معروف گم کند.



صفیر سیمرغ ص۷
شیخ اشراق سهروردی
حق تعالى چون بنده ای را شایسته مقام قرب گرداند و او را شراب لطفِ ابد بچشاند، ظاهر و باطنش را از ریا و نفاق صافی کند، محبت اغیار را در باطن او گنجایی نماند، مشاهد لطف خفی گردد به چشـم عبرت در حقیقت کون نظاره میکند.
از مصنوع به صانع مینگرد و از مقدور به قادر میرسد. آنگه از مصنوعات ملول گردد و به محبتِ صانع مشغول گردد.
دنیا را پیش او خطر نماند، عقبی را بر خاطر او گذر نماند.
غذای او ذکر محبوب گردد و تنش در هیجان شوقِ معبود مینازد و جان در محبت محبوب می گدازد؛
نه روی اعراض و نه سامان اعتراض، چون بميرد و حواس ظاهرش از دور فلک بيرون آید، کل اعضاش از حرکت طبیعتش ممتنع گردد.
این همه تغیّر، ظاهر را بود ولیکن باطن از شوق و محبت پر بود؛
«اموات عند الخلق احیاء عند الرب»
با خلق مردگان و نزد حق زندگان.

میفرماید که: این بندگان رحمت عالمند، بدیشان بلاها دفع شود، زینهار خلقند
درِ روزی به برکت ایشان باز شود و در بلا بسته شود. بر مثال بارانند هر جا که بارند مبارک باشند و برکت باشند، گنج روان باشند، حیات بخش باشند، آب زندگانی باشند.
باران اگر بر زمين بارد، گندم و نعمت بار آرد وگر بر دریا بارد، صدفها پُر دُر کند و درو گوهر رویاند.

جانان مولانا
/مجالس سبعه/
بر آستانه ی میخانه هر که یافت رهی

ز فیض جام می اسرار خانقه دانست



حافظ