معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
شعر: گنج گمشده
دفتر: سیاه مشق


هوای روی تو دارم نمی گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم

مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می سپارندم

مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش
به وعده های وصال تو زنده دارندم

غم نمی خورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم

سری به سینه فرو برده ام مگر روزی
چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم

چه باک اگر به دل بی غمان نبردم راه
غم شکسته دلانم که می گسارندم

من آن ستارهٔ شب زنده دار امیدم
که عاشقان تو تا روز می شمارندم

چه جای خواب که هرشب محصّلان فراق
خیال روی تو بر دیده می گمارندم

هنوز دست نشسته ست غم ز خون دلم
چه نقش‌های که ازین دست می‌نگارندم

کدام مست می از خون سایه خواهد کرد
که همچو خوشه‌ٔ انگور می فشارندم




هوشنگ ابتهاج
دیری،
به شوقِ دیدنِ فردا
گریستم
فردا چو شد،
به حسرتِ دیروز، زیستم...

#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
ساز و آواز
@Avayemehregan
بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست
خانه بر هم زدن این دل دیوانه ز چیست

• آواز : استاد شجریان
• سروده : توحید شيرازی
@sedayeshajarian
shajarian_be kenaram to beman_bayate esfahan
" به کنارم تو بمان "
با صدای محمدرضا شجریان
آهنگساز : حبیب اله صالحی
شاعر: سیمین بهبهانی
مقام : بیات اصفهان
با محبوب "خلوتی" داشتم
درحالی که سرّی بین ما بود

سرّی "لطیف تر" از نسیم
ان هنگامی که در شب
به ارامی می وزید......



جناب ابن فارض مصری
دیوان اشعار
.
به بزم وصالت به نردِ محبّت
اگر دل نمی‌باختم برده ‌بودم

برای نثارت ز شرمندگی‌ها
اگر جان نمی‌داشتم مرده بودم.

#الفت_بهبهانی
#قمارعشق
در قمار عشق تا دل بُرد جان هم باختم
هر که را بردند چیزی،خواست دیگر باختن

در بساط عشق جان‌بازی بسی کردم ولی
خواهم این شطرنج را این‌بار بهتر باختن.

#کاتبی_ترشیزی
#قمارعشق
کنی ملامت رندی که سیم و زر بازد
قمار عشق ندیدی که خویشتن بازی

#وصال_شیرازی
#قمارعشق
یکی از اصول مهم عشق نزد مولانا این است که آنچه را خداوند بی غرض و بی توقع به ما داده باید بدون غرض و توقع به او بازگردانیم . و این همان " جود " است که با " سودجویی " منافات مطلق دارد .

از نظر مولانا انسان فقط در یک جا می تواند آرامش بپذیرد و آن خلوتگاه خداوند است . و جز عاشقان ، کسی را به این خلوتگاه راه نمی دهند .
عاشقی ، تمرین پالایش است و مکتب عشق مکتب تصفیه و تخلیص است . این عشق ، از مراتب مجازی آغاز می شود تا به حقیقی برسد .
در تصوف عاشقانه ، همه گونه عشقی مطلوب و مجاز است . لکن باید از فانی دل برکند و بر باقی دل نهاد . .. وقتی که روح آدمی پاک و شفاف شد ، آماده عاشق شدن می شود .
خداوند نزد عارفان فقط در چهره یک آمر و ناهی یا یک سلطان جبار جلوه نمی کند ، بلکه در چهره یک معشوق جلوه گر می شود . و بسی فرق است میان کسی که فقط می توان از او ترسید ، با کسی که می توان با وی انس گرفت و به او عشق ورزید . هر دو چهره خداوند را باید دید .
عبدالکریم سروش / مقاله های "قمار عاشقانه " و " مولوی و تصوف عشقی " از کتاب قمار عاشقانه
#قمارعشق
🍃🍂🌸🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺

ﮔﺮ ﺗﻴﻎ ﺑﺮﮐﺸﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﺒﺎﻥ ﻫﻤﯽ ﺯﻧﻢ /

ﺍﻭﻝ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻻﻑ ﻣﺤﺒﺖ ﺯﻧﺪ ﻣﻨﻢ



جناب سعدی
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺

ﮐﺪﺍﻡ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﮔﻮﻳﻤﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﻮﻳﯽ /
ﺯ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺁﻳﺪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﮑﻮﻳﯽ

ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻳﺪﻩ ﭼﻮ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺑﺮ ﺟﻤﺎﻝ ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ /
ﻏﻼﻡ ﻣﺠﻠﺲ ﺁﻧﻢ ﮐﻪ ﺷﻤﻊ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﻭﻳﯽ



جناب سعدی
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
خدایا
تو معجزه زندگےمنے
همیشه دلم به مهربانےدست هایت گواهے مےدهد
من ...
همین بودن های همیشگے ات رامےخواهم
گوش هاےشنوایت
بخشندگےبے پایانت..

به نام خدای همه
یک حبه نور💫

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۚ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ

و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
هرگز اهل جهنم و اهل بهشت با هم یکسان نیستند، اهل بهشت به حقیقت سعادتمندان عالمند.

#سوره_حشر_آیات_۱۹_۲۰
🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺

┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄


چون ز درد هجر گریان بر سر راهش روم /

گریهٔ من بیند و خندان و خرم بگذرد



هلالی جغتایی
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
امروزم بوی آرامش می دهد…!
بارانی که نم نم گونه هایت را ببوسد قدم زدن کنار کسانی که دوستشان داری دیدن دنیایی که خورشیدش هر صبح به تو سلام بدهد
ستاره هایش که به تو چشمک بزنند و بگویند ؛ خودت را برای فردای بهتر آماده کن و مهم تر از همه خدایی که هر روز حالت را از تو می پرسد
من امروز زیباتر ازهر روز نفس می کشم! زیباتر از همیشه می بینم !
من امروز بهتر ازهمیشه زندگی می کنم!
من احساسم را،امروزم و خدایم را بیش از همه دوست دارم

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد چهارشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

الهى،،،
اندیشه ای خلاق،
دیده ای بینا،
گوشی شنوا،
زبانی شاكر،
ذهني آرام،
قلبي متواضع،
روحي بيدار،
دست هایی بخشنده،
پاهایی استوار در راهت،
تنی سالم،
و سينه اي پر از عشق و دلدادگی،
و سبد سبد روزی حلال و بركت و فراواني برای من و دوستانم عطا فرما.
آمین

🌺🌺🌺

شاد باشی
🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺

┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄


نگذرد ، گر سال‌ها باشم به راهش منتظر /

ور دمی غایب شوم ، آید همان دم بگذرد



هلالی جغتایی
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
حکیم ابوالحسن یمین‌الدین بن سیف‌الدین محمود معروف به امیر خسرو دهلوی[۱] (زادهٔ ۶۵۱ در پتیالی، هند – درگذشتهٔ ۷۲۵ هجری قمری در دهلی) شاعر پارسی‌گوی هندوستان بود.[۲] او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسی‌گوی هند را تحت‌الشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنه‌دار در میان شعرای ایران و هند داشتند. آن دو امیرخسرو، و حسن دهلوی بودند.[۳] امیرخسرو به زبان‌های فارسی، عربی،ترکی و سانسکریت چیرگی داشت و به سعدی هند معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی»[۴] و سپس به «طوطی» تخلص می‌کرد
ابوالحسن امیرخسرو دهلوی شاعر و عارف نامدار پارسی گوی هندوستان در سال ۶۳۲ خورشیدی (۶۵۱ قمری) درپتیالی هند زاده شد و به سال ۷۰۳ خورشیدی (۷۲۵ قمری) در دهلی درگذشت. او ترک‌نژاد و هندی‌زاد بود و کلمات ترکی و هندی در شعر او بسیار است.[۵] پدرش امیر سیف‌الدین محمود یکی از امرا،[۶][۷] میرزاده[۸] و افسران اهالی لاچین در نواحی بلخ بود که هنگام یورش مغولان به هندوستان گریخت و در آن‌جا با زنی اهل دهلی ازدواج کرد و به دربار شمس‌الدین التتمش، پادشاه دهلی راه یافت. امیرخسرو مانند پدر که سمت امیرالامرایی داشت در دربار، بزرگی و سروری یافته بود و زمانی در درگاه جلال‌الدین فیروز شاه جایگاهی داشت و لقب امیری گرفت.
وی دوران کودکی و نوجوانی را با فراگرفتن زبان و ادب فارسی در دهلی گذراند و پس از چندی در محضر یکی از بزرگ‌ترین و مشهورترین مشایخ و عارفان دوران، یعنی شیخ نظام‌الدین محمد بن احمد دهلوی معروف به نظام الدین اولیا، شاگردی کرد. امیرخسرو برای پیر و مراد خود احترام فراوان قایل بود و با وجود این که دایم در خدمت پادشاهان و فرمانروایان بود، هیچ‌گاه از میزان ارادت و توجه او نسبت به شیخ کاسته نشد. امیر نیز مانند استاد خود پیرو سلسلهٔ عرفان چشتیه بود. شیخ نیز خسرو را گرامی می‌داشت. با حسن دهلوی شاعر نامدار پارسی‌زبان هند از طریق همین شیخ آشنا شد و بین آن دو دوستی عمیقی برقرار بود.
مدت کوتاهی پس از درگذشتِ نظام‌الدین اولیاء، امیر خسرو نیز در سال ۷۰۴ (۷۲۵ قمری) درگذشت و نزدیک آرامگاه شیخ به خاک سپرده شد. آرامگاه او در یکی از محله‌های شلوغ و پرتراکم دهلی که بنام نظام‌الدین اولیاء معروف است و نزدیک به ایستگاه قطار شهری بمبئی به نام ایستگاه قطار نظام‌الدین و در نزدیکی آرامگاه همایون واقع شده میزبان جمع کثیری از مردم و زیارتگاه مسلمانان و اهل تصوف است.
در تذکره‌ها دربارهٔ تعداد آثار امیر خسرو روایت‌های اغراق‌آمیزی نقل کرده‌اند و از قول او نوشته‌اند که شمار اشعارش از چهارصدهزار بیت بیشتر است. آثار منظوم فارسی او عبارت است از:

دیوان امیر خسرو، شامل پنج دفتر، هر یک دارای دیباچه‌ای متضمّن سوانح عمر و نکاتی در اسلوب شعری او به قلم خود شاعر؛ بدین قرار:

تحفةالصّغر: سروده‌های شانزده تا نوزده سالگی، شامل قصیده‌ها، غزل‌ها، ترجیع‌بندها و زندگینامهٔ مشروح شاعر؛

وسط‌الحیوة: سروده‌های شاعر از بیست تا حدود ۳۲ سالگی، شامل قصیده‌ها، ترجیع‌بندها، قطعه‌ها، غزل‌ها و رباعی‌ها. قصیده‌های این دیوان در ستایش و مراثی «نظام‌الدین اولیاء»، «علاء الدّین محمّد» و «معزّالدّین کیقباد» است؛

غرّةالکمال: سروده‌های ۳۴ تا ۴۳ سالگی او، شامل قصیده‌ها، ترجیع‌بندها و قطعه‌ها، با مقدمه‌ای مبسوط که در آن شرح زندگانی او به تفصیل آمده‌است؛

بقیة نقیّه: سروده‌های دوران پیری شاعر، شامل قصیده‌ها، ترجیع‌بندها، رباعی‌ها و یک مثنوی کوتاه. این دیوان حاوی مدایحی است دربارهٔ «علاءالدّین محمدشاه»، پسر او، بعضی امیران دیگر و نیز مرثیه‌ای در مرگ محمدشاه؛

نهایةالکمال: سروده‌های واپسین سال‌های حیات شاعر، مشتمل بر ترجیع‌بند، مثنوی، رباعی، غزل و نیز قصیده‌هایی در مدح «سلطان غیاث‌الدین» و مرثیهٔ «سلطان قطب‌الدین مبارکشاه».

دیوان غزلیات، که چند بار جمع‌آوری شده و در هند وپاکستان به چاپ رسیده‌است. نخستین چاپ آن در ۱۸۷۱ م؛ و بار دوم در ۱۳۹۲ هجری در لاهور منتشر شد. دیوان امیر خسرو بارها در هند و ایران تصحیح و چاپ شده‌است.

ثمانیهٔ خسرویه: امیر خسرو دهلوی بزرگترین نمایندهٔ ادبیات فارسی‌زبان هند و نخستین ادامه‌دهندهٔ مکتب ادبی نظامی گنجوی است. او به نظامی گنجوی اعتقادی تام داشت و به تقلید و در جواب خمسهٔ نظامی خمسه‌ای ساخته‌است شامل:

مطلع‌الانوار: بر وزن و شیوهٔ مخزن‌الأسرار

شیرین و خسرو

مجنون و لیلی: مجنون و لیلی سومین منظومه امیر خسرو است که شاعر در سال ۱۲۹۹ نوشته و یکی از بهترین منظومه‌هایی است که تحت تأثیر لیلی و مجنون نظامی آمده‌است.

آیینهٔ سکندری: بر وزن و شیوهٔ اسکندرنامه

هشت بهشت: به تقلید از هفت پیکر

امیرخسرو دارای تصنیف‌ها و منظومه‌های دیگری نیز به شرح زیر است:

قران‌السعدین: مجموعه‌ای از یک سلسله تشبیهات عالی قلمی است که مسایل و موضوعات مختلف را مجسم می‌سازد. به‌علاوه، دو نکتهٔ کاملاً بکر را ا
ز اشعار امیر خسرو برای ما روشن می‌کند:

اشعاری با یک‌وزن و قافیه که برای عنوان فصول مختلف بسیار مناسبند و می‌توان آن‌ها را به صورت قصیده به یکدیگر مرتبط ساخت.

تعدادی غزل که احساسات فصول را قبل از ذکر آن منعکس می‌سازد و در عین حال دارای حالت یکنواختی وزن مثنوی نیست.[۲۰]

نه سپهر: اثری‌ست با نه بخش که در بحرهای مختلف سروده شده‌است. از آن جمله بحر رجز مسدس مطوی(مفتعلن مفتعلن مفتعلن) که ابتکار خسروست.[۲۱]

مفتاح‌الفتوح

مثنوی دولرانی و خضرخان: عشق‌های خضرخان پسر علاءالدین با دولرانی دختر امیر گجرات که گذشته از مزایای ادبی، ارزش تاریخی و اجتماعی هم دارند.[۲۲]

سه شاهزاده سرندیپ: افسانه‌ای است ایرانی که لغت رایج سرندیپیتی در زبان‌های غربی از آن سرچشمه گرفته.
دیوان کامل امیرخسرو دهلوی.pdf
8.6 MB
دیوان کامل امیر خسرو دهلوی