از هر طرف که به دیروز نگاه بکنیم؛ میبینیم که دنیا جای قشنگی نیست و زندگی نیز اتفاقی کوتاه است. چقدر بد خواهد بود که اگر در طول این اتفاق؛ کسی، خانهایی، کوچهایی، شهری و یا وطن را آباد نکرده باشیم.
دلم می خواهد وقتِ گفتن تبریک سالِ جدید، دستِ تکتکتان را بگیرم و بگویم که هرگز باور نداشتم که انسانهای پشتِ این شیشه، مجازیاند.
من صدای طپشِ قلب آدمها را از پشت کلماتشان بارها شنیدهام؛ چرا که باور دارم نعمتِ لمسِ کلمات از آنِ خلقت پسندیده شماست.
من هر کلمه را مثلِ یک تکهای از نان هر بار میبوسم و میگذارم سرِ طاقچهی دلِ خویش...
پیشاپیش نوروز و سال جدید بر همهی دوستان و آشنایانی که این صفحهی مجازی؛ محلِ گذرشان بوده و هست، هزار هزاران بار فرخنده باد عرض مینمایم.
شاد و تندرست باشید و نوروزتان پیروز
دلم می خواهد وقتِ گفتن تبریک سالِ جدید، دستِ تکتکتان را بگیرم و بگویم که هرگز باور نداشتم که انسانهای پشتِ این شیشه، مجازیاند.
من صدای طپشِ قلب آدمها را از پشت کلماتشان بارها شنیدهام؛ چرا که باور دارم نعمتِ لمسِ کلمات از آنِ خلقت پسندیده شماست.
من هر کلمه را مثلِ یک تکهای از نان هر بار میبوسم و میگذارم سرِ طاقچهی دلِ خویش...
پیشاپیش نوروز و سال جدید بر همهی دوستان و آشنایانی که این صفحهی مجازی؛ محلِ گذرشان بوده و هست، هزار هزاران بار فرخنده باد عرض مینمایم.
شاد و تندرست باشید و نوروزتان پیروز
و سئوال کردند که: يا شيخ! دلهای ما خفته است که سخن تو در دلهای ما اثر نمی کند. چه کنيم؟
گفت: کاشکی خفته بودی که خفته را بجنبانی بيدار گردد ، دلهای شما مرده است که هرچند می جنبانی بيدار نمی گردد.
#تذکرة_الأولیاء
#ذکر_حسن_بصری
گفت: کاشکی خفته بودی که خفته را بجنبانی بيدار گردد ، دلهای شما مرده است که هرچند می جنبانی بيدار نمی گردد.
#تذکرة_الأولیاء
#ذکر_حسن_بصری
طفلِ حاجات شما را آفرید
تا بنالید و شود شیرش پدید
گفت : اُدْعُوا الله ، بی زاری مباش
تا بجوشد شیرهایِ مِهرهاش
حضرت حقّ تعالی ، طفلِ نیازهای شما را خلق کرد تا شما به ناله درآیید و آنگاه شیر رحمت الهی پدیدار شود .
خداوند فرمود : ”خدا را بخوانید” ، و زاری و گریه را فراموش نکن تا شیر مهربانی و رحمت حقّ جوشیدن گیرد .
مثنوی دفتر دوم
استاد کریم زمانی
اشاره به آیهٔ ۱۱۰ سورهٔ اسراء :
قُلِ ادْعُوا اللهَ اَوِ ادْعُوا الرَّحْمٰنَ اَيّاً مٰاتَدْعُوا فَلَهُ الْاَسْمٰاءُ الْحُسْنٰى
بگو خدا را بخوانید یا رحمان را ، هر کدام را بخوانید نام های نیکو از اوست
کلمهٔ اللهَ و الرحمن بر یک مُسمّٰی دلالت می کند . هر یک از این دو اسم را بخوانید یکی از اسماء احسن خدا را خوانده اید ، زیرا همهٔ اسماءِ حسنی از آنِ اوست .
اسماء ، دلالت بر مسمیات دارند و دو قسم هستند : یکی دلالت بر مسمیاتی که دارای حُسن هستند و دیگری دلالت بر مسمیاتی که دارای قبحند .
چون قُبح در ساحت مقدّس خدای تعالی راه ندارد ، منظور قسمت اوّل است .
قسمِ اوّل هم دو نوع است : یکی اسماءِ حسنایی که حُسنِ محض هستند ، مثل غنایی که آمیخته با فقر نباشد ، یا حیاتی که موت همراه نداشته باشد ، و دیگری اسماءِ حسنایی که آمیخته با قبح هستند اما حُسنِ آنها بر قبحشان فزونی دارد . از این دو قسم تنها قسم اوّل از اسماءِ خداست .
خداوند تعالی غنی است اما نه چون اغنیا، علیم است اما نه چون علما ، همان گونه که اسماءِ حسنایی که حُسنِ محض هستند برای خداوند است ، از هر کمالی هم ، صِرف و خالص آن برای خداوند ثابت است .
ضمیر ”له” به ذاتِ خداوند که از هر اسمی و رسمی متعالی است ، برمی گردد .
اسم ، آئینه و نمایانندهٔ مسمّی است ، خدا را با هر یک از اسماءِ او بخوانید مانعی ندارد زیرا تمامی اسماءِ مذکور ، تنها اسم او هستند .
اگر ما خدا را می پرستیم ، در حقیقت خالق و رازق و محیی و ممیت و... را می پرستیم ، زیرا ذاتِ متعالی خداوند ، اجل و بالاتر از آن است که عقل و وهم و حس آدمی او را درک کند .
این آیه از آیات برجستهٔ قرآنی است که حقیقت توحید ذات و توحید عبادت را آشکار و روشن می سازد .
تفسیر المیزان
علامه طباطبائی
#قرآن_در_مثنوی
.
تا بنالید و شود شیرش پدید
گفت : اُدْعُوا الله ، بی زاری مباش
تا بجوشد شیرهایِ مِهرهاش
حضرت حقّ تعالی ، طفلِ نیازهای شما را خلق کرد تا شما به ناله درآیید و آنگاه شیر رحمت الهی پدیدار شود .
خداوند فرمود : ”خدا را بخوانید” ، و زاری و گریه را فراموش نکن تا شیر مهربانی و رحمت حقّ جوشیدن گیرد .
مثنوی دفتر دوم
استاد کریم زمانی
اشاره به آیهٔ ۱۱۰ سورهٔ اسراء :
قُلِ ادْعُوا اللهَ اَوِ ادْعُوا الرَّحْمٰنَ اَيّاً مٰاتَدْعُوا فَلَهُ الْاَسْمٰاءُ الْحُسْنٰى
بگو خدا را بخوانید یا رحمان را ، هر کدام را بخوانید نام های نیکو از اوست
کلمهٔ اللهَ و الرحمن بر یک مُسمّٰی دلالت می کند . هر یک از این دو اسم را بخوانید یکی از اسماء احسن خدا را خوانده اید ، زیرا همهٔ اسماءِ حسنی از آنِ اوست .
اسماء ، دلالت بر مسمیات دارند و دو قسم هستند : یکی دلالت بر مسمیاتی که دارای حُسن هستند و دیگری دلالت بر مسمیاتی که دارای قبحند .
چون قُبح در ساحت مقدّس خدای تعالی راه ندارد ، منظور قسمت اوّل است .
قسمِ اوّل هم دو نوع است : یکی اسماءِ حسنایی که حُسنِ محض هستند ، مثل غنایی که آمیخته با فقر نباشد ، یا حیاتی که موت همراه نداشته باشد ، و دیگری اسماءِ حسنایی که آمیخته با قبح هستند اما حُسنِ آنها بر قبحشان فزونی دارد . از این دو قسم تنها قسم اوّل از اسماءِ خداست .
خداوند تعالی غنی است اما نه چون اغنیا، علیم است اما نه چون علما ، همان گونه که اسماءِ حسنایی که حُسنِ محض هستند برای خداوند است ، از هر کمالی هم ، صِرف و خالص آن برای خداوند ثابت است .
ضمیر ”له” به ذاتِ خداوند که از هر اسمی و رسمی متعالی است ، برمی گردد .
اسم ، آئینه و نمایانندهٔ مسمّی است ، خدا را با هر یک از اسماءِ او بخوانید مانعی ندارد زیرا تمامی اسماءِ مذکور ، تنها اسم او هستند .
اگر ما خدا را می پرستیم ، در حقیقت خالق و رازق و محیی و ممیت و... را می پرستیم ، زیرا ذاتِ متعالی خداوند ، اجل و بالاتر از آن است که عقل و وهم و حس آدمی او را درک کند .
این آیه از آیات برجستهٔ قرآنی است که حقیقت توحید ذات و توحید عبادت را آشکار و روشن می سازد .
تفسیر المیزان
علامه طباطبائی
#قرآن_در_مثنوی
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با هرچه عشق،
نام تو را میتوان نوشت.
با هر چه رود،
راه تو را میتوان سرود.
بیم از حصار نیست
که هر قفل کهنه را،
با دستهای روشن تو
میتوان گشود ...
محمدرضا عبدالملکیان
نام تو را میتوان نوشت.
با هر چه رود،
راه تو را میتوان سرود.
بیم از حصار نیست
که هر قفل کهنه را،
با دستهای روشن تو
میتوان گشود ...
محمدرضا عبدالملکیان
مقصر دانستن دیگران
همیشه خیلی آسان است.
میتوانی تمام عمرت را
به مقصر دانستن دنیا بگذرانی،
اما بِدان مسئولیت تمام موفقیت ها
یا شکست هایت فقط با خودت است.
از کتاب الف
اثر پائولو كوئلیو
همیشه خیلی آسان است.
میتوانی تمام عمرت را
به مقصر دانستن دنیا بگذرانی،
اما بِدان مسئولیت تمام موفقیت ها
یا شکست هایت فقط با خودت است.
از کتاب الف
اثر پائولو كوئلیو
دیشب به خودم گفتم:
شعور یک گیاه در وسط زمستان،
از تابستان گذشته نمیآید،
از بهاری میآید که فرا میرسد.
گیاه به روزهایى که رفته نمیاندیشد،
به روزهایى میاندیشد که میآید.
اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد،
چرا ما انسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آنچه میخواهیم، دست یابیم؟
#جبران_خلیل_جبران
شعور یک گیاه در وسط زمستان،
از تابستان گذشته نمیآید،
از بهاری میآید که فرا میرسد.
گیاه به روزهایى که رفته نمیاندیشد،
به روزهایى میاندیشد که میآید.
اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد،
چرا ما انسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آنچه میخواهیم، دست یابیم؟
#جبران_خلیل_جبران
نسیــم خــاک کـــوی تــو، بوی بهــــار میدهد
شکـــوفــه زار روی تـــو، بـــوی بهــــار میدهد
چـــو دسـتـه های سنبل. کنار هم فتـــاده ای
بــــــرویِ شـــانه مـــوی تو، بوی بهــــار میدهد
چو برگ یاس نورسی، که دیده چشم من بسی
سپـیــــــدی گــلـــــوی تـو، بــوی بهــــار میدهد
تو ای بـنـفـشـه موی من، بیا شبی به کوی من
که صـبـح کـــــامـجـوی تــو، بـــوی بهــــار میدهد
چه نرگسی!چه سوسنی!چه سبزه ای،چه گلشنی!
هـمـیـشـه رنـــگ و بــوی تـــو بـوی بهــــار میدهد
تو ای کـبـوتـــــر حـــــرم، تـــــرانـه هـــای صبحدم
بخـــوان که هـــای هـــوی تو بـوی بهــــار میدهد
بـــرای من که جـــز خــزان، ندیده ام در این جهان
بـهــــــشـت آرزوی تـــــــو، بـــــوی بهــــار میدهد
#سخنسالار
#معینی_کرمانشاهی
شکـــوفــه زار روی تـــو، بـــوی بهــــار میدهد
چـــو دسـتـه های سنبل. کنار هم فتـــاده ای
بــــــرویِ شـــانه مـــوی تو، بوی بهــــار میدهد
چو برگ یاس نورسی، که دیده چشم من بسی
سپـیــــــدی گــلـــــوی تـو، بــوی بهــــار میدهد
تو ای بـنـفـشـه موی من، بیا شبی به کوی من
که صـبـح کـــــامـجـوی تــو، بـــوی بهــــار میدهد
چه نرگسی!چه سوسنی!چه سبزه ای،چه گلشنی!
هـمـیـشـه رنـــگ و بــوی تـــو بـوی بهــــار میدهد
تو ای کـبـوتـــــر حـــــرم، تـــــرانـه هـــای صبحدم
بخـــوان که هـــای هـــوی تو بـوی بهــــار میدهد
بـــرای من که جـــز خــزان، ندیده ام در این جهان
بـهــــــشـت آرزوی تـــــــو، بـــــوی بهــــار میدهد
#سخنسالار
#معینی_کرمانشاهی
اين خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وين دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
چون مصلحت انديشی دور است ز درويشی
هم سينه پر از آتش هم ديده پرآب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
اين قصه اگر گويم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زين دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
چون پير شدی حافظ از ميکده بيرون آی
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی
#حافظ
وين دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
چون مصلحت انديشی دور است ز درويشی
هم سينه پر از آتش هم ديده پرآب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
اين قصه اگر گويم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زين دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
چون پير شدی حافظ از ميکده بيرون آی
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی
#حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رقص ذرات...
ابیات حضرت مولانا
و صدای جناب سالار عقیلی
.
ابیات حضرت مولانا
و صدای جناب سالار عقیلی
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با هرچه عشق،
نام تو را میتوان نوشت.
با هر چه رود،
راه تو را میتوان سرود.
بیم از حصار نیست
که هر قفل کهنه را،
با دستهای روشن تو
میتوان گشود ...
محمدرضا عبدالملکیان
نام تو را میتوان نوشت.
با هر چه رود،
راه تو را میتوان سرود.
بیم از حصار نیست
که هر قفل کهنه را،
با دستهای روشن تو
میتوان گشود ...
محمدرضا عبدالملکیان
دل بر سر تو بدل نجوید هرگز
جز وصل تو هیچ گل نبوید هرگز
صحرای دلم عشق تو شورستان کرد
تا مهر کسی دگر نروید هرگز
#مولانا
جز وصل تو هیچ گل نبوید هرگز
صحرای دلم عشق تو شورستان کرد
تا مهر کسی دگر نروید هرگز
#مولانا
رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
#سعدی
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
#سعدی
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم
زنده میکرد مرا دم به دم امید وصال
ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم
#سعدی
تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم
زنده میکرد مرا دم به دم امید وصال
ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم
#سعدی
نقل است که صادق (ع) از ابو حنیفه پرسید که عاقل کیست؟
گفت: آنکه تمییز کند میان خیر و شر.
صادق (ع) گفت: بهایم نیز تمییز توانند کرد، میان آنکه او را بزنند و آنکه او را علف دهند.
ابو حنیفه گفت: نزدیک تو عاقل کیست؟
گفت: آنکه تمییز کند میان دو خیر و دو شر تا از دو خیر، خیر الخیرین اختیار کند و از دو شر، خیر الشرین برگزیند.
تذکره الاولیاء
ذکر امام جعفر صادق(ع)
گفت: آنکه تمییز کند میان خیر و شر.
صادق (ع) گفت: بهایم نیز تمییز توانند کرد، میان آنکه او را بزنند و آنکه او را علف دهند.
ابو حنیفه گفت: نزدیک تو عاقل کیست؟
گفت: آنکه تمییز کند میان دو خیر و دو شر تا از دو خیر، خیر الخیرین اختیار کند و از دو شر، خیر الشرین برگزیند.
تذکره الاولیاء
ذکر امام جعفر صادق(ع)
بیا که درد دلی با تو سرکنم ای عشق
که رازدار منی و از توام نهانی نیست
طالب آملی
که رازدار منی و از توام نهانی نیست
طالب آملی