اندیشه نبوَد عشق را از موجهٔ شمشیرها
سیرِ چراغان میکند مجنون ز چشم شیرها
چون موجهٔ ریگ روان در دشت جولان میزند
از شورش سودای من شیرازهٔ زنجیرها
از چهرهٔ زرّین من زر در نظرها خوار شد
از خاکساریهای من بیقدر شد اکسیرها
دریای روشن سیل را آورد از ظلمت برون
حاشا که آرد عفو حق بر روی ما تقصیرها
#صائب
سیرِ چراغان میکند مجنون ز چشم شیرها
چون موجهٔ ریگ روان در دشت جولان میزند
از شورش سودای من شیرازهٔ زنجیرها
از چهرهٔ زرّین من زر در نظرها خوار شد
از خاکساریهای من بیقدر شد اکسیرها
دریای روشن سیل را آورد از ظلمت برون
حاشا که آرد عفو حق بر روی ما تقصیرها
#صائب
زمین به ما آموخت
«ز پیشِ حادثه باید که پای پس نکشیم»
مگر کم از خاکیم
نفس کشید زمین، ما چرا نفس نکشیم؟!
#فریدون_مشیری
«ز پیشِ حادثه باید که پای پس نکشیم»
مگر کم از خاکیم
نفس کشید زمین، ما چرا نفس نکشیم؟!
#فریدون_مشیری
171- ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
Dr. Soroush
غزل ۱۳۷۴ دیوان شمس
با صدای دکتر سروش🌹🍃
با صدای دکتر سروش🌹🍃
الهی به مستان جام شهود
به عقل آفرينان بزم وجود
به آنان كه بی باده مست آمدند
ننوشيده می، میپرست آمدند
دلم مجمر آتش طور كن
گلم ساغر آب انگور كن
به ساغر كشان شراب ازل
به میخارگان میِ لم يزل
به عشقی كه شد از ازل آشكار
به حسنی كه شد عشق را پرده دار
دلم مجمر آتش طور كن
گلم ساغر آب انگور كن
در اين حال مستی صفا كرده ام
تو را ای خدا من صدا كردم
از اين روزگاری كه من ديدهام
چه شبها خدايا خدا كرده ام
#معینی_کرمانشاهی
به عقل آفرينان بزم وجود
به آنان كه بی باده مست آمدند
ننوشيده می، میپرست آمدند
دلم مجمر آتش طور كن
گلم ساغر آب انگور كن
به ساغر كشان شراب ازل
به میخارگان میِ لم يزل
به عشقی كه شد از ازل آشكار
به حسنی كه شد عشق را پرده دار
دلم مجمر آتش طور كن
گلم ساغر آب انگور كن
در اين حال مستی صفا كرده ام
تو را ای خدا من صدا كردم
از اين روزگاری كه من ديدهام
چه شبها خدايا خدا كرده ام
#معینی_کرمانشاهی
آب حیات منست خاک سر کوی دوست
گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست
ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار
فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست
گر متفرق شود خاک من اندر جهان
باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست
#سعدی
گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست
ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار
فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست
گر متفرق شود خاک من اندر جهان
باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست
#سعدی
حکایت
اعرابی را گفتند: تو پیر شدهای و عمری تباه کردهای.
توبه کن و به حج رو.
گفت: خرج سفر حج نباشدم.
گفتند: خانهات را بفروش و هزینه کن.
گفت: چون باز گردم کجا سکونت گزینم؟ و اگر باز نگردم و مجاور خانهی کعبه مانم،
خدایم نمیگوید: ای ابله نادان از چه رو خانه خود بفروختی و در خانه من منزل گزیدی؟!!
رساله دلگشا #عبید_زاکانی
اعرابی را گفتند: تو پیر شدهای و عمری تباه کردهای.
توبه کن و به حج رو.
گفت: خرج سفر حج نباشدم.
گفتند: خانهات را بفروش و هزینه کن.
گفت: چون باز گردم کجا سکونت گزینم؟ و اگر باز نگردم و مجاور خانهی کعبه مانم،
خدایم نمیگوید: ای ابله نادان از چه رو خانه خود بفروختی و در خانه من منزل گزیدی؟!!
رساله دلگشا #عبید_زاکانی
#انسان_را_رعایت_کردیم
دفاع از بشر، فقط جلوگیری از قتل عام جسمانی را معنی نمیدهد. معنی دیگر آن کمک به بشر ماندن و بشر بودن است و گاهی برای بشر بودن، باید مُرد.
دفاع از بشر، فقط جلوگیری از قتل عام جسمانی را معنی نمیدهد. معنی دیگر آن کمک به بشر ماندن و بشر بودن است و گاهی برای بشر بودن، باید مُرد.
چه خوشست باده خوردن به صبوح در گلستان
که خبر دهد ز جنت دم صبح و باد بستان
بسحر که جان فزاید لب یار و جام باده
بنشین و کام جانرا از لب پیاله بستان
#صائب تبریزی
که خبر دهد ز جنت دم صبح و باد بستان
بسحر که جان فزاید لب یار و جام باده
بنشین و کام جانرا از لب پیاله بستان
#صائب تبریزی
#حضرت_مولانا :
عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
عاشقی گر زین سر و گر زان سرست
عاقبت ما را بدان سر رهبرست
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگرست
لیک عشق بیزبان روشنترست
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
عاشقی گر زین سر و گر زان سرست
عاقبت ما را بدان سر رهبرست
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگرست
لیک عشق بیزبان روشنترست
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
عشق از مرحله روحآباد به ظلمتکده دنیا هبوط کرده تا روح عاشق را که به اندوه فراق مبتلاست به وصال خود برساند. برای تجلی عشق؛ حسن و زیبایی ظهور میکند. زیبایی شکوه حقیقت عشق است.
#شیخ_شهاب_الدین_سهروردی
#رساله_فی_حقیقة_العشق
#شیخ_شهاب_الدین_سهروردی
#رساله_فی_حقیقة_العشق
آن راه که به بهشت می رود نزدیک است
و
راه که به خدای می شود دورست .
#شیخ_ابوالحسن_خرقانی
#نوشته_بردریا
#شفیعی_کدکنی
و
راه که به خدای می شود دورست .
#شیخ_ابوالحسن_خرقانی
#نوشته_بردریا
#شفیعی_کدکنی
در دست بانوئی، به نخی گفت سوزنی
کای هرزهگرد بی سر و بی پا چه میکنی
ما میرویم تا که بدوزیم پارهای
هر جا که میرسیم، تو با ما چه میکنی
خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم
بنگر بروز تجربه تنها چه میکنی
هر پارگی بهمت من میشود درست
پنهان چنین حکایت پیدا چه میکنی
در راه خویشتن، اثر پای ما ببین
ما را ز خط خویش، مجزا چه میکنی
تو پای بند ظاهر کار خودی و بس
پرسندت ار ز مقصد و معنی، چه میکنی
گر یک شبی ز چشم تو خود را نهان کنیم
چون روز روشن است که فردا چه میکنی
جائی که هست سوزن و آماده نیست نخ
با این گزاف و لاف، در آنجا چه میکنی
خود بین چنان شدی که ندیدی مرا بچشم
پیش هزار دیدهٔ بینا چه میکنی
پندار، من ضعیفم و ناچیز و ناتوان
بی اتحاد من، تو توانا چه میکنی
#پروین_اعتصامی
کای هرزهگرد بی سر و بی پا چه میکنی
ما میرویم تا که بدوزیم پارهای
هر جا که میرسیم، تو با ما چه میکنی
خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم
بنگر بروز تجربه تنها چه میکنی
هر پارگی بهمت من میشود درست
پنهان چنین حکایت پیدا چه میکنی
در راه خویشتن، اثر پای ما ببین
ما را ز خط خویش، مجزا چه میکنی
تو پای بند ظاهر کار خودی و بس
پرسندت ار ز مقصد و معنی، چه میکنی
گر یک شبی ز چشم تو خود را نهان کنیم
چون روز روشن است که فردا چه میکنی
جائی که هست سوزن و آماده نیست نخ
با این گزاف و لاف، در آنجا چه میکنی
خود بین چنان شدی که ندیدی مرا بچشم
پیش هزار دیدهٔ بینا چه میکنی
پندار، من ضعیفم و ناچیز و ناتوان
بی اتحاد من، تو توانا چه میکنی
#پروین_اعتصامی
اصلاحیه
شمع درمڪٺب عُشاق
ڪہ شد چلّہ نشین
سوخٺن را ز من آموخت
بہ پروانہ قسم
#مولانا❌❌❌
جعلی
سراینده ناشناس
شمع درمڪٺب عُشاق
ڪہ شد چلّہ نشین
سوخٺن را ز من آموخت
بہ پروانہ قسم
#مولانا❌❌❌
جعلی
سراینده ناشناس
حضرت مولانا جلال الدین محمد:
کسی را که در اندرون اندکی روشنایی نبود، پند بیرونش سود ندارد.
و هر که را در اندرون اندکی روشنایی بود، روشنایی کلام عارفان از گوش او در آید تا اندر وی پیوندد، نور سوی نور دَوَد.
اگر خواهی که در زیر خاک نروی، در نور گریز، که نور زیر خاک نرود.
#مولانا #مولوی #مجالس_سبعه #تصوف #عرفان#
کسی را که در اندرون اندکی روشنایی نبود، پند بیرونش سود ندارد.
و هر که را در اندرون اندکی روشنایی بود، روشنایی کلام عارفان از گوش او در آید تا اندر وی پیوندد، نور سوی نور دَوَد.
اگر خواهی که در زیر خاک نروی، در نور گریز، که نور زیر خاک نرود.
#مولانا #مولوی #مجالس_سبعه #تصوف #عرفان#
Eshgho Gonah ~ Music-Fa.Com
Reza Bahram ~ Music-Fa.Com
عشق وگناه
رضا بهرام
رضا بهرام
هر قدر
آگاهی بیشتری وارد بدنتان کنید،
سیستم دفاعی شما نیز
قویتر میشود.
دُرست
مانند این که
تک تک سلولهای شما
بیدار میشوند
و به این جشن میپیوندند.
جسم عاشق توجه شماست.
همچنین
بدن دارای قدرت خوددرمانی است.
اغلب بیماریها
زمانی وارد بدنتان میشوند
که شما در آن حاضر نیستید.
اگر
ارباب در خانه نباشد،
هر نوع ماهیت سایهواری
در آنجا ساکن میشود،
اما
وقتی شما در بدنتان ساکن باشید،
ورود مهمانان ناخوانده
کاری دشوار میگردد.
اکهارت_تله
آگاهی بیشتری وارد بدنتان کنید،
سیستم دفاعی شما نیز
قویتر میشود.
دُرست
مانند این که
تک تک سلولهای شما
بیدار میشوند
و به این جشن میپیوندند.
جسم عاشق توجه شماست.
همچنین
بدن دارای قدرت خوددرمانی است.
اغلب بیماریها
زمانی وارد بدنتان میشوند
که شما در آن حاضر نیستید.
اگر
ارباب در خانه نباشد،
هر نوع ماهیت سایهواری
در آنجا ساکن میشود،
اما
وقتی شما در بدنتان ساکن باشید،
ورود مهمانان ناخوانده
کاری دشوار میگردد.
اکهارت_تله