#شعر_شیرازی
🔻هِی صبح شد و باز به امیّد تو شو شد
هِی از چیش من اشک به یاد تو وِلو شد
من لِبدی مظوک و تو بِشکن بالو بِنداز
شِفتِش نمیدم از حرکاتت دلم اُو شد
بیژن سمندر
🔻هِی صبح شد و باز به امیّد تو شو شد
هِی از چیش من اشک به یاد تو وِلو شد
من لِبدی مظوک و تو بِشکن بالو بِنداز
شِفتِش نمیدم از حرکاتت دلم اُو شد
بیژن سمندر
ساقی بیا که یار زِ رُخ پَردِه بَرگرِفت
حافظ با صدای استاد محمدرضا شجریان
ساقی بیا که یار زِ رُخ پَردِه بَرگرِفت
کار چِراغ خَلوَتیان باز دَرگرفت
آن شَمع سَرگرفته دگر چِهره بَرفُروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
آن عِشوه داد عشق که مُفتی ز رَه بِرَفت
وآن لُطف کرد دوست که دُشمن حَذَر گرفت
بار غَمی که خاطر ما خَسته کرده بود
عیسی دَمی خدا بفِرستاد و بَرگرفت
زِنهار از آن عبارَت شیرین دِلفَریب
گُویی که پِسته ی تو سُخن در شِکَر گرفت
هر سَروقَد که بر مَه و خُور جِلوه میفُروخت
چون تو دَرآمدی پِی کاری دگر گرفت
زین قِصّه هفت گُنبد اَفلاک پُرصداست
کُوتَه نَظَر بِبین که سُخن مُختَصَر گرفت
کار چِراغ خَلوَتیان باز دَرگرفت
آن شَمع سَرگرفته دگر چِهره بَرفُروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
آن عِشوه داد عشق که مُفتی ز رَه بِرَفت
وآن لُطف کرد دوست که دُشمن حَذَر گرفت
بار غَمی که خاطر ما خَسته کرده بود
عیسی دَمی خدا بفِرستاد و بَرگرفت
زِنهار از آن عبارَت شیرین دِلفَریب
گُویی که پِسته ی تو سُخن در شِکَر گرفت
هر سَروقَد که بر مَه و خُور جِلوه میفُروخت
چون تو دَرآمدی پِی کاری دگر گرفت
زین قِصّه هفت گُنبد اَفلاک پُرصداست
کُوتَه نَظَر بِبین که سُخن مُختَصَر گرفت
تصنیف هستی من
ایرج بسطامی
از من ای هستی من دور مشو
می من مستی من دور مشو
رشته عمر منی جان منی
عشق من دین من ایمان منی
تار و پود دل بیمار تویی
خواب و بیداری و پندار تویی
گرچه همچون خم می در جوشم
خون دل میخورم و خاموشم
#ایرج_بسطامی
آهنگساز و تنظیم: #حسین_پرنیا
شعر: #هما_میرافشار
گروه #همایون
می من مستی من دور مشو
رشته عمر منی جان منی
عشق من دین من ایمان منی
تار و پود دل بیمار تویی
خواب و بیداری و پندار تویی
گرچه همچون خم می در جوشم
خون دل میخورم و خاموشم
#ایرج_بسطامی
آهنگساز و تنظیم: #حسین_پرنیا
شعر: #هما_میرافشار
گروه #همایون
بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
که گر سرم برود برندارم از قدمت
ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت
#حافظ
که گر سرم برود برندارم از قدمت
ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت
#حافظ
پروانه سوخت یک شب و آسود جان او
ما عمر ها ز داغ جفای تو سوختیم
دیشب که یار انجمن افروز غیر بود
ای شمع تا سپیده به جای تو سوختیم
#رهی_معیری
ما عمر ها ز داغ جفای تو سوختیم
دیشب که یار انجمن افروز غیر بود
ای شمع تا سپیده به جای تو سوختیم
#رهی_معیری
من که بر دیدهٔ خود رشک برم چون بینم؟
که ببیند رخ تو دیدهٔ کوتهنظری؟
از برای دل من روی به هر کس منمای
کان رخ، انصاف، دریغ است به هر دیدهوری
#عراقی
که ببیند رخ تو دیدهٔ کوتهنظری؟
از برای دل من روی به هر کس منمای
کان رخ، انصاف، دریغ است به هر دیدهوری
#عراقی
@ShamlouHouse
Ahmad Shamlou, Hafez
■ غزل حافظ شیراز | روایت و صدای احمد شاملو | موسیقی فریدون شهبازیان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرایی کمیاب و بسیار زیبا
ترانه : عزیزترین
خواننده : بانو "هایده"
ترانه سرا : هما میرافشار
آهنگساز : محمد حیدری
ترانه : عزیزترین
خواننده : بانو "هایده"
ترانه سرا : هما میرافشار
آهنگساز : محمد حیدری
حكيمى در بیابان به چوپانی رسید و گفت:
چرا به جای تحصیل علم، چوپانی می کنی؟
چوپان در جواب گفت:
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
حكيم گفت:
خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت:
پنج چیز است:
- تا راست تمام نشده دروغ نگویم
- تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم
- تا از عیب و گناه خود پاک نگردم،
عیب مردم نگویم.
- تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.
- تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
حكيم گفت:
حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده..
چرا به جای تحصیل علم، چوپانی می کنی؟
چوپان در جواب گفت:
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
حكيم گفت:
خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت:
پنج چیز است:
- تا راست تمام نشده دروغ نگویم
- تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم
- تا از عیب و گناه خود پاک نگردم،
عیب مردم نگویم.
- تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.
- تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
حكيم گفت:
حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده..
من عاشقی از کمال تو آموزم
بیت و غزل از جمال تو آموزم
در پرده ى دل خیال تو رقص کند
من رقص خوش از خیال تو آموزم
حضرت_مولانا
بیت و غزل از جمال تو آموزم
در پرده ى دل خیال تو رقص کند
من رقص خوش از خیال تو آموزم
حضرت_مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به ذاتِ خدا که اگر هزار رساله بخوانَد کسی، او را همان مَشرَب نباشد، هیچ سود ندارد و چنان باشد که خری را بار کنی خرواری کتاب.
شمس تبریزی
شمس تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نقل است که جریری مجلس میداشت، جوانی برخاست وگفت: «دلم گم شده است دعا کن تا بازدهد»،
جریری گفت: «ما همه در این مصیبتایم».
ابومحمد جریری
تذکرة الاولیاء
عطار
جریری گفت: «ما همه در این مصیبتایم».
ابومحمد جریری
تذکرة الاولیاء
عطار