همین نه لَختِ جگر هم‌عنانِ گریه‌ی ماست
که ناله همسفر کاروان گریه‌ی ماست

به دهر، قصه‌ی توفانِ نوح گشت کهن
ز بس که در همه‌جا داستان گریه‌ی ماست...

#صانع_بلگرامی

مرحبا ای سیه رخ دو زبان
ای حدیث آفرین بی دل و جان...

برگشایی تو چون شوی چیره
چشمه روشن از گل تیره

روح را چون مسیح بفزایی
چون ز آب سیاه باز آیی...

گلبن عقل کل شکفته توست
دُر معنی تمام سفته توست

قاصد وهم دور بینی تو
زان سزاوار آفرینی تو...

از تو اندیشه نیست بیگانه
بل تو شمعی حدیث پروانه...

از زبان تو ای سخن گستر
ای نگون کرده سر ز بارِ هنر

چشمه حکمت روان طلبم
بر حقم گر ز تو بیان طلبم

نوکت از وهم مفرشی دارد
آب چشم تو آتشی دارد

برگشایی ز چشم پر نم خویش
سِرّ حکمت به پیش محرم خویش...

#سنایی(مثنوی تحریمه القلم)
مثنوی های سنایی به تصحیح عبدالرضا سیف و غلامحسین مراقبی

تیر جفای تو هست دلکش جان‌دوز من

جعبه ز سینه کنم تیر جفای تو را

#سنایی

نشانی‌ات را خوب می‌دانم؛
به بزرگی مشتم
در حفره‌ی چپِ سینه
قلب می‌نامندت.

بی‌جهت در سینه بی‌تابی نکن!
اگر قرار به پروازی باشد
من به پروازت درخواهم آورد
به بیرون از زندانی که در آن اسیری

#عزیز_نسین

مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند ...

هر آ ن قسمت که آنجا رفت , از آن  افزون نخواهد شد..

#حافظ

اي سر زلف سيه ديگرم آشفته مساز
اين همه با مه من دست در آغوش مكن

گوهر اشك مرا بين و ز چشمم مفكن
سخن مدعيانرا گهر گوش مكن

#فرصت_الدوله_شيرازي

‌
محمل لیلی به سرعت می‌بری ای ساربان

گر بدانی حال مجنون ناقه را پی میکنی

#محتشم_کاشانی
‌

دلم در سینه می‌لرزد ز چین زلف او آری

کبوتر می‌تپد هر جا پر شاهین شود پیدا

#فروغی_بسطامی

ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد دل به گوشهٔ چشمی دوا کنیم

در حبس صورتیم و چنین شاد وخرمیم
بنگر که در سراچهٔ معنی چه ها کنیم

رندان لاابالی و مستان سرخوشیم
هشیار را به مجلس خود کی رها کنیم

موج محیط و گوهر دریای عزتیم
ما میل دل به آب و گل آخر چرا کنیم

در دیده روی ساقی و بر دست جام می
باری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم

از خود بر آ و در صف اصحاب ما خرام
تا سیدانه روی دلت با خدا کنیم

#شاه_نعمت_الله_ولي

‍ ز داغ دل چون لاله ای در میان خون نشسته ام
زسوز غم چون غنچه ای خنده رابه لب شکسته ام
آه من چنان شعله ای رود سوی آسمانها
اشک من ز پرده برون کند غصه نهان وای وای
وفای من شد گناه من گواه من اشک واه من
چو شمعی که درشام غم سوزد به شب‌های هجران دلم سوزد ...



خواننده #سیمابینا
شعر #بهادر_یگانه
آهنگ #مهدی_مفتاح
تنظیم #جوادمعروفی

دوباره غوغا به پا کند
شور نغمه نکیسا
دوباره تا آسمان رود
بانگ شادمانی ما
دوباره پر شد سینه ها
ز پاکی آیینه ها
به هر طرف اهل دلی نظر گشاید
شکوه ایران کهن به خاطر آید...



خواننده #بانومرضیه
آهنگ #مهدی_مفتاح
شعر #سیمین_بهبهانی
دستگاه #چهارگاه

یکی به لطف نشانم نداد کوی ترا
مگر به خواب ببینم خیال روی ترا

چنین که با من سرگشته بی وفا شده ای
به گور می برم ای دوست آرزوی ترا

نشد که این دل ِ دیوانه در میان نکشد
به هر کجا که نشستیم ، گفت و گوی ترا ...

#مهدی_اخوان_ثالث

کاش از یک تار مو تدبیر زنجیرم کند،

آن که از هر یک سرِ مویی مرا دیوانه کرد!

#فیاض_لاهیجی

وصفش چه کنی که هر چه گویی

گویند مگو که بیش از آن است !

#عطار

آن که هرگز بر آستانه عشق

پای ننهاده بود سر بنهاد...

#سعدی

مهمان
هایده

قطعه ی محو تماشا
شعر فریدون مشیری
آهنگساز علی قمصری
با صدای آسمانی همایون شجریان

شبی خیال تو گفتم ببینم اندر خواب
ولی ز فکر تو خواب آیدم!خیال است این

دِرازنایِ شب از چشم دردمندان پرس
عزیز من که شبی یا هزار سال است این...

#سعدی

..
بر گرد جهان این دل آوارهٔ من
بسیار سفر کرد پی چارهٔ من

وان آب حیات خوش و خوشخوارهٔ من
جوشید و برآمد ز دل خارهٔ من


#مولانا